خانه / مقالات / مهدویت / ظهور و پایان انتظار / ظهور و آخرالزمان / آخرین انقلاب؛ انقلابی آخر (۱)

آخرین انقلاب؛ انقلابی آخر (۱)

آخرین انقلاب؛ انقلابی آخر (۱)

نویسنده :دکتر فرح رامین

واژگان کلیدی

 انقلاب فرانظریه نارضایتی انقلابی خشونت، رهبری کاریزمایی، ایدئولوژی شیعی

مقدمه

آدمی با پشت سرگذاشتن تمامی فرازو نشیب های سیاسی-اجتماعی و تجربه ناکارآمدی و ناتوانایی انواع گوناگون انقلاب ها، حکومت ها و دولت ها، و با بینش و آگاهی از قدرخویش و نقش اساسی خود در هستی، به ضرورت وجود نظامی توان مند و فراگیر می رسد و با ایجاد زمینه های مناسب، مقدمات انقلابی سترگ را فراهم می آورد؛ انقلابی که پایه های آخرین حکومت جهانی را پی می ریزد-(دولتنا اخر الدّول).(۱) حکومتی که تا پایان تاریخ ادامه می یابد(آخرین انقلاب)، به دنبال انقلابی به وقوع می پیوندد که با توجه داشتن عناصر گران سنگ رهبری و ایدئولوژی منحصر به فرد، عظیم ترین و بی سابقه ترین انقلاب تاریخ است. انقلاب مهدوی با ایجاد تحولاتی اساسی و همه جانبه در وضعیت فکری، فرهنگی اجتماعی اقتصادی و سیاسی جهان، مترقی ترین اندیشه در زمینه حکومت و زمام داری را به نمایش می گذارد(انقلابی آخر).این انقلاب بزرگ جهانی همانند دیگر انقلاب های اجتماعی، برآیند و مبتنی بر وجود علل و شرایط مهمی است که نه تنها با شرایط عمومی انقلاب ها مطابقت می کند، بلکه به عنوان یک فرانظریه meta)-theory)بر مجموعه شرایطی ویژه تکیه می زند تا (آخرین حکومت )جهانی را استوار سازد.

لکلّ اناس دوله یرقبونها

و دولتنا فی آخر الدّهر تظهر(۲)

این مقاله سعی دارد با تطبیق انقلاب مهدوی با دیگر انقلاب های بزرگ جهان، نشان دهد که اگر ازمنظر زمینی نیز بنگریم انقلاب مهدی (عج) با ایجاد زمینه ها و عوامل و ارکان وقوع یک انقلاب، محقق و پیروز خواهد شد. در این زمینه، از این مهم غفلت نورزیده ایم که این انقلاب به لحاظ مبانی، با هیچ یک از حرکت های انقلابی جهانی قابل مقایسه نیست؛ اما مطالعات تطبیقی، در پی نشان دادن این موضوع است که نباید دیوار بلندی بین آسمان و زمین کشیده و چشم ها به خداوند و امام (عج) دوخته شود که چه زمان، این انتظار سرد را پایان می بخشند، بلکه روند تکاملی جامعه روبه سویی دارد که از منظر تفکر عقلی نیز نه تنها انقلاب مهدوی امکان، بلکه ضرورت وقوع نیز دارد. البته نگارنده تابع مسک جبری (determinisim)نیست که در سیر حوادث اجتماعی، به نوعی جبر معتقد باشد که بر مبنای یک ضرورت تاریخی، همان مراحلی در انقلاب مهدوی رخ خواهد داد که در انقلاب های بزرگ جهانی چون فرانسه و روسیه رخ داد. انقلاب مهدوی به منزله یک فرانظریه پدیده منحصر به فردی است و رهبر این انقلاب جهانی به همراه امتی که در کنار او قرار می گیرد، قواعد کهن را در هم می ریزند و قواعدی نو می آفرینند .

مفهوم انقلاب

 واژه انقلاب، مفهومی کلیدی در تفکر سیاسی مدرن به شمار می رود و با این که در رشته های مختلف علوم به کار رفته است مفهوم مبهم و شناوری دارد.(۳) انقلاب از نظر لغوی به معنای حالی به حالی شدن، دگرگون شدن، برگشتن تحول، تقلب و تبدل است.(۴) این واژه در اولین کاربرد از اصطلاح های اختر شناسی بود که به حرکت دورانی و منظم قانون مند ستارگان دلالت می کرد و تا قرن هفدهم در همین چارچوب به کار می رفت.(۵) در اطلاح علمی، به تغییرات ذاتی مثل تبدیل سکه طلا به مس یا تغییرات آمونیاکی در شیمی آلی انقلاب می گویند. درفلسفه نیز وقتی واژه انقلاب را به کار می برند، مراد دگرگونی در صورت است؛ البته باید توجه داشت که مراد از صورت، معنای ارسطویی آن یعنی حقیقت و ماهیت و ذات یک شیء است؛ زیرا ماهیت و ذات یک شیء در صورتش تعریف می شود.(۶)

انقلاب در کاربرد سیاسی-اجتماعی، دارای تعاریف گوناگونی است و هر نویسنده و اندیشه ورزی به فراخور برداشت های خود، تعاریف متفاوتی از آن دارد.(۷) نظریه پردازان انقلاب، با تکیه بر وجوه مشترک انقلاب های مشهور جهان این واژه را تعریف کرده اند:

از نگاه ساموئل هانتینگتون، انقلاب به معنای توسعه مشارکت سیاسی و گسترده خارج از ساختار موجود نهادهای سیاسی است که از تقابل بین نظام سیاسی حاکم و نیروهای اجتماعی ناشی می شود.(۸) انقلاب تمام عیار، انقلابی است که نظام مطرود و نامطلوب را تخریب کند و نظامی مطلوب و مقبول را جایگزین نماید؛ نهادهای سیاسی رژیم سابق را واژگون سازد و گروه های جدید بسیج شده و نهادهای سیاسی تازه ای را خلق کند و این امر، با از هم پاشیدن و خشونت نهادهای سیاسی قدیم و برپایی نظام جدید توأم است.(۹)

چالمرز جانسون، انقلاب را به تغییر نظام سیاسی محدود نمی داند، بلکه به نظر او، انقلاب قبول خشونت برای تغییر در نظام جامعه و تحول نظام اجتماعی است که در برگیرنده تغییر و تحول در نظام سیاسی نیز خواهد بود .(۱۰)

به طور کلی، انقلاب سیاسی -اجتماعی، حرکت است مردمی، توأم با خشونت، در جهت تغییر سریع و بنیادین ارزش ها و باورهای مسلط نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روش ها و فعالیت های حکومتی جامعه .(۱۱) انقلاب، طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظام حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب است. انبیای الهی از زمان حضرت نوح (ع) نظم موجود را به هم ریخته و در پی اصلاح نظم اجتماعی بوده اند :

لَقَد أَرسَلنَا رُسُلَنَا بِالبَیِّنَاتِ وَ أَنزَلنَا مَعَهُمُ الکِتَابَ وَ المِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ؛ (۱۲)

به راستی [ما]پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند .

هدف همه رسالت ها و نبوت ها برهم زدن نظم فاسد موجود و استقرار نظام عادلانه مطلوب است و این امر در دین اسلام محرزتر و مشخص تر می نماید.(۱۳)

مفهوم انقلاب در کاربرد سیاسی، با ویژگی هایی همراه است. که این پدیده اجتماعی را ازحرکت های اصلاح طلبانه نهضت های آزادی بخش کودتا و شورش ممتاز می نماید. این شرایط و ویژگی ها، در قیام قائم منتظر(عج) نیز وجود دارد؛ از این رو، خروج ایشان را می توان (انقلاب )نامید:

۱.انقلاب مهدوی، حرکتی سریع و مردمی

یخرج إلیه النّجباء من مصر، و عصائب اهل المشرق، حتّی یأتوا مکه فیبایعونه ؛ (۱۴)

نجبای مصر و دسته های اهل مشرق به سوی او خارج می شوند تا به مکه می آیند و با او بیعت می کنند .

إذا قام قائمنا جمع الله أهل المشرق و أهل المغرب، فیجمعون له ما یجتمع قزع الخریف ؛(۱۵)

هنگامی که قائم ما قیام نمود، خداوند برایش اهل مشرق و مغرب را گرد آورد، همانند گرد آمدن ابرهای پاییزی .

فیجیئون نحوها و لا یمضی لهم إلّا کلمحه بصر، حتّی یکون کلّهم بین یدیه (ع) بین الرّکن و المقام؛ (۱۶)

و به سوی او می آیند و برآنها کمتر از یک چشم بر هم زدن نمی گذرد، مگر همگی در برابر امام (ع) بین رکن و مقام هستند.

۲.انقلاب مهدوی، همراه با خشونت

تأکید بر عنصر خشونت در آثار بسیار از انظریه پردازان انقلاب دیده می شود ؛ همه انقلاب ها با خشونت همراه بوده اند.(۱۷) تصورانقلاب بدون خشونت یا (انقلاب سفید )امکان ندارد. زمانی که نارضایتی عمومی مردم بر اثر ظلم و استبداد، اوج می گیرد، به یقین طبقه حاکم و مسلط بر جامعه ساکت و آرام نمی نشینند و به هر وسیله ای برای سرکوب و نابودی حرکت انقلابی متوسل می شوند، لذا جهاد و درگیری و خشونت در هر انقلاب به عوامل بسیار چون ویژگی های فرهنگی مردم نوع رژیم حاکم، نوع نیروهای مسلح و وضعیت خاص داخلی و بین المللی بستگی دارد . برای مثال، در انقلاب الجزایر(۱۹۶۲)حدود یک میلیون نفر از مردم -یعنی از هر هشت نفر یک نفر -کشته شدند و یا در جریان انقلاب ویتنام (۱۹۵۴)ارتش امریکا در ویتنام شمالی جنوبی، کامبوج ولائوس صدها هزار نفر را کشت .

انقلاب مهدی (عج) نیز بدون درگیری و خشونت متحقق نخواهد شد؛ و این که برخی راه تفریط را پیموده و معتقدند حتی به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت)خون ریزی نمی شود،(۱۸) با ماهیت پدیده انقلاب ناسازگار است و برخی روایات به نادرستی این مسئله گواهی می دهد . بشیر می گوید خدمت امام باقر (ع) عرض کردم:

مردم می گویند وقتی مهدی قیام کند، کارها برای او روبه راه می شود و به اندازه محجمه هم خون ریزی نمی شود. حضرت فرموده :(قسم به کسی که جانم در دست اوست !اگر چنین موضوعی امکان داشت، برای رسول خدا صورت می گرفت. در صورتی که در میان جنگ دندانش خونین شد و پیشانی مبارکش شکست . به خدا قسم!انقلاب صاحب الامر هم انجام نمی گیرد، مگر این که در میدان جنگ عرق بریزیم و خون ها ریخته شود. سپس به پیشانی مبارکش دست کشید .(۱۹)

بعد از آن که امام (عج) خود را برای همگان معرفی و حجت را برآنها تمام می فرماید، معاندان کمر به قتل ایشان می بندند و درگیری آغاز می گردد :

….فیقول أیّها النّاس !أنا فلان بن فلان؛ أنا ابن نبِی الله ادعوکم إلی ما دعاکم إلیه نبیّ الله فیقومون إلیه لیقتلوه …؛(۲۰)

…. و می فرماید :ای مردم!من حجه بن الحسن و فرزند پیامبرم !شما را دعوت می کنم به آنچه پیامبر خدا دعوت نمود . سپس مردم به پا می خیزند که او را به قتل برسانند… .

در مقابل برخی روایات برخشونت در انقلاب مهدی (عج) در حجمی بسیار وسیع دلالت دارد؛ مانند روایاتی که به کشته شدن سه میلیون، یک سوم، دو سوم، پنج هفتم، هفت نهم و نه دهم مردم اشاره می کنند.(۲۱) با بررسی این روایات آشکار می گردد که برخی از آنها -برفرض صحت سند -به اوضاع نابه سامان جهان پیش از عصر ظهور مربوط است و هیچ ارتباطی با دوران انقلاب مهدوی ندارد وروایاتی که به زمان ظهور وانقلاب مربوط است، برخی ضعف سند دارد و عمده آنها از سرائیلیات است .

در بررسی میزان خشونت هنگامه انقلاب مهدوی، باید راه اعتدال را پیمود. از آن جا که پیش از ظهور و مقارن با آن ستم گران حاکمان زمین هستند و امام (ع) برای برپایی حکومت عدل، در برابر همه کج روی ها می ایستد، بی تردید معاندان در مقابل انقلاب و حرکت مردمی امام (ع) ایستادگی می کنند و درگیری حتمی است. اما امام، همان سیاست پیامبر گرامی اسلام (ص) را دنبال می کنند. اوکه شمیم رحمت و رأفت است، به یقین آخرین حربه اش درمقابل معاندان، خشونت خواهد بود. در سیمای حکومت جهانی مهدی (عج) مهر و قهر در کنار یکیدگر جلوه خواهد کرد و رأفت و عدالت در کنار خشونت معنا می یابد.(۲۲)

۳.انقلاب مهدوی، در جهت تغییر ارزش ها و ساختارها

انقلاب مهدی (عج) در جهت تغییر ارزش ها و اصول حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی مردم جهان است و می خواهد صفحه جدیدی در زندگی و تاریخ آدمی بگشاید. چنین انقلابی خود به خود متضمن دگرگونی اقتصادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. زمانی که فکر و فرهنگ هر ملت منقلب شد، به یقین طبقات و گروه های اجتماعی شان ثابت نمی ماند ؛ نظام سیاسی و اقتصادی شان نیز تغییر می پذیرد . در قرآن کریم از چنین انقلابی به زنده کردن -(احیا)تعبیر شده همان گونه که پیامبران مردم را احیا می کنند:

استَجِیبُوا لِلهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحییِکُم ؛(۲۳)

چون خدا و پیامبر شما را به چیزی فراخوندند که به شما حیات می بخشد آنان را اجابت کنید .

مردم از آن حیات قبلی که داشتند می میرند و به حیات دیگری زنده می شوند که همان حیات دینی حقیقی است.

هنگامی که پیامبران پیام خود را ابلاغ می کردند، گر چه ظاهر پیام گاهی سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی نبود، احساس عمومی آن بود که همان پیام اخلاقی فرهنگی اعتقادی یا عبادی متضمن تغییر همه مناسبات جامعه است؛ لذا مستکبران عالم در برابرش موضع می گرفتند .

ارکان وقوع انقلاب

 با نگاهی به انقلاب های معاصر،(۲۴) به نظر می رسد پیروزی هر انقلابی به حضور و کاربرد سه رکن انقلاب :مردم ،رهبری و ایدئولوژی، بستگی دارد. مرحله مقدماتی هر انقلاب، مشارکت عموم مردم در آن است که به صورت انفجاری در داخل جامعه رخ می دهد. چنان چه این مشارکت و حضور، رهبری قومی نداشته باشد و رهبری نتواند این حرکت را به نحو مطلوبی هدایت کند یا تنواند تحرک لازم را در تشکیل نهادهای سیاسی لازم به وجود آورد، به پیروزی انقلاب نمی توان امیدوار بود. انقلاب مهدی (عج) با ایجاد نارضایتی عمیق مردم در ابعاد مختلف و فراهم آوردن زمینه برای شروع انقلاب شکل می گیردو با رهبری کاریزمایی و الهی قائم منتظر (عج) و به پشتوانه ایدئولوژی شیعی، طبق وعده حتمی خداوند، پیروزی محقق خواهد شد:

وَعَدَ اللَهُ الَّذِینَ آمُنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَُستَخلِفَنَّهُم فِِی الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیمُکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضَی لَهُم وَ لَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً یَعبُدُونَنِی لَا یُشرِکُونَ بِی شَیئاً و من کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَأُولئِک هُم الفَاسِقُونَ ؛ (۲۵)

خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین[خود]قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین [خود]قرار داد و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند، و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند [تا]مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند، و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند.

انقلاب حضرت مهدی (عج) از نظر اجرا همانند دیگر انقلاب ها به زمینه های عینی و خارجی بستگی دارد و باید فضای مناسب برای وقوع آن شکل گیرد. شهید محمد باقر صدر در این باره می گوید:

تغییرات اجتماعی که سرچشمه الهی دارد، از جنبه اجرایی به شرایط بیرون متکی است و موفقیت و زمان انجام آن بستگی به آن دارد و درست به همین جهت بوده است که آسمان در انتظار ماند تا پنج قرن از جاهلیت بگذرد وآن وقت آخرین پیام خود را به واسطه حضرت محمد (ص) فرستاد و با آن که جهان در دوران فترت، نیاز شدید به پیامبر داشت، ولی به خاطر وابستگی اجرایی به شرایط خارجی، در آن تأخیر شد .(۲۶)

الف)مردم

انقلاب، حرکتی مردمی است که به وسیله توده شروع می شود به فرجام می رسد . مراد از نقش مستقیم مردم در وقوع انقلاب آن است که گروه چشم گیری از توده ها، در انقلاب مشارکت نمایند و دیگران نیز عملاً به مخالفت با آن نپردازند . میزان شرکت توده ها در انقلاب ها با یکدیگر متفاوت است؛ برای مثال در انقلاب روسیه شمار توده های شرکت کننده زیاد نبود و تنها بخشی از کارگران و سربازان را شمال می شد و دهقانان که بیشتر جمعیت را تشکیل می دادند، عموماً باسکوت خود، به تحولات رضایت می دادند؛ اما در انقلاب اسلامی ایران تقریباً همه توده ها شرکت داشتند .(۲۷)

این حرکت مردمی برخاسته از نارضایتی عمیق در ابعاد مختلف است به حدی که از بهبود اوضاع ناامید می گردند. ظهور این نارضایتی، تغییر در کنش و رفتار افراد جامعه را باعث می گردد. به شکلی که همین نارضایتی تغییر در کنش و رفتار افراد جامعه را باعث می گردد. به شکلی که همین نارضایتی عمومی، اولین عامل و شرط لازم در وقوع هر انقلابی است. نارضایتی و خشم از وضع موجود و طلب یک وضع آرمانی مطلوب، اساس هر انقلابی به شمار می آید به گونه ای که شناخت عوامل نارضایتی و شناخت آرمان مردم به معنای شناخت خود انقلاب است.(۲۸) اگر نارضایتی پدید آمده عمیق و در برگیرنده تمام یا بخش عظیمی از جامعه باشد و آرمان ایجاد شده واحد و فراگیر و روحیه انقلابی نیز شدید و فراگیر باشد، وقوع انقلاب و پیروزی اجتناب ناپذیر است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در توصیف وقایع دوران ظهور می فرماید :

در آخر الزمان بلای شدیدی که سخت تر آن شنیده نشده باشد-توسط فرمان روایان اسلامی -بر امت من وارد خواهد شد؛ به گونه ای که فراخنای زمین بر آنان تنگ خواهد گشت و زمین از بیداد و ستم لب ریز می گردد؛ آن چنان که مؤمن برای رهایی از ستم، پناه گاهی نمی یابد که بدان پناهنده شود.(۲۹)

به طور کلی، سیمایی که روایات از عصر ظهور ترسیم می کند این است که فتنه و آشوب هرج و مرج نابه سامانی ناامنی، ظلم و بیداد نابرابری و اجحاف قتل و کشتار و تجاوز همه جا را فرا می گیرد و زمین از ستم و بی عدالتی سرشار است. به همین دلیل مجموعه های روایی، باب ها و فصل هایی را با عنوان (فتن )یا (ملاحم و فتن)تدوین نموده اند و کتاب های مستقلی به نام الفتن و الملاحم نگاشته شده است. افزایش ظلم و جور و زیادتر شدن فساد نمایی از ناکارآیی تمام دولت های طاغوت را نشان می دهد و ناامیدی از این دولت ها و حکومت ها، به نفی و سلب وضع موجود می انجامد. از طرفی در کنار این فتنه ها و آشوب ها، با روند روبه رشد عقل، فهم و علم آدمی و برجسته شدن و طرح مفاهیم و معیارهای چون آزادی و برابری احترام متقابل، استقلال و حقوق بشر هر چند در عمل به آنها اعتنایی نمی شود -جهش های تاریخی به وجود می آید که زمینه ظهور را فراهم می سازد. در واقع این جنبه ایجابی مکمل و متمم آن جنبه سلبی است و هر دو در کنار یکدیگر، نارضایتی انقلابی را به حدی می رساند که مردم گردمهدی (عج) جمع می شوند و او را برای حکومت می آورند، همانند عروسی که شب زفاف به سوی خانه شوهر می برند؛(۳۰) امت به او پناه می آورد آن گونه که زنبور به ملکه خویش پناه می برد؛(۳۱) و از هر سرزمینی به سوی او روانه می شوند با اشتیاق به سوی او می شتابند، همان طور که شتر ماده به طرف فرزند خود می رود.(۳۲)

 

عوامل ایجاد نارضایتی عمومی

 

بسیاری از نشریه پردازان انقلاب با تأکید بر یک عامل خاص سعی می کنند تانارضایتی دروقوع انقلاب را تبیین کنند. در این روش از طریق مطالعات خطی و تک عاملی، بین عوامل وقوع انقلاب به لحاظ شدت و اهمیت تقدم و تأخر قائلند و یک عامل را در وقوع انقلاب بر عوامل دیگر اولویت می دهند . این امر ممکن است نشأت گرفته از تفاوت پیش ذهن های نظریه پردازان باشد و ازطرفی ممکن است پارادایم های مختلف در زمان های متفاوت در جوامع حاکم باشد. امروزه به اثبات رسیده است که در حوزه علوم اجتماعی یک پارادایم وجود ندارد؛ بلکه چندین عامل با یکدیگر دست اندرکارند و پارادایمی که دست کم در یک جامعه خاص تا حدی مسلط باشد، اکنون به شدت زیر سؤال رفته است

در روی کردهای مختلف به انقلاب اسلامی ایران، گاه بر عوامل اقتصادی -اجتماعی وگاه برعوامل روان شناختی، سیاسی و فرهنگی تکیه می کنند. برخی نظریه های انقلاب نیز ره یافت چند علیتی به انقلاب داشته اند. نیکی کدی معتقد است که مجموعه ای از نارضایتی های مذهبی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در وقوع انقلاب اسلامی ایران دخیل بوده اند.(۳۳) وی در تبیین وقوع انقلاب و ظهوراسلام در قرن هفتم میلادی نیز همین عوامل را مطرح کرده و بیان می دارد که این عوامل به فهم علل ظهور اسلام و غلبه سریع آن بر قبایل عرب کمک می کرد.(۳۴)

پیترسوروکین از دیگر نظریه پردازانی است که با ره یافتی ترکیبی به انقلاب می نگرد. وی آشکارا حرکت های انقلابی را تحقیرمی کند. نظریه اوبه این دلیل ارزش مند است که به بررسی عواملی می پردازد که موجب بروز روند انقلاب می گردد. او انقلاب را پدیده ای می نگرد که به ناتوانی ارزش هادر تطبیق با محیط مربوط است. این فشار فزاینده بر رابطه ارزشی -محیطی همیشه در اثر (افزایش سرکوب غرایز)عمده اکثریت جامعه و ممکن نبودن ارضای آن غرایز در حداقل ضروری خود، به وجود می آید.(۳۵) سوروکین شش گونه کلی سرکوب را منجر به وقوع انقلاب می داند:(سرکوب غرایز مربوط به تغذیه (گرسنگی )؛ سرکوب غریزه دارایی؛ سرکوب غریزه جنسی؛ سرکوب انگیزه آزادی؛ سرکوب غریزه اظهار وجود یا تصریح عقاید یا خود بیان گری ).

از نظر وی انقلاب ممکن است پاسخی به سرکوبی یک یا تعدادی از غرایز باشد؛ اما عمدتاً پس از سرکوبی همه غرایز رخ می دهد.(۳۶) وی برآخرین سرکوب در وقوع انقلاب اصرار دارد؛ اما بسیاری از نظریه پردازان انقلاب به نقش محدودیت های اقتصادی در ایجاد نارضایتی عمیق انقلابی پای می فشارند؛ اگر چه در بین آنها در نوع تأثیرگذاری این عامل، اختلاف نظر وجود دارد. نظریه های آنها در حقیقت پاسخی به این سؤال است که آیا انقلاب ها، به هنگام رونق و رشد اقتصادی -اجتماعی روی می دهن یا زمانی که رکود و تنزل اقتصادی -اجتماعی باشد؟

۱.مارکس

مارکس تنزل وعقب گرد وضعیت اقتصادی -اجتماعی طبقه (استثمار شده )در هر (دوران تاریخی)را علت انقلاب می داند. ریشه همه انقلاب ها در شیوه تولدی و عدم تطبیق زیربنا و روبناست. زیر بنا به ساختاراقتصادی یا شیوه تولید بر می گردد که ساختار روابط اجتماعی را معین می کند. این ساختار در هردوره، شامل دو طبقه است :طبقه حاکم و طبقه تحت استثمار .

طبقه حاکم از طریق (نظام تقسیم کار اجباری)و (مدرنیزاسیون)، (از خود بیگانگی )طبقه تحت استثمار را باعث می گردد و سپس تداوم تولید و استثمار و بحران ها، آگاهی طبقاتی در طبقه استثمار شده را باعث می شود و آن گاه به انقلابی خشونت آمیز می انجامد.(۳۷)

۲.الکسی دو توکویل

این نظریه پرداز معتقد است که اغلب انقلاب ها، از بهبود اوضاع اقتصادی -سیاسی، پس از دورانی طولانی از فشار و سرکوب ناشی می گردند :

همیشه چنین نبوده است که انقلاب ها در زمان وخیم تر شدن اوضاع،پیش آمده باشند، بلکه برعکس انقلاب غالباً در زمانی پیش می آید که مردمی که دیرزمانی با یک حکومت ستم گر بدون هیچ گونه اعتراضی کنار آمده اند، یک باره دریابند که حکومت، فشارش را تخفیف داده است؛ آن گاه است که علیه حکومت اسلحه به دست می گیرند.(۳۸)

برخی از نظریه پردازان انقلاب، این ایده توکویول را با اختلافاتی پذیرفته اند. کرین برینتون معتقد است که انقلاب های فرانسه روسیه انگلستان و امریکا نه تنها در جوامعی که از نظر اقتصادی واپس گرا هستند، اتفاق نیفتاد بلکه برعکس در کشورهایی صورت گرفت که از نظر اقتصادی توسعه می یافتند .(۳۹)

۳.جیمز دیویس

دیویس انقلاب ها را زمانی ممکن الوقوع می داند که بعد ازمدتی طولانی ازتوسعه اقتصادی -اجتماعی توسط یک دوره کوتاه مدت عقب گرد سریع دنبال شوند.(۴۰)

به نظر دیوس، ثبات و بی ثباتی سیاسی، نهایتاً به وضعیت فکری در جامعه وابسته است. وجود نارضایتی، سازنده انقلاب است، نه وضعیت قابل لمس عرضه کافی یا ناکافی غذا برابری یا آزادی. مردم راضی یا بی اعتنا که ازنظر کالاها موقعیت و قدرت فقیر هستند، ممکن است از نظر سیاسی ساکت باقی بمانند و مخالفان آنها امکان دارد به شورش دست بزنند به همین صورت و با احتمال قوی تر، فقیران ناراضی ممکن است اغتشاش و ثروت مندان راضی، با انقلاب مخالفت نمایند.

جیمز دویس از طریق نموداری که به محنی (J)مشهور است، بیان می کند که تا وقتی شکاف بین خواسته ها و دریافت های مردم اندک باشد، مشکلی پیش نمی آید، اما در صورتی که خط دریافت ها به شکل (J)در آید و شکاف مزبور تحمل ناپذیر گردد، انقلاب صورت می گیرد.(۴۱)

 

نقد و ارزیابی

 

اندیشه موعود باوری در ادیان، براین نکته تأکید می کند که کار اصلاح عالم از دست انسان خارج است و روند رو به تباهی جهان، جز با دخالت خدا وتحقق اراده الهی در زمین بسامان و صلاح باز نمی آید. در زمینه اقتصادی وقتی به دو شاخص عدالت اقتصادی یعنی کاهش نابرابری و فقر در عصر امروز نمی پردازیم آشکار می گردد که نظام سرمایه داری کنونی جهان، نهادها و سازکارهای این نظام، نه تنها عدالت اقتصادی را به ارمغان نمی آورد، بلکه جهان را بیش از پیش، پر از ظلم و تبعیض و فقر و نابرابری خواهد کرد. و بشر، نه تنها به رفاه اقتصادی و بی نیازی دست نمی یابد، بلکه فاصله عمیق میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، بیشتر و بیشتر می گردد و هدف نهایی عدالت اقتصادی که آزاد شدن انسان ها از رنج طلب و کسب بیش از حد است تا بتوانند به طور خلاقانه در کارهای بی شمار غیر اقتصادی مربوط به روح و ذهن درگیر شوند، در عصر جهانی سازی و به دست بشر تحقق پذیر نیست.

بی تردید فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس مسکن و…، بدترین و ناهنجارترین اسارت برای بشراست؛ زیرا آسایش و فراغت را از آدمی سلب می کند و زمینه های رشد و تأمل معنوی و مادی اورا نابود می سازد.احادیث بسیار درباره رفاه اقتصادی دوران ظهور وجود دارد که به مواردی اشاره می شود:

واعلموا أنّکم إن اتّبعتم طالع المشرق سلک بکم منهاج الرّسول …و کفیتم مئونه الطّلب و التّعسّف، و نبذتم الثّقل الفادح عن الأعناق …؛(۴۲)

بدانید اگر شما از قیام گر مشرق پیروی کنید، شما را به آیین پیامبر در آورد…تا از رنج طلب و ظلم آسوده شوید و بار سنگین را از شانه هایتان بر زمین نهید… .

یکون فی امّتی المهدیِ …و المال یومئذ کدوس، بقوم الرّجل فیقول : یا مهدیّ أعطنی فیقول :خذ؛ (۴۳)

در زمان مهدی (عج) مال، خرمنی شود . هر کس نزد مهدی آید و گوید:به من مالی بده!مهدی بی درنگ بگوید: بگیر.

و یعطی النّاس عطایا مرّتین فی السّنه و یرزقهم فی الشّهر رزقین ..حتّی لا تری محتاجاً إلی الزّکاه و یجیء أصحاب الزّکاه بزکاتهم إلی المحاویج من شیعته فلا یقبلونها، فیصّرونها و یدورون فی دورهم فیخرجون إلیهم فیقولون:لا حاجه لنا فی دراهمکم….فیعطی عطاء لم یعطه أحد قبله ؛(۴۴)

امام مهدی (عج)در سال دو بار به مردم مال می بخشد و در ماه دو بار امور معیشت به آنان می دهد…تا نیازمندی به زکات باقی نماند و صاحبان زکات، زکاتشان را نزد محتاجان آورند و ایشان نپذیرند. پس آنان زکات خویش را در کیسه هایی نهند و در اطراف خانه ها بگردند و مردم بیرون آیند و گویند :ما را به پول شما نیازی نیست…پس دست به بخشایش گشاید، چنان که تا آن روزکسی آن چنان بخشش اموال نکرده باشد .

با استناد به روایات در زمان مهدی موعود (عج)، گستره عدالت اقتصادی اسلام، سطوح تولید، توزیع و مصرف را فرا می گیرد رشد اقتصادی پایدار، حذف فقر، کاهش نابرابری و آموزه اصلاح الگوی مصرف را به ارمغان می آورد . اما باید توجه داشت که با وجود اهمیت عدالت اقتصادی امام مهدی (عج) در برنامه کار خود، ساختن انسان ها را نقطه زیربنایی قرار می دهد؛ زیرا تا انسان ها ساخته نشوند، جامعه بنیاد صحیح نخواهد یافت. باید توجه داشت که قیام آن حضرت به سوی مستضعفان جهت گیری دارد، اما خاستگاه این انقلاب تنها مستضعفان نیست. برخلاف مکاتب مادی گرا که انقلاب را فقط و فقط به محرومان نسبت می دهند و به سود آنها می دانند که علیه طبقه مرفه قیام کنند، نهضت پیامبران و انقلاب مهدوی به سود محرومان است اما منحصراً پیامبران و انقلاب مهدوی به سود محرومان است، اما منحصراً به دوش محرومان نیست. درک نکردن تفاوت بین جهت گیری و خاستگاه انقلاب منشأ بسیاری از اشتباهات شده است .(۴۵)

انقلاب مهدوی از آن جا که بر فطرت انسان ها و انسانیت آنها تکیه دارد، تنها مخاطبانش محرومان نیستند؛ بلکه همه گروه ها و طبقات اجتماعی در پیروزی آن دخیلند . به همین دلیل، پیامبران از آغاز دعوت خویش و در شروع مبارزه بر ضد طاغوت ها به سراغ فرعون ها می روند تا ابتدا فطرت الهی به زنجیره کشیده خود آنها را اصلاح کنند و از درون به انقلاب می پردازند . مگر نه این است که در انقلاب موسی (ع) فردی از همان گروه مرفه و یا به اصطلاح از طبقه استثمارگر به وی ایمان آورد و به حمایت او برخاست :(وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤمِنٌ مِن آلِ فِرعَونَ یَکتُمُ إِیمَانَهُ …)؛(۴۶) و یا همسر فرعون به حمایت از انقلاب موسوی بر ضد همسر خود آشفت . (۴۷)جنبش ها و تحولات تاریخی باید بر تغییر در محتوای درونی انسان ها استوار باشند؛ زیرا محتوای درونی انسان منشأ حرکت های تاریخی است. اندیشه و اراده محتوای درونی آدمی به شمار می آید و در قلمرو تاریخ و اجتماع تلفیق اندیشه و اراده آینده سازی آدمی است و اساس جنبش تاریخی او را فراهم می آورد. به عبارت دیگر، اگر محتوای درونی آدمی را زیربنا و منشأ تمام تغیرات بدانیم، مجموعه پیوندهای اجتماعی ونظام های زندگانی و تشکیلات بشری، تابعی از متغیر همان زیربنا (محتوای درونی آدمی)و رو بنا (وضع و حال جامعه )وجوددارد، نوعی رابطه علّی است. آیه شریفه (إِنَّ اللَهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّی یُغَیِّروُا مَا بِأَنفُسِهِم )،(۴۸) روشن گر همین رابطه میان روبنا و زیر بناست . ظواهر و شئون و احوال هر جامعه وقتی تغییر خواهد کرد که وضع نفسانی انسان ها تغییر کند و به یقین تغییرحال روانی یک تن یا دو تن یا سه تن از افراد جامعه تمام ملت را به جنبش و انقلاب وا نمی دارد، بلکه حالت های نفسانی همه افراد جامعه باید زیر و رو شود تا سرنوشت عمومی آنها عوض گردد . هر اندازه آرمان متعالی تر باشد، هدف نیک تر و پردوام تر است و هر قدر آرمان پست و محدود باشد، غایت نیز خردترو ناچیزترخواهد بود .(۴۹)

میشل فوکو، فیلسوف مشهور فرانسوی و نظریه پرداز پست مدرنیسم (post-modernism)در زمینه ریشه یابی علل وقوع انقلاب اسلامی ایران می گوید که این انقلاب امکان ندارد با انگیزه ای اقتصادی و مادی صورت گرفته باشد؛ زیرا جهان، شورش و قیام همه مردم بر ضد قدرتی را شاهد بود که مشکلات اقتصادی آن در حدی بزرگ نبود که نتیجه آن میلیون ها ایرانی به خیابان ها بریزند و انقلاب کنند . از این رو، ریشه این انقلاب را باید درجایی دیگر جست و جو کرد. به نظر وی روح انقلاب اسلامی در این حقیقت نهفته است که ایرانی ها از خلال انقلاب خود، در صدد ایجاد تحول و تغییر در خویش بودند. در واقع هدف اصلی آنها ایجاد تحولی بنیادین در وجود فردی و درحیات سیاسی-اجتماعی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش خویش بود. ایرانیان خواهان دینی بودند تا تجربه و نحوه زیستن خود را دگرگون سازند وبرای این منظور، بیش از هر چیز، خود را هدف قرار داده بودند . آنان راه اصلاح خود را در اسلام یافتند ؛ اسلامی که برای آنان هم دوای درد فردی و هم درمان بیماری ها و نواقص اجتماعی بود .(۵۰)

به طور کلی، در بررسی عوامل ایجاد نارضایتی در وقوع انقلاب می توان گفت :انسان با ترکیب خاص خود از حس، غریزه، خیال، فکرو نظارت عقل بر راه ها و هدف ها به حرکت روی می آورد و از آن چه دارد، به آن چه می تواند و باید داشته باشد، می پردازد. با این حرکت برخورد با مانع ها، محدوده ها و دیوارها آغاز می شود و نیاز به عدالت احساس می گردد . در این مرحله، آن جا که مزاحمی و شریکی در حدودش سر بر می دارد و سرپرستی آدمی را ادعا می کند، این آزادی و عدالت و آن شخصیت سربرداشته نمی تواند حضور این مزاحم را تحمل کند و برای استقلال خود و خلاصی از هر مزاحم و مهاجمی درگیر می شود تا ازشخصیت آزادی عدالت و محدوده سرزمین ناموس و دارایی خویش دفاع نماید که احساس می کند اینها جزئی از او هستند و هجوم آنها هجوم به خود اوست.(۵۱)

جوهره اصلی و اصیل مهدویت که ظهور حق در زمین را نوید می دهد، فراهم آورنده این نیازهای طبیعی بشراست. ظهورحق، شامل آشکارشدن حقایق، رسیدن هر ذی حقی به شایستگی اش، بازبرپایی نظام کیهانی و اجتماعی درست بسامان شدن همه چیز، و به نوعی ظهور خدا در زمین به واسطه برپایی و تحقق حق است (وَیَمحُ اللَهُ البَاطِلَ وَ یُحِقُّ الحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ )؛(۵۲) (خدا باطل را محو و حق را با کلمات خود محقق می سازد)و نیز (و یرید الله ان یحق الحق بکلماته)(۵۳)(خدا می خواهد حق را با کلمات خود محقق کند).محقق شدن حق آن گاه خواهد بود که حقیقت آشکار گردد(بعد معرفتی )، ذی حق به آن چه سزاوار آن است برسد(بعد فقهی و جزایی و حقوقی)، نظام عالم و آدم چنان شود که باید(بعد کیهانی و اجتماعی )، و وجه خدا چنان که هست و تا آن جا که ممکن است، در زمین ظاهر گردد .(۵۴)

به اعتقاد ما، انقلاب مهدوی یک فرانظریه به شمار می آید؛ نظریه ای که به سامان بخشی دیگرنظریه ها هم چون زیر مجموعه خود تواناست.این نظریه های زیر مجموعه ای -که قبلاً ذکر شد -در عین این که هر یک دچار ابهامات و در معرض نقدهای عمده ای است، تنها گوشه هایی از پدیده انقلاب را شناسایی می کند . اندیشه مهدویت به منزله ی فوق نظریه در مقایسه با دیگر نظریه ها و ره یافت ها جامعیت دارد.

پی نوشت ها :

*عضو هیئت علمی دانشگاه قم و از اعضای هیئت تحریریه فصل نامه مشرق موعود.

۱-امام باقر (ع)، (دولتنا آخر الدول و لم یبق اهل بیت لهم دوله الّا ملکوا قبلنا …و هو قول الله عزّ و جلّ و العاقبه للمتقین).(ابوجعفرمحمد بن حسن طوسی،الغیبه،ص۴۷۲،تهران:کتاب فروشی نینوا،۱۳۸۵ش) تعییر(آخرین دولت)علاوه بر این که مفهومی زمانی دارد، ممکن است در بردارنده مفهومی کیفی نیز باشد ؛یعنی حکومت مهدوی،بهترین ساختار،ایدئولوژی و استراتژی را دارد. بنابراین،هم از نظر زمانی و هم از نظر ساختار،(آخرین)است. روایت امام صادق (ع) هر دو معنای واژه (آخر)را افاده می کند:(ما یکون هذا الامر لا یبقی صنفٌ من الناس الّا و قد ولّوا علی الناس…ثم یقول القائم بالحق و العدل؛این امر (حکومت ما اهل بیت)فرا نرسد تا اینکه همه گروه ها بر مردم حکومت کنند….آن گاه قائم (عج) قیام می کند و حق و عدل را بر پا می دارد .)(محمد بن ابراهیم نعمانی ،الغیبه ،ص۲۷۴،تهران :کتاب فروشی صدوق).

۲-محمد بن علی بن حسین بابویه (شیخ صدوق )،الامالی،ص۵۷۸،بیروت :منشورات الاعلمی .

۴-لغت نامه دهخدا،شماره حرف الف،(بخش اول):۱۳،ص۴۳۰-۴۳۱؛فرهنگ فارسی عمید ،ص۱۶۷.

۶-ارسطو را بنیان گذار واقعی مکتب مطالعه انقلاب واولین متفکری می دانند که موضوع تجزیه واضمحلال اجتماعی را در نظریه کلی تغییرات سیاسی قرار داد و در قالب جامعه بررسی کرد. (پیتر کال ورت ،انقلاب ،ترجمه:ابوالفضل صادق پور ،ص۳۲-۳۴تهران:دانشگاه تهران،۱۳۵۸،ش).

۷-هانا آرنت ،انقلاب ،ترجمه :عزت الله فولادوند ،ص۳۶،تهران :انتشارات خوارزمی ،۱۳۷۷ش.

۱۰-نک :چالمرزجانسون ،تحول انقلابی :بررسی نظری پدیده انقلاب،ترجمه :حمید الیاسی ،ص۱۷،تهران:انتشارات امیر کبیر،۱۳۶۳ش.

۱۱-منوچهراحمدی،تحلیلی بر انقلاب اسلامی ،ص۳۷،تهران :انتشارات امیر کبیر ۱۳۷۶ش.

۱۲-سوره حدید ،آیه ۲۵.

۱۳-مرتضی مطهری ،پیرامون انقلاب اسلامی ،ص۲۸-۲۹،قم :انتشارات صدرا،۱۳۶۲ش .

۱۴-ابوالحسن علی بن عیسی بن ابی الفتح اربلی،کشف الغمه فی معرفه الائمه ،ج۳،ص۲۶۹،بیروت :انتشارات دارالکتاب الاسلامی ،۱۴۰۱ق.

۱۵-الغیبه (نعمانی)،ص۱۵۰.

۱۶-الغیبه (طوسی)،ص۲۸۴.

۱۷-از جمله در آثارچالمرز جانسون و ساموئل هانتینگتون ،به خشونت در هر انقلابی تصریح می شود. پیتریم سوروکین در بررسی خود از تاریخ اغتشاشات و انقلاب های اروپایی،به این نتیجه رسیده که بیش از ۰/۰۷۰از این اغتشاشات و انقلاب ها ،با خشونت،و خون ریزی بسیار همراه بوده است. (نک:چالمرزجانسون ،تحول انقلابی :بررسی نظری پدیده انقلاب ،ص۱۷-۳۰؛ساموئل هانتینگتون ،سامان سیاسی در جوامع دست خوش دگرگونی ،ترجمه :محسن ثلاثی ،ص۳۸۵،تهران:نشر علم ،۱۳۷۰ش).

۱۸-اهل سنت معتقدند که به اندازه پرپشه ،خون ریزی نخواهد شد و تمام مردم روی زمین،بدون مقاومت و سرکشی ،به امام و ارتش او تسلیم می شوند .(نک:محمد امینی گلستانی ،سیمای جهان در عصر امام زمان (عج)، ج۱۰،ص۴۷۰،قم :انتشارات مسجد مقدس جمکران ،۱۳۸۵ش.

۱۹-علامه مجلسی ،بحار الانوار ،ج۵۲،ص۳۵۸،بیروت :انتشارات مؤسسه الوفاء،۱۴۰۳ق.

۲۰-همان ،ص۳۰۶.

۲۱-سیمای جهان در عصر امام زمان(عج)، ص۳۶۹-۳۷۳.

۲۲-عی اکبر مهدی پور،(بررسی چند حدیث شبهه ناک درباره عدالت آفتاب عالم تاب)،فصل نامه علمی -تخصصی انتظار موعود،ش۱۴ص۸۹-۱۳۰؛آیه الله سید صادق شیرازی ،(شمیم رحمت)،همان،ش۱۱-۱۲،ص۴۸۳-۴۹۴؛مهدی حسینیان قمی،(دفاع از روایات مهدویت ۳)(نقد شمیم رحمت)،همان ،ص۴۵۹-۵۱۸؛نجم الدین طبسی،(درنگی درروایات قتل های آغازین دولت مهدی (عج)، همان ،ش۶،ص۳۵۵-۳۸۶؛سیمای جهان در عصر امام زمان (عج)، ص۴۷۰-۵۰۲.

۲۳-سوره انفال،آیه ۲۴.

۲۴-برای مثال ،انقلاب فرانسه (۱۷۸۹)؛انقلاب روسیه (۱۹۱۷)؛انقلاب چین (۱۹۱۱)؛کوبا (۱۹۵۹)؛انقلاب الجزایر (۱۹۶۲)؛انقلاب ویتنام (۱۹۵۴)؛انقلاب نیکاراگوئه (۱۹۷۹)؛و انقلاب اسلامی ایران (۱۹۷۹).

۲۵-سوره نور ،آیه ۵۵.

۲۶-نک:محمد باقر صدر،رهبری برفراز قرون (گفت و گو درباره امام مهدی (ع) ،ترجمه :مصطفی شفیعی ،ص۷۷،تهران :انتشارات موعود،۱۳۸۲ش.

۲۷-تحلیلی بر انقلاب اسلامی ،ص۱۳۰-۱۷۱.

۲۸-پیرامون انقلاب اسلامی،ص۳۱.

۲۹-محمد بن عبدالله (حاکم نیشابوری )،المستدرک علی الصحیحین فی الحدیث،ج۴،ص۴۶۵،بیروت :انتشارات دارالفکر ؛یوسف بن یحیی مقدسی سلمی شافعی،عقد الدرر فی اخبار المنتظر ،ص۴۳،قاهره :انتشارات عالم الفکر ؛شهید قاضی نورالله حسینی مرعشی شوشتری ،احقاق الحق و إزهاق الباطل ،ج۱۹،ص۶۶۴،قم:کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی .

۳۰-رضی الدین علی بن موسی بن طاووس ،الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر ،ص۱۳۹،بیروت :مؤسسه الاعلمی ؛نجم الدین طبسی با همکاری جمعی از فضلا ،معجم احادیث الامام المهدی (ع) ،ج۱،ص۴۷۸،قم:نشر معارف اسلامی .

۳۱-معجم الملاحم و الفتن،ج۴،ص۳۵۲،(به نقل از :سید بن طاووس ،الملاحم ،ص۷۰).

۳۲-عقدالدرر،ص۱۱۳.

۳۳-نیکی آر. کدی،ریشه های انقلاب ایران،ترجمه :دکتر عبدالرحیم گواهی ،ص۱۵،تهران :نشر فرهنگ اسلامی ،۱۳۷۵ش .

۳۴-همان ،ص۲۲-۲۳.

۳۷-آندره پیتر ،مارکس و مارکسیسم ،ترجمه :شجاع الدین ضیائیان ،ص۱۰۷-۱۱۵،تهران :دانشگاه تهران،۱۳۶۰ش؛مصطفی ملکوتیان ،سیری در نظریه های انقلاب ،ص۴۵-۶۵،تهران:نشر قومس،۱۳۷۲ش.

۳۸-نک:الکسی دو توکویل ، انقلاب فرانسه و رژیم پیشین آن،ترجمه :محسن ثلاثی ، ص۳۲۴،تهران:نشر نقره،۱۳۶۹ ش.

۳۹-نک:کرین برینتون ، کالبد شکافی چهار انقلاب ، ترجمه :محسن ثلاثی ، ص۳۲-۴۵،تهران: نشرنو،۱۳۶۱ ش.

۴۰- سیری درنظریه های انقلاب ، ص۱۲۷-۱۵۷.

و هم چنین :سیری در نظریه های انقلاب،ص۱۴۰.

۴۲-بحارالانوار ،ج۵۱،ص۱۲۳.

۴۳-همان،ص۸۸.

۴۴-همان،ج۵۲،ص۳۲۷.

۴۵-پیرامون انقلاب اسلامی،ص۳۷-۴۰.

۴۶-سوره غافر،آیه ۲۸.

۴۷-سوره تحریم،آیه ۱۱.

۴۸-سوره رعد،آیه ۱۱.

۴۹-سید محمد باقر صدر ،سنت های تاریخ در قرآن ،ترجمه :دکتر سید جمال الدین موسوی ،ص۱۵۰،قم :دفتر انتشارات اسلامی ،بی تا .

۵۰-نک:میشل فوکو،ایرانی ها چه رؤیایی در سردارند ،ترجمه :حسن معصومی همدانی،ص۶۹،تهران :انتشارات هرمس ،۱۳۷۷ش .

۵۱-نک:علی صفایی حائری ،درس هایی از انقلاب ،دفتر سوم :قیام ،ص۵۶-۵۷ قم :انتشارات لیله القدر ،۱۳۸۲ش.

۵۲-سوره شوری ،آیه ۲۴.

۵۳-سوره انفال ،آیه ۷.

۵۴-علی موحدیان ،جوهره مهدویت (تأملی پدیدار شناسانه در کارکردهای انقلاب مهدوی )،ص۲۵،قم :سازمان تبلیغات اسلامی ،۱۳۸۵ش .

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *