۲ ـ امیرالمؤمنین على علیه السلام :
قال للحسین علیه السلام : (التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، المظهر للدین، الباسط للعدل)، قال الحسین علیه السلام فقلت: یا امیرالمؤمنین و إنّ ذلک لکائن؟ فقال علیه السلام : (اى و الذى بعث محمداً بالنبوه و اصطفاه على جمیع البریّه و لکن بعد غیبه و حیره لاتثبت فیها على دینه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین أخذ اللّه میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه)(۱).
(به حسین علیه السلام فرمود: نهمین فرزند تو اى حسین! قیام کننده به حق و آشکار سازنده دین و گستراننده عدالت است.
امام حسین علیه السلام گوید: پرسیدم: یا امیرالمؤمنین! آیا حتماً چنین خواهد شد؟
فرمود: آرى! قسم به کسى که حضرت محمد صلى الله علیه وآله وسلمرا به پیامبرى بر انگیخت و او را بر تمام خلایق برگزید، چنین خواهد شد، امّا بعد از غیبت و حیرتى که در آن کسى ثابت قدم بر دین نمى ماند مگر مخلصین و دارندگان روح یقین آنان که خداوند نسبت به ولایت ما از آنان پیمان گرفته و ایمان را بر صفحه دل شان نگاشته و با روحى از جانب خود تأیید فرموده است).
۳ ـ حضرت زهرا (علیها السلام):
(قال لى رسول اللّه صلى الله علیه وآله وسلم أبشرى یا فاطمه، المهدىّ منک)(۲).
(رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به من فرمودند: اى فاطمه! ترا بشارت باد به اینکه حضرت (مهدى علیه السلام ) از نسل توست).
۴ ـ امام حسن مجتبى علیه السلام فرمود:
(ما منّا احدٌ اِلاّ ویقع فى عنقه بیعه لطاغیه زمانه اِلاّ القائم الّذى یصلّى روح اللّه عیسى بن مریم خلفه فان اللّه عزّوجلّ یخفى ولادته و یُغیّب شخصه لئلاّ یکون لأحد فى عنقه بیعه)(۳).
(هیچ یک از ما اهلبیت نیست مگر آنکه بیعتى از طاغوت زمانش را اجباراً بر عهده دارد. مگر حضرت (قائم) که عیسى بن مریم، روح اللّه پشت سر او نماز مى گذارد.
خداوند ولادت او را مخفى مى دارد و شخص او را از دیدگان، غایب مى گرداند، تا بیعت هیچ کس را بر گردن نداشته باشد).
۵ ـ امام حسین علیه السلام :
(منّا اثنا عشر مهدیّاً اوّلهم امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام و آخرهم التاسع من ولدى و هو الامام القائم بالحق. یحیى اللّه به الأرض بعد موتها و یظهر به دین الحق على الدین کلّه و لو کره المشرکون)(۴).
(دوازده هدایت شده هدایتگر از بین ما هستند، اولین آنان امیرالمؤمنین على بن ابیطالب علیه السلام و آخرین آنان، نهمین فرزند من است که پیشواى قیام کننده به حق خواهد بود، خداوند به وسیله او زمین را پس از موات شدنش زنده مى کند و به دست او دین حق را بر تمامى ادیان پیروز مى سازد، اگرچه مشرکان را ناخوشایند باشد).
۶ ـ امام زین العابدین علیه السلام :
(إن للقائم منّا غیبتین، احداهما أطول من الأخرى… فیطول أمرها حتى یرجع عن هذا الامر اکثر من یقول به، فلایثبت علیه اِلاّ من قوى یقینه و صحّت معرفته و لم یجد فى نفسه حرجاً ممّا قضینا و سلّم لنا اهل البیت.)(۵)
(براى قائم ما دو غیبت هست. یکى از آن دو طولانى تر از دیگرى است… و آن قدر طول خواهد کشید که اکثر معتقدین به ولایت، از او دست خواهند کشید. در آن زمان کسى بر امامت و ولایت او ثابت قدم و استوار نمى ماند مگر آن که ایمانش قوى، و شناختش درست باشد و در نفس خویش نسبت به حکم و قضاوت ما هیچ گرفتگى و کراهتى احساس نکند و تسلیم ما اهلبیت باشد).
۷ ـ امام باقر علیه السلام :
راوى گوید از امام علیه السلام در باره آیه شریفه (فلا أقسم بالخنّس الجوار الکنّس تکویر: ۱۵ و ۱۶) سئوال کردم. فرمود: (هذا مولود فى آخر الزمان. هو المهدى من هذه العتره. تکون له حیره و غیبه، یضلّ فیها اقوام و یهتدى فیها أقوام. فیاطوبى لک إن أدرکته و یا طوبى لمن أدرکه.)(۶)
(مراد این آیه، مولودى در آخر الزمان است که همان مهدى از این خاندان است. او را حیرت و غیبتى هست که در آن گروههایى گمراه شوند و گروههایى دیگر هدایت پذیرند. خوشا به حال تو اگر او را درک کنى و خوشا به حال هرکسى که او را درک کند).
۸ ـ امام صادق علیه السلام :
(إنّ لصاحب هذا الامر غیبه، فلیتّق اللّه عبد و لیتمسّک بدینه)(۷).
(همانا براى صاحب این امر غیبتى هست، پس بنده خدا در آن دوران باید تقواى الهى پیشه کند و به دینش چنگ زند).
۹ ـ امام کاظم علیه السلام :
(صاحب هذا الامر، هو الطرید الوحید الغریب الغائب عن أهله الموتور بأبیه)(۸).
(صاحب این امر ـ حضرت مهدى علیه السلام ـ رانده شده، تنها، غریب، غائب و دور از اهل و خونخواه پدر خویش مى باشد).
۱۰ـ امام رضا علیه السلام :
(…و بعد الحسن ابنه الحجّه القائم المنتظر فى غیبته، المطاع فى ظهوره، لو لم یبق من الدنیا اِلاّ یوم واحد لطوّل اللّه ذلک الیوم حتى یخرج فیملأها عدلا کما ملئت جوراً)(۹).
(و بعد از امام حسن عسکرى علیه السلام فرزندش حضرت حجّت قائم، امام خواهد بود آن کس که در دوران غیبتش مورد انتظار، و در زمان ظهورش مورد اطاعت مؤمنان است. اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد خدا همان روز را چنان طولانى کند که قیام فرماید و زمین را از عدالت پر کند چنانکه از ستم پر شده باشد).
۱۱ـ امام جواد علیه السلام :
در باره اینکه چرا حضرت مهدى علیه السلام (منتظَر) نامیده مى شود فرمود:
(إن له غیبه یکثر ایامها و یطول امدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزئ به الجاحدون و یکذَّب فیها الوقاتون و یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المسلّمون)(۱۰).
(او را غیبتى هست که زمانش زیاد است و پایانش به طول مى انجامد. پس مخلصین چشم انتظار قیام او مى مانند و شک کنندگان به انکار او بر مى خیزند و منکرین به استهزاى او مى پردازند و تعیین کنندگان وقت ظهور مورد تکذیب قرار مى گیرند و عجله کنندگان در آن هلاک مى شوند و تسلیم شدگان نجات مى یابند.)
۱۲ ـ امام على النقى علیه السلام :
(اذا غاب صاحبکم عن دار الظالمین، فتوقّعوا الفرج)(۱۱).
(زمانى که صاحب و امام شما از دیار ستمگران غایب گشت، چشم انتظار فرج باشید).
۱۳ـ امام حسن عسکرى علیه السلام :
(المنکر لولدى کمن اقرّ بجمیع أنبیاء اللّه و رسله ثم انکر نبوّه محمد رسول اللّه صلى الله علیه وآله وسلم و المنکر لرسول اللّه صلى الله علیه وآله وسلم کمن انکر جمیع الانبیاء لأن طاعه آخرنا کطاعه اوّلنا و المنکر لآخرنا کالمنکر لأوّلنا)(۱۲).
(کسى که فرزندم ـ مهدى علیه السلام ـ را انکار کند مانند کسى است که تمام پیامبران و رسولان الهى را قبول داشته باشد، اما نبوت حضرت محمد رسول اللّهصلى الله علیه وآله وسلمرا انکار کند. و انکار کننده رسول اللّه مانند کسى است که همه انبیاء را انکار نماید. چون اطاعت آخرین امام ما به منزله اطاعت اولین امام است و منکر آخرین امام ما به منزله منکر اولین امام است).
اسامى و اوصاف و القاب حضرت مهدى علیه السلام
مرحوم ثقه الاسلام نورى در بیان اسماء شریفه امام عصر علیه السلام ، با استناد به آیات و روایات و کتب آسمانى پیشین و تعبیرات راویان و تاریخ نگاران تعداد یکصد و هشتاد و دو اسم و لقب براى حضرت مهدى علیه السلام ذکر مى کند و مدّعى است که در این مقام، از استنباط هاى شخصى و استحسان هاى غیر قطعى خوددارى نموده است که در غیر این صورت چندین برابر این اسماء و القاب، قابل استخراج از کتب مختلفه بود. که از آن جمله است:
محمّد، احمد، عبداللّه، محمود، مهدى، برهان، حجّت، حامد، خلف صالح، داعى، شرید صاحب، غائب، قائم، منتظر و… (۱۳).
کنیه هاى آن حضرت عبارتند از: ابوالقاسم (هم کنیه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم)، ابوعبداللّه، اباصالح که مرحوم نورى ابو ابراهیم، ابوالحسن و ابوتراب را نیز از کنیه هاى ایشان شمرده است.
در اینجا به ذکر پاره اى عناوین و صفات که در ضمن زیارتهاى مختلفه و ادعیه مربوط به حضرت مهدى علیه السلام مورد تصریح قرار گرفته است اشاره داریم، با این امید که دقّت و تأمّلى در آنها، ما را با شئونات مختلفه آن بزرگوار آشنا ساخته و مقاماتى را که غالباً از لسان معصومینعلیهم السلام در ضمن این دعاها و زیارتها براى امام دوازدهم علیه السلام بر شمرده شده براى مان روشن تر سازد.
قابل ذکر اینکه تمام این عناوین و اوصاف بطور خاص در مورد حضرت مهدى علیه السلام وارد گردیده، اگرچه بسیارى از آنها در مورد سایر امامان بزرگوار اسلامعلیهم السلامنیز مى تواند مصداق داشته باشد.
دیگر اینکه، آنچه ذکر مى شود نه به ادّعاى اسم یا لقب آن حضرت، بلکه به عنوان بهرهورى از تعابیر موجود در نصوص زیارت و دعاست، اعم از اینکه واژه اى مفرد یا جمله اى توصیفى باشد.
بقیّه اللّه: باقیمانده خدا در زمین.
خلیفه اللّه: جانشین خدا در میان خلایق.
وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولیاى حق رو به او دارند.
باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جویان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.
داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستین هدایت الى اللّه.
سبیل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.
ولى اللّه: سر سپرده به ولایت خدا و حامل ولایت الهى، دوست خدا.
حجه اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدایتِ در دنیا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.
نور اللّه: نور خاموشى ناپذیر خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقایق توحیدى، مایه هدایت رهجویان.
عین اللّه: دیده بیدار خدا در میان خلق، دیدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.
سلاله النّبوّه: فرزند نبوّت، باقیمانده نسل پیامبران.
خاتم الاوصیاء: پایان بخش سلسله امامت، آخرین جانشین پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم.
علم الهدى: پرچم هدایت، رایت همیشه افراشته در راه اللّه، نشان مسیر حقیقت.
سفینه النّجاه: کشتى نجات، وسیله رهایى از غرقاب ضلالت، سفینه رستگارى.
عین الحیوه: چشمه زندگى، منبع حیات حقیقى.
القائم المنتظر: قیام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظیرى که همه صالحان چشم انتظار قیام جهانى اویند.
العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.
السیف الشاهر: شمشیر کشیده حق، شمشیر از نیام بر آمده در اقامه عدل و داد.
القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سیاه فتنه و جور.
شمس الظلاّم: خورشید آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمین.
ربیع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفایى انسان، فصل اعتدال خلایق.
نضره الأیّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاریخ.
الدین المأثور: تجسّم دین، تجسید آیین بر جاى مانده از آثار پیامبران، خودِ دین، کیان آیین، روح مذهب.
الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوین، معجزه پیامبر در هیئت بشرى.
صاحب الأمر: دارنده ولایت امر الهى، صاحب فرمان و اختیاردار شریعت.
صاحب الزمان: اختیار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.
مطهّر الأرض: تطهیر کننده زمین که مسجد خداست، از بین برنده پلیدى و ناپاکى از بسیط خاک.
ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گیتى.
مهدى الامم: هدایتگر همه امّت ها، راه یافته راهنماى همه طوایف بشریت.
جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحید، وحدت بخش همه صفها.
ناصر حق اللّه: یاریگر حقِ خدا، یاورِ حقیقت.
دلیل اراده اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.
الثائر بأمر اللّه: قیام کننده به دستور الهى، بر انگیخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غیر خدا به امر خدا.
محیى المؤمنین: احیاگر مؤمنان، حیاتبخش دلهاى اهل ایمان.
مبیر الکافرین: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.
معزّ المؤمنین: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ایمان.
مذلّ الکافرین: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پیشگان.
منجى المستضعفین: نجات دهنده مستضعفان، رهایى بخش استضعاف کشیدگان.
سیف اللّه الّذى لاینبو: شمشیر قهر خدا که کندى نپذیرد.
میثاق اللّه الّذى أخذه: پیمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.
مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پیدایش زمان.
ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کیان هستى دوران.
کلمه اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى.
تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آیات کریمه قرآن.
وعد اللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پیمان تخلّف ناپذیر الهى.
رحمه اللّه الواسعه: رحمت بى پایان خدا، لطف و رحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.
حافظ اسرار رب العالمین: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.
معدن العلوم النبویّه: گنجینه دانش هاى پیامبرى ـ خزانه معارف نبوى.
نظام الدین: نظام بخش دین.
یعسوب المتقین: پیشواى متقین.
معزّ الاولیاء: عزت بخش یاران.
مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.
وارث الانبیاء: میراث بر پیامبران.
نور ابصار الورى: نور دیدگان خلایق.
الوتر الموتور: خونخواه شهیدان.
کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.
المعد لقطع دابر الظلمه: مهیّا شده براى ریشه کن کردن ظالمان.
المنتظر لاقامه الأمت و العوج: مورد انتظار براى از بین بردن کژیها و نادرستى ها.
المترجى لازاله الجور و العدوان: مورد آرزو براى بر طرف کردن ستم و تجاوز.
المدّخّر لتجدید الفرائض و السنن: ذخیره شده براى تجدید واجبات و سنن الهى.
المؤمّل لاِحیاء الکتاب وحدوده: مورد امید براى زنده ساختن دوباره قرآن و حدود آن.
جامع الکلمه على التقوى: گرد آورنده مردم بر اساس تقوى.
السبب المتصل بین الأرض و السماء: واسطه بین آسمان و زمین، کانال رحمت حق بر خلق.
یار صفحه:
(۱) مدرک پیشین ص ۵۱.
(۲) منتخب الاثر صفحه ۱۹۲.
(۳) کمال الدین و تمام النعمه جلد ۱ باب ۲۹ صفحه ۳۱۶.
(۴) مدرک پیشین ص ۳۱۷.
(۵) مدرک پیشین ص ۳۲۳ و ۳۲۴.
(۶) مدرک پیشین ص ۳۳۰.
(۷) مدرک پیشین ۳۴۳.
(۸) مدرک پیشین ۳۶۱.
(۹) مدرک پیشین صفحه ۳۷۲ ـ عیون اخبار الرضا.
(۱۰) بحارالانوار ج ۵۱ ص ۱۵۸ ـ کمال الدین صفحه ۳۷۸.
(۱۱) کمال الدین جلد ۲ باب ۳۷ ـ صفحه ۳۸۰.
(۱۲) مدرک پیشین باب ۳۸، صفحه ۴۰۹.
(۱۳) نجم الثاقب، از صفحه ۵۵ تا ۱۳۲