خانه / پرسش و پاسخ / غیبت امام زمان / چه فایده‏اى دارد که امام وجود داشته باشد، اما غایب باشد؟

چه فایده‏اى دارد که امام وجود داشته باشد، اما غایب باشد؟

چه فایده‏اى دارد که امام وجود داشته باشد، اما غایب باشد؟ به عبارت دیگر، چه فرقى بین وجود امام غایب و عدم امام است؟

پاسخ:

حقیقت این است که در این سؤال، چنین تلقى شده که امامت، حداکثر چیزى است شبیه منصب یک مرجع تقلید یا یک حاکم اسلامى، و واضح است که مرجع تقلید یا حاکمى که مردم به راحتى به او دسترسى نداشته باشند و او آشکارا امور مردم را رتق و فتق نکند، وجود و عدمش تفاوتى ندارد؛ در حالى که مقام امام بالاتر از این‏هاست) در واقع، پاسخ این سؤال در دو نکته نهفته است: یکى این که مقام امامت و ولایت، مقامى است که اصل وجودش در عالم هستى ضرورت دارد و اگر نباشد، طومار زندگى مردم در هم پیچیده مى‏شود؛ دوم این که، اگر چه مردم به دلخواه خود به امام دسترسى ندارند، اما چنین نیست که ارتباط امام با مردم کاملا قطع شده باشد و ایشان به وظیفه‏ى هدایت رسانى خود عمل نکند) این دو مطلب به بیانى بسیار مختصر، در یکى از توقیعات امام زمان )عج( آمده است که: )و أما وجه الانتفاع بى فى غیبتى، فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الأبصار السحاب، و انى لأمان لأهل الأرض کما أن النجوم أمان لاهل السماء( ( احتجاج )طبرسى(، ج ۲، ص ۲۸۴؛ به نقل از کلمه الامام المهدى، ص ۲۹۰: و اما: کیفیت بهره بردن از من در زمان غیبتم، همانند بهره بردن از خورشید است، هنگامى که ابرها روى آن را مى‏پوشانند و من، امان اهل زمین هستم، همان گونه که ستارگان، امان اهل آسمانند)

نکته‏ى اول همان طور که آیت الله صافى گلپایگانى توضیح داده‏اند ( منتخب الأثر، ص ۲۶۹، پاورقى) ، این است که فایده‏ى وجود حجت الهى، تنها در تصرف در امور ظاهرى نیست؛ بلکه مهم‏ترین فواید وجودى او، امورى است که بقاء عالم به اذن خداى تعالى وابسته به آن است) چنان که پیامبر اکرم )ص( فرموده‏اند: )النجوم امان لاهل السماء و اهل بیتى أمان لأهل الأرض، فاذا ذهبت النجوم أتى اهل السماء ما یکرهون و اذا ذهب اهل بیتى أتى اهل الأرض ما یکرهون( ( بحارالأنوار، ج ۲۳، ص ۱۹: ستارگان، امان اهل آسمانند و اهل بیت من، امان اهل زمین هستند) پس هنگامى که ستارگان بروند، بر اهل آسمان آن چیزى که نمى‏پسندند، وارد خواهد شد و هنگامى که اهل بیتم بروند، بر سر اهل زمین آن خواهد آمد که نمى‏پسندند)( این مطلب شبیه همان عبارتى است که در توقیع فوق الذکر از امام زمان )عج( نقل شد) و نیز فرموده‏اند: )لا یزال هذا الدین قائما الى اثنى عشر امیرا من قریش فاذا مضوا

ساخت الأرض بأهلها( ( بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۲۶۷) همواره این دین پا برجاست تا زمانى که دوازده امیر از قریش [در آن امامت دارند)) پس هنگامى که آن‏ها درگذرند، زمین اهلش را در خود فرو خواهد برد) و امیرالمؤمنین )ع( نیز فرموده‏اند: )اللهم بلى، لا تخلوالأرض من قائم لله بحجه، اما ظاهرا مشهورا أو خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته( ( نهج‏البلاغه، کلمات قصار، شماره‏ى ۱۴۱: بار خدایا! آرى! زمین خالى و تهى نمى‏ماند از کسى که حجت خدا را بر پا مى‏دارد که یا آشکار و مشهور است و یا ترسان و پنهان تا حجت‏ها و دلایل روشن الهى از بین نرود) ؛ یعنى اساسا وجود حجت الهى روى زمین ضرورت دارد؛ خواه این حجت آشکار باشد و خواه مخفى و غایب از دیده‏ها) ما درباره‏ى نقش ائمه از این جهت که از آن به مقام ولایت تعبیر مى‏شود،

لازم به توضیح است که ارتباط ما با امام )عج(، کاملا قطع نیست) در توقیع فوق الذکر و در سخنان برخى دیگر از معصومین )ع( ( مثلا از امام صادق )ع( پرسیده شده است: کیف ینتفع الناس بالحجه الغائب المستور؟ و ایشان فرموده است: کما ینتفعون بالشمس اذا سترها سحاب) منتخب الأثر، ص ۲۷۱؛ و در حدیث معروف )جابر( خود پیامبر )ص( فرموده است: انهم لیستضیئون بنوره و ینتفعون بولایته فى غیبته کانتفاع الناس بالشمس ان سترها سحاب) منتخب الأثر، ص ۱۰۱) اشاره شده که: امام )عج( مانند خورشید پشت ابر براى مردم مفید است) خورشید پشت ابر، جایش در آسمان آشکار نیست؛ اما ساکنان زمین همچنان از نور و گرمایش بهره‏ور مى‏شوند؛ ( مرحوم )علامه مجلسى )ره(( در باب علت تشبیه فوق، چندین وجه ذکر کرده که برخى از آن‏ها به اختصار عبارت است از:

الف: همان گونه که مردم دائما منتظرند تا ابرها کنار روند و خورشید آشکار شود تا از نور و گرمایش بیش‏تر استفاده کنند، شیعیان مخلص او نیز هر زمان منتظر ظهور اویند)

ب: منکر وجود امام غایب همانند کسى است که وقتى ابرها خورشید را پوشاند، وجود خورشید را انکار کند)

پ: گاهى این که خورشید پشت ابر باشد، براى مردم بهتر است از این که بى‏هیچ حجابى برایشان ظاهر شود) همین طور غیبت امام نیز بیش‏تر به صلاح مردم است)

ت: اگر کسى به خورشید مستقیما بنگرد، کور مى‏شود؛ زیرا توان بینایى او آن قدر قوى نیست) براى بسیارى از مردم که چشم ایمانشان هنوز کاملا قوى نشده، غیبت امام بهتر است)

ث: گاهى خورشید براى مردم یک منطقه پشت ابر است؛ اما براى مردم جایى دیگر آشکار است) همین طور ممکن است حضرت براى تنها معدودى از مردم آشکار شود)

ج: هر مقدار موانع و ابرها کنار روند، خورشید ظاهرتر مى‏شود) مردم نیز هر قدر موانع معنوى را از جلوى خود بردارند، بیش‏تر از نور هدایت امام بهره مى‏گیرند) امام زمان )عج( نیز مسلما وظیفه‏ى خود را – که هدایت جریان اصلى جامعه‏ى اسلامى باشد – همچنان انجام مى‏دهد؛ یعنى غیبت او صرفا به معنى این است که ما او را از دیگر مردمان تشخیص نمى‏دهیم؛ نه این که او اصلا در میان مردم نیست) در احادیث مختلف آمده است که او در میان مردم هست؛ مشکلات مردم را حل مى‏کند؛ و فقها و علماى عادى را از جانب خود به رسمیت شناخته و آن‏ها را حجت بر مردم قرار داده و تأکید کرده است که: )آن‏ها حجت من بر شما هستند) ( در آن توقیع معروف آمده است: )و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه حدیثنا فانهم حجتى علیکم و أنا حجه الله )أنا حجه الله علیهم(( احتجاج )طبرسى(، ج ۲، ص ۲۸۲؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ به نقل از کلمه الامام المهدى، ص ۲۸۸) علاوه بر این‏ها، خود نیز شخصا مسؤولیت هدایت را انجام مى‏دهد؛ چنان که در حدیثى از امام صادق )ع( آمده است:

بارالها! همانا باید در زمین تو حجتى بر آفریدگانت باشد تا آن‏ها را به دین تو هدایت کند و شناخت تو را به آن‏ها تعلیم دهد تا حجت تو باطل نشود و پیروان اولیائت بعد از این که هدایتشان کردى، گمراه نشوند؛ خواه این حجت آشکار باشد، ولو این که حاکم نباشد و خواه مخفى باشد که در این حالت هر چند مردم از تشخیص شخص او عاجز باشند، ( منتخب الأثر، ص ۲۷۲)

مطابق حدیثى از امیرالمؤمنین )ع(، حضرت مهدى )عج( در غیبتش نه تنها کار هدایت را بر عهده دارد، بلکه در حل مشکلات عادى مردم نیز یار و یاور آن‏هاست: )منا المهدى الذى یسرى فى الدنیا سراج منیر، و یحذو فیها على مثال الصالحین لیحل ربقا، و یعتق رقا، و یصدع شعبا، و یشعب صدعا، فى ستره عن الناس لا یبصر القائف أثره و لو تابع نظره( ( ینابیع الموده، ص ۴۳۷، به نقل از منتخب الأثر، ص ۲۷۰: )مهدى از ماست! همان کسى است که در تاریکى ظلمات با چراغى روشن حرکت مى‏کند و بر رویه‏ى صالحان رفتار مى‏کند تا در آن گرفتارى‏ها، بندى را بگشاید و اسیرى را آزاد کند و جمعیت [گمراهى) را بپراکند و پراکندگى )حق( را گرد آورد؛ در حالى که از مردم پنهان است و جوینده، اثر و نشانه‏ى او را نمى‏بیند؛ هر چند که در پى او نظر افکند)( در نهج‏البلاغه، خطبه‏ى ۱۵۰ نیز همین حدیث نقل شده است با این تفاوت که به جاى )منا المهدى الذى(، عبارت )الا و ان من أدرکها منا( آمده که به معنى این است: )بدانید آن کس از ما که این فتنه‏هاى آخر الزمان را دریابد( مى‏باشد مقصود همان حضرت مهدى )عج( است)

پس چنین نیست که وجود امام غایب باعدمش فرق نکند) او در میان مردم است، هدایت آن‏ها را بر عهده دارد و حلال مشکلاتشان است؛ اما ما عاجزیم از تشخیص این که کسى که همین امروز دست مرا گرفت و مشکل مرا حل کرد، چه بسا خود امام یا فرستاده‏اى از جانب او بوده است)

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *