خانه / مقالات / مهدویت / دوران غیبت و انتظار / انتظار و وظايف منتظران / وظایف کلی شیعیان در دوره غیبت حضرت

وظایف کلی شیعیان در دوره غیبت حضرت

وظایف کلی شیعیان در دوره غیبت حضرت

 

مقدمه

شیعیان تا سال ۲۶۰ ق، که حضرت امام حسن عسکری، علیه‏السلام، به شهادت رسیدند، مستقیماً و یا ازطریق نمایندگان و افراد مورداطمینانشان به امامان معصوم، علیهم‏السلام، دسترسی داشتند، امّا در دوره غیبت، لزوماً با این سؤال مواجه می‏شوند که آیا غیبت امام معصوم (حجّت خدا) بمثابه رفع تکالیف از مسلمان و بخصوص شیعیان است؟ اگر جواب منفی باشد، آیا تکالیف آنها را عقل افراد تعیین می‏کند و یا منابعی ویژه برای تعیین تکالیف، و افراد خاصّی برای تشخیص آن وجود دارند؟ و اگر منابع و افراد خاصّی باید تکالیف مردم را معلوم کنند، آیا گستره و حجم و وسعت تکالیف عصر غیبت امام، علیه‏السلام، عیناً مانند دوره حضور است؟ در پاسخ به این پرسشها، برخی از علمای شیعه کتابهایی تألیف کرده‏اند. از جمله مرحوم دبیرالدین میرزا علی‏اکبر صدرالاسلام همدانی در کتاب خویش۳۱تکالیف مردم در عصر غیبت را تشریح کرده است.

همچنین مرحوم آیهاللَّه سیدمحمد تقی موسوی اصفهانی، قدّس سرّه، در کتاب مهم خود وظایف بسیاری را۲برای منتظران برشمرده است.

 

در مقاله حاضر کوشیده‏ایم تا وظایف کلی و راهبردی شیعیان درعصر غیبت را مطالعه کنیم. با مطالعه این وظایف، می‏توانیم پاسخ پرسشهای آغاز مقاله را بدهیم. براساس این مقاله، می‏توانیم بگوییم که تکلیف در عصر غیبت رفع نمی‏شود، بلکه براساس مقتضیات زمان و با تکیه بر قرآن و سنت نبوی، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، و سیره اهل‏بیت، علیهم‏السلام، توسط فقهای جامع‏الشرایط تعیین و مشخص می‏گردد. همچنین بخوبی می‏توان دریافت که همانطور که حیرت و ابهام و فتنه زیاد است و طبعاً زیرکی فراوانتری لازم دارد؛ به‏دلیل وقوع شبهات فراوانی که ازطرف پیامبر اسلام، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، دستور به توقف در آنها داریم و نیز به‏خاطر حضور علنی نداشتن و دردسترس نبودن امام معصوم، علیه‏السلام، در جامعه و سیطره کفّار و ستمگران بر مقدّرات بشر و لزوم تحفّظ و احتیاط بیشتر شیعیان، گستره تکالیف محدودتر است تا با شرایط تقیّه تطبیق کرده و موجودیّت شیعه حفظ شود. نکته مهم این است که شیعه عصر غیبت، از نظر هویّت تاریخی و عقائد و احکام فرعی و وحدت کلمه و محاسن اخلاقی و امثال آن، نباید فرقی با شیعه عصر ظهور داشته باشد. باید چنان باشد که اگر از قرن پانزدهم هجری به قرن اول هجری منتقل شد، بتواند همان‏طور موضعگیری و عمل کند که برادرانش در کنار امام علی، علیه‏السلام، و سایر ائمه هدایت، علیهم‏السلام، و یا در عصر پیامبر، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، می‏کردند و خصوصاً از جهت عقاید و نیز رضا (خشنودی) و سخط (ناخشنودی) همانند آنها باشد. البته این دیدگاه با سکولاریسم و پلورالیسم دینی و دموکراسی و عصری شدن دین و امثال آن تقابل و برخورد پیدا می‏کند که در موضوع این مقاله اهمیتی ندارند.

وظایف کلی شیعیان در عصر غیبت کبرای حضرت امام حجه بن الحسن العسکری، سلام‏اللَّه‏علیهما

وظیفه شیعه درعصر غیبت این است که برآنچه از حق و هدایت که به او رسیده، ثبات قدم داشته و چنگ بزند تا محفوظ بماند و پیداست که منبع شناخت این مطالب حقّه و هدایت یافتن به آن، مطابق حدیث متواتر ثقلین، قرآن مجید و سنت نبوی و عترت طاهره است، که در عصر غیبت روایات و سنت ایشان در کتب موجود است. روایات متعددی با الفاظ مختلف براین مطلب دلالت می‏کنند، ازجمله:

– پرهیز از شک

از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که ضمن حدیثی درباره عصر غیبت فرمودند:

‘… فإیّاکم والشّک والإرتیاب أنفو عن أنفسکم الشکوک و قد حذّرتم فاحذروا من اللَّه…

پس بپرهیزید از شک و دودلی و تردید، شکها را از خودتان برانید و به تحقیق که شما برحذر داشته شدید، پس از خدا پرهیز کنید [که درعصرغیبت تردید به‏خود راه‏دهید] …

این حدیث نشان می‏دهد که یکی از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجه رفیع یقین و تلاش برای حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانی شدن دوره غیبتف حجّتف خدا، باعث تردید و بی‏اعتقادی بسیاری می‏شود و سیطره۴مادّیت (مادی گرایی) و فضل‏فروشی عالم نمایانی که علم و تخصص آنها ربطی به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب می‏کنند، مزید بر علت است.

– چنگ زدن به امرف اول تا وصول به امرف آخر

ما مجموعه بزرگ و والایی از احادیث عقیدتی و اخلاقی و فقهی و غیر آن داریم که از جهتی مایه فخر و مباهات ما بر سایر مذاهب و ملل است و از جهت دیگر باعث هدایت و ثبات قدم ماست. می‏توان گفت مراد از »امر اول«، همین دوره دویست و هفتاد و سه‏ساله از آغاز بعثت تا آغاز غیبت و یا دوره امامان یازده‏گانه شیعه باشد که آن میراث را به‏یادگار گذاشته‏اند و حاملان و مبلّغان و مجریان آن، فقها و علمای صالح شیعه‏اند. البته توقیعات شریفه ناحیه مقدسه را نیز می‏توان جزءف امرف اول دانست. امّا »امرف آخر (دیگر)« ظاهراً مربوط به عصر ظهور است که تکالیف همه توسط شخص امام مهدی، علیه‏السلام، روشن می‏شود و هیچ بلاتکلیفی باقی نمی‏ماند. شیعه موظّف است که در عصر غیبت، کمال تحفّظ را نسبت به آن میراث گرانبها داشته و به ثقلین چنگ بزند و اگر چیزی را نفهمید، آن را انکار و رد نکند که ممکن است گرفتار کفر بشود.

در روایتی از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که درباره وظیفه شیعه دراین عصر فترت، فرمودند:

فتمسّکوا بالأمر الأوّل حتّی یبّین لکم الآخَر

و بنا به نقل دیگری:

تمسّکوا بالأمر الأوّل الّذی أنتم علیه حتی یبّین لکم

به امر نخستینی که برآنید، چنگ بزنید تا برای شما آشکار شود.

همچنین از آن حضرت دراین باره نقل شده که فرمودند:

کونوا علی ما أنتم علیه حتّی یفطلع اللَّه لکم نجمکم

بر آن‏چه که برآنید، باشید تا خداوند ستاره شما را برایتان طالع گرداند.

و نیز نقل شده که فرمودند:

فتمسّکوا بما فی أیدیکم حتی یصحّ لکم الأمر.

پس چنگ زنید به آنچه که در دستهایتان است تا امر برای شما راست واستوار آید [یعنی ظهور واقع شود].

یکی از وظایف شیعه در عصر غیبت، احراز درجه رفیع یقین و تلاش برای حفظ عقاید حقّه است. زیرا طولانی شدن دوره غیبتف حجّتف خدا، باعث تردید و بی‏اعتقادی بسیاری می‏شود و سیطره مادّیت (مادی گرایی) و فضل‏فروشی عالم نمایانی که علم و تخصص آنها ربطی به عقاید ندارد و درعین حال در آن دخالت و تخریب می‏کنند، مزید بر علت است.

و در روایت دیگری هم به این شکل تکلیف شیعه را در »سَبطَه« (پایین‏تر از »فَترَت«) مشخص فرمودند که:

إلی ما أنتم علیه حتّی یأتیکم اللَّه بصاحبها.

به آنچه که شما برآنید عمل کنید تا خداوند صاحبش را برای شما بیاورد.

مفهوم همه این روایات یکی است و آن محافظت و عمل کردن به قرآن و میراث موجود اهل بیت در عصر غیبت است تا ظهور فرا رسد و هیچ ابهامی نماند.

– رعایت معیارهای عصر ائمه، علیهم‏السلام، در دوستی و دشمنی و پیروی کردن و سرپرست گزیدن

این مفهومی بسیار دقیق و مهم است؛ زیرا آنچه که ما را با پیشینیان شیعه ما که اصحاب ائمه هفدی، علیهم‏السلام، بودند و در راه ولایت آنها کوشیدند و سختیها و رنجها کشیدند و قربانیها دادند، پیوند می‏دهد، همین مطلب است. چنانکه حالات روحی ما می‏تواند (بنابر بعضی از روایات)، ما را در عمل یاران پیامبر، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، در جنگهای ایشان و امام علی، علیه‏السلام، و سایر امامانف گذشته شریک کند و همچنین آرزوهای ما درباره یاری امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالی‏فرجه، می‏تواند باعث پاداش یاری آن حضرت و جنگ و شهادت در رکاب ایشان شود، هرچند آن دوره را درک نکنیم. درواقع همین حبّ و بفغض و ولایت مشترک است که افراد یک زمان و یا زمانهای مختلف را به‏هم متصّل می‏کند؛ زیرا این همدلی و همرأیی باعث حفظف میراثف گذشتگان و تحقّق امیدف آینده می‏شود. اینک با مقدمه مذکور، حدیث منصور صیقل را بخوانیم:

إذا أمسیت یوماً لاتری فیه اماماً من آل محمد، فأحبّ من کنت تحبّ و أبغض من کنت تفبغض و وال من کنت تفوالی و انتظرالفرج صباحاً و مساءً.

چون به‏روزی گرفتار شدی که در آن امامی از آل محمد [صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله] را ندیدید، پس دوست بدار هر که را دوست می‏داشتی و دشمن‏بدار هر که را دشمن می‏داشتی و به ولایت هر که سر می‏سپردی، گردن گذار و امر فرج را صبح و عصر منتظر باش.

بخش بزرگی از شرایط ظهور مربوط به آمادگی انسانها برای پذیرش تعالیم و حکومت و دولت کریمه امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالی‏فرجه، است. از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که: زبانهایتان را نگه‏دارید و ملازم خانه‏هایتان باشید.

پیداست که تولّی و تبرّی، مقدمه و شرط لازم این انتظار صحیح است و کسی که آن را نداشته باشد، نمی‏تواند منتظرف راستین باشد. با توجه به این مطلب می‏فهمیم که منتظرانف واقعی اندکند. چنانکه احادیثی هم مفشعفر به‏این واقعیتند.

– تقوای الهی و عمل به دین اسلام

بسیاری از خوبیها و بدیها و واجبات و محرّمات در قرآن کریم آمده است و اصول و فروع دین مبین اسلام در آن پیداست. از وظایف شیعیان، بلکه مهمترین وظیفه آنها، رعایت تقوا و کسب درجه متقیّن و عمل به دین اسلام است. چنانکه از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که فرمودند:

إنّ لصاحب هذا الأمر غیبه فلیتّق اللَّه عند غیبته و لیتمسّک بدینه.

برای صاحبف این امر غیبتی است، پس [شیعه] باید هنگام غیبتش پرهیزکاری پیشه کند و به‏دین او چنگ زند.

مطالعه قرآن بخوبی معلوم می‏کند که »دین اسلام« (دین خدا) در قرآن تعریف و مشخص شده است. باید به آن چنگ زد و جدا نشد.

– رجوع به سنّت نبوی و سیره اهل‏البیت، علیهم‏السلام

همان‏طور که دو حرم مقدّس وجود دارد که یکی را خدا قرار داده و دیگری را رسول بزرگوارش؛ دو مرجع بزرگ هم وجود دارد که یکی قرآن است که خداوند نازل فرموده و بزرگتر است و دیگری سیره (اعمّ از فعل و قول و تقریر) که حاصل زندگی پیامبر اکرم، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، و اهل‏بیت، علیهم‏السلام، در طی چند قرن است و پیداست که سیره، به‏دلیل برخورد با مقتضیات زمانها و رویارویی با حوادث واقعه و پاسخ به آنها، بمثابه مفسّر و مؤوّل و شارح قرآن است. همانطور که در حدیث مشهور نبوی به مسلمانان، سفارش شده که به هنگام هجوم فتنه‏ها چون پاره‏های شب تیره، به قرآن پناه ببرند و ضمناً در حدیث مشهور دیگری، از جدایی‏ناپذیری ثقلین تا قیامت و لزوم رجوع و تمسّک به آن دو جهت مصون ماندن از گمراهی سخن رفته است. و از همین‏روست که می‏بینیم اساسی‏ترین وظیفه شیعه به هنگام عصر حیرت (غیبت) برای رهایی از سرگردانی، رجوع به مدینه (یعنی متن و بستر مکانیف پیدایش سیره مذکور) ذکر می‏شود. چنانکه امیّه بن علی القیسی می‏گوید:

قلت لأبی جعفر محمد بن علی الرضا، علیهماالسلام، من الخلف بعدک؟ فقال: إبنی علیّ و ابنا علیّ، ثم اطرق ملیّا، ثّم رفع رأسه ثمّ قال: إنّها ستکون حیره. قلت: فإذا کان ذلک فإلی این؟ فسکت ثفم قال: لا أین، حتی قالها ثلاثا… فقال إلی المدینه. فقلت: أیّ المفدن؟ فقال: مدینتنا هذه، و هل مدینه غیرها؟

به ابی جعفر محمد بن علی، علیهماالسلام، [امام جواد، علیه‏السلام] گفتم: امام جانشین شما کیست؟ فرمود: پسرم علی و دو پسر علی [یعنی پسرش امام حسن و نوه‏اش امام زمان، علیه‏السلام] آنگاه مدتی سرش را پایین انداخت و بعد از آن سرش را بلند کرد و فرمود: همانا به‏زودی حیرتی خواهد بود. عرض کردم: وقتی که چنین شد به کجا باید روی آورد؟ حضرت سکوت کردند، سپس فرمودند: به‏هیچ جا، و این عبارت را سه‏بار تکرار کردند. سؤالم را تکرار کردم، فرمودند: به مدینه. عرض کردم: کدام یکی از شهرها؟ فرمودند: به همین مدینه خودمان، و آیا مدینه‏ای جز آن هست؟

از سکوت حضرت می‏توان استنباط کرد که هیچ راه حلّی جای خالی امام غایب را پر نمی‏کند (چون هیچ‏کس در عصر غیبت کبری نخواهد توانست مستقیماً مستند به آن حضرت باشد) و بطور قطعی مردم را از حیرت نجات نمی‏دهد، امّا برای آنکه گمراه نشوند و ثابت‏قدم بمانند، ایشان مردم را به مدینه ارجاع می‏دهند و می‏دانیم که مدینه محل نزول وحی و ایجاد سیره (اعم از سنت نبوی و سیره اهل البیت، علیهم‏السلام) بوده است و مقصود ایشان از مدینه، در و دیوار آن نیست و مردم آن نیز نیستند؛ زیراکه در بسیاری از زمانها منافقان فراوانی هم در آن می‏زیستند و اینک نیز تحت سیطره شرایط بسیار دشوار عصر غیبت، مستلزم آن است که ازطرفی هر شیعه منتظری، در زندگی‏اش با اندوه و امیدواری فراوان، به تکالیف و مسؤولیتهای دینی خود عمل کرده و از طرف دیگر با استقامت و اتحاد با همکیشان، مانند هر اقلیت مقاومی، در برابر دشمن خود ایستاده و از موجودیت و هویت خویش دفاع کند

گمراهان وهّابی است. بلکه شاید مقصود رهایی نظری از هر زمان و مکانی و رجوع به ثقلین است که چون خورشیدی تابان، مدینه را از دیگر شهرها، و سه قرن نخستین هجری را از بقیه قرون متمایز کرده‏اند. یعنی وقتی یک اندیشمندف مفصلحف مسلمان به دنبال راه حلّی برای هدایت در شرایط حیرت است، باید خود را از قیود شرایط زمانی و مکانی پیرامونش رها کرده و از آن بیرون برود و به آن سه قرن در مدینه بنگرد و دنبال راه حل بگردد.

به‏عنوان نمونه، مطالعه کتاب »ولایت فقیه« و سایر کتب مرحوم امام خمینی، قدّس سرّه، نشان می‏دهد که ایشان با همین روش، لزوم ولایت فقیه را اثبات کرده و برای تحقّق آن کوشیده‏اند که منجر به انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران شده است.

 

– انکار نکردن غیبت

از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که فرمودند:

إن بلغکم عن صاحبکم غیبه فلا تنکروها.

اگر از صاحبتان به شما غیبتی رسید، آن را انکار نکنید.

می‏دانیم که مرحله اول پذیرش هر چیزی آن است که آن را انکار نکرده و ممکن بدانیم و پس از تحقیق و بررسی، در بود و نبود آن به یقین برسیم. درحالی که کسی‏که بدون مطالعه انکار کند هرگز وارد مرحله بررسی نمی‏شود تا از حالت دودلی و تردید خارج گردد و اگر مطالعه کرده باشد، هرگز قادر بر ردّ آن نخواهد بود و بیقین (هرچند فقط نظری) خواهد رسید. البته بنابر حدیث دیگری از امام صادق، علیه‏السلام، هیچکس بر عقیده به وجود و غیبت (یا امامت) امام مهدی، علیه‏السلام، ثابت‏قدم نمی‏ماند مگر آن که خداوند از او در عالم ذرّ میثاقش را گرفته باشد.

 

– نگه‏داشتن زبانها (تقیه و کتمان سر) و کمتر آمیختن با مردم و عجله نکردن و تسلیم بودن

لازمه حفظ موجودیت شیعه و حفظ دینف شیعیان خالص و منتظر، این است که اولاً اصلف تقیّه را رعایت کرده و زبانشان را از آنچه که سودی ندارد، نگه‏دارند (تا چه رسد به آنچه که زیانبار باشد)؛ ثانیاً در شرایطی که قدم به قدم انباشته از شبهه‏ها و گناهان و فسادهاست، شیعیانف منتظر باید به همان اندازه که رفعف نیاز می‏کند، حضور اجتماعی داشته و بقیه اوقات را صرف حضور در خانه یا خانواده کنند و بدانند که خداوند به آنها دستور داده که خودشان و اهلشان را از آتش حفظ کنند و در این ساعات می‏توانند به مطالعه و تدبّر و مذاکره و عبادت و تهجّد و یا لذّات مباح بپردازند و از تربیت و محافظت زنان و فرزندانشان غافل نشوند و آنها را به امواج سهمناک جامعه حیرت‏زده و سرگردان و گنهکار نسپارند و گمان نکنند که ملاک خداوند برای شتاب در امر ظهور، عجله آنهاست. بلکه بخش بزرگی از شرایط ظهور مربوط به آمادگی انسانها برای پذیرش تعالیم و حکومت و دولت کریمه امام زمان، عجّل‏اللَّه‏تعالی‏فرجه، است. از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که: »کفوا السنتکم و الزموا بیوتکم…

زبانهایتان را نگه‏دارید و ملازم خانه‏هایتان باشید.

و از همان حضرت نقل شده که فرمودند:

محاضیر هلاک شدند!

پرسیدند: »محاضیر کدامند؟« فرمود:

المستعجلون و نجا المقرّبون… کونوا أحلاس بیوتکم فإنّ الفتنه علی من أثارها…

شتاب خواهان هلاک شدند و نزدیکی خواهان [به خدا و رسولش و اهل‏بیت، علیهم‏السلام] نجات یافتند… فرشهای خانه‏هایتان [یعنی خانگی و بی‏تحرک] باشید. پس بدرستی که فتنه علیه کسی که آن را برانگیخته، می‏گردد…

و نیز از همان امام معصوم، علیه‏السلام، نقل شده که در جواب کسی که از وقتف این امر پرسید و از طولانی شدن انتظارش شکوه داشت، فرمود:

»کذب المتمنّون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون و الینا تصیرون.

آرزو کنندگان دروغ گفتند و شتاب خواهان هلاک شدند و تسلیم شوندگان رهایی یافتند و شما به‏سوی ما می‏گردید.

پیداست که علّتف ادّعایف باطلف بسیاری از مدعیان مهدویت، آرزوی مقام آن امام همام، علیه‏السلام، و اقدامات ایشان و یا آرزوی اصلاح امور در غیاب ایشان و آرزوهای مشابه است و بسیاری از پیروان مرامهای باطل ایشان نیز بواسطه همین آرزوها و عجله وشتاب درباره اصلاح امور به ورطه هلاکت وگمراهی افتاده‏اند.

چون امروزه به‏خلاف گذشته که در فردگرایی افراط می‏شد، در جمع‏گرایی زیاده‏روی می‏شود، ممکن است به ما نسبت تحجّر داده و خفرده‏گیری کنند که چرا سخن از لزوم دوری از مردم و ملازمتف بیوت در عصرف غیبت می‏گوییم؟ در پاسخ به این شبهه، بهتر است با رجوع به روایات مربوطه، مفهوم و فایده این اعتزال و کناره‏گیری از مردم را بیشتر درک کنیم:

مرحوم شیخ جمال‏الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن فهد حلی (مشهور به ابن فهد الحلی (م ۸۴۱ ق.) »عزلت« را چنین تعریف می‏کند:

عزلت عبارت است از رویگردان شدن از همه و روی نهادن به خدای تعالی در غار کوهی، یا شبستان مسجدی و یا گوشه خانه… عزلت دوری گزیدن از مردم و بریدن از آفریدگان و افنس گرفتن با حضرت حقّ است و این تعریف دایره شمولش بیشتر از تعریف نخست است. گوشه‏نشینی، تنها برای کسی امکان‏پذیر است که نفس خویش را به ترک فزون‏خواهی‏ها و خواسته‏های دنیا توانمند ساخته و نفس و خواهشهای نفسانی او پیرو خفرَدَش باشد…

از امام صادق، علیه‏السلام، نقل شده که فرمودند:

لولا الموضع الّذی وضعنی اللَّه فیه، لسرّنی أن أکون علی رأس جبل لا أعرف النّاس و لا یعرفونی، حتی یأتینی الموت.

اگر نبود جایگاهی که خداوند مرا در آن قرار داده است [امامت]، دوست می‏داشتم بر فراز کوهی می‏بودم؛ نه کسی را می‏شناختم و نه کسی مرا می‏شناخت تا این که مرگ مرا دریابد.

و از همان حضرت، علیه‏السلام، نقل شده که سه‏بار فرمودند:

ما یضرّ الموفمن أن یکون منفرداً عن الناس و لو علی قلّه جبل.

این به مؤمن زیان نمی‏رساند که تنها وجدا از مردم باشد، هرچند بر فراز قلّه کوهی باشد.

همچنین از رسول اکرم، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، نقل شده که وقتی نزد ایشان از فتنه یاد شد، فرمودند:

إذا رأیت النّاس مَرَجت عهودهم و خَفرت أماناتهم و کانوا هکذا – و شبّک بین أصابعه.

[فتنه روی خواهد داد] وقتی که مردم به پیمانهایشان وفا نکنند و در امانتهایشان خیانت کنند و همانند این باشند – و بین انگشتانش شبکه ساخت، [یعنی در هم فرو برد کنایه از این که مردم به جان هم می‏افتند].

راوی می‏گوید: گفتم فدایت گردم، آن موقع چه کنم؟ فرمودند:

ألزم بیتک و أمسک علیک لسانک و خذ ما تعرف و ذر ما تنکر و علیک بأمر خاصّه نفسک و ذر عنک أمر العامّه.

در خانه‏ات بنشین و زبانت را از سخن بازدار و آن‏چه می‏شناسی [معروف را] بگیر و آن‏چه نمی‏شناسی [منکر را] واگذار و به‏کار مربوط به خودت مشغول شو و خود را از پرداختن به‏کار عمومی دور ساز.

مرحوم ابن فهد فواید متعددی هم برای کناره‏گیری از مردم براساس روایات ذکر کرده که خواننده را به آن کتاب ارجاع می‏دهیم. ۲۴

– صبر و پایداری و دعوت همدیگر به صبر و مقابله با دشمن و ایجاد حفظ یا گسترش ارتباط با امام معصوم، علیه‏السلام

شرایط بسیار دشوار عصر غیبت، مستلزم آن است که ازطرفی هر شیعه منتظری، در زندگی‏اش با اندوه و امیدواری فراوان، به تکالیف و مسؤولیتهای دینی خود عمل کرده و از طرف دیگر با استقامت و اتحاد با همکیشان، مانند هر اقلیت مقاومی، در برابر دشمن خود ایستاده و از موجودیت و هویت خویش دفاع کند و بالاخره از طفرفق مختلف (مانند عبادات نیابتی از طرف امام خود، پرداخت صدقه و دعا برای سلامتی آن حضرت، دعا برای تعجیل در فَرَج آن حضرت، زیارت و سخن گفتن صمیمانه با آن حضرت و کمک خواستن از ایشان و غیره) با امام خود رابطه داشته و آن را عمیق‏تر و گسترده‏تر کند. چنان که در تفسیر آیه شریفه:

یا ایّها الّذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتّقوا اللَّه لعلّکم تتقون.

از حضرت امام محمد بن علی الباقر، علیه‏السلام، نقل شده که فرمودند:

إصبروا علی أداء الفرائض و صابروا عدوّکم و رابطوا إمامکم.

پایداری کنید بر ادای واجبات و در برابر دشمنتان استقامت بورزید و با امامتان پیوند برقرار کنید [رابطه داشته باشید].

– رضایت کامل و تسلیم بی‏چون و چرا در برابر اراده و خواست حضرت حق جلّ و عَلا

این البته مکمّل مطلب هفتم، بلکه علت آن است و برای آنکه بدانیم چقدر مهم است، کافی است به یکی از دعاهای عصر جمعه‏ها که معروف به »دعا در زمان غیبت« بوده و با جمله »اللهم عرفنی نفسک« شروع می‏شود، مراجعه و آن را مطالعه کنیم. در این دعا با خداوند متعال چنین مناجات می‏کنیم:

‘… أللّهم فثّبتنی علی دینک و استعملنی بطاعتک و لیّن قلبی لولیّ أمرک و عافنی ممّا امتحنت به خلقک و ثبّتنی علی طاعه ولی أمرک الّذی سترته عن خلقک و باذنک غاب عن بریتک و أمرک ینتظر و أنت العالم غیر المعلّم بالوقت الّذی فیه صلاح أمر ولیّک فی الإذن له بإظهار أمره و کشف ستره فصبّرنی علی ذلک حتّی لا أحبّ تعجیل ما أخّرت و لا تأخیر ما عجّلت و لا کشف ما سترت و لا البحث عما کتمت و لا أنازعک فی تدبیرک و لا أقول لم و کیف و ما بال ولی الأمر لا یظهر و قد امتلات الأرض من الجور و افوضّ أموری کلّها الیک…

پس ای خدا! مرا بر این دینت ثابت قدم گردان و به‏کار طاعتت مشغول‏دار و قلبم را برای ولّی امرت نرم و مطیع ساز و عافیت و حفسن عاقبت در آنچه خلقت را به امتحان آن آزمودی

پی‏نوشت‏ها

. ر.ک: صدرالاسلام همدانی، پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی (تکالیف الانام فی غیبه الامام)، تهران، انتشارات بدر، بهار ۱۳۶۱ (نیمه شعبان ۱۴۰۲)، صص ۲۸-۲۷۹.

. ر.ک: عالم فقیه سید محمد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائدفالدعاء للقائم، علیه‏السلام (در معرفت و ولایت امام زمان، علیه‏السلام) ج ۲، ترجمه سید مهدی حائری قزوینی، تهران، انتشارات بدر، زمستان ۱۳۷۲ (نیمه شعبان ۱۴۱۴)، صص ۱۶۵-۵۸۹.

. محمد بن ابراهیم بن جعفر النعمانی (معروف به ابن ابی زینب، از علمای قرن سوم هجری)، کتاب الغیبه، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ ه’ (۱۹۸۳ م)، ص ۹۸.

. چنان‏که از دو حدیث از امام صادق، علیه‏السلام، و سایر احادیث مربوطه استفاده می‏شود (ر.ک: همان، صص ۹۹-۱۰۴ و ۱۱۰)، عصر غیبت باعث امتحان عمومی مسلمانان و تصفیه و جداسازی شیعیان متدیّن و اهل یقین است؛ زیرا شیعیان زیرک و با تقوا می‏دانند و یقین دارند که »حجّت خدا« و »میثاق خدا« باطل نمی‏شود و سنّتف او تعطیل نمی‏گردد و او مردم را بدون حجّت و هادی رها نمی‏کند، هرچند آنها به دلیل مصالحی او را نبینند وجایش را ندانند و با این حال آنها علی‏رغم رنج بردن و گریستن از دوری، شکّ نمی‏کنند و به چیزی که خداوند مقدّر فرموده خشنودند و اگر خداوند می‏دانست که دوستانش هم شک خواهند کرد و هیچ‏کس ثابت‏قدم نمی‏ماند، لحظه‏ای هم حجّتش را از آنها نمی‏پوشاند (ر.ک: همان، ص ۱۰۷، مضمون حدیثی از امام صادق، علیه‏السلام).

. همان، ص ۱۰۴.

. همان، ص ۱۰۵.

. همان.

. همان.

. همان، ص ۱۰۶.

. همان، ص ۱۰۴.

. همان، ص ۱۱۲.

. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علی‏اکبر مهدی‏پور، ج ۱، تهران، آفاق، ۱۴۰۵′. ق، ص ۳۴۴.

. امام خمینی، قدّس سرّه، در مورد ولایت فقیه می‏نویسد: ».. بنابر مذهب شیعه، امامان و زمامدار امت اسلامی پس از پیامبر اکرم، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، بزرگف اوصیای الهی حضرت علی و فرزندان معصوم او، سلام‏اللَّه‏علیها، بوده‏اند. که یکی پس از دیگری رهبری و ولایت امر مسلمین را تا زمان غیبت برعهده داشته‏اند. اینان، همان اختیارات پیامبر مکرّم و ولایت عامّ و خلافت کلّی الهی او را دارا بوده‏اند. در زمان غیبت، اگرچه شخص معینّی برای تصدّی امر حکومت قرار داده نشده است، ولی… کلیه امور مربوط به حکومت و سیاست که برای پیامبر و ائمه، علیهم‏السلام، مقرر شده، در مورد فقیه عادل نیز مقرّر است و عقلاً نیز نمی‏توان فرقی میان این‏دو قائل شد. زیرا حاکم اسلامی – هرکس که باشد – اجراءکننده احکام شریعت و برپا دارنده حدود و قوانین الهی وگیرنده مالیات‏های اسلامی و مصرف‏کننده آن در راه مصالح مسلمانان است. پس اگر پیامبر، صلّی‏اللَّه‏علیه‏وآله، و امام، علیه‏السلام، شخص زانی را صد تازیانه می‏زده‏اند، فقیه نیز، در مقام حکومت، همین را اجرا می‏کند، و همان‏گونه که پیامبر و ائمه، علیهم‏السلام، وجوه شرعی را، بر طبق مقرّرات خاصی از مردم می‏گرفته‏اند؛ فقها نیز به‏همان ترتیب عمل می‏کنند؛ و بالاخره، اینان هرجا و هر زمان که مصالح مسلمانان اقتضا کند، در حدود اختیارات خود، احکامی صادر می‏کنند که همگان باید ازایشان پیروی کنند«. (امام خمینی، قدّس سرّه، شؤون و اختیارات ولی فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از »کتاب البیع« ایشان) تهران، وزارت ارشاد اسلامی، بهمن ۱۳۶۵، صص ۲۹ و ۳۵) چنانکه از این سطور و تمام کتاب برمی‏آید، ایشان شدیداً تحت تأثیر تاریخ اسلام و سیره قرار دارند و آنرا اساس نظریه ولایت فقیه قرار داده‏اند.

. غیبت نعمانی، ص ۱۲۴.

. ر.ک: همان، ص ۱۲۹.

. همان، ص ۱۲۵.

. ر.ک: همان.

. همان، ص ۱۳۱.

. همان، و شبیه این حدیث ازا مام باقر، علیه‏السلام، در صفحه ۱۳۲ نقل شده است.

. همان، صص ۱۳۲.۱۳۱.

. احمدبن محمد بن فهد الحلّی الاسدی، التحصین و صفات العارفین، ترجمه سید علی جبار گلباغی ماسوله، قم، انتشارات لاهیجی، ۱۳۷۷، ص ۹ ترجمه.

. همان، ص ۲۵ اصل و ۱۵ ترجمه.

. همان.

. همان، ص ۲۸ اصل و ۱۹ ترجمه به‏نقل از منابع اهل سنّت و شرح نهج‏البلاغه ابن میثم.

. ر.ک: همان، صص ۳۳-۵۲ اصل و ۲۱-۴۴ ترجمه.

. آیه ۲۰۰ از سوره مبارکه آل عمران.

. همان، ص ۱۳۳.

و ۳۰. ثقهالمحدثین حاج شیخ عباس قمی (ره)، کلیات مفاتیح الجنان، ترجمه استاد الهی قمشه‏ای، تهران، انتشارات افسوه، بی‏تا، قسمت ملحقّات مفاتیح‏الجنان، دعا در غیبت امام زمان، علیه‏السلام، صص ۹۶۹ و ۹۷۱.

. غیبت نعمانی، ص ۱۳۳.

. همان، صص ۱۳۳-۱۳۴.

 

ماهنامه موعود شماره ۲۶

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *