والاترین عمل،انتظار فرج

والاترین عمل،انتظار فرج

 

پیامبر (ص) فرمود: «افضل اعمال امّتى انتظار الفرج.»(۱)

برترین کارهاى امت من انتظار فرج است.

و فرمود: «انتظار الفرج عباده.»(۲)

انتظار فرج عبادت است.

و فرمود: «افضل العباده انتظار الفرج.»(۳)

والاترین عبادت، انتظار فرج است.

و فرمود: «افضل جهاد امّتى انتظار الفرج.»( ۴)

بالاترین جهاد امت من، انتظار فرج است.

در میان همه خلایق، امّتى والاتر از امّت حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)نمى توان یافت، و چون چنین است در میان چنین اعمال والایى از امّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)والاتر از «انتظار فرج» نمى توان یافت، چون «انتظار فرج» انتظار «قدرت اسلام و توحید» است. انتظار «حاکمیّت وحى و ولایت» است، انتظار اجراى حدود الهى و احکام قرآنى است.

از دیگر سو، «انتظار فرج» عمل است، کار و تلاش و تکاپو است و چه عملى از مقدمه سازى براى قدرتمند گشتن اسلام و توحید و به حاکمیت رسیدن وحى و ولایت و اجرا شدن حدود الهى و احکام قرآنى، مقدّس تر و پسندیده تر و با فضیلت تر است

در کلام نورانى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به همین بسنده نمى شود که «انتظار فرج»، والاترین عمل از والاترین امّت به شمار رود. بلکه بالاترین درجه از با ارزش ترین عمل مؤمنین یعنى «عبادت» که نمایش خالصانه اطاعت و بندگى خداست، به آن اختصاص مى یابد.

«انتظار فرج»، عبادت است زیرا جلوه اى زیبا از گردن گزارى به فرمان خدا و گردن فرازى در برابر طاغوتان است و قصد قربت مى طلبد. و بالاترین عبادت است چون رنگ گرفته از ایمانى راستین به خدا و پیامبر و رستاخیز، و برخاسته از باورى پویا به امامت و ولایت و حق حاکمیت قرآن، و مستلزم ایثار و استقامت و فداکارى است.

و به این نیز اکتفا نمى شود بلکه «انتظار فرج» نه تنها جهاد، بلکه بالاترین جهاد امت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)محسوب مى شود.

جهاد که خود شورانگیزترین و سرنوشت سازترین حرکت عبادى مؤمنان است، درجاتى دارد و برترین این درجات در کلام نورانى امین وحى به «انتظار فرج» اختصاص یافته است. راستى این چه شکوه شگرفى است که در «انتظار فرج» نهفته و آن چه حماسه و شور شعورى است که چنین منزلتى شگفت به «انتظار فرج» بخشیده است؟!

منبع: کتاب انتظار بهار و باران

پی نوشتها:

[۱] ـ الزام الناصب، ص ۱۳۷ و بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲

[۲] ـ مدرک پیشین.

[۳] ـ نهج الفصاحه، ص ۷۸، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۶۹٫

[۴] ـ تحف العقول، ص ۳۳، بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *