چکیده

در این مقاله درصدد تبیین نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) و نقش ایشان در حفظ اسلام ناب محمدی (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) و تثبیت مقام امامت امام زمان (علیه السلام) و نجات آن از گرداب سخت و هولناکی که با آن روبرو شده بود و مقابله آن حضرت با جریانات انحرافی موجود در جامعه در جهت صیانت از اسلام و اداره تشکیلات وکالت و بیان زیارات و احادیث روشنگر درباره ظهور آخرین منجی، و آماده سازی اذهان برای دوران حضور و غیبت ولی عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و وظایف منتظران بر اساس زیارت جامعه کبیره می‌باشیم.

کلید واژه:

امام هادی (علیه السلام)، مهدویت، زیارت جامعه

مساله

مسئله مهدویت از مسائل مهم و حیاتی است که از زمان پیامبر اکرم (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) به صورت واضح و روشن مطرح شده و بر زنده نگه داشتن آن تأکید و تشویق فراوان شده است. و امامان معصوم (علیه السلام) نیز به فراخور فرصتهایی که برای آنها پیش آمده این مسئله را مطرح و بیان نموده‌اند. دوران امام هادی (علیه السلام) و امام حسن عسکری (علیه السلام) از دورانهایی است که حکومت وقت به شدّت مسائل مهدویت و حتی تولد حضرت مهدی (علیه السلام) را پی‌گیر بوده و تحت نظر داشته است. اختناق و سخت‌گیری در این زمینه نیز به اوج خود رسیده بود؛ با این حال، حضرت هادی (علیه السلام) از فرصتها بهره‌برداری نمود و گاه به صورت صریح و زمانی در پوشش دعا و زیارت مسئله مهدویت را زنده نگهداشته است. ارائه نگرش قرآنی امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره در جهت معرفی و تبیین مقام و جایگاه و موقعیت امام مهدی (علیه السلام) مسأله مورد نظر ماست.

مقدمه

از امام هادی (علیه السلام) مجموعه‌ای از «زیارات» ارزشمند به یادگار مانده است که بدان وسیله پدران بزرگوارش را زیارت می‌کرد و به پیروانش دستور می‌داد که امامان (علیهم السلام) را بدان کلمات زیارت کنند. این زیارت‌ها سرشار از معارف گوناگون اسلام و دلائل حقانیت امامان (علیه السلام) و شایستگی آنان برای منصب خلافت اسلامی است. از مشهورترین و پرارزش‌ترین زیارتنامه‌های امامان (علیه السلام) زیارت «جامعه» است که از امام هادی (علیه السلام) به یادگار مانده و به خواهش یکی از شیعیان به نام «موسی بن عبدالله نخعی» به او تعلیم داده شده است و هر یک از پیشوایان معصوم (علیه السلام) را می‌توان با آن زیارت کرد.» زیارت جامعه را شیخ طوسی و شیخ صدوق درکتاب‌های خود نقل کرده (صدوق، ج۲، ۱۳۷۸، ص۲۷۷) و شخصیت‌های بزرگی تاکنون، به زبان فارسی و عربی، برآن شرح نوشته‌اند.
از جمله، علامه مجلسی در توصیف این زیارتنامه می‌نویسد: «زیارت جامعه، از نظر سند، صحیح‌ترین زیارت‌ها، از جهت محتوا، عمیق‌ترین، از نظر لفظ، فصیح‌ترین و از حیث معنی، بلیغ‌ترین زیارتنامه‌ها و پر ارج‌ترین آنهاست.» (مجلسی، ج۹۹، ۱۴۰۴ق، ص ۱۴۴)
فرازهایی از زیارت جامعه:
«اشهَدُ انَّکُمُ الائمّه الرَّاشِدُونَ، المَهدِیُّونَ، المَعصُومُونَ، المُکَرَّومُونَ، المُقرَبُونَ، المُتَّقُونَ، الصَّادِقُونَ، المُطَفَونَ، المُطیعُونَ لِلّهِ، القَوَّامُونَ بِامرِهِ العامِلُونَ بِارادَتِهِ الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ، اصطَفاکُم بِعِلمِهِ، وَ ارتَضاکُم لِغَیبِهِ، وَ اختارَکُم لِسِرِّهِ … وَ رَضِیکُم خُلَفاءَ فی ارضِهِ وَحُجّجاً عَلى بَرِیَّتِهِ وَانصاراً لِدینِهِ وَحَفَظَهً لِسِرَّهِ وَ خَزَنَه لِعِلمِهِ وَ مُستَودِعاً لِحُکمَتِهِ وَ تَراجِمَهِ لِوَحیِهِ وَ ارکاناً لِتَوحیدِهِ وَ شُهَداءَ عَلى خَلقِهِ وَ اعلاماً لِعِبادِهَ وَ مَناراً فی بِلادِهِ وَ ادِلَّاءَ عَلى صِراطِهِ.»
گواهی می‌دهم که شما، پیشوایان راهنما، هدایت یافته، معصوم، بزرگوار، مقرّب، پرهیزگار، راستگو برگزیده، فرمانبر خدا، استوارکنندگان امرا و و عمل کنندگان بر وفق خواست او هستید که به کرامتش نائل آمده‌اید. خداوند، شما را به دانش خویش برگزید و برای غیبتش پسندید و برای سرّ خویش انتخاب کرد…. و پسندید که شما جانشینان او در زمینش و حجّت‌های او بر مخلوقاتش و یاوران دینش و حافظان سرّش و خزانه‌داران علمش (که از آسمان نازل شده است) وامانتداران حکمتش و مترجمان و مفسّران و حیش و بنیان‌های توحیدش و گواهان بر خلقش و پرچم‌های برافراشته برای بندگانش و نشانه‌های روشن در شهرهایش و راهنمایان راهش باشید. در این فرازها از زبان امام هادی (علیه السلام)، اوصاف و ویژگی‌هایی برای امامان (علیه السلام) بیان شده که در غیرآنان یافت نمی‌شود و هر یک از این ویژگی‌ها، بیانگر شایستگی آن بزرگواران برای رهبری امّت و جانشینی از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) است. علاوه برآنکه تصریح شده است خداوند، آنان را خلیفه خویش در زمین و حجّت خود برآفریده‌هایش قرارداده است. با این وصف، جایی برای خلافت و حجّت بودن دیگران باقی نمی‌ماند امام (علیه السلام) پس از برشماری ویژگی‌ها و مسؤولیت‌ها و نقش‌های یاد شده برای امامان (علیه السلام) ، به رابطه و وظیفه مردم نسبت به آنان اشاره کرده می‌فرماید:
فَالرَّاغِبُ عَنکُم مارِقُ وَ اللّازِمُ لِکُم لاحِقُ وَ المَقصَّرُ فِی حَقّکُم زاهِقُ وَ الحَقُ مَعَکُم وَ فیکُم وَ مِنکَم وَ اِلَیکُم وَ انتُم اهلُهُ وَ مَعدِنُهُ وَ میراثُ النُّبُوّهِ عِندَکُم وَ ایابُ الخَلقِ الَیکُم وَ حِسابُهُم عَلَیکُم وَ فَصلَ الخِطابِ عِندَکُم وَ آیاتٍ الله لَدَیکُم وَ عَزائِمُهُ‌ فیکُم وَ نُورُهُ‌ وَ بُرهانُهُ‌ عِندَکُم وَ امرُهُ‌ الُیکُم، پس رویگردان از شما از دین خدا بیرون رفته و ملازم و همراه شما به شما و دین خداپیوسته و رسیده است و کوتاهی کننده در حقّ شما نابود است. حقّ با شما در (خاندان) شما و از شما و بسوی شماست و شما اهل آن و معدن آن هستید و میراث نبوّت نزد شماست و بازگشت خلق بسوی شما و حسابشان با شما و «فصل الخطاب» (حکم جداکننده حق از باطل) نزد شماست. آیات خدا نزد شما، عزیمت‌های او (کوشش و اهتمام در تبلیغ دین و پایداری بر مشکلات و سختیهای آن) در (خاندان) شما (وارد شده و برشما حتم واجب شده است) و نور و برهانش نزد شما و امر خداوند مربوط به شماست. همچنین درفرازی دیگر می‌فرماید: (مَن والاکُم وَ الَی الله وَ مَن عاداکُم فَقَد عادَالله وَ مَن احَبّکُم فَقَد احَبَّ الله وَ مَن ابعَضَکُم فَقَد ابعَضَ الله وَ مَنِ اعتَصَمَ بِکُم فَقَد اعتَصَمَ بِاللّهِ) دوستدار شما، دوستدار خدا و دشمن شما، دشمن خداست. هرکس به شما محبت ورزد به خدا محبت ورزیده و آن که به شما کینه ورزد، مورد غضب خداست و هرکه به شما تمسّک جوید به خدا تمسّک جسته است. (قمی ،۱۳۷۱ش، ص۱۰۱۴)

مسأله امامت و تبیین پایه‌های آن:

بیان مسأله امامت و تبیین پایه‌های آن در سخنان امام دهم (علیه السلام) که بطور معمول برای عموم القا می‌شد و در دسترس همگان بود، متجلّی است. اینک به دو نمونه اشاره می‌کنیم.
الف- امام هادی (علیه السلام) از پدرانش، از جدّش امیرمؤمنان (علیه السلام) روایت کرده که رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: ‌ای علی! هرکس دوست دارد که با شادمانی و پاکی و در امان بودن از مصیبت بزرگ روز قیامت به دیدار خدا بشتابد، باید تو را دوست داشته باشد و نیز دوستدار فرزندان تو حسن، حسین، علی بن حسین، محمّد بن علی، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی، علی بن محمّد، حسن بن علی و مهدی، پایان بخش آنان باشد. ‌ای علی! در آخرالزّمان، گروهی تو را دوست خواهند داشت در حالی که برخی دیگر از مردم، ایشان را سرزنش می‌کنند و اگر آنان نیز دوستی و ولایت تو را برگزییند برایشان بهتر است، اگر بدانند و تو و فرزندانت را که برترین درودهای خدا بر آنان باد بر پدران، مادران، برادران، خویشان و نزدیکان خود مقدّم می‌دارند. اینان روز قیامت در زیر «لوای محمد» محشور خواهند شد. خداوند از بدی‌ها و گناهان‌شان می‌گذرد و درجات‌شان را بالا می‌برد و این پاداش کردارشان است. (طوسی، ص۹۰ و مجلسی، ج۳۱، ۱۴۰۴ق، ص۲۵۸) امام هادی (علیه السلام) در این روایت، تنها به تبیین امامت خود بسنده نکرده بلکه سلسله امامت را- آن هم از زبان پدرانش و در نهایت، رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله) مطرح نمود و دوستی و ولایت آنان را شرط درامان بودن از عذاب الهی و نگرانی روز قیامت دانست.
امام هادی (علیه السلام) در پاسخ پرسش «صقر بن ابی دُلَف»، که از معنای روایت نقل شده از پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله): «لا تُعادُوا الاَّیامَ فَتُعادیکُم، با روزگار دشمنی نورزید که به دشمنی شما برخواهد ساخت.» پرسیده بود، فرمود: منظور از «ایام» ما هستیم و به یمن وجود ما آسمان‌ها و زمین برپاست. شنبه نام رسول خدا (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله). یکشنبه: کنایه از امیرمؤمنان (علیه السلام) است. دوشنبه: حسن و حسین (علیه السلام) هستند و سه شنبه: علی بن حسین، محمّد بن علی و جعفر بن محمّد (علیهم السلام). چهارشنبه: موسی ابن جعفر، علی بن موسی، محمّد بن علی پنجشنبه: من و فرزندم حسن بن علی و جمعه نوه‌ام (حضرت مهدی) که مردمِ حقّ طلب گرد او جمع می‌شوند و او زمین را پر از قسط و عدل می‌کند، همان گونه که از ستم و جور پر شده است. این است معنای «ایّام» پس با آنان در دنیا دشمنی نورزید تا در آخرت با شما دشمنی نورزند. (ابن بابویه، ج۱ش، ص:۳۸۳ و مجلسی، ج۵۰، ۱۴۰۴ق ، ص:۱۹۴)
روش ارتباطی امام هادی (علیه السلام) با شیعیان فراتر از یک ارتباط معمولی و عادی و از سازماندهی و پیچیدگی بیشتری برخوردار بود. از این رو افراد معمولی توانایی انجام چنین مسؤولیتی را نداشتند و مسؤولیت ارتباط میان «امت» و «امامت» بر عهده افراد زبده‌ای مثل محمّد بن داوود قمی، ابوعلی بن راشد امثال آنان گذاشته می‌شد، سیستمی که برقراری و تنظیم این ارتباط محکم و سازمان یافته را برعهده داشت، سیستم «وکالت» بود. رسالت اصلی این سازمان، ایجاد ارتباط منظّم و تشکیلاتی میان امام (علیه السلام) و پایگاههای مردمی، پاسخگویی به سؤالات و مشکلات فقهی، اعتقادی و سیاسی شیعیان، رفع گرفتاری‌ها و نیازمندی‌های آنان، جمع آوری وجوه مالی از قبیل: خمس، زکات، نذور و هدایای مردم ازمناطق مختلف و تحویل آنها به امام (علیه السلام) و … بود. سیستم وکالت علاوه بر رسالتهای یاد شده نقش مهمّی در معرفی و تثبیت امامت امام بعدی و ثبات سیاسی و فرهنگی شیعیان و تشکّل و موفقیت آن داشت. با احضار امام هادی (علیه السلام) به سامّرا و اسکان آن گرامی در محلّه «عسکر» و منع شیعیان از ارتباط با او نمایندگان و وکلای آن بزرگوار که در مناطق و شهرهای مختلف پراکنده بودند نقش حسّاس‌تر، اختیارات بیشتر و مسؤولیت سنگین‌تری پیدا کردند. صاحبنظران با استفاده از منابع تاریخی، قلمرو فعالیت وکلای امام هادی (علیه السلام) را به چهار منطقه اصلی و مرکزی تقسیم کرده‌اند: ناحیه نخست، بغداد، مدائن و کوفه. ناحیه دوم، بصره و اهواز ناحیه سوّم، قم و همدان و ناحیه چهارم، حجاز یمن و مصر (دکتر جاسم حسین، ص:۱۳۷) بطور معمول، در هر ناحیه فردی که قویتر و طبعاً دارای اختیارات بیشتری بود منصوب می‌شد و کارگزاران و نمایندگان محلّی موظّف بودند زیر نظر او انجام وظیفه نمایند. این سازمان را می‌توان از دستورالعمل‌های امام (علیه السلام) به بعضی از وکلای مستقل خود به دست آورد. محمّد بن عیسی نقل می‌کند: امام هادی موالی بغداد، مدائن، بین النّهرین و توابع آن، نامه‌ای بدین مضمون نوشت: من «ابوعلی بن راشد» را جایگزین «علی بن حسین بن عبد ربّه» و دیگر وکلای پیشین خود کردم. فرمانبری از او را همچون فرمانبری از خود واجب و نافرمانی از وی را در حکم نافرمانی از خود می‌دانم و این نامه را به خطّ خود نوشتم. (شیخ طوسی، ص:۲۱۲ و مجلسی، ج۵۰، ۱۴۰۴ق، ص:۲۲۰)
امام (علیه السلام) در نامه‌ای دیگر به دوتن از یاران و وکلای خود، یک سلسله نکات اطلاعاتی و امنیّتی را به آنان یادآوری کرده و بدین وسیله روابط سازمانی و تشکیلاتی‌شان را سازمان می‌دهد. خلاصه مضمون این دستورالعمل ارزشمند چنین است: ‌ای ایوب بن نوح! به تو دستور می‌دهم که از ارتباط و رفت وآمد زیاد با «ابوعلی» بپرهیزی و هر کدام از شما در قلمرو مأموریت خود، مشغول انجام امور محولّه باشید و حتی اگر شما بر اساس دستورالعمل تعیین شده رفتار نمایید از ارتباط (پیوسته) با من نیز بی‌نیاز خواهید بود.‌ ای ابوعلی! به تو نیز همان دستوراتی را می‌دهم که به «ایّوب» دادم و نیز به شما دستور می‌دهم که از اهالی بغداد و مدائن چیزی را که برای شما می‌آورند نپذیرید و نیز برای دیدار با من به آنان وقت ملاقات ندهید و کسانی که را که از خارج قلمرو مأموریتی شما برای شما چیزی می‌آورند به وکیل ناحیه مربوطه راهنمایی کنید. لازم است هر یک از شما این دستورات را پذیرفته و اجرا نماید. (مجلسی، ج۵۰، ۱۴۰۴ق، ص:۲۲۴) دقّت در مضمون این نامه‌ها، وظایف و حدود اختیارات وکلای مستقل که مسؤولیّت منطقه وسیعی را برعهده داشته‌اند و نیز ارتباط وکلای جزء با ایشان و در نهایت ارائه خط مشی‌های کلّی از سوی امام (علیه السلام) به آنان و حمایت و پشتیبانی از ایشان را نشان می‌دهد.

فراهم کردن زمینه غیبت حضرت مهدی (علیه السلام):

امام هادی (علیه السلام) از اوضاع و احوال دوران خود و نیز دوران فرزندش امام حسن عسکری (علیه السلام) آگاهی کامل داشت و می‌دید روزبه روز جو فشار و اختناق، شدیدتر و حسّاسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر می‌شود. هم چنین می‌دانست که در آینده نزدیک، تاریخ امامت در آستانه تحوّلی جدید و بی‌سابقه یعنی غیبت امام (علیه السلام) از انظار قرار می‌گیرد؛ از این رو یکی از محورهای فعالیّت خود را آماده ساختن اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدی (علیه السلام) قرارداد. فعالیت‌های امام (علیه السلام) در این زمینه در شعاعی محدود و در نهایت دقت و احتیاط صورت می‌گرفت و سعی حضرت بر این بود که هیچ مشخّصه‌ای از حضرت مهدی (علیه السلام)- حتّی نام او- برای مردم بازگو نشود تا مبادا به گوش حکمرانان عباسی برسد و از لحاظ امنیتی به زیان جبهه امامت تمام شود. در ادامه به چند روایت در همین مورد اشاره می‌شود. عبدالعظیم حسنی، یکی از یاران امام هادی (علیه السلام)، به حضور آن حضرت رسید و عقاید خود بر او عرضه کرد. در بخش امامت، یکایک امامان را نام برد و چون به امام هادی (علیه السلام) رسید درنگ کرد. امام (علیه السلام) سخن او را پی گرفت و فرمود: پس از من، حسن است؛ پس مردم با جانشین او چگونه خواهند بود؟: عبدالعظیم پرسید: چگونه سرورم!؟ فرمود زیرا او دیده نمی‌شود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانی که قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، آنسان که از ظلم و جور پر شده است. (ابن بابویه، ج۱۳۷۷، ۲ش، ص:۳۸۰ و طبری، ص:۴۰۹)
در روایتی دیگر آمده است که علی بن عبدالغفار می‌گوید: شیعیان پس از درگذشت امام جواد (علیه السلام) به امام هادی (علیه السلام) نوشتند و از جانشین آن حضرت پرسیدند. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: امر امامت تا مادامی که من زنده‌ام برعهده من است و پس از من بر عهده جانشین من که از سوی خدا تعیین شده است. چه خواهد بود برای شما نسبت به «خَلَفِ» بعد از «خَلَف»؟ (ابن بابویه، ج۱۳۷۷، ۲ش، ص:۳۸۲ و۴۱۱) همین طور علی بن مهزیار می‌گوید: به ابوالحسن عسکری (علیه السلام) نوشتم و از آن حضرت از «فَرَج» پرسیدم. امام (علیه السلام) در پاسخ نوشت: زمانی که مولا و صاحب شما از سرزمین ستمگران غایب شد، منتظر فرج باشید. (همان، ص:۳۸۰) ایّوب بن نوج از امام هادی (علیه السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: زمانی که پیشوای شما از میان شما برداشته شود، از زیرپای خود منتظر فرج باشید. (کلینی، ج۱، ص:۳۴۱) امام هادی (علیه السلام) در این بیانات، بطور کلی و سربسته به موضوع غیبت امام زمان (علیه السلام) اشاره نموده، اذهان یاران خود را برای رویارو شدن با این دوران آماده کرده است. از طرف دیگر، حصر امام هادی (علیه السلام) و فرزند بزرگوارشان امام حسن عسکری (علیه السلام) در خانه‌ای در درون پادگان دشمن ، مردم را آماده پذیرش عصر غیبت و ارتباط غیرمستقیم با امام می‌کرد. دوره غیبت صغری امام عصر (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) که ارتباط مردم با ایشان فقط از طریق ۴ تن از نواب خاص آن حضرت انجام می‌شد، شباهت زیادی به دوره در حصر قرار داشتن امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام) داشت، چون در دورانی که این دو امام بزرگوار تحت حصر قرار داشتند، هرکس به سهولت نمی‌توانست با این دو بزرگوار ارتباط برقرار کند و این شرایط زمینه پذیرش غیبت صغری را برای امام زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آماده می‌کرد و بعد هم که غیبت کبری آغاز شد، شرایط به گونه‌ای بود که امکان ایجاد انحراف درمیان شیعیان را از بین می‌برد؛ در حالیکه بدون این زمینه سازی‌ها امکان انحراف، بسیار فراوان بود. همان طور که در دوران ائمه قبلی شاهدیم که به عنوان نمونه وقتی امام صادق (علیه السلام) یا امام موسی کاظم (علیه السلام) به شهادت رسیدند، انحرافاتی در جامعه اسلامی پدید آمد و فرقه‌هایی به وجود آمد که مدعی بودند مهدی موعود هستند. اما با زمینه سازی‌ها و برنامه‌ریزی دقیقی که امام هادی و امام حسن عسکری (علیهماالسلام ) انجام دادند در عصر غیبت صغری و بعد هم در دوره آغاز غیبت کبری شیعیان با چنین مشکلات و معضلاتی که قبلا و در عصر شهادت بقیه امامان (علیهم السلام) بوجود آمده بود، روبه رونشدند.

زیارت جامعه و مهدویت

امام هادی (علیه السلام) در این زیارتنامه به معرفی جایگاه و شناسایی ابعاد وجودی امامان (علیه السلام) در نظام آفرینش و نقش هدایتگرانه آنان در به کمال رساندن استعدادها و سیراب کردن تشنگان از سرچشمه‌های زلال معرفت و دانش و… پرداخته و در بیانی ژرف و قالبی رسا و عارفانه از گوشه‌هایی از اسرار نهفته امامت پرده برداشته و تنها راه سعادت و دستیابی به کمال را در پیروی از امامان (علیه السلام) و چنگ زدن به ریسمان محبّت و ولایت‌شان و دوری و بیزاری از دشمنان‌شان دانسته است. زیارت جامعه کبیره که از متقن‌ترین، صحیح‌ترین و جامع‌ترین متون زیارتی شیعه است، علاوه بر بیان اصل امامت، مسئله مهدویت و دوران ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) و رهاورد حکومت ایشان را مورد اشاره و توجه قرار داده است. این مقاله به طرح نگرش قرآنی امام هادی (علیه‌السلام) در زیارت جامعه کبیره به امام مهدی (علیه السلام) پرداخته است.

الف) بقیّه الله

السَّلامُ عَلَى الأَئِمّه الدُّعَاهِ. وَ بَقِیَّهِ اللِّهِ، سلام بر امامان دعوت‌کننده [به سوى خداوند]… و باقیمانده خدا، شیخ صدوق نقل کرده است که: «اولین آیه‌ای که حضرت قائم (علیه السلام) به هنگام قیام می‌خواند، این آیه است: «بَقِیَّتُ اللهِ خَیرٌ لَکُم إِن کُنتُم مُوءمِنینَ»: «بقیه الله بهتر است برای شما، اگر مؤمن باشید.» آن گاه می‌فرماید: «أَنَا بَقِیَّه اللهِ فِی اَرضِهِ وَخَلِیفَتُهُ وَ حُجَّتُهُ عَلَیَّکُم فَلا یُسَلِّمَ عَلَیهِ مُسلِمٌ اِلاَّ قالَ السَّلامُ عَلَیکَ یا بَقِیَّهَ اللهِ فِی اَرضِهِ؛ من بقیه الله در زمین خدا و خلیفه و حجّت او بر شما هستم. پس هر مسلمانی که به او سلام می‌کند، می‌گوید: درود بر تو ای بقیه الله

ب) خبر از غیبت امام زمان (علیه السلام)

در سخت‌ترین دورانی که اختناق همه جا را فرا گرفته بود و امامان معصوم (علیه السلام) تحت نظر بودند و به شدّت حرکات و رفتار و گفتار آنها کنترل می‌شد، حضرت هادی (علیه السلام) از دعا و زیارت بیشترین استفاده را برد و مسائل مهم امامت را بیان کرد و مسئله غیبت امام زمان (علیه السلام) را گوشزد نمود تا شیعیان را برای چنین دوران سخت و غمباری آماده سازد و لذا فرمود: «مُوءمِنٌ بِسِرِّکُم وَ عَلانِیَتِکُم وَ شَّاهِدِکُم وَ غَاِئبِکُم وَ أَوّلِکُم وَ آخِرِکُم؛ ایمان آورنده به نهان و آشکار شما و حاضر و غائب شما و اوّل و آخر شما.» مراد از شاهد، امامی است که مردم او را مشاهده کنند و او مردم را مشاهده نماید و مراد از غایب ، حضرت قائم (علیه السلام) است که در هستی و جامعه حضور دارد، ولی ظهور ندارد؛ یعنی او مردم را می‌بیند و می‌شناسد، امّا مردم یا او را نمی‌بینند و یا می‌بینند، ولی نمی‌شناسند.

ج) انتظار ظهور دولت حق

از بهترین و برترین آرزوهایی که امامان ما به جامعه تلقین کرده و نوید تحقق آن را داده‌اند، ظهور حکومت عادلانه مهدوی است. تزریق و تلقین این آرزو جامعه را با نشاط و فعال و سرزنده نگه می‌دارد و روح امید را در دل انسانها می‌دمد. حضرت هادی (علیه السلام) نیز این آرزوی بلند را این گونه تلقین می‌کند: «مُنتَظِرٌ لِاَمرِکُم مُرتَقِبٌ لِدَولَتِکُم؛ منتظر امر [و خروج] شما و چشم به راه دولت شمایم.» جمله فوق هر چند به صورت خبری است، ولی گویا انشاء این امر است که انتظار آمدن مهدی (علیه السلام) و تشکیل حکومت توسط آن حضرت امری است مستحب و با فضیلت؛ چنان که در روایات دیگر نیز به آن اشاره شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مِن دِینِ الاَئِمَّ الوَرَعُ وَ العِفِّهُ … وِانتِظارِ الفَرَجِ بِالصِّبرِ؛ از دین امامان، ورع و عفت… و انتظار فرج با صبر کردن است.» عمّار ساباطی می‌گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم که: آیا عبادت پنهانی با امام غائب و پنهان در دوران دولت باطل بهتر است و یا عبادت با ظهور دولت حق [و در زمان ظهور مهدی (علیه السلام) حضرت فرمود: «شما در ورود به دین خدا و نماز و روزه و حج و دیگر خیراتی که خداوند توفیق داده و به عبادت خدا در پنهان سبقت دارید و از دیگران پیشی گرفتید و پیوسته به حق امام و حقوق خویش می‌نگرید که در دست ستمگران است و ایشان که شما را ناچار به زندگی دنیوی و طلب معاش با شکیبایی بر دین و عبادت و طاعت امام و خوف از دشمنان نموده‌اند. بنابراین، خداوند اعمال شما را در دنیا مضاعف کرده است. پس گوارای وجود شما باد) تنها به آرزوی تشکیل دولت حضرت مهدی (علیه السلام) اکتفا نمی‌شود، بلکه گام را فراتر نهاده و آرزو می‌کند که جزء حکمرانان و کارگزاران و یاران اصلی حضرت مهدی (علیه السلام) قرار گیرد و لذا می‌فرماید: «وَ جَعَلَنِی مِمِّن … وَ یُمَلِّکُ فِی دَوَلَتِکُم وَ یُشَرِّفُ فِی عَافِیَتِکُم وَ یُمَکِّنُ فِی أَیَّامِکُم؛ و مرا از کسانی قرار بده… که در دولت شما به فرمانروایی رسد و در عافیت شما گرامی گردد و در روزگار شما تمکّن یابد.» یعنی در دولت شما از حکمرانان و فرمانداران بر مردم باشم و در زمان سلامت و عافیت شما به جایگاه بلند برسم؛ به طوری که ستم ستمکاران و طاغیان به من نرسد و در زمان دولت و چیرگی شما دارای ارزش و اعتبار و منزلت شوم. و با این آرزوها، آرزوی دیدار آن حضرت نیز برآورده می‌شود که: «وَ تَقَرُّ غَدا بِرُؤیَتِکُم؛ و چشمش فردا به دیدار شما روشن شود)

د) رجعت در زمان حضرت مهدی (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)

یکی از اعتقادات قطعی شیعه، اعتقاد به رجعت است. بر اساس این اعتقاد و بر مبنای روایات اهل بیت (علیه السلام) در زمان حضرت مهدی (علیه السلام) عدّه‌ای از انسانهای خوب و بد به این دنیا بازخواهند گشت. از جمله مسائلی که در جای جای زیارت جامعه به آن تصریح شده، بحث رجعت است؛ آن هم با عبارات قطعی و یقینی. در یک جا می‌فرماید: «مُؤمِنُ بِاِیابِکُم مُصَدِّقٌ بِرَجعَتِکُم؛ مؤمن به آمدن شما و تصدیق کننده رجعت شما هستم.» دو جمله فوق صرفا برای تأکید نیست؛ بلکه برای بیان اعتقاد به این است که رجعت اتفاق می‌افتد، چه اینکه هر چه را معصومین (علیه السلام) که از اشتباه و خطا مصون‌اند خبر دهند، واقع خواهد شد و باید به آن ایمان داشت. و در جای دیگر می‌فرماید: «وَیَکُرُّ فِی رَجعَتِکُم؛ [قرار ده مرا از کسانی که] بازگردد در رجعت و برگشت شما!» و در زیارت
وداع در ذیل زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ اَحیانِی فِی رَجعَتِکُم؛ [خدا] زنده گرداند مرا در رجعت و برگشت شما)

ه) رهاورد ظهور

رهاورد حکومت مهدوی آرزوی تمام انبیاء و اولیاء و صالحان و بلکه تمامی بشریت است و در روایات به صورت گسترده به آن پرداخته شده است. آنچه در این مقاله به آن اشاره می‌شود، مواردی است که در زیارت جامعه به آن پرداخته شده است.

۱٫ زنده شدن دین

گذشت زمان، غیبت امام زمان (علیه السلام) و وجود تحریف‌گران و بدعت‌گذاران در طول تاریخ، باعث تغییر چهره دین و دستورات دینی می‌شود، تا آنجا که دین به ظاهر مرده و کهنه شده به حساب می‌آید و دستورات آن به تعطیلی کشیده می‌شود؛ از اینرو با ظهور حضرت دستورات دین آن چنان که هست، بیان و اجرا می‌شود. به این جهت، آن حضرت احیاکننده دین شمرده شده است. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «حَتّی یُحیِیَ اللهُ تَعالی دِینَهُ‌ بِکُم؛ تا اینکه خداوند دینش را به وسیله شما زنده گرداند.»
به تعبیر عرفانی، با ظهور حضرت قائم (علیه السلام) خداوند مظاهرش را که محمد و آل او هستند، حیات می‌بخشد و قدرت اهل بیت (علیه السلام) با پاکی زمین از طاغوتها و شاخه‌های آن، یعنی فحشا و منکرات و ستم و دیگر زشتیها برجهان، حاکم می‌شود. و در همه جا دستورات اسلام اجرا می‌گردد. علی (علیه السلام) فرمود: «وَ یُحیِى مَیِّتَ الکِتابِ وَ السُّنِّئه؛ و [مهدی بخشهای] مرده کتاب [خدا و سنّت [پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله)] را زنده می‌کند.» و با زنده شدن دین است که اهل بیت (علیه السلام) به منزلت بزرگی دست می‌یابند و به تعبیری که در زیارت جامعه آمده: «یُمَکِّنَکُم فِی أَرضِهِ، و تمکن و قدرت دهد شما را در زمین خویش.» این دو نمونه اشاره به همان مطلبی دارد که قرآن دویست سال قبل از بیان امام هادی (علیه السلام) به آن اشاره نموده است؛ «وَعَدَ اللهُ الَذِینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فِی الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِنَنَّ لَهُم دینَهُمُ الَّذِى ارتَضَى لَهُم وَ لَیُبَدَّلَنَهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً یَعبُدُونَنى لا یُشرِکُونَ بی شَیئاً وَ مَن کَفَرَ یَعدّ ذلِکَ فَأُولِئکَ هُمُ الفاسِقُونَ»؛
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که قطعا آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده است. بر ایشان پابر جا و ریشه‌دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل می‌کند؛ [آنچنان] که تنها مرا می‌پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقان‌اند.» و در آیه دیگر فرمود: «اعلَمُواا أَنَّ اللهَ یُحّیِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها قَد بَیَّنَا لَکُم الآیاتِ لَعَلِّکُم تَعقِلُونَ»؛ «بدانید خداوند زمین را بعد از مردنش زنده می‌گرداند. به تحقیق آیات را برای شما بیان کردیم، شاید تعقل کنید.»

۲٫ روشن شدن زمین

«وَ اَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِکُم؛ و زمین با نور شما روشن می‌شود.» این جمله از زیارت جامعه، اشاره‌ای لطیف به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) دارد که با وجود نور آن حضرت، زمین نورانی خواهد شد و در واقع، اشاره دارد به آیه‌ای که می‌فرماید: «وَ اَشرَقَتِ الأَرضُ بِنُورِ رَبِّها»؛ «و زمین در آن روز به نور پروردگارش روشن می‌شود.» و امام صادق (علیه السلام) فرمود: «ربّ و پروردگار زمین، امام آن است. عرض کردند: هنگامی که (مهدی) قیام کند، چه خواهد شد؟ فرمود: مردم از نور خورشید و ماه بی‌نیاز می‌شوند و از نور امام استفاده می‌کنند.» و در جای دیگر فرمود: «هنگامی که قائم ما ظهور کند، زمین به نور پروردگارش روشن شود و مردم از نور خورشید بی‌نیاز می‌شوند و تاریکی از بین می‌رود.»

۳٫ فراگیرشدن عدالت

رهاورد دیگری که از ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در زیارت جامعه مورد توجه قرار گرفته است، عدالت فراگیر و جهانی است؛ عدالتی که تمام هستی و تمام جوانب و زوایای زندگی بشر را زیر بال می‌گیرد و به قول امیرمؤمنان (علیه السلام): «فَیُرِیکُم کَیفَ عَدلُ السِّیرَهِ؛ روش عادلانه [در حکومت حق] را به شما می‌نمایاند.» و عدالت واقعی را برای همه جهانیان به نمایش می‌گذارد و طعم شیرین آن را به همه خواهد چشاند. در زیارت جامعه می‌خوانیم: «وَ یُظهِرَکُم لِعَدلِهِ؛ و شما را برای [اجرای] عدالتش آشکار کند.» تعبیر فوق اشاره به این دارد که خداوند با ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) آخرین و کامل‌ترین صحنه از عدالت خویش را آشکار می‌سازد و به مردم نشان خواهد داد.

نگرش قرآنی امام هادی در زیارت جامعه

زیارت جامعه که از زبان علی النقی، امام دهم شیعیان، و در پاسخ به خواسته یکی از شیعیان صادر شده، اگرچه به شیوه‌ی خطابی و گفتاری است؛ اما در حقیقت بیانگر جایگاه امامت در تشیع است. این زیارت را شیخ طوسی در تهذیب و صدوق در فقه و عیون اخبارالرضا به سند خود از شخصی به نام نخعی نقل کرده‌اند که گفت: به علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفربن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا، مرا گفتاری بیاموز که هر وقت خواستم هر یک از شما را زیارت کنم همان سخن را در محضرش بگویم.» پاسخ امام هادی چنین بود: «هر زمانی که به آستان (امامی رسیدی) در آنجا بایست و شهادتین را در حال غسل و طهارت بر زبان جاری کن، وقتی نگاهت به قبر افتاد نخست سی مرتبه الله اکبر بگو و چند قدم راه برو، البته با کمال وقار و آرامش بسیار، گام‌های خود را کوتاه بردار و بار دیگر بایست و سی مرتبه تکبیر را بر زبان جاری کن، سپس نزدیک قبر شو و این بار چهل مرتبه تکبیر بگو تا یکصد مرتبه کامل شود آنگاه او را با جملات زیر زیارت کن…».زیارت‌های جامعه گونه‌ای از آثار دعایی مذهب شیعه است که در تقابل با زیارت‌های خاصه قرار می‌گیرد. در این گونه از ادعیه، زیارت می‌تواند برای هرکدام از امامان مذهب شیعه به تنهایی یا همگی آن‌ها خوانده شود. محمد باقرمجلسی شمار۱۴ زیارت نامه را با عنوان جامعه گردآوری کرده است.
دلایل بسیاری برای وصف این گونه زیارت‌ها به عنوان «جامعه» ذکر شده است. این معیارها عبارتند از جامعیت کاربردی، جامعیت زمانی و مکانی و جامعیت مضمونی. بر اتساس جامعیت کاربردی، این زیارت به عنوان جامعه توصیف شده چرا که در مقام زیارت مقام هر امامی قابل استفاده است. بر اساس جامعیت زمانی مکانی، این زیارت بعنوان جامعه توصیف شده است چرا که به زمان و مکان یا امام خاصی اختصاص ندارد. بر اساس جامعیت مضمونی، این دعا شامل تمامی صفات ائمه و توصیف مفصل فضائل ایشان است. سید بن طاووس معیار وصف این نوع زیارت به واژه «جامعه» را، نام بردن نام یکایک اهل بیت می‌داند. اصطلاح «زیارت اصطلاح زیارت جامعه را برای اولین بار شیخ صدوق معروف به ابن بابویه برای اشاره به زیارت جامعه کبیره بکاربرده است.

پیوند قرآن و عترت در زیارت جامعه کبیره

این زیارت که انشاء علی النقی نسبت به سایر امامان شیعه است از زیبایی‌های خاص ادبی برخوردار می‌باشد. در این زیارت، علی النقی به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت اشاره می‌کند، از دیگر ویژگی‌های این زیارت آن است که امام هادی، به رابطه امامان با خداوند و به جایگاه خدا در نظر امامان شیعه پرداخته شده است. و به عملکرد امامان در اجرای دین اسلام اشاره نموده است. بیان دیگر امام علی النقی این است که قرآن، همراه امامان است و هرگز از آنان جداشدنی نیست و هرکه از آنان دور شود گمراه خواهد شد. امام علی النقی با اشاره به جایگاه امامان در اسلام و بین مسلمانان، تصریح می‌کند که آنان شاهراه و راه راست و گواهان در دین و آن امانتی هستند که حفظش بر مردم واجب است. بر اساس مضمون این زیارت، شیعیان جهت دفاع از امامان ترغیب شده‌اند. امام علی النقی در این زیارت اشاره می‌کند به این که تمام اعمال به پیروی از امامان مقبول می‌افتد.

نتیجه

امام علی النقی (علیه السلام) در این زیارتنامه، با نگرش قرآنی به طرح شناخت نامه اعتقادی نسبت به امامان شیعه پرداخته و آنها را امامان هدایت، چراغ‌های تاریکی‌ها، نشانه‌های پرهیزکاری، صاحبان خرد، پناهگاه مردمان، نمونه‌های اعلای الهی و حجت‌های خدا بر اهل دنیا و آخرت، معرفی کرده است، همچنین آنها را جایگاه‌های شناسائی خدا و مسکن‌های برکت خدا و معدن‌های حکمت خدا و نگهبانان سرپروردگار و حاملان کتاب خدا و اوصیای پیامبر خدا دانسته است. آنان دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان به راه‌های خشنودی خدا و استقرار یافتگان در فرمان پروردگار و کاملان در محبت خدا و مخلصان در توحید و آشکارکنندگان امر و نهی خدا و بندگان گرامی او هستند که هرگز بر خداوند در گفتار پیشی نگیرند. در این زیارت آمده است که خداوند امامان را به صورت نورهایی آفرید و گرداگرد عرش قرارداد و با آوردنشان در این جهان بر ما منت نهاد، و در خانه‌هایی قرارشان داد که نام و یاد او در آنها برده شود. امامان وجودهای گران بهایی هستند که فرمانبرداری از آنان فرمانبرداری از پروردگار می‌باشد. آنچه را که خداوند به امامان داده به هیچ یک از جهانیان نداده است، هر شخص شریفی در برابر مقام رفیعشان سر به زیرآورده، و هر متکبری به فرمانبرداری آنان گردن نهاده و هرگردنکشی فروتن گشته است و زمین به نور وجودشان روشن شده است. در زیارت جامعه از امامان به عنوان کسانی یاد شده که خداوند عالم وجود را به برکتشان آغاز کرد و به آنان نیز به پایان خواهد رساند. به خاطر وجود امامان است که باران می‌بارد و به یمن وجود و برکتشان، خداوند آسمان را نگه می‌دارد و به وسیله آنان غم و اندوه زدوده شده و هر سختی و ناگواری برطرف می‌شود. این امام است که خداوند به وسیله او ما را از ذلت و بدبختی بیرون آورده و از سختی‌ها و گرفتاری‌ها نجات داده و گشایشی حاصل می‌کند. خداوند، به وسیله امام، مردم را از پرتگاه هلاکت و نابودی و از آتش جهنم نجات می‌دهد و به وسیله دوستی و پیروی از آنان، دستورات دین‌مان را تعلیم می‌دهد. آنچه را امام هادی ذکر نموده طرح شناخت نامه امام زمان (علیه السلام) برای همه اعصار است.
امام علی النقی (علیه السّلام) چنین بیان می‌کند: خدا را و همچنین شما را گواه می‌گیرم که من به شما ایمان دارم و به آنچه شما به آن ایمان دارید. و کافرم نسبت به دشمن شما، بینایم به مقام شما، دوستدار شما و دوستدار دوستان شما هستم. بغض دشمنان‌تان را در دل دارم و دشمن آنهایم. در صلح هستم با هر که در صلح با شما است و در حال جنگ هستم با هرکس که با شما در جنگ است». علامه مجلسی این زیارت را از جهت سند، بهترین و بلیغ‌ترین زیارت‌ها دانسته است. (سند، شیخ محمد، بررسی سندی زیارت جامعه کبیره، ترجمه‌ی مهناز فرهمند. دارالعرفان، ۱۳۸۶، ۱۰۳) آیت الله جوادی آملی بر این زیارت شرح مفصلی با عنوان «ادب فنای مقربان» نگاشته است. علامه مجلسی کتاب زیارت جامعه کبیره را به شکل منظوم درآورده است این زیارت را ابن بابویه قمی در کتاب «من لایحضره الفقیه» و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاخبار» آورده‌اند. ملا محسن فیض کاشانی در کتاب تفسیر«وافی»، علامه محمد باقر مجلسی در کتاب «بحارالانوار» و آیت الله بروجردی در کتاب «جامع الاحادیث» به اعتبار این زیارت اذعان کرده‌اند. جوادی آملی سند این زیارت را معتبر می‌داند چون معتقد است که صدور چنین زیارت نامه‌ای از غیر معصوم محال است.

پی‌نوشت‌ها

۱- دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان kosar1380 @ chmail.ir.
۲- کارشناسی ارشد مدرسی الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان
fateme.hosani. 1391 @ gmail.com.

منابع تحقیق :
۱) ترابی، جواد، خورشید هدایت سیری در زندگی امام هادی (علیه‌سلام)، بیت الاحزان قم، چاپ اول، ۱۳۸۶٫
۲) پناهیان گفتمان امام هادی، مجموعه سخنرانی‌ها ۱۳۹۴٫
۲) حسن ابراهیم؛ حسن، تاریخ اسلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۴) جوادی آملی؛ عبدالله، ادب فنای مقربان، موسسه اسراء، تابستان ۱۳۸۹ش
۵) جاسم، حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه آیه الهی، تهران، مؤسسه امیرکبیر
۶) خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، تهران، کتابفروشی اسلامیّه، ۱۳۵۶٫
۷) خلخال، علی چهره‌های درخشان سامرا حضرت امام هادی و امام عسکری (علیه السلام)، انتشارات مکتب الحسین، اردیبهشت ۱۳۸۶
۸) دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۷، ذیل واژه جامعه زیارت، ص۳۵۷، ۱۳۶۷ش
۹) دریائی، محمد رسول، امام هادی و نهضت علویان، رسالت قلم، ۱۵خرداد ۱۳۶۱
۱۰) سند؛ محمد. بررسی سندی زیارت جامعه کبیره. ترجمه‌ی مهناز فرهمند. دارالعرفان، ۱۳۸۶
۱۱) شریفی، محمود، فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ترجمه: علی مؤیدی، نشر معروف قم، چاپ اول، دی ۱۳۸۴
۱۲) شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امام هادی (علیه السلام)، ترجمه محمدرضا عطایی، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۱
۱۳) عاملی، محمد بن حسن (ق). وسایل الشیعه.، قم، آل البیت، ۱۴۰۹
۱۴) قزوینی، سید محمد کاظم، امام الهادی الی المهدو الی الحد، قم، آثار شیعه.۱۳۷۲
۱۵) قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی.
۱۶) قیومی اصفهانی ، جواد ، صحیفه امام هادی (علیه السلام)، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱
۱۷) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء. ۱۴۰۴ق
۱۸) مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، حدیقه الشیعه، تصحیح، صادق حسن‌زاده، قم، ۱۳۸۳٫
۱۹) نجفی، نفیسه. نگرشی موضوعی بر زیارت جامعه کبیره، مجله سفینه، شماره بیست و شش سال هفتم، ۱۵۰٫
۲۰) هادی منش، ابوالفض، مشکات هدایت، پژوهش در زندگانی امام هادی، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۳٫

منبع مقاله :
مؤسسه فصلنامه قرآنی کوثر، (۱۳۹۴) ، فصلنامه قرآنی کوثر، اصفهان، فرزانه، شماره ۵۳