مدعیان دروغین

مدعیان دروغین

آنهایی که مهدی نبودند

یکی از مهمترین آسیب ها و چالش هایی که در مبحث انتظار با آن رو به رو هستیم مدعیان دروغینی هستند که گاهی سر بر می آورند و خود را امام زمان(عج)، فرزند، همسر یا یکی از یاران خاص او جا می‌زنند، مدعیان مهدویت تا حدود ۵۰ نفر بلکه بیشتر شمرده شده است اما هریک دارای عوامل و انگیزه‌های متفاوتی بوده‌اند: بعضی به انگیزه ریاست طلبی و مقام، بعضی به طمع منافع مالی شیعه و بعضی به تحریک استعمارگران و دسیسه‌های سیاسی، روی کار آمده اند.

از سوی دیگر باید توجه خاصی نیز به پیروان این افراد داشت. کسانی که با جهل خود و عدم شناخت درست از امام زمان خود، دچار مرگ جاهلی قبل از اینکه بمیرند شده اند و به دلایل مختلفی به تبعیت و باور کورکورانه این افراد اقدام کرده اند.

  1. کوته فکری و عدم بصیرت کافی نسبت به دین؛
  2. انحرافات اخلاقی؛
  3. انحرافات سیاسی؛
  4. وارد شدن افراد کم دانش‌ و بی ‌دانش به عرصه مهدویت؛
  5. مشکلات روحی و روانی، عقده خود کم‌ بینی؛
  6. توهم و خیال‌ پردازی؛
  7. هوی و هوس و خواسته‌ های دنیوی و جاه و مقام؛
  8. سکوت اندیشه ‌ورزان و علما؛
  9. مشکلات سیاسی، اقتصادی؛
  10. عدم معرفت نسبت به جایگاه و شأن امام(عج) و جانشینی ایشان.

مهمترین دلایلی هستند که می توان برای جهل مردم در گرایش به این مدعیان بر شمرد.

مدعیان در طول تاریخ بسیار بوده اند و حتی برخی از آنها در زمان زندگی ائمه اطهار علیهم السلام ادعای خود را مطرح کردند.

کسانی چون محمد نفس زکیه و مهدی عباسی، کسانی بودند که در دوران عباسی خود را مهدی موعود معرفی کردند.

بعد از آنها نیز کسانی بودند که حتی حکومت تشکیل دادند و هواداران بسیاری داشتند. کسانی چون عبدالله بن میمون از بزرگان فرقه اسماعیلیه در خوزستان ، عبیدالله المهدی(فاطمیون) که موسس فرقه فاطمی در کشور مغرب بود از این دسته هستند.

در سده های اخیر نیز تعداد کسانی که ادعای مهدویت یا نیابت یا وابستگی به حضرت حجت داشته اند کم نبوده اند که در ادامه به معرفی چند تن از این مدعیان دروغین می پردازیم.

از میان دراویش به خواری و خفت رانده شد همین برای او عقده و انگیزه ادعای مهدویت شد، در زمان آشفتگی محیط و فشار حکام ستمگر انگلیسی و مصری، مردم سودان مستعد انقلاب بودند لذا او ادعای خود را سر داد، این بود که به محض ندای قائمیت او، در آغاز قرن ۱۴ در مدت کوتاهی عامه مردم سودان به دورش جمع شدند، نهضت او بنام مهدویّن سودان، عنوان گرفت.

امام زمان

غلام احمد قادیانی (قادیانیه، احمدیه)

در حدود سال ۱۲۴۹قمری در قادیان از شهرهای پنجاب پاکستان متولد گردید پیروانش در شهر وی و منطقه پنجاب، کشمیر، بمبئی و دیگر شهرهای آن و رنگبار زیاد شدند. او که ادعای مهدویت داشت مدتی در دستگاه انگلیسی‌ها خدمت می کرد. خود را مجدد اسلام در قرن ۱۴ نامید، سپس خود را مهدی موعود و مسیح معهود خواند.

سیدعلی شیرازی (بابیت)

در ایران در سال ۱۲۶۲قمری یکی از شاگران سیدکاظم رشتی به نام سیدعلی محمد خود را نماینده امام زمان دانست، و پس از این‌که گروهی به او گرویدند، دعوی مهدویت کرد، علماء با ادعای پوچ او مخالفت نمودند و در مناظره درمانده شد لذا توبه کرد و آزاد شد اما بار دیگر دعوتش را ادامه داد و سپس دستگیر و اعدام شد. پیروانش با حمایت سفرای روسیه و انگستان در گوشه و کنار کشور شورش ضد دولتی به راه انداختند اما این شورش‌ها با هوشیاری مردم سرکوب گردید.

میرزا حسینعلی بهاء (بهایی‌گری)

(متوفای ۱۸۹۲میلادی) ادعا کرد که نه تنها مهدی یا امام غائب بلکه پیامبر است. او یکی از شاگردان علی محمد شیرازی بوده است، قوانین اسلام را از دور خارج کرد و نهایتاً حاکمان ایران او را تبعید کردند و نهایتاً در فلسطین ساکن شد. او پرورش یافته دست استعمار پیر روس و انگیس بودند که برای فرقه ‌سازی و ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی دست بکار شدند.

به هر حال نیاز به ظهور یک منجی و نجات بشر شاید از جمله مهمترین مواردی است که باعث می شود جامعه با جهل به سمت این افراد گرایش پیدا کند. برای درمان هریک از اینها باید تلاش کرد و با بیدار کردن جامعه و ایجاد فضایی برای اندیشیدن صحیح و بالا بردن فرهنگ مطالعه و تحقیق و معرفی فرصت‌ طلبان و بر ملاء کردن نیات سوء آنها می ‌توان امیدوار بود که باب این گونه فرصت طلبی ها بسته شود.

مهدی کُرد

یکی دیگر از مدعیان مهدویت است، در قرن ۱۱ زمان سلطان محمد چهارم، پادشاه عثمانی، جوانی یهودی بنام اسحاق خود را منجی یهود خواند، عده ‌ای از یهودیان اطرافش را گرفتند در همین وقت پسر یکی از شیوخ کردستان خود را مهدی اسلامی خواند، و چندین هزار کرد را به دور خود جمع نمود به دستور سلطان عثمانی هر دو را گرفته به دربار فرستادند، آنها با دیدن عظمت دستگاه توبه کردند و از ندیمان او شدند.

 

محمد بن عبدالله قحطانی (عربستان)

در سال ۱۹۷۹میلادی، در عربستان ادعا کرد که همان مهدی است و با چند صد نفر از پیروان خود در تلاشی نافرجام اقدام به تصرف مسجد بزرگ مکه نمود و سپس سرکوب شد.

 

احمد الحسن الیمانی

این‌ بار نیز فردی تحت عنوان فرقه‌ای انحرافی به عنوان «انصار المهدی» در حال بیعت گرفتن از مردم با یمانی از طریق شبکه‌های ارتباطی در اقصی نقاط عالم است، جریانی که تحت عنوان «أحمد الحسن الیمانی وصی و فرستاده امام زمان(عج)» فعالیت می‌کند. این فرقه در اواخر سال‌های حاکمیت صدام ظهور کرد. پس از سقوط صدام، احمد الحسن الیمانی با کمک برخی بازمانده‌های رژیم بعثی، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف، کربلا، ناصریه و بصره به راه انداخت.

به هر حال نیاز به ظهور یک منجی و نجات بشر شاید از جمله مهمترین مواردی است که باعث می شود جامعه با جهل به سمت این افراد گرایش پیدا کند. برای درمان هریک از اینها باید تلاش کرد و با بیدار کردن جامعه و ایجاد فضایی برای اندیشیدن صحیح و بالا بردن فرهنگ مطالعه و تحقیق و معرفی فرصت‌ طلبان و بر ملاء کردن نیات سوء آنها می ‌توان امیدوار بود که باب این گونه فرصت طلبی ها بسته شود.

 

منابع:

آسیب شناسی سیاسی اجتماعی فرهنگ انتظار، شعبان‌علی رزاقی.

فرزند دروغین امام زمان را بهتر بشناسیم، خبرگزاری فارس.

مریم محبی

سایت مستور

فرهنگ_مهدویت

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *