خانه / مقالات / مهدویت / مدرسه مهدی (۱)

مدرسه مهدی (۱)

مدرسه مهدی (۱)

نویسنده :سید مهدی موسوی

(درآمدی بر فلسفه و نظام آموزش و پرورش زمینه ساز ظهور )

مقدمه

 زمینه سازی، آماده کردن علل و شرایط تحقق یک پدیده است. این شرایط یا در جامعه وجود دارد یا وجود ندارد. اگر شرایط تحقق پدیده ای در جامعه ای وجود داشته باشد، زمینه سازان باید به تقویت و توسته آنها بپردازند . چنان چه جامعه ای از آن شرایط خالی بود، زمینه سازان باید به تغییر و تحول وضعیت موجود دست زنند تا زمینه تحقق آرمان یا نهضتی را فراهم سازند. ازاین رو، مطالعه و بررسی پدیده تغییرو تحول اجتماعی و جنبه های تکاملی و ارتجاعی آن، شدت و ضعف و میزان تداوم آن و علل و عوامل آن از نظر زمینه سازی و فراهم کردن شرایط برای رسیدن به آرمان ها و ایده آل های هر ملت و جامعه زنده ای، ضروری و حیاتی است. پس از شناخت دقیق جنبه های گوناگون این مسئله می توان از زمینه سازی و تغییر وتحول اجتماعی برای ظهور بحث کرد .

فرضیه مطرح شده دراین مقاله آن است که زمینه سازی ظهور، آماده کردن جامعه متناسب با شرایط و مقتضیات فرهنگ و ارزش های دینی و توحیدی برای ظهور منجی بشر است. از این رو، توجه به نقش انسان و نیروسازی، امری مهم وحیاتی است؛ زیرا اراده و محتوای باطنی انسان، علت العلل تمامی تغییر و تحولات اجتماعی است. به همین دلیل، تعلیم و تربیت در زمینه سازی برای ظهور، نقش محوری و مهمی ایفا می کند دولت زمینه ساز نیز باید به سیاست گذاری در تعلیم و تربیت و تدوین نظام آموزش و پرورش براساس آموزه مهدویت و انتظار اهتمام ورزد .

در ابتدا باید گفت این مقاله، در آمدی بربخشی از این موضوع مهم وحیاتی است و نیازمند نقد و نظر فراوان و ورود به دیگر حوزه های فلسفی و راه بردی آن است .

نقش تربیت درتغییرات اجتماعی

بحث از محرّک تغییر و تحول در تاریخ و اجتماع در میان اندیشه ورزان، بحثی جنجالی و دامنه داراست. فیلسوفان تاریخ و سیاست و برخی اندیشه ورزان علوم اجتماعی درباره چگونگی و عوامل تغییرات اجتماعی، فرضیه های مختلفی عرضه داشته و هرنظریه پردازی با توجه به اصول و مبانی فلسفی و جهان بینی خود، به تبیین ماهیت و تغییرات اجتماعی و علل و عوامل ایجاد تغییر و تحول در فرد و جامعه پرداخته اند .(۱)

در یک تقسیم بندی، نظریه های تحولات سیاسی و اجتماعی را به دو دسته می توان تقسیم کرد:

یکم. دیدگاه هایی که معتقدند تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی به دلایل ساختاری اتفاق می افتد. این نظر از اکثریت برخوردار است .

دوم. دیدگاه بعضی از دانشمندان علوم اجتماعی آن است که تغییر و تحولات را ارادی و مربوط به انسان می دانند .(۲)

در این جا فرصت پرداختن به تمامی نظریه های یاد شده نیست. از این رو، فقط به دیدگاه دوم اشاره می شود که مختار این مقاله است . دیدگاه شهید سید محمد باقر صدرازاندیشه ورزان و نظریه پردازان بزرگ اسلامی معاصر، از جمله دیدگاه های نوع دوم است که با استفاده از آن، به تبیین علل و عوامل ایجاد تغییر و تحول می پردازیم .

از دیدگاه شهید صدر، بغییرات اجتماعی که سرچشمه ای الهی دارد، از نظر پیام، ربطی به عوامل خارجی ندارد؛ زیرا پیامی که زیربنای این تغییرات است، الهی و آسمانی است و شرایط خارجی درآن مؤثر نیست . با این حال، ازجنبه اجرایی، به عوامل بیرونی متکی است و موفقیت و زمان انجامش بستگی به آن دارد . ازاین رو، سنت تغییرناپذیرالهی بر این است که اجرا و ایجاد تغییرات اصلاحی به عوامل خارجی، فضای مناسب و جوّ عمومی بستگی داشته باشد.(۳) سید محمد باقر صدر در بحث سنت های الهی در قرآن کریم، با استفاده از آیه (إِنَّ اللَهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بَأَنفُسِهِم)(۴)این نظریه را مطرح کرده است که علت العلل تمامی تغییر و تحولات، خواست و اراده خود انسان است . این خواست و اراده هنگامی که در کنار اندیشه جدید قرار بگیرد، سمت و سوی آن تغییر می کند. براساس نظریه (محتوای باطنی انسان )شهید صدر، فکر و اراده، ضمیرانسان را تشکیل می دهند که با آمیزش این دو، هدف های انسان تحقق می یابد. بنابراین، پس از آن که اندیشه و باور انسان تغییر کرد، رفتارو کردار او نیز تغییر خواهد کرد . پس تغییر در محتوای باطنی انسان ها عاملی سرنوشت ساز به شمار می آید. وی می نویسد :

سازنده حرکت تاریخ، محتوای باطنی انسان یعنی فکر و اراده اوست و ساختمان جامعه درسطح روبنا با همه پیوندها، سازمان ها، اندیشه ها و خصوصیاتش روی زیربنای محتوای باطنی انسان قرار دارد و هرگونه تغییر و تکاملی نسبت به روبنای آن، تابع تغییر و تکامل این زیربناست و با تغییرآن، روبنای جامعه تغییر می کند .(۵) با به هم آمیختن فکر و اراده، قدرت سازندگی و نیروی حرکت آفرینی فعالیت تاریخی بر صحنه اجتماعی تحقق می یابد .(۶)

از دیدگاه شهید صدر، تغییر اوضاع واحوال یک قوم و ملت، از تغییر درونی خود آن قوم و ملت تغذیه می کند . از این رو، عمل تغییر در ظاهر و باطن باید دوش به دوش هم پیش رود تا انسان بتواند باطن خود یعنی اندیشه و اراده و امیالش را بسازد . هر گاه این دو عمل یعنی تغییر باطن و تغییر ظاهر از دیگری جدا شد، حقیقت خود را از دست می دهد. صدر با استفاده از آیه ۲۰۴سوره بقره (۷)می نویسد :

وقتی انسان کار تغییر و دگرگونی بردلش ننشست و در اعماق روحش اثر نگذاشت و خود را از درون نساخت، هیچ گاه نخواهد توانست سخن حق را به کار بندد و در نتیجه، تا وقتی کلمات حق از قلبی شاداب از ارزش های انسان که محتوای سخن حق است، برنیاید، هیچ گاه تحولی در بنای جامعه صالح صورت نخواهد گرفت. در غیر این صورت، سخن حق، الفاظی تو خالی و بی معنا و بی محتوا خواهد بود .(۸)

وی درادامه، ایده آل بزرگ انسان را تشکیل دهنده محتوا و مضمون باطنی انسان می داند که حرکت آفرین چرخ های تاریخ است. ایده آل بزرگ در مرکز همه هدف های انسان قرار دارد و بازگشت همه هدف ها به سوی اوست. از این رو، به هر اندازه که جامعه بشری دارای وسعت، صلاحیت و عظمت بیشتری باشد به همان اندازه، هدف ها یش صلاحیت و وسعت بیشتری خواهد داشت و هراندازه محدود و پست باشد، هدف هایش محدود و پست خواهد بود. ارمان ها و ایده ال ها مسیرجامعه ها را مشخص می کند و نیروی روحی جامعه نیز متناسب با ایده آل و آرمان بزرگ مردم آن جامعه به حرکت در می آید. شهید صدر دراین باره می نویسد :

ایده آل است که حرکت تاریخ را از خلال وجود ذهنی انسان، آمیخته با اراده و اندیشه اش هدایت می کند و این، هدف هایی که به حرکت آورنده چرخ های تاریخ است، به وسیله ایده آل تنظیم می گردد.(۹)

شهید صدر در ردّ نظریه هایی که عامل محرّک تاریخ را در ابزار مادی و ساختارهای اجتماعی جست وجو می کنند، چنین می نویسد :

این ابزار و آلات مادی برای کسانی که روحیه خود را باخته اند و از درون پوسیده اند، به چه کار می آید؟ چه بسا در طول تاریخ که کاخ یک تمدن بزرگ با اولین تلنگر فروریخته است. چرا؟ برای این که چنین بنایی در واقع از قبل فروریخته بوده است و هیچ گونه پشتوانه و تکیه گاهی نداشته است .(۱۰)

با توجه به نقش اصلی عامل انسانی در تغییرات اجتماعی، (۱۱) توجه به عوامل فرهنگی و اهتمام به رشد، توسعه و ارتقای شخصیت انسان ها و پرورش کمالات انسانی مهم ترین رکن زمینه سازی و تغییر جامعه به سمت آمادگی برای نوسازی، است. این کار نیز در پرتو گزینش ایده آل برتر از راه تعلیم و تربیت امکان پذیر است. برای تغییر و نو سازی باید انسان ها آموزش ببیند و مهیای پذیرش تحول و نوسازی باشند.(۱۲) ساختارها، مؤلفه ها، نهادهای اجتماعی و فرهنگی یک جامعه بدون برخورداری از تعلیم و تربیت متناسب، روبه فروپاشی خواهد رفت. در جهان امروز، آینده به کسانی تعلق دارد که قاعده های تحول را درک می کنند و بر ایناساس، مهندسی اندیشه و رفتار خود را از نو سازمان می دهند . برخی نیز معتقدند برای حل مشکلات موجود جهانی، سه راه حل وجود دارد؛ جنگ، انقلاب و تربیت. به اعتقاد آنان، جنگ، کابوس تصویرناپذیر است و انقلاب، روش بیم ناکانه. در این میان، تربیت، انسان را به آرامی رو به تکامل می برد واو را متوجه امکانات خلاقانه خود می کند.(۱۳) تعلیم وتربیت، مجموعه ای تدابیر با هدف پرورش دادن استعدادهای درونی و به فعلیت درآوردن و شکوفا سازی شخصیت انسان است. (۱۴)مدرسه نیز به عنوان کانون علم و آموزش، مهم ترین نهاد تربیتی در شکل دهی به شخصیت و آرمان های انسان به شمار می رود که در رشد، توسعه و ارتقای انسان و تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی و حرکت جامعه به سوی آرمان ها نقش بسزایی دارند. به همین دلیل، افلاطون می نویسد:

دولت خوب، فقط با آدم های خوب به وجود می آید، اما انسان خوب، خود، محصول دولت نیک است .(۱۵)

ارسطونیز می گوید:

در میان تمام چیزهایی که بیان کرده ام، آن چه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دار، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است واین چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز، حتی اگرتوسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود، در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیله آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشنند .(۱۶)

بنابراین، امروزه به تعلیم و تربیت نه به عنوان یک ابزار، بلکه به عنوان یک فرهنگ تأثیرگذار می نگرند. هرگونه تغییر اجتماعی و حرکت اصلاح طلبانه باید از طریق تعلیم و تربیت، آن هم معطوف به نسل جوان و نوجوان آغاز می شود و آموزش و پرورش می تواند به عنوان نهاد پیشرو به این اهداف مدد رساند.(۱۷) آر. اس. پیترز محصول آموزش و پرورش را تغییر و تحول در سه حوزه می داند که عبارتند از :

۱ـ تحول رفتاری و درک بهتر هم نوعان؛

۲ـ تحول به گونه ای که درک ما را از جهان وسعت و عمق ببخشد؛

۳ـ وسعت بخشیدن به توانایی ما در انجام امور مربوط به جهان .(۱۸)

به طور خلاصه، نظام آموزش و پرورش دارای دو دسته کارکرد اساسی است که عبارتند از:(۱۹ )

۱.مهارت آموزی، انتقال وتولید دانش :این دسته از کارکردها، معطوف به آموزش مهارت ها و تخصص های افراد جامعه و انتقال میراث دانشی و علمی بشر است که باید از نسلی به نسل دیگر منتقل شود و با انباشت آن، زمینه های زایندگی و تولید بیشتر دانش فراهم آید.

۲.ایجاد و انتقال هنجارها و ارزش های پیش نیاز تحول و تعبیه نظام شخصیتی متناسب با آن :از منظراین دسته از کارکردها، نظام آموزشی، عاملی اساسی در رشد شخصیت و کسب توانایی افراد برای حضور آگاهانه و فعال در جامعه است .

 

نقش تعلیم و تربیت در زمینه سازی ظهور

از دیدگاه شیعه، ظهور منجی از جمله تغییرات اجتماعی است که سرچشمه ای الهی دارد و انقلاب مهدی موعود (عج) از نظر اجرا، همانند همه انقلاب ها به زمینه های عینی و خارججی بستگی دارد و بایستی فضای مناسب برای آن موجود باشد. خداوند توانایی دارد همه مشکلات و سختی ها را هموار، و با اعجاز، فضای مناسب ایجاد کند، ولی این روش را انتخاب نکرده است؛زیرا امتحان و ابتلا و رنجی که مایه تکامل انسان می شود، در صورتی تحقق می یابد که تحولات، طبیعی و مطابق با شرایط خارجی باشد. امام باقر (ع) می فرماید :

إذا اجتمع للإمام عدّه أهل بدر ثلاثمائه و ثلاثه عشر وجب علیه القیام و و التّغییر؛(۲۰)

هر گاه به تعداد اصحاب شرکت کننده در جنگ بدر(۳۱۳)نفر گرد امام جمع شوند، قیام و تغییردادن امور برایشان واجب می شود .

بنابراین، مهم ترین رکن زمینه سازی ظهور و تغییرجامعه به سمت آمادگی برای حضور حجت خدا، توجه به عوامل فرهنگی واهتمام به رشد، توسعه و ارتقای شخصیت انسان ها و پرورش کمالات انسانی است که در پرتو گزینش ایده آل برتر از راه تعلیم و تربیت امکان پذیر است. شهید صدرمی نویسد :

همه می دانند که حضرت مهدی (عج) کارش محدود به یک منطقه و یک بخش از جهان نیست و بایستی همه بشر را از تاریکی ستم به روشنایی عدل، رهنمون گردد. برای اجرای چنین تحول بزرگی تنها وجود رهبر صالح کافی نیست، و گرنه در همان زمان پیامبر (ص) این شرط وجود داشت .پس این تحول بزرگ، فضای مناسب جهانی می طلبد که همه زمینه های خارجی لازم برای انقلاب عمومی در آن وجود داشته باشد .(۲۱)

رسول خدا (ص) در بیان علایم آخر الزمان، از گروه هایی خبر داده است که خود را از قبل برای قیام حضرت مهدی (عج) آماده ساخته اند . ایشان می فرماید :

مردمی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای قیام مهدی (عج) فراهم می سازند .(۲۲)

نیز می فرماید :

پرچم های سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دل های آنان همانند پاره های آهن است. پس هر کس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی شان برود و با آنان بیعت کند ؛ هرچند لازم باشد که روی یخ حرکت کند .(۲۳)

حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در روایتی می فرماید :

بُنَّی إِذا ماجاشَتِ التُّرکُ فانتَظِر وِلایهٌ مهدیّ بقومُ فیعدِلُ؛

فرزندم !هر گاه دیدی که ملت ترک [برای حمایت ازامام مهدی (عج)]در حال جمع آوری سپاه و نیرو است، پس منتظر ظهور مهدی باش که عدالت را بر پا خواهد کرد.

نیروسازی وتربیت منتظران کارآمد ومسئول، محوری ترین عامل در زمینه سازی ظهور است.آمادگی جامعه برای ظهور حکومت مهدوی، نیازمند جلب نیرو و تعلیم و تربیت آنهاست . از این رو، منتظران باید نیروهای بالقوّه را برای نیروسازی حکومت مهدوی آماده سازند و با تربیت آنان، اهداف و ماهیت آن را اشاعه دند. این نیروسازی باید همواره استمرار و دوام داشته باشد زمینه برای اصلاح جامعه و آمادگی برای تحقق عدالت جهانی فراهم شود . کسانی می توانند در نهضت مهدوی حضورو مشارکت صحیح داشته باشند که از تعلیم و تربیت متناسب برخوردار باشند. وبر اثربلوغ و رشد فکری وروحی، توان شرکت در جامعه سازی داشته باشند. روشن است که مهم ترین وظیفه دولت امام مهدی (عج)، ریشه کن کردن ستم و ستم گران از سطح جامعه و ساختن جامعه ای پاک و باطراوت در سراسر کره زمین است. پاک سازی جامعه انسانی از لوث وجود پلیدی ها مستلزم درگیری با پایگاه های سلطه اهریمنانی است که منافع خویش را فقط در دل سیاه جامعه دورازاولیای خدا یافته اند. پس آمادگی و پذیرش جامعه جهانی، فراهم بودن زمینه های مناسب اجتماعی در جهت پشتیبانی از حکومت و تعداد کافی یاوران آگاه و کارآمد برای کمک رسانی به رهبری و تشکیل و اداره هسته مرکزی حکومت، از عوامل دخیل در ظهور است. این امورمهم جز با تربیت نیروواشاعه فرهنگ مهدویت ممکن نخواهد بود امیر مؤمنان علی (ع) می فرماید :

یَحُفّونَ بِهِ یَقونَهُ بأنفُسِهم فی الحروبِ وَ یکفونَه ما یُرید؛(۲۵)

یاران امام مهدی(عج)او را در میان می گیرند و در جنگ ها، [هر جنگی که باشد ]با جان های خود از او حمایت و حفاظت می کنند و هر چه بخواهد، از جان و دل انجام می دهند .

انتقال فرهنگ مهدویت به نسل نو و تربیت آنها به عنوان منتظران ظهور حضرت مهدی (عج) بدون بهره گیری از شیوه های خاص خود ممکن نخواهد بود. یکی از اهداف انتقال فرهنگ انتظار به نسل نو، آشنا کردن آنها با وضعیت ایده آل جامعه بشری، به منظور شناخت جایگاه وضعیت موجود و سپس شناساندن وضعیت ایده آل به جامعه جهانی است. نسل نو باید وضعیت ایده آلی را که در جامعه مهدوی تحقق خواهد یافت، بشناسد تا بتواند جایگاه وضعیت موجود را نیز نخواهد شناخت . در این صورت، چه بسا ممکن است وضعیت موجود را بهترین وضعیتی بداند که برای بشر دست یافتنی است. از این رو، جایگاه تعلیم و تربیت بس رفیع تر از جایگاه همه مناسبات ومعاملات مدنی و فهرهنگی به حساب می آید .در آیات قرآن و روایات به تعلیم و تربیت و نیروسازی توجه ویژه ای شده است . امام هادی (ع) می فرماید :

اگر پس از غیبت قائم شما، از دانشمندان کسانی نباشند که مردم را به سوی امام زمان (عج) بخوانند و به جانب او راهنمایی کنند و بابرهان های خدایی، از دینش پاسداری کنند و بندگان ضعیف خدا را از شبکه های ابلیس و یاران او و دام های دشمنان اهل بیت :که زمام دل ضعیفان شیعه را گرفته اند، چنان که سکان کشتی را رهایی بخشند، کسی به جای نمی ماند، مگر این که از دین خدا برگردد. چنین دانشمندانی، نزد خداوند، از گروه برتران به شمار می آیند.(۲۶)

بنابراین، یکی از تمهیدات لازم برای تحقق روند زمینه سازی، نهادینه سازی سازه ها و مؤلفه هایی است که روش ها ونگرشهای افراد جامعه را تغییر دهد . این تغییرو دگرگونی فرهنگی، تنها از مجرای تعلیم و تربیت امکان پذیراست . اگر اصول، مفاهیم و آداب انتظار از طریق آموزش و پرورش برای اصلاح خلق و خوی افراد به سوی رفتار دینی، درونی نشود، هر گونه قانون و نهاد فرهنگی، کارکرد خود را از دست می دهد. با توجه به نقش تعلیم و تربیت و نظام آموزش و پرورش در تغییرات اجتماعی و زمینه سازی برای ظهور، به نقش نظام آموزش و پرورش در پیشبرد اهداف مهدویت و انتظار دو نوع روی کرد می توان داشت :

روی کرد اول:آموزه مهدویت و انتظار هم چون دیگر مباحث دینی در مدارس با اختصاص چند درس از متون، آموزش داده شود .

روی کرد دوم:تدوین نظام آموزش و پرورش با نگاه به مؤلفه مهدویت و انتظار و تأثیرگذاری مستقیم در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی .

 

آسیب شناسی روی کرد اول

 در طول سی سال عمر حکومت جمهوری اسلامی ایران، مراکز آموزشی ایران طبق روی کرد اول راه پیموده اند. در نظام آموزشی جمهوری اسلامی، بر اساس اعتقادات اسلامی ملت و قوانین و لوایح موجود(مصوّب شورای عالی آموزش و پرورش)، اولویت و جهت گیری کلی تمام برنامه ها و فعالیت ها، تقویت ارزش های الهی و معنوی در دانش آموزان است.(۲۷) با این حال، فقط در برخی متون درسی، فصل هایی به تبیین آموزه مهدویت اختصاص داده شده است. معلم نیز هم چون دیگر دروس، به توضیح آن چه در کتاب آمده است، اشتغال داشته و دانش آموز نیز موظف بوده است در پایان سال، امتحان آنها را پس دهد. آسیب شناسی این روی کرد از چند جهت قابل طرح است؛ کیفیت محتوای دروس، کمیّت مطالب، شیوه پردازش و نگارش، چگونگی تدریس معلمان و میزان تأثیرپذیری دانش آموزان.

تحلیل وضع موجود و آسیب شناسی دقیق، نیازمند تعیین شاخص های عمل کردی در حیطه تربیت مهدوی و پژوهش های آماری است . متأسفانه پژوهش های آماری چندانی درباره اعتقاد به مهدویت وجود ندارد. با توجه به برخی کارکردهای تربیتی آموزه مهدویت و انتظار و میزان تأثیر پذیری دانش آموزان ازآن، می توان گفت یکی از شاخص هایی که می تواند نمایان گر سلامت یا بیماربودن اندیشه جامعه نسبت به مهدویت باشد، مسئله اهتمام جدّی افراد در انجام تکالیف ووظایفی است که یک فرد منتظر نسبت به امام زمان (عج) دارد.با چشم پوشی از کمیّت مطالب بیان شده در دروس مدارس و پی آمد ناچیزبودن اطلاعات و ضعف معرفت دانش آموزان از آموزه مهدویت و انتظار، (۲۸) نظام آموزشی در ساحت تربیت دینی واخلاقی چندان موفق نبوده و تأثیر پذیری دانش آموزان در رفتارهای فردی و اجتماعی از معارف دینی و مباحث عرضه شده در مدارس بسیار ناچیز و حتی منفی بوده است. (۲۹)براساس نتیجه بسیاری از تحقیقات، گروه تحصیل کرده نسبت به گروه با تحصیلات پایین تر یا بی سواد در عمل کرد دینی و اخلاقی خود هیچ برتری ندارد. حتی در برخی موارد، عمل کرد پایین تری نیزدیده شده است. به بیان دیگر، حداقل می توان پذیرفت که عمل کرد آن ضعیف یا نسبتاً ضعیف است . در نتیجه یکی از پژوهش های آماری آمده است:

نکته قابل توجه آن که در اکثریت قریب به اتفاق موارد نتیجه تحقیقات نشان می دهد که تأثیرسواد و آموزش و پرورش بر عمل کرد در ساحت تربیت دینی و اخلاقی افراد، خنثی و حتی منفی است. به بیان دیگر، در پژوهش های مرتبط، بارها مشاهده شد که افراد دارای تحصیلات بیشتر(و یا دارای پدر و مادر با تحصیلات بالاتر)از نظر عمل کرد در تربیت دینی و اخلاقی به طور معناداری پایین تر بوده اند (اگر چه در اندک مواردی، خلاف آن هم مشاهده شده است .)(۳۰)

ضعف آموزش و پرورش در حیطه نظام برنامه ریزی درسی وآموزش تربیت دینی علل مختلفی دارد. یکی از علل آن را می توان ابهام در برنامه و سیاست های نظام آموزش و پرورش نسبت به اهداف اساسی و انتظارات تربیت دینی دانست . در همان تحقیق آمده است :

از آسیب های جدّی در حوزه تربیت دینی، مشخص نبودن و ابهام در اهداف اساسی و انتظارات تربیت دینی است به اعتقاد برخی صاحب نظران، اهداف و انتظارات، نقطه آغازین و عزیمت تربیت دینی به شمار می آید که در بحث تربیت دینی کشورمان مغفول مانده است.از اینرو، بایستی انتظارات ما از حوزه تربیت دینی در آموزش و پرورش کشورمان مشخص گردد.(۳۱)

برخی دیگرازصاحب نظران، آسیب را در مبانی واصول آموزش و پرورش جست و جو می کنند و معتقدند در وضعیت فعلی، از انتقال ارزش های اسلامی در مدارس هیچ خبری نیست؛ چون (روح حاکم بر نظام فعلی آموزش و پرورش در ایران، متأثرازچند مشرب فلسفی است که اختلاف معرفت شناسی و ارزشی با فلسفه اسلامی دارد. این بدین معناست که تنها میان نظام های مختلف ارزشی تعارض وجود دارد، بلکه بین ارزش های مورد ادعا و آن چه در عمل ارزش و مورد قبول همگان است، هم خوانی وجود ندارد .)(۳۲)

بنابراین، آن چه موجب ضعف تعلیم و تربیت در مدارس ما شده، این است که میان اهداف حکمت اسلامی و آن چه در عمل در صحنه آموزش و پرورش اتفاق می افتد، تضادی عمیق وجوددارد که خود را در اندیشه و عمل دانش آموزان نشان می دهد. از این رو، اگر نظام تعلیم و تربیت، در اصول اعتقادی، از چند منبع نظری تغذیه کند، برای مثال، در برخی دروس، اصول دینی و در برخی دروس، اصول اعتقادی اومانیسم غربی را پذیرا شود به مقتضای حال و مقام، نظام فرهنگی دینی و غربی را در هم آمیزد و به همین سیاق، امورعملی را سامان دهد، نتیجه آن، نشر بحران فرهنگی اجتماعی درمیان جامعه است . (۳۳)

برخی دیگر از متفکران، ریشه بحران را در نوع نظام آموزشی جدید می دانند که موجب جدایی ابعاد تربیتی از یکدیگر شده است. سید حسین نصر معتقد است در تعلیم و تربیت دنیای جدید، بیش از اندازه با اندیشه و ذهن کودک سرو کار دارند و از تربیت جسمانی و عاطفی آن جدا شده است. از این رو، برنامه یک پارچه تربیتی وجود ندارد. وی می نویسد:

حتی در سطح فکری نیز تعلیم و تربیت امروزه پاره پاره است و از این رو، عوامل عاطفی وجود آدمی در آن جایی ندارد. بنابراین، همه اجزای وجود آدمی از هم جدا افتاده و بخش بندی شده است. من همیشه طرفدار نظام آموزشی کامل بوده ام و از این رواست که از احیای نظام آموزشی سنتی اسلامی که مانند همه نظام های سنتی بر پایه ملاحظه همه این عوامل با همدیگر استواراست، پشتیبانی کرده ام. در چنین نظمی، میان شاگرد و معلم، رابطه انسانی بسیار نزدیکی حکم فرماست و معلم مانند پدر اوست.دراین جا تعلیم و تربیت، پرورش نفس و ذهن، عوامل اخلاقی و حتی جسمانی و نیز فکری را به یک اندازه در بر می گیرد .(۳۴)

پی نوشت ها :

*دانش آموخته سطح سه حوزه علمیه قم، کارشناس ارشد فلسفه غرب دانشگاه اصفهان .

۱-درباره نظریه های مربوط به تغییرات اجتماعی نک:گی روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه :منصور وثوقی، تهران :نشر نی، ۱۳۸۳ش؛مصطفی ملکوتیان، سیری در نظریه های انقلاب، تهران :نشر قومس، ۱۳۸۴ش؛ فرامرز رفیع پور، توسعه و تضاد، ص۲۵-۱۰۵، تهران :انتشارات شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷ش .

۲-نجف لک زایی، اندیشه سیاسی آیه الله مطهری، ص۲۲۷، قم :انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۲ش .

۳-سید محمد باقر صدر، رهبری برفراز قرون (گفت وگو درباره امام مهدی (عج) )، تحقیق:دکتر عبدالجبار شراراه، ترجمه:مصطفی شفیعی، ص۱۰۶، تهران :انتشارات موعود، ۱۳۸۲ش .

۴-درحقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییردهند (سوره رعد، آیه ۱۱).

۵-سید محمد باقر صدر، سنت های تاریخ در قرآن (تفسیر موضوعی )، ترجمه :سید جمال الدین موسوی اصفهانی، ص۱۴۶، تهران :انتشارات تفاهم، ۱۳۸۱ش.

۶-همان .

۷-وَ مِنَ النَّاسِ من یُعجِبُکَ قَولُهُ فیِ الحَیاهِ الدُّنیاَ وَ یُشهِدُ اللَه عَلَی مَا فیِ قَلبِهِ وَ هُوَ أَلدُّ الخِصامِ.)

۸-سنت های تاریخ در قرآن، ص۱۴۹.

۹-همان، ص۱۵۰.

۱۰-رهبری بر فراز قرون، ص ۱۰۹.

۱۱-مرتضی مطهری، یادداشت ها، ج ۲، ص۱۶۲، تهران :انتشارات صدرا، ۱۳۷۹ش .

۱۲-یان روکس برو، نظریه های توسعه نیافتگی، جامعه شناسی توسعه، ترجمه :مصطفی ازکیا، ص۵۳، تهران :نشر توسعه، ۱۳۷۰ش.

۱۳-ف. مایر، تاریخ اندیشه های تربیتی، ترجمه :ع. فیاض، ص۴۵، تهران :انتشارات سمت، ۱۳۷۴ش.

۱۴-مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۱۸۳، تهران :انتشارات صدرا، ۱۳۸۴ش.

۱۵-به نقل از :فاطمه زیبا کلام مفرد، مکتب فلسفی لیبرالیسم آموزشی و اسلام، ص۳۰، تفرش :انتشارات مجتمع آموزشی و پژوهشی، ۱۳۸۴ش .

۱۶-به نقل از :فیلیپ جی اسمیت، فلسفه اموزش و پرورش، ترجمه :سعید بهشتی، ص۵۹، مشهد:شرکت به نشر (استان قدس)، ۱۳۷۰ش.

۱۷-عبدالعظیم کریمی، سازه های تربیت و دموکراسی، ص۲۲، تهران :پژوهشکده تعلیم و تربیت، ۱۳۸۰ش.

۱۸-به نقل از :مکتب فلسفی لیبرالیسم آموزشی و اسلام، ص۱۰۱.

۱۹-حسین دهقان، (توسعه انسان محور و آموزش و پرورش به آفرین)منتشر شده در :محمد علی محمدی و حسین دهقان، آموزش و پرورش و گفتمان نوین، ص۱۲۸، تهران :پژوهشکده تعلیم و تربیت، ۱۳۸۳ش.

۲۰-محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۹۷، ص۴۹، ح۱۸، بیروت :مؤسسه الوفاء چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.

۲۱-رهبری بر فراز قرون، ص۱۰۸.

۲۲-بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۸.

۲۳-همان، ص۸۴.

۲۴-همان، ج ۵۲، ص۲۳۵، ح۱۰۴.

۲۵-علی بن موسی حلّی (سید بن طاوس )، الملاحم و الفتن، ص۵۲، نجف، بی نا، بی تا .

۲۶-زین الدین علی عاملی (شهید ثانی )، منیه المرید (به نقل از :فصل نامه انتظار موعود، ش۵، پاییز ۱۳۸۱، ص۲۰۸).

۲۷-مثلاً دراصل چهارم از اصول حاکم برنظام آموزش و پرورش آمده است (در آموزش و پرورش، نه تنها تعلیمات دینی خاص، بلکه همه برنامه ها و آموزش ها باید به عنوان اجزای یک مجموعه هماهنگ اسلامی، برحسب اقتضا و گنجایش، جنبه و جهت دینی داشته باشد. برنامه ریزان و معلمان باید درهمه برنامه ها و فعالیت ها، بنا بر مقتضیات خاص هر موضوع، به جنبه های الهی و تقویت بینش دانش آموزان توجه کنند .)(نک:اصول حاکم بر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۱۳۶۸).

۲۸-باتفحص این جانب در متون آموزشی مدارس ایران، از مهد کودک تا پیش دانشگاهی فهرست مطالب قابل توجه در مورد ابعاد مختلف آموزه مهدویت و انتظار به این شرح است :

۱.سال دوم دبستان:در کتاب هدیه های آسمانی (تعلیم و تربیت اسلامی)، ۱۳۸۷، در دو صفحه، پنج سطر (۳۵کلمه )به همراه یک نقاشی، به معرفی روز نیمه شعبان به عنوان جشن میلاد امام زمان (عج) پرداخته شده است .

۲.سال دوم راهنمایی :در کتاب فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی، ۱۳۸۷، در درس سیزدهم، در چهار صفحه، به این مباحث اشاره شده است:تولد، غیبت صغراو کبری، حدیث استفاده از نور خورشید از پشت ابر، ترسیم کوتاه از ظهور، فقیه عادل به عنوان جانشین حضرت در دوران غیبت .

۳.سال سوم دبیرستان :در کتاب دین و زندگی، ۱۳۸۷، دو فصل به موضوع امام زمان (عج) و انتظار و دو فصل به موضوع وظایف دوران غیبت و ولایت فقیه در پنجاه صفحه آمده است . فهرست مطالب عبارتند از :درس نهم در ۱۴صفحه با عنوان (خورشید پنهان ):تاریخ حیات امام زمان (عج) علت غیبت چیست. چگونگی امامت حضرت در عصر غیبت، زمان پایان غیبت، یاران راستین امام (عج) درس دهم در ۱۷صفحه با عنوان (در انتظار طلوع)، ذکر چند آیه از آیات قرآن مربوط به مهدویت، آینده تاریخ، موعود و منجی در ادیان، موعود در اسلام، چگونگی عمر طولانی حضرت (عج) انتظار فردی و جمعی موعود بیان رهبر معظم انقلاب درباره ویژگی های منتظران، قسمتی از دعای عهد و دو شعر، مسئولیت منتظر، جهانی شدن، جهانی سازی و مهدویت؛درس یازدهم در نه صفحه با عنوان (تداوم امامت در عصر غیبت ):ولایت معنوی امام در عصر غیبت کبرا، مرجعیت علمی در غیبت کبرا، حکومت اسلامی در غیبت کبرا، آیه نفر، روایت حضرت حجت در مورد رجوع به روات حدیث، شرایط مراجع، راه های شناخت فقیه واجد شرایط؛درس دوازدهم در یازده صفحه با عنوان (ولایت فقیه شکل حکومت اسلامی در عصر غیبت):گزینش ولی فقیه، تفاوت انتخاب ولی فقیه ومرجع، جمع ولایت و مرجعیت، نظام اسلامی و دموکراسی، رابطه رهبر و مردم، نسبت مردم با حکومت اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی درعصرغیبت، قسمتی از دعای عهد .

۲۹-نگارنده و جمعی از دوستان، چندین سال با حضور در مدارس مقاطع مختلف شهر های کشور -اعم از بزرگ و کوچک کشور-به عنوان مربی و مبلغ دینی، این ضعف معرفتی و رفتاری را مشاهده و تجربه کرده ایم.

۳۰-مجتمع فرهنگی آموزشی علامه طباطبایی، وضع مطلوب و موجود تربیت دینی و اخلاقی (بررسی پژوهش های آماری نقصان های تربیت دینی و اخلاقی در آموزش و پرورش )

۳۱-همان .

۳۲-مکتب فلسفی لیبرالیسم آموزشی و اسلام، ص۸۴.

۳۳-اسماعیل شفیعی سروستانی، ماه نامه موعود، پیش شماره اول، سرمقاله .

۳۴-سید حسین نصر، در جست و جوی امر قدسی (گفت وگو ی رامین جهانبگلو با سید حسین نصر)، ترجمه :سید مصطفی شهر آیینی، ص۱۱۵، تهران :نشر نی، ۱۳۸۶ش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *