سیره مهدوی و دولت منتظر(۳)

سیره مهدوی و دولت منتظر(۳)

نویسنده : رضا اسفندیاری

شاخصه های سیره مهدوی

اکنون به بحث صغروی درباره ی عملکرد دولت کریمه مهدی موعود براساس نصوص وارده نگاهی می افکنیم . صفات شاخصی که برای آن دولت در این جا ذکر می کنیم، متکی به یک یا دو روایت نیست بلکه از راه تظاهر نصوص قابل اثبات است .

۱.احیای دین و اقامه حدود از راه احیای قرآن و سنت و مبارزه با بدعت: در تفسیر چند آیه مختلف از قرآن مانند(الَّذینَ إِن مَکَّنَّاهُم فِی الأَرضِ أَقامُوالصَّلَوهَ وَ آتَوُا الزَّکَوهَ وَ أَمَرُوا بالمَعرُوفِ وَ نَهَواعَنِ المُنکَرِ وَ للهِ عَاقِبَهُ الأُمُورِ)،(۱) (هُوَ الَّذی أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدَی وَ دِینِ الحقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینَ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرکُونَ،(۲) (لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفَی بِللهِ شَهیدا)،(۳) (وَ قَاتِلوهُم حَتَّی لا تَکونَ فِتنَهٌ وَ یَکوُنَ الدِّینُ کُلُّهُ للهَهِ فَأِنِ انتَهَوا فَإِنَّ اللهَ بِمَا یَعمَلُون بٌَصیر(۴)، (أَفَغَیرَ دینِ اللهِ بَبغُونَ وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِی الَّسماواتِ وَالأَرضِ طَوعاً وَ کَرهاً وَ إِلَیهِ یُرجَعُونَ).(۵)و(۶)

روایات متعددی از طریق شیعه و سنی آمده است که روز جهانی حکومت جهانی مهدی موعود را مصداق کامل روز پیروزی اسلام بر کفر و اقامه دین و روز تسلیم قوای اهریمنی در برابر اهل اسلام دانسته است .

سنت آن حضرت همان سنت رسول الله (ص) بر شمرده شده و در تعبیری دیگر، عامل به سنت نبوی معرفی شده است. در تعبیر سومی آمده است که هیچ بدعتی نمی ماند جز آن که نابودش می کند و هیچ سنتی نمای ماند جز آن که برپایش می دارد. حدود الهی در میان مردم اقامه می کند و حق را به اهلش می رساند و هیچ حقیقتی را به خاطر ترس از کسی پنهان نمی کند.(۷)

آن حضرت، خود را اولی به همه انبیا و وارث انبیا معرفی می کند .(۸)

در برخی زیارات و ادعیه آن حضرت، به صفت احیاگری کتاب و سنت و مبارزه او با بدعت ها اشاره شده است .(۹)

در مواد بیعت نامه اصحاب اولیه حضرتش نیز آن چه آمده، همه، حدود الهی است که در نهایت، به اقامه امر به معروف و نهی از منکر و جهاد حقیقی در راه خدا ختم می شود .(۱۰)

۲.قطع ریشه های فساد: اقامه نهی از منکر متضمن مبارزه با فساد است، ولی چون قطع ریشه های فساد کاری عظیم و بنیادین است که می تواند فراتر از فریضه نهی از منکر به شمارآید و به معنای قطع ماده منکرات و کانون تغذیه فساد است، تا اساساً جایی برای بروز و شیوع مفاسد پیدا نشود، در نصوص وارده، بدین صفت اشاره خاص شده است. از جمله در دعای ندبه آمده است که (واجتثثت اصول الظالمین ). روایات متعدد بسیار ی هم وجود دارد که برخی پیشتر بدان ها اشاره شد .

۳.عزت بخشی به صالحان و مؤمنین و ذلت آفرینی برای کافران و منافقان: سپردن کارهای اجرایی به افراد صالح و اعتماد بر آنها، توانا ساختن اهل ایمان و قطع دست نااهلان از مدیریت ها و نشان دادن ناشایستگی های آنها و پوشاندن لباس خفت و خواری بر اندام ناموزون تبه کاران، صفاتی است که دردولت کریمه آن حضرت بیش از هر زمانی تجلی می کند . آیاتی متعددی از قرآن برظهور این صفت در دولت مهدوی تطبیق شده است،(۱۱) مانند :

(وَلَقد کَتَبنَا فِی الزَّبُور مِن بَعدِ الذِّکرِ أَنَّ الأًرضَ یَرِثُهاَ عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ ).(۱۲)

(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنوُا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دِینِه فَسَوفَ یَأتِی اللهُ بِقَومٍ یُحِبُّهُم وَ یُحِبُّونَهُ أَذلَّهٍ عَلَی المُؤمِنینَ أَعِزَّهٍ عَلَی الکَافِرینَ یُجاهَدُونَ فی سَبِیلِ اللهِ وَ لَا یَخَافُونَ لَومَهَ لَائِمٍ ذلِکَ فَضلُ اللهِ یُؤتِیهِ مَن یَشاءُ وَ اللهُ وَاسعٌ عَلِیمٌ).(۱۳)

(وَعَدَ اللَهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُم وَ عَملُوا الصَّالحَاتِ لَیَستَخلِفَنَّهُم فی الأَرضِ کَمَا استَخلَفَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُم دِینَهُمُ الَّذِی ارتَضی لَهُم وَلَیُبَدِلّنَهُم مِّن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً یَعبُدُونَنی لا یُشرِکوُنَ بی شَیئاً وَمَن کَفَرَ بَعدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الفَاسِقُونَ).(۱۴)

دردعاهای وارد برای تعجیل فرج صفت دولتش چنین بازگو شده است :

اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اهله و تجعلنا فیما من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک .(۱۵)

۴.ظلم ستیزی و عدالت گستری : شاید شاخص ترین ویژگی سیره حکومتی حضرتش همین وجه باشد که مدلول روایات متعدد به تعبیر (یملاء الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً )یا تعبیر نزدیک بدین است.(۱۶) پرکردن زمین از قسط و عدالت گویای رسالت پذیری دولت آن حضرت در گسترش عدل و به رسمیت نشناختن حدود و ثغور اعتباری کشورها و ملت ها باشد. این حادثه پس از آن خواهد بود که ظلم و جور سیطره جهانی بیابد. البته تحقق عدل بدون رفع ظلم و احقاق حقوق مظلومان و رد اموال به یغما رفته نخواهد بود و در رأس همه مظلومین و کسانی که حقوق شان تضییع و اموالشان به یغما رفته و خونشان به ناحق ریخته شده است، خود اهل بیت پیامبر (ص)هستند و حضرت، منتقم خون امام حسین (ع) و تثبیت کننده جایگاه اهل بیت به عنوان مرجع و پناه مردم است. برای گسترش عدل ناچار باید هر کس و هر چیز را به جایگاه اصلی و واقعی خودش بازگرداند . در دعای ندبه آمده است :

این المعد لقطع دابر الظلمه این المنصور علی من اعتدی علیه و افتری .(۱۷)

در واقع، دم زدن آن حضرت از ظلم بر اهل بیت و یاری جستن ازمردم برای احقاق حق، شرط لازم اقامه عدل است .(۱۸)

۵.تأمین رفاه، امنیت، سلامت اجتماعی و رضایت مندی عمومی: در تفسیر آیه شریفه (وَاَشرَفَتِ لاأَرضُ بِنُورِ رَبِّهَا )(۱۹) از دوران طلایی ظهور آن حضرت سخن گفته شده است که گنج های نهفته زمین، آشکار و ثروت های مادی، بسیار و نیازمندی و فقر، نابود و طول عمر و سلامت بدن، آشکار می شود.(۲۰)

آن حضرت، اموال را میان مردم، تقسیم و رفاه و امنیت را تأمین می کند و تنعم را آن چنان گسترش می دهد که برای زکات جایگاه مصرف باقی نمی ماند راه های اصلی را گسترش می دهد و مردم را راضی می کند و جلوی متجاوزان به حقوق عمومی را می گیرد.(۲۱) با این همه مژده هایی که درباره پیشرفت مادی و بهبود وضع اقتصادی وارتقای سطح زندگی مردم در آن عصر داده شده است در سیره فردی شخص آن حضرت به عنوان حاکم اسلامی، ساده زیستی و سخت گیری بر خود دیده می شود. برای نمونه ، آمده است لباسش جز جامه خشن و غذایش جز طعامی بی خورشت نیست.(۲۲) برپایی آن دولت برای دولت مردان جز زحمت و رنج نیست و از این رو طمعی در برپایی آن برای نفع خویش ندارد . چنان که در حدیث آمده است، این تنها ظلم تاریخی در کنار زدن صالحان از منصب حاکمیت است که برای خود آنها جز نعمت حاصلی ندارد .(۲۳)

۶.نشرعلوم و معارف و رشد آگاهی ها : آن حضرت در راستای اهداف نبوت و احیای سنت نبوی آن چنان عقل ها را باور می کند و رشته های مختلف علوم را به مردم می آموزد که هیچ گاه سابقه نداشته است. آن چنان مردم را از خرافات و نادانی معاصی دور می کند که بازار شیطان کساد و زنجیرهای بندگی غیر خدا پاره می شود. به عنوان آخرین وصی از سلسله اوصیا و به عنوان جانشین بر حق پیامبر و حافظ میراث نبوت، همان مأموریت پیامبر خدا را دنبال می کند و غل و زنجیرهای گران آمده بر انسان ها را بر می دارد؛ چنان که قرآن می گوید :

(وَیَضَعُ عَنهُم إِصرَهُمُ وَ الاَغلَالَ الَّتِی کَانَت عَلَیهِم)(۲۴)

در برخی روایات آمده است که تمام آن چه انبیا تا زمان ظهور، از علوم حقیقی به حسب قابلیت مردم گسترش داده اند، دو حرف است. آن حضرت ۲۵حرف دیگر از حروف علم را آشکار می سازد(۲۵) و دست ولایت خویش را چنان بر سر مردم می گذارد که عقول آنها جمع می شود و اندیشه هایشان به کمال می رسد .(۲۶)

از تعبیر وارد شده درباره جمع عقول چه بسا بتوان استفاده کرد که آن حضرت چنان بر افکار و اندیشه ها مدیریت می کند که عقل ها در برابر یک دیگر و خنثی کننده هم نباشند، بلکه جهت گیر آنها را چنان قرار می دهد که پشتیبان و مؤید هم باشند. از این رو، نمی توان گفت همه آن چه حضرت برای رشد عقول و اندیشه هاانجام می دهد، به اعجاز است .

شکی نیست که اساس این علوم و معارف، علم دین و شریعت و معرفت به خدا و حجت های او در زمین است که نزد آن حضرت به ودیعت سپرده شد ه بود . همین علوم مایه و ضامن پیشرفت دیگر شاخه های علوم است تا برسد به علوم مربوط به آثار و خواص مادیات که بدان ها علوم طبیعی گویند. از این رو در روایات، بر تعلیم معارف حقیقی قرآن در آن عصر (۲۷)و آگاهی مردم حتی زنان خانه دار از حکمت های ناب کتاب و سنت (۲۸)و توانایی حکم دادن برطبق آنها سخن گفته شده است .

۷.جهانی سازی تمدن اسلامی و تحقق امت واحده : از تعابیر وارد شده در قرآن هم چون (لِیُظهِرَهُ عَلَی الِّدیِنِ کُلِّهِ)(۲۹)و (وَیَکُونَ الدِّینُ کُلِّهُ لِلهِ )(۳۰)به ضمیمه روایاتی که وعده تحقق کامل این آرمان بزرگ را در عصر ظهور می دهد، شکسته شدن مرزهای ملیتی و نژادی و مرزهای جغرافیایی و سیاسی در جهت تعقیب اهداف دین و تشکیل حکومت جهانی و تمدن اصیل اسلامی و قرار گرفتن اسلام به عنوان اساس نامه زندگی و آیین دنیا داری برای رسیدن به سعادت اخروی را می توان دریافت .(۳۱)

لشکریان حضرتش به سوی اقطار و اکناف بسیج می شوند و برای نجات مستضعفین، سرزمین ها را زیر پای می گذارند و چون به ترک، دیلم، شام، خزر، بیت المقدس، روم و چین می رسند، طعم شکست را بدان ها می چشانند .(۳۲)

اتخاذ چنین استراتژی تهاجمی با فراهم بودن زمینه های لازم در میان لشکریان حضرت و از آن سوی در میان مردم تشنه آزادگی و عدالت در واقع، به معنای جامه عمل پوشاندن به دستورهای قرآن است که می فرماید :

وَمَا لَکُم لا تُقَاتِلُونَ فیِ سَبیِلِ اللهِ وَ المُستَضعَفیِنَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَالوِلدَان الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخرِجنَا مِن هذِهِ القَریَهِ الظَّالِمِ أَهلَهَا وَاجعَل لَنَا مِن لَدُنکَ وَلیِّاً وَاجعَل لَنَا مِن لَدُنکَ نَصیِراً.(۳۳)

 

ضرورت برپایی دولت منتظر

 اصل ضرورت برپایی دولتی بدین صفت که زمینه ساز ظهور حضرت باشد، بحثی مفصل و مستقل است، ولی در این جا به عنوان پیش نیازی برای شناخت ویژگی های دولت منتظر، به راه های اثبات چنین ضرورتی اشاره ای کوتاه خواهیم داشت . راه اول آن است که بگوییم حکومت، فلسفه عملی تمامی احکام اسلامی است؛ یعنی اگر هدف نهایی خداوند از ارسال رسولان و بیان احکام را جست و جو کنیم سرانجام آن را در برپایی نظامی شایسته برای تحقق عملی این احکام خواهیم یافت . برپایی دولت مهدوی برای تحقق عملی اهداف دین و به ثمر نشاندن زحمات انبیا و اولیا در طول تاریخ ضرورت دارد، ولی در عصر غیبت ما نمی توانیم بگوییم تحقق عملی اهداف دین به هیچ وجه مقدور نیست، چنان که نمی توانیم بگوییم به طور کامل مقدور است . پس تا جایی که زمینه مردمی و مدیریت اجرایی و امکانات و پشتیبانی و دیگر عوامل فراهم باشد، باید کوشید

راه دوم آن است که بگوییم حکومت صالح برای به فعلیت رسیدن کمالات بشر لازم است و بدون وجود نظام اجتماعی سالم، برخی کمالات بشر نمی تواند تجلی کند، هر چند این کمالات درباطن برخی افراد خاص موجود و نهفته باشد. متکلمین از این راه، ضرورت رجعت ائمه معصومین (ع) و برخی افراد تکامل یافته در ایمان مثل اصحاب کهف و اصحاب خاص ائمه را پس از برپایی دولت مهدوی ثابت می کنند.(۳۴)

بر این اساس، برپایی دولتی صالح در عصر غیبت، برای رشد و ارتقا ابنای بشر لازم است تا نخبگان اهل ایمان مجال شکوفایی بیشتر یابند و مردم بهتر از آنان استفاده کنند. در نظام هتی غیر مشروع ، هر چند مصلحان اجتماعی یافت شوند، ولی تا زمانی که در رأس قدرت نباشند، اندیشه های اصلاح گرانه آنها همواره محدود و مقیّد به خواست و رضایت صاحبان قدرت خواهد بود. راه سوم آن است که بگوییم دولت کریمه مهدی موعود، ، دولت مستضعفان و مصداق خلافت صالحان است؛ یعنی هدف از برپایی آن، احقاق حقوق مستضعفان و تثبیت جایگاه صالحان و اقتدار بخشیدن به آنان است و ما در عصرغیبت نمی توانیم از تعقیب این هدف به قدر امکانات و توانایی خود معاف باشیم. پس فلسفه تشکیل حکومت در عصر غیبت، تعقیب چنین هدفی است تا زمینه تحقق کامل آن در عصر ظهور فراهم شود.

این هر سه راه، با نگاهی به فرارو و شناخت اهداف دولت مهدوی ترسیم شده است و برپایی نظام اسلامی در عصر غیبت را به عنوان ضرورت هدفمند اثبات می کند. در عین حال، هر سه راه، مشروط به فراهم بودن امکانات و آمادگی های لازم در امت و امام و قدرت و مدیریت است و گرنه ادله دیگری، ما را از حرکات ناشیانه و نسنجیده قبل از حصول آمادگی کافی بر حذر می دارد. تعبیر برخی روایات آن است که هم چون جوجه گنجشک نباشید که زود به جنبش می آید و قبل از روییدن کامل بال و پرش، آرزوی پرواز در سر می پرورد و چون از لانه اش بیرون می پرد، بازیچه دست اطفال می شود. (۳۵)این سخن یعنی این که شیعه برای تشکیل حکومت دینی، تا حصول یقین به فراهم بودن زمینه های لازم نباید خود و آرمانش را در مخاطره قرار دهد و چنین جایگاهی را نباید برای آزمون و خطا انتخاب کند. شیعه باید بداند که هر تجربه ناموفق از حکمرانی با داعیه دینی و بارنگ و بوی شیعی و به ادعای نیابت عام از امام زمان، ضربه سهمگینی برارکان مذهب است. همین باور در میان فقهای بزرگ و رهبران شیعی سبب شد بسیار محدودتر و بسیار دیرتر از اهل سنت تجربه حکومت و مملکت داری پیدا کردند. البته در همین تجربه ها تا آنجا که تحت رهبری فقهای بزرگ و فرمان آنها بوده، توفیقات بسیار بیشتر بوده است.

نتیجه کلی بحث این است که ضرورت برپایی دولت منتظر را که نگاهی به دولت امام منتظر دارد، به عنوان ضرورت هدف مند از سه راه می توان اثبات کرد. درعین حال چنین ضرورتی را باید ضرورت مشروط نامید .

 

ویژگی های دولت منتظر

 اکنون به تفصیل می توان ویژگی های دولت منتظر را برشمرد. این ویژگی ها برآمده از وصف(منتظر)و در پرتوی فرهنگ اصیل انتظار است. ناگفته نماند که دولت مهدوی، شکل نهایی و تکامل یافته حکومت اسلامی است و شاخصه هایی که از آن دولت برای رسیدن بدین نقطه و برشمردن ویژگی های دولت منتظر برشمردیم، در سیره نبوی و علوی نیز مایه های اصلی آن موجود است. روشن است که در زمان هیچ یک از ائمه معصومان، هم چون دولت مهدوی، بسط ید برای حاکم موجود نیست و پیش از امام عصر، برای هیچ یک از انبیا و امامان معصوم علیهم السلام، مجال کامل بروز و ظهور احکام دین در جامعه و تحقق اهداف حقیقی حکومت اسلامی فراهم نشده است . پس در این جا بدان افق نهایی چشم می دوزیم و از آن شکل مطلوب برای امروز خود و نحوه عمل خود الگو می گیریم و عناوین زیر را معرف دولت منتظر قرار می دهیم.

۱.ولایت مدار : دولت منتظر، دولتی ولایت مدار است؛ یعنی دعوت به خود نمی کند و قدرت برای او اصالت و مطلوبیت ذاتی ندارد، بلکه فلسفه وجودی اش، اعلام آمادگی برای ظهور دولت کریمه مهدی موعود و فراهم آوردن قدرت ها و قابلیت ها و نصرت ها برای منجی نهایی و در نهایت، سپردن همه نیروها و امکانات بدو و درآمدن تحت فرمان اوست. بدین تفسیر مسیرش همواره از مسیر داعیه داران حکومت و پرچم افرازان دوران غیبت ودکان داران و دنیاطلبان و عوام فریبانی که از وجاهت دینی خود برای رسیدن به دنیا خرج می کنند، جداست .

۲.رسالت پذیر: دولت منتظر، دولتی دینی است که رسالت خویش را در راه دفاع از دین و نشراحکام دینی و عینیت بخشیدن به تعالیم دینی به خوبی پذیرفته است و در راه آن گام بر می دارد، همان گونه که در شاخصه اول از شاخصه های دولت مهدوی، وصف دینی بودن را توضیح دادیم . بنابراین، راه دولت منتظر از راه دیگر دولت ها که تنها به تأمین منافع زندگی مادی و انتظام امور دنیا می اندیشند و رسالت خویش را محدود به توسعه امکانات رفاهی و مادی در همه ابعادش می دانند و دین و معنویت را هم در حد یک نیاز از نیازهای مادی برای تأمین آرامش روحی و روانی بشر در دنیا حساب می کنند، کاملاً جداست، چنان که راهش از راه دولت های دینی در زندگی شخصی خودشان تفسیر می شود که دینی بودن آنها به متدین بودن کارگزاران دولت، کاملاً جداست دولت های دینی بدین تفسیر، دستورهای دینی را تنها مرتبط به امور فردی و عبادی می دانند و عرصه سیاست و حکومت و مدیریت های کلان را به عقل و خرد جمعی یا تجربه بشری می سپارند . بنابراین، در عمل، قائل به جدایی دین از سیاست و راه آخرت از راه دنیا هستند و تقسیمی که میان اموردنیا و آخرت کرده اند، چنان است که هر چه را مهم و سرنوشت سازاست، به دست خود گرفته اند و هر چه را بی اهمیت یا کم اهمیت می شمارند و آن را از حد سلیقه های شخصی فراتر نمی دانند، به خدا و پیامبرش سپرده اند . تقسیمی که به تعبیر قرآن (أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الأُنثی * تِلکَ إِذاً قِسمَهٌ ضِیزَی)(۳۶) . دولت دینی، دولتی منتظر است که از دین دستور می گیرد وعامل به دستورهای دینی است و دولتمردانش مرزی میان دین و دنیا قائل نیستند. آنان نه راه دنیا را از راه آخرت جدا می دانند ونه تأمین سعادت اخروی را امری شخصی می دانند که دولت مسئولیتی در قبال آن نداشته باشد و نه آخرت را تابعی از توابع زندگی و نیاز های بشری در دنیا می دانند و نه دین را وابسته به فهم و سلیقه مردمان می پندارند

البته تأمین رضایت مندی مردم متدین که در راه برپایی حکومت قدم برداشته اند و نیاز دولت به مقبولیت یافتن در میان مردم، حرف دیگری است و به جای خود قابل قبول است، ولی معنایش آن نیست که دولت اسلامی، مشروعیت خود را ازمردم می گیرد و دینی بودنش وابسته به پذیرش عمومی است، بلکه دولت منتظر باید در گسترش تدّین و التزام مردم به مقررات شریعت و اجرای عملی احکام اسلام گام بردارد. همراهی نکردن مردم در برخی اوقات و برخی مواضع، سبب دست برداشتن دولت از اهداف دینی نخواهد بود و تنها سبب تجدید نظر در روش ها و سیاست های اجرایی و مدارا و مماشات تا فراهم شدن زمینه ها و تقویت باورها و اعلام همیاری و همکاری است. از این رو، دولت منتظر باید به حفظ جایگاه مردمی خود و تأمین و رشد مقبولیت عمومی و گسترش نفوذ خود بیاندیشد تا بتواند اهداف دینی خود را به فعلیت برساند، همان گونه که به حفظ آرمان ها و ارزش های مقدس خود و خارج نشدن از جهت گیری دینی خود می اندیشد .

۳.بستر ساز : زمینه های تشکیل دولت کریمه مهدی موعود به یک باره حاصل نمی شود، بلکه به تدریج فراهم می شود. از سوی دیگر، روشن است که همه تحولات اجتماعی از علل و اسباب خاص خودش ناشی می شود و قانون علیت بر این تحولات نیز حاکم است. پس برای برپایی چنان تحول عظیمی باید زمینه های اجتماعی و علل سیاسی آنرا به تدریج فراهم کرد. اگر قائل شویم که انتظار، مسئولیت آفرین است، پس همان گونه که هر فرد منتظر باید صلاحیت های فردی و شخصی را در خود ایجاد کند، دولت منتظر نیز باید زمینه های اجتماعی و سیاسی را در حد مسئولیت و مدیریت خود فراهم آورد . بستر فرهنگی برای معرفی چهره اسلام و اهل بیت به مردم جهان و بستر سیاسی در معرفی الگویی برای حکم رانی و سیاست گذاری و مملکت داری و بستراجتماعی در تأمین نسبی رفاه مادی و معنوی و عدالت خواهی و بسترهای مطلوب دیگر همه باید فراهم شود .

۴.توانا : دولت منتظر باید قدرت اعمال منویات خود را داشته باشد. تشکیلات سازمانی، نیروها، برنامه، بودجه و ارتباطات او به قدری باید توسعه یابد که از عهده پاسخ گویی برآید تا متهم به ناکار آمدی و ناتوانی دراداره جامعه نشود و در عرصه عمل الگویی ناموفق جلوه نکند. گفتیم قدرت برای چنین دولتی اصالت ندارد، ولی برای پیشبرد اهدافش، تأمین همه ابزارهای مشروع برای او، مطلوب است .

از این رو دولت منتظر بیش از آن که به توسعه سیاسی و بسط حاکمیت بیاندیشد، باید به توانایی خود و نیروهایش در مدیریت ها بیاندیشد و تا یقین به فراهم بودن یا فراهم شدن نیروها و امکانات مادی و پشتیبانی فکری و فرهنگی به توسعه سیاسی روی نیاورد. نتیجه چنین راه بردی در داخل و خارج محدوده حکومت اسلامی، معرفی الگوهای موفق در همه عرصه ها و عرضه محصولات سالم و با کیفیت، هر چند محدود و اندک است . تلاش برای بارور شدن و اعتقاد به حصول توانایی ها و کنار نهادن افسردگی ها و سرخوردگی ها و پرهیز از یأس و ترس ها به جای خود قابل قبول است، ولی پرادعایی و گزافه گویی نیز در جایی که مایه ها فراهم نیست و رشد و بلوغ شیعیانش به طور عام و همه بشریت به طور عام تر دارد، گویای این پیام است که قبل ازهراقدام باید به توانایی انجام آن به طور صحیح اندیشید .

۵.شریعت گستر: برای تثبیت قانون الهی، سه مرحله می توان در نظر گرفت : اول، مرحله تنزیل که احکام و دستورهای عملی از سوی خداوند توسط پیامبرش به مردم ابلاغ می شد . دوم، مرحله تبیین و تفسیر و مبارزه با تأویلات و تفسیرهای ناروا . سوم، مرحله اجرا و تحکیم عملی قانون الهی .

این سه مرحله از نظر زمانی مترتب بر هم نیست؛ یعنی از آغاز هم پیامبر اسلام آن چه را بر او نازل می شد، از حرام و حلال الهی به لسان خداوند در کتابش یا به لسان خودش در حدیث نبوی برای مردم بیان می کرد و هم زمان سعی داشت دست نااهلان را از تفاسیر و تأویلات ناروا کوتاه کند. در عین حال، زمینه های اجرایی شدن احکام را در جامعه فراهم آورد و حکم خدا را به قدر ممکن عملی سازد . چون مردم برای عامل شدن به دستورهای اسلامی و تأدیب به آداب اسلامی و دور شدن از فضای جاهلیت، زمانی لازم داشتند و از سوی دیگر، دشمنان اسلام در تلاش بی وقفه برای مبارزه با اسلام بودند، طبعاً حاکمیت دستورهای اسلامی و تثبیت قانون شرع باید به تدریج صورت می پذیرفت . از این رو، پیامبر بیش ترین همت خود را صرف تنزیل کتاب و تکمیل نصوص شرع و بیان چیزهایی کرد که مردم تا روز قیامت بدان نیاز دارند و مرحله دوم را بیشتر به زمان خلفای خویش موکول کرد.(۳۷)

ائمه هدی در دوره حیات خود بدین مهم اهتمام ورزیدند و اسلام راستین را که در قالب تشیع اصیل جلوه می کرد، از راه دیگر مذاهب ساختگی جدا ساختند . تا زمان امامت امام رضا (ع) همواره در کنار مذهب تشیع که با عنوان پیروی از امام معصوم شناخته می شد، راه های دیگری باز می شد و انحرافی از مسیر اهل بیت وجود داشت. در تمام دوره ائمه معصومین هر کوشش علمی که برای مبارزه با مذاهب ساختگی و اسلام های انحرافی لازم بود و هر اقدامی که برای شناخت معارف اصیل اسلام و تفاصیل احکام الهی ضروری بود، صورت پذیرفت .

با این حال، اجرای کامل احکام اسلامی بعد از تکمیل دفتر شرع و ارائه شرح و تفسیر معتبری برای آن، همواره دست نایافته باقی ماند. به اعتقاد ما، در زمان برپایی حکومت جهانی مهدی موعود، مرحله سوم ار مراحل حاکمیت شرع به طور کامل تحقق می یابد و بدین طریق، کتاب خدا و سنت رسولش احیا و همه بدعت ها برچیده می شود. با تحقق این مرحله نهایی، زحمات همه انبیا و به خصوص پیامبر اسلام به ثمر می رسد و مردم بارحاکمیت اسلامی و عدالت اجتماعی را به دوش می کشند. آن گونه که قرآن می گوید:

لَقَد أَرسَلنَا رسلنا بِالبَیِّنَاتَ وَ أَنزَلنَا مَعَهُمُ الکِتَابَ وَ المِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ .(۳۸)

به همین دلیل، امام راحل می فرمود حکومت، فلسفه عملی تمام فقه است .

اکنون در زمان غیبت دولتی که خود را منتظر می شمارد، علاوه بر رسالت فرهنگی در نشر تعالیم اسلام و مبارزه با انحرافات که برگرفته از شاخصه ششم از شاخصه های سیره مهدوی است، باید زمینه های اجرای عملی احکام الهی را نیز فراهم آورد. هم قدرت و سلطه خود را برای اعمال فشار بر مخالفین زیاد کند و هم زمینه پذیرش عمومی و مقبولیت و محبوبیت اجرای احکام در میان مردم را ایجاد و روز افزون کند.

پس اگر می گوییم دولت منتظر، شریعت گستر است، از یک سو، بدان نظر داریم که احکام شرع، اساس استوار همه قوانین دولت منتظراست و می دانیم که هیچ حکومتی خالی از مبانی و نظریات اساسی در تنظیم قوانین نیست. از سوی دیگر، نظر بدان داریم که سیاست های اجرایی برای تحقق حداکثری احکام شرع باید در پیش گرفته شود. هرچه دولت در بسط قدرت و نفوذ مردمی خود برای اجرای بهتر و بیشتر احکام شرع بکوشد، مأموریت خود را بهتر به انجام رسانده است .

البته اجرای احکام درجهان معاصر همواره ما را با مشکلات مواجه می کند، ولی این مشکلات نباید ما را به عقب نشینی از موضع دینی خود و اعتقاد به اجرایی نبودن احکام اسلام یا به سرآمدن دوره حاکمیت دین یا عدم تطابق آن با مقتضیات زمان و ماند این گونه سخنان بکشاند، بلکه نهادینه شدن برخی مفاسد و نفوذ انحرافات در اعماق و آفاق جهان معاصر(۳۹) و نیز برخی کج فهمی ها و کج سلیقگی ها در میان ما این مشکلات را آفریده است . پس باید به سرچشمه زلال اسلام و بازگشت و باور داشت که همه مشکلات، از اجرا نشدن احکام اسلام است، نه از اجرا شدن احکام اسلام.

۶.استضعاف ستیز: دولت منتظر در جهت رفع استضعاف در همه اشکال آن کوشاست . این صفت را از بیشتر شاخصه های سیره مهدوی می توان استفاده کرد. دولت منتظر هم با ریشه های ظلم و بهره کشی و استضعاف مادی مبارزه جدّی می کند و هم با عوامل جهل و خرافات و انحرافات که ریشه های فرهنگی استضعاف است. هم چنین در راه کوتاه کردن دست نااهلان و سپردن کارها به صالحین و تثبیت جایگاه و اقتدارآنها تلاش می کند .

بی شک، هر جا پدیده استضعاف، وسیع تر و عمیق تر باشد، رسالت این دولت، سنگین تر و اولویت کاری او بیشتر خواهد بود. چون امامان معصوم علیهم السلام، مصداق تام کسانی هستند که عوامل کفر و نفاق همواره سعی در ضعیف کردن آنان داشتند، دولت منتظر باید در راه معرفی حقانیت آنها و نشر معارف آنها و عمل به دستورهای آنان قد.م بردارد

فرهنگ مهدویت باید گسترش و رسوخ یابد و بزرگ ترین ظلم تاریخی بر همگان باید آشکارشود تا زمینه ظهور حضرت فراهم شود. سپس در اولویت دوم نخبگان جامعه و در اولویت سوم عموم مردم باید از سیطره عوامل استکبار و حاکمیت فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نظام کفر جهانی در آیند و دولت باید خود را در این راستا مسئول و موظف بداند .

تحکیم مناسبات با ملت های مسلمان به خصوص شیعیان دیگر کشورها و برقراری روابط سیاسی سالم با دولت های اسلامی و سپس با کشورهای غیر متخاصم برای دفاع از مستضعفان و شکست صولت و سیطره مستکبران از راهبردهای دولت منتظر است .

۷.صالح پرور: از آن جا که دولت منتظر، زمینه ساز خلافت صالحان است، آن را می توان دولتی صالح پرورنامید؛ بدین معنا که نظام و ارزش ها و جهت گیری کلی آن به گونه ای تعریف شده است که مدیران شایسته در آن تربیت می شوند و ارتقا می یابند و عناصر نالایق و فاسد یا اساساً جایگاهی در مدیریت ها نمی یابند یا در چرخه کاری آن به تدریج کنار می روند و حذف می شوند. باید گفت این دولت اولاً خود در جهت رشد و تعالی انسان ها و پرورش علمی و ایمانی آنها قرار دارد . ثانیاً در بخش نیرونی انسانی به گونه ای است که افراد پرتوان، مسئولیت شناس، دانا و کم خطا را به کار می گیرد و سپس از آن پشتیبانی لازم را به عمل می آورد .

صفات کارگزاران چنین دولتی را می توان چنین برشمرد :

الف) تعهد و تقوا که به معنای وجود انگیزه دینی برای خدمت در آنهاست؛ همان گونه که در اصحاب مهدی (عج) نقل شده است؛

ب)کاردانی، درایت، فطانت، خود باوری و قاطعیت و همان گونه درباره اصحاب مهدی (عج) نقل شده است که (حملوا بصائرهم علی سیوفهم)؛

ج)نظارت سخت و حساب رسی دقیق بر زیردساتن همان گونه که درباره مهدی (عج) نقل شده است که (شدید علی العمال)؛

د)فرمان پذیری و تسلیم و تواضع در برابر رهبران الهی؛

ه)همیاری و همکاری و تعاطف و تراحم درون سازمانی و صلابت و شدت عمل و تعاضد و پشتیبانی متقابل در برابر دشمنان؛

و)روحیه جوانی و شادابی که نشانی است از خلوص و صفا، شور و نشاط، بی تعلقی به دنیا و خالی بودن از رسوب فرهنگ ها و آداب جاهلیت . همان گونه که نقل شده است: (اصحاب المهدی شباب)

ز)شهادت طلبی و آمادگی خدمت تا مرز جان فشانی؛

ح)عزم واراده آهنین برای پیش برد اهداف . (۴۰)

۸.آباد گر و ترقی خواه: این صفت مربوط به کوشش های دولت در جهت تأمین رفاه مادی و بالا بردن سطح زندگی و برپایی تمدن بزرگ اسلامی و تعقیب اهداف بین الملل و معرفی الگویی مناسب برای سعادت دنیوی و اخروی در سطح جهان است. این ویژگی را که ازشاخصه پنجم و هفتم از شاخصه های سیره مهدوی می توان استفاده کرد. دولت منتظر براین باور است که رشد اقتصادی، تابعی از رشد دین باوری است وتا ایمان و تقوا در جامعه رواج نیابد و مبارزه با فساد جدّی نباشد، راحتی و آسایش عمومی فراهم نمی شود و ابواب روزی و برکات ارضی و سماوی بر مردم گشوده نمی شود .

از این رو، تدوین الگوی اقتصادی و رفاه مادی، نگاهی جامع و همه سو نگر دارد و همراه با گسترش فعالیت های تولیدی و تجاری و رشد صنعت و کشاورزی و فن آوری، به سلامت روحی و روانی عوامل اقتصادی و تربیت و تهذیب مردم برای برقراری روابط سالم اجتماعی و اقتصادی و قطع ریشه های مفاسد اخلاقی و اقتصادی می اندیشد . دراین جهت نیز خود را موظف به سیاست گذاری می داند. باشد تا آن افق، راهی دور در پیش نداشته باشیم .

پی نوشت ها :

*عضو هیئت عملی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی .

۱-سوره حج، آیه ۴۱.

۲-سوره صف، آیه ۹.

۳-سوره فتح، آیه ۲۸.

۴-سوره انفال، آیه ۳۹.

۵-سوره آل عمران، آیه ۸۳.

۶-روایات وارد در ذیل این آیات جدئای از کتب تفسیر مثل المیزان و نورالثقلین در معجم احادیث المهدی، ج۵، به طور کامل وجامع جمع شده است .

۷-معجم احادیث الامام المهدی، ج۲، ح۱۳۶و۱۷۵ با تعبیر یقاتل علی سنتی، ح۱۳۷با تعبیریقفوا اثری لا یخطئ و ح ۱۳۸با تعبیر سنته سنتی یقیم الناس علی ملتی و شریعتی و یدعوهم الی کتاب ربی عز و جل من اطاعه فقد اطاعنی و من عصاه فقد عصانی؛ منتخب الاثر، ج۳، ح ۱۱۱۵؛ اثبات الهداه،

ج۳، ح۷۶، ۹۶، ۱۰۱، ۱۲۴، ۱۳۲، ۱۵۹.

۸-منتخب الاثر، ج۲، فصل ۴۷؛ سید محمد کاظم قزوینی، الامام المهدی من المهد الی الظهور، ص۴۲۵-۴۱۲(که این نصوص را جمع کرده است)، بیروت: مؤسسه النور، چاپ اول .

۹-معجم احادیث الامام المهدی، ج۵، ، ص۴۷۲، ح۱۴۲۹از دعاهای آن حضرت است : اللهم جدّد به ما امتحی من دینک واحی به ما بدل من کتابک و اظهر به ما غیر من حکمک حتی یعود دینک به و علی یدیه غضاً جدیداً خالصاً محضاً لا شک فیه و لا شبهه معه لا باطل عنده و لا بدعه لدیه )؛ نک: سید رضی الدین بن طاووس، اقبال الاعمال، در ادعیه هر شب ماه رمضان، (اللهم اظهر به دینک و سنه نبیک حتی لا یستخفی بشی من الحق مخافه احد من الخلق)؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۷۹-۳۹۲درباره سیره حضرتش و کیفیت خروج و صفات یارانش .

۱۰-یبایعون علی ان لا یسرقوا و لا یزنوا و لا یسبوا مسلماً ….و یجاهدون فی الله حق جهاده).(چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ص۱۱۱، منتخب الاثر، ج۳، حدیث۱۱۱۷).

۱۱-روایات وارد در ذیل آیات فوق را در معجم احادیث الامام المهدی (عج) ج۵ببینید.

۱۲-سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.

۱۳-سوره مائده، آیه ۵۴.

۱۴-سوره نور، آیه ۵۵.

۱۵-نک : اقبال الاعمال؛ مفاتیح الجنان؛ سید عباس حسینی کاشانی، مصابیح الجنان، قم: انتشارات دارالفقه، چاپ پنجاه و نهم؛ در ضمن دعای معروف افتتاح از ادعیه ماه رمضان .

۱۶-نک: معجم الاحادیث الامام المهدی (عج) ج۲، ص۵۲۱که فهرستی از احادیث مذکور به دست داده است؛ منتخب الاثر، ج۳، احادیث شماره ۱۱۵۵به بعد که مجموعاً ۱۵۴حدیث است؛ اثبات الهداه، ج۳، ح۹۶، ۱۰۳، ۱۰۵، ۱۰۷، ۱۰۸، ۱۴۹و ۱۷۲به بعد .

۱۷-جمعی از محققان، موسوعه زیارات المعصومین، ج۴، ص۳۶۶(دعای معروف ندبه به نقل از المزار الکبیر)، قم : مؤسسه امام هادی (ع)، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.

۱۸-اثبات الهداه، ج۳، ح۸۳.

۱۹-سوره زمر، آیه ۶۹.

۲۰-معجم احادیث الامام المهدی (عج) ج۵، ذیل آیه شریفه؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۷.

۲۱-معجم احادیث الامام المهدی (عج)، ج۲، ح۱۳۹-۱۵۳؛ منتخب الاثر، ج۳، ح۱۱۲۷به بعد؛ الامام المهدی من المهدی الی الظهور، ص۴۸۷-۵۰۷تاریخ ما بعد الظهور، ص۵۵۳به بعد؛ جهان پس از ظهور، ص۱۳۶به بعد؛ چشم اندازی به حکومت مهدی (عج) ص۱۹۷به بعد. در مجموع این روایات تعابیر جالبی به چشم می آید که به برخی اشاره می کنیم: (اذا قام مهدینا قسّم بالسویه و عدل فی الرعیه )، (تنعم امتی فی زمن المهدی نعمه لم یتعموا مثلها قط)، (المال یومئذ کدوس یقوم الرجل فیقول یا مهدی اعطنی فیقول خذ)، (یعطی المال صحاحاً و تکثر الماشیه و تعظم الامه )، (فلا یجد الرجل منکم یومئذ موضعاً لصدقته )(یطوف الرجل فیه بالصدقه من الذهب ثم لا یجد احداً یأخذها منه)، (تمشی المرئهبین العراق الی الشام لا یهیجها سبع و لا تخافه )(لا یبقی مومن الا دخل علیه تلک الفرحه فی قلبه و فی قبره )، (تتمنی الاحیاء الاموات مما صنع الله عز و جل باهل الارض من خیره ).

۲۲-عن صادق (ع) : فم الله ما لباسه الا الغلیظ و لا طعامه الا الجیشها ). (منتخب الاثر، ج۳، ح۱۲۰۵-۱۲۱۱).

۲۳-عن معلی بن خنیس قال قلت لابی عبدالله (ع) یوماً جعلت فداک ذکرت آل فلان وماهم فیه من النعیم فقلت لو کان هذا الیکم لعشنا معکم. فقال هیهات یا معلی اما و الله ان لو کان ذاک ما کان الا سیاسه اللیل و سباحه النهار و لبس الخشن واکل الجشب فزوی ذلک عنا فهل رایت ظلامه قط صیرها الله تعالی نعمه الاهذا).اصول کافی، ج۱، ص۴۱۰باب سوم تحت عنوان (سیره الامام فی نفسه وفی المطعم و الملبس اذاولی )).

۲۴-سوره اعراف، آیه ۱۵۷.

۲۵-العلم سبعه و عشرون حرفاً فجمیع ما جائت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیرالحرفین فاذا قام قائمنا اخرج الخمسه و العشرون حرفاً فبثها فی الناس و ضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعه و عشرین حرفاً ).(منتخب الاثر، ج۳، ح۱۱۸۲)

۲۶-اذا قام قائمنا وضع الله یده علی روس العباد فجمع بها عقولهم و کملت به احلامهم )، اثبات الهداه، ج۳، ح۴۸و۲۵۳؛ منتخب الاثر، ج۳، ح۱۱۸۰به بعد، تفسیر وتحلیل نصوص در این باره را در کلام سید محمد صدر در تاریخ ما بعد الظهور، ص۵۳۷ببینید.

۲۷-عن علی (ع) کانی انظر الی شیعتنا بمسجد الکوفه قد ضربوا الفساطیط یعلمون الناس القرآن کما انزل ).(نک : جهان بعد از ظهور، ص۱۱۲به نقل از : الغیبه (نعمانی)چشم اندازی به حکومت مهدی، ص۱۷۸به بعد ).

۲۸-(و توتون الحکمه فی زمانه حتی ان المراه لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنه رسول الله )(الغیبه (نعمانی)، ص۲۳۹.

۲۹-سوره توبه، ایه ۳۳، سوره فتح، آیه ۲۸؛ سوره صف، آیه ۹.

۳۰-سوره انفال، آیه ۳۹.

۳۱-نک: معجم احادیث الامام المهدی، ج۵.الایات المفسره؛ اثبات الهداه، ج۳، باب ۳۲، ح۴۵.

۳۲-نک : منتخب الاثر، ج۳، ح۱۱۲۰-۱۱۱۹که از فتح شهرها و جهانی شدن ذکر لا اله الا الله سخن دارد و نیز روایات وارد در تفسیر آیه قل جاء الحق و زهق الباطل و نیز چشم اندازی به حکومت مهدی، ص۱۲۰. توجیهات مربوط به جهانی شدن حکومت حضرتش و چرائی و چگونگی آن را در کتاب الامام المهدی من المهد الی الظهور، ص۴۶۰-۴۷۰ببینیدو نیز در کتاب تاریخ ما بعد الظهور، ص۳۲۷اسباب پیروزی جهانی حضرتش چنین شمرده شده است : ۱.شکست دولت های سابق ،۲.شکست احزاب، گروه ها و صاحبان افکار و اندیشه ها، ۳.وجود عددکافی از یاران مخلص، ۴.ممیزات شخصی خود امام مهدی (عج) ۵.وقوع قیام حضرت به یک باره و به طرز غافل گیرانه، ۶.منصور بودن حضرتش به لشکر رعب، ۷.یاری ملائکه، ۸.ظهور حضرت با عنوان دینی مناسبی که قابل پذیرش برای همه مذاهب اسلامی است و آن دعوت به قرآن و سنت و احیای سنت پیامبر ومطالبه خون مظلومین و در رأس آنها امام حسین (ع).

۳۳-سوره نساءآیه ۷۵.

۳۴-نک: بحارالانوار، ج۵۳، ص۳۹، باب فی الرجعه ایشان بر اساس روایات متواتر رجعت را ضروری می شمارد؛ آیه الله محمد شجاعی، بقیه الله، ص۲۱۶، در بیان دلیل عقلی رجعت که در واقع شرح کلام مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزات ذیل آیه ۲۱۰سوره بقره است .

۳۵-عن الباقر ۷: مثل خروج القائم منا اهل البیت کخروج رسول الله و مثل من خرج منا اهل البیت قبل قیام القائم مثل فرخ طار فوقع من و کره فتلاعبت به الصبیان ).(الغیبه (نعمانی )، ص۱۹۹؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۲۸۵).

۳۶-سوره نجم، آیات ۲۱-۲۲.

۳۷-چنان که نقل شده است : (یا علی انت تقاتل علی التأویل کماقاتلت علی التنزیل).شیخ طوسی، امالی، ص۳۵۱و درباره حضرت مهدی (عج) نیز آمده است : (یقاتل المهدی علی التأویل ).(معجم احادیث الامام المهدی، ج۵، ص۴۵۲).

۳۸-سوره حدید، آیه ۲۵.

۳۹-الله الَّذی خَلَقَکُم ثُمَّ رَزَقَکُم ثُمَّ یُمیِتُکُم ثُمَّ یُحییِکُم هَل مِن شُرَکَائِکُم مَّن یَفعَلُ مِن ذِلکم مِن شَیءٍ سُبحَانَهُ وَ تَعالَی عَمَّا یُشرِکُونَ ).(سوره روم آیه ۴۰).

۴۰-پیش تر به صفات یاران حضرت اشاره ای شد این صفات الهام بخش دولت منتظر در انتخاب افراد و به کار گیری آنهاست.

روایات مربوط به توصیف یاران حضرتش را در منتخب الاثر، ج۳، احادیث شماره ۱۱۳۹تا۱۱۵۲و۱۱۹۳؛ اثبات الهداه، ج۳، ح۲۳۴و۲۳۵ببینید .

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *