تابش پرتو امید

تابش پرتو امید

 

مهمترین مسئله ای که طاغوتیان را می هراساند وحکام مستبد را نگران می کند اندیشه ی دشمنی با سلطه واستبداد آنان است. آنها خواهان بردگی مردم وبازی با سرنوشت وثروتهای آنانند واز مردم نیز انتظار دارند که با طیب خاطر وخوشحالی هر چه تمامتر آنرا بپذیرند! وبه خود اجازه ندهند حتی فکر مخالفت ومعارضه کردن با رژیم حاکم را در سر بپرورانند. زیرا نه تنها بر جسم مردم حکومت می کند بلکه خواستار سلطه بر عقل وفکر واحساس آنان نیز هست. وآنگاه که رژیم ستمگر احساس نمود که اندیشه ای مخالف در ذهن شخصی ویا گروهی در حال پرورش است… جائی برای او جز در دل زمین وچاره ای جز مرگ وفنا برایش نیست وآنهم باید در پی یک مرحله سخت تنبیهی صورت گیرد؛ چه مخالف حق حیات ندارد.

 

اهل بیت مخالفت ومبارزه پی گیر

 

اهل بیت علیهم السلام، ذریه ی پاک رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه وآله که خداوند آنان را برای رهبری این امت وبدوش گرفتن مسئولیت مکتب وحفظ اصالت وپاکی ودور نگهداشتن آن از آلودگی وتحریف وانحراف آماده کرده است؛ لازم است که با حضورشان وایفای نقش توجیهی وبیدار کننده ی خود وپشتیبانی از مکتب، مهمترین جبهه ی مخالفت ومبارزه را تشکیل دهند. چه آنان در برابر حکام طاغوتی اموی وعباسی که بناحق وبدون لیاقت وشایستگی بر این امت مسلط شدند به منزله ی شبحی ترسناک ومانعی سرسخت در راه گمراه شدن مردم وبر حذر داشتن آنان از استبداد وحاکمیت دروغین اند ولذا بیش از دیگران مورد ستم وسرکوب حکام بوده اند.

 

اهل بیت وپیروان برگزیده شان متحمل هرگونه ستم وقلع وقمعی که حکام جابر علیه آنان بکار می بردند شده وبا پایداری وسیاستی حکیمانه واندیشه های مکتبی وسنجیده توانستند به یاری مکتب خود از تمام دوره های سیاه بگذرند وبر آن شرایط واوضاع سخت چیره شوند واز همه ی موانعی که زمامداران به منظور ایجاد شکاف وجدائی بین توده های امت وشالوده ی دین عظیم ورهبران راستین وواقعی ساخته بودند عبور نمایند.

 

با گذشت بیش از دو قرن از مبارزه ی سرسختانه ایکه زمامداران طی آن همه ی امکانات وکوشش های خود را علیه اندیشه ی حق طلبانه وپیشوایان راه هدایت وارشاد بکار بردند جبهه ی حق طلبان ادامه ودامنه ی مخالفت در بین توده های امت وملل مسلمان گسترش یافت؛ واطمینان مردم وتفاهم وهمفکری آنان درباره ی رهبران مکتبی یعنی اهل بیت علیهم السلام فزونی گرفت.

 

در نیمه قرن سوم پیروان اهل بیت در همه ی کشورهای اسلامی پراکنده شده بودند ودر مغرب کشور عظیمی داشتند که توانست بخش مهمی از کشور اسلامی را از چنگ حکام سرکش عباسی بدرآورد. در طبرستان انقلابی بزرگ به وجود آوردند که توانست بر سردمداران رژیم حاکم، پیروز وبا اعلام انفصال آن خطه از حکومت عباسی یک حکومت علوی را تاسیس نماید.

 

در کوفه، نشانه ها ومقدمات یک انقلاب ودر حجاز تلاشهائی در راه ایجاد شورش ودر یمن وجود مخالفان، همه وهمه زائیده ی یک اندیشه ی انقلابی مکتبی است که اهل بیت میان امت مسلمان رواج دادند.

 

امام حسن عسکری رهبری دانا وحکیم

 

امامی که رهبری طلایه داران امت را در آن زمان بعهده داشت، همانا امام یازدهم از ائمه ی اهل بیت حضرت امام حسن بن علی العسکری بود که از طرف حکام وقت مجبور شد تا در سامراء پایتخت خلفای عباسی زندگی کند.

 

اما علیرغم همه ی فشارها ومراقبت های دقیقی که از طریق حکام علیه آنحضرت وحتی در بازداشتگاه یا زندان اعمال می شد، همچنان نقش خود را در توجیه وارشاد وبیداری امت ورهبری پیشتازان آن جامعه ایفا می کرد.

 

حقوق شرعی اعم از خمس وزکوه، بصورتی بسیار محرمانه به امام حسن عسکری، وسیله ی یکی از وکلای مورد اطمینان خود بنام عثمان بن سعید عمری از علمای بزرگ می رسید؛ لیکن امام وی را به تجارت روغن واداشت تا این شغل بصورت سرپوشی ظاهری، روی کار مهم رساندن اموال ونیابت حضرت را بشکلی بسیار مخفی ومحرمانه بپوشاند.

 

وی بعنوان یک روغن فروش، خیک های روغن را از اموال جمع آوری شده یعنی حقوق شرعی پر می کرد، سپس در حالیکه آن خیک ها به ظاهر آغشتته به روغن بودند آنها را به منزل امام حسن عسکری می فرستاد. بدیهی است وارد کردن این خیک ها به منزل امام شبهه وشکی برای جاسوسان ایجاد نمی کرد.(۱)

 

کما اینکه حضرت امام حسن عسکری به یکی از اصحاب خود بنام محمد بن مسعود عیاشی ماموریت داد تا روایات باقی مانده از ائمه ی اهل بیت را که به سبب جو خفقان آلود ووحشت از هم پاشیده بود جمع آوری کند. وبدین ترتیب عیاشی ثروت کلان پدری خویش را صرف این مهم نمود تا جائی که منزلش چون مسجد محل تجمع ده ها تن نسخه بردار ومقابله کننده وخواننده ومفسر بود… در نتیجه ی این تلاش وکوشش فراوان، بیش از دویست جلد کتاب مشتمل بر احادیث اهل بیت ورهنمودهای آنان در زمینه های گوناگون جمع آوری کرد.(۲)

 

ودر عین اینکه توده های مسلمان از آمادگی وپشتکار بیشتری برخوردار بودند اما نگرانی طلایه داران ایمان در این بود که آینده ی این تلاشها وسرنوشت بیداری صحیح دینی پس از امام حسن عسکری که یقینا همچون آباء گرامیش بدستور حکام به زندگیش پایان داده می شد چه خواهد بود وبعد از آنحضرت، رهبری بعهده چه کسی است؟ وآن پیشوائی که مسئولیت مکتب ورهبری جامعه ی مسلمان را بعهده گیرد کیست؟

 

مومنین این سوالات را از خود می پرسند… ولی بزودی به یاد احادیث موکد ومتواتری از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می افتادند که در آن بگونه ای رک وآشکار آمده است که:

 

خداوند متعال برای این امت دوازده امام معصوم در نظر گرفته است که خود را وقف خدمت در مسیر حفظ شریعت ونشر رسالت عظیم اسلامی کرده اند.

 

ونیز در کتاب صحیح بخاری (جزء چهارم صفحه ی ۱۷۵ چاپ مصر، سال ۱۳۵۵) بنقل از رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده است که:

 

(یکون اثنا عشر امیرا کلهم من قریش).

 

(دوازده امیر می آیند که جملگی اهل قریش اند).

 

ونظیر این احادیث در صحیح مسلم وترمذی وهمه ی کتب حدیث نقل شده است.(۳)

 

جامعه ی اسلامی تا بحال امامت ورهبی یازده امام را درک نموده ودر پرتو رهنمدهای امام حسن عسکری بعنوان یازدهمین پیشوا بسر می برد واما این دوازدهمین امام که بعنوان خاتم اوصیاء وجانشینان رسول خدا صلی الله علیه وآله وآخرین رهبر امت مسلمان برگزیده شده کیست؟

 

امام حسن عسکری که تا کنون صاحب پسری نشده است وحکومت وقت هم این مسئله را دقیقا زیر نظر داشته زیرا که احادیث به وجود امامی بشارت داده اند که بدست وی ریشه های ستم وگردن کشی قلع وقمع می گردد وحکومت امنیت وایمان برقرار می شود.

 

جلوه های فجر

 

سال دویست وپنجاه وپنج هجری فرا رسید تا بهمه ی این پرسش ها یک پاسخ قاطع دهد…

 

امام حسن عسکری (علیه السلام) با کنیزی پاکدامن از خاندان قیصر روم که نسبت او به شمعون جانشین حضرت مسیح منتهی می شود ازدواج کرد…

 

وخداوند اراده فرمود تا این کنیز که روایات درباره ی پاکدامنی ومعرفت وایمان او به درازا سخن گفته اند؛ مادر خاتم اوصیاء پیامبر صلی الله علیه وآله ورهائی بخش بندگانش وپشتیبان دینش ودوازدهمین پیشوا وحجت گردد.

 

او به امام موعود حامله شد واین در زمان معتز خلیفه ى عباسی بود که نسبت به امام حسن عسکری شدیدا سنگدل بود وسعی داشت که آنحضرت را پیش از تولد پیشوای موعود نابود کند… ولی تا زمانیکه خداوند اراده فرموده است که نور خود را علیرغم مخالفت ونارضایتی کافران بحد کمال برساند؛ کاری از دستش ساخته نبود.

 

جنین در شکم مادرش که همچون دیگر زنان حضرت عسکری (علیه السلام) زیر نظر جاسوسان حکومتی قرار داشت پوشیده وپنهان بود وهیچگونه اثر ونشانه ی ظاهری نداشت.

 

در آستانه ی تولد آن حضرت آسمان سیاست مملو از ابرهای موسمی گردید که هر گاه شهوت حکومت وفرمانراوائی در یکی از افراد خاندان حاکم عباسی زبانه می کشید همراه با سران ارتش برای براندازی خلیفه ی حاکم وبدست گرفتن مقام وی، مشغول توطئه می شد…

 

کما اینکه عینا واقعه ای در بیست وهفتم رجب سال ۲۵۵ هجری رخ داد ودر آن تاریخ محمد المهدی عباسی علیه عموزاده ی خود المعتز فرزند متوکل عباسی وبا تشویق سران ارتش ترک دست بیک توطئه زد ودر نتیجه المعتز خلع وبرای المهتدی بیعت گرفته شد. طبعا این رویداد پی آمدهائی سیاسی داشت تا خلیفه ی جدید را برای مدتی به خود مشغول کند وبرای خاندان حضرت عسکری (علیه السلام) یک مرحله از آرامش نسبی تامین نمایند تا اینکه تولد امام موعود سپری شود وعملا هم این تولد خیلی آرام وبی صدا در نیمه شب پانزدهم شعبان ودرست هیجده شب پس از به قدرت رسیدن المهتدی صورت گرفت.

 

نوری درخشید

 

میلاد این نوزاد، داستان جالبی داشت که برای خوانندگان بازگو می کنیم:

 

(حد ثتنی حکیمه بنت محمد بن علی الجواد، اخت اللامام علی الهادی عمه الامام الحسن العسکری علیهم السلام.

 

بعث الی ابو محمد الحسن بن علی علیه السلام فقال: یا عمه اجعلی افطارک عندنا هذه اللیله فانها اللیله النصف من شعبان فان الله تبارک وتعالی سیظهر فی هذه اللیله الحجه، وهو حجته فی ارضه.

 

قالت: فقلت له: ومن امه؟

 

قال لی: نرجس.

 

قلت له: جعلنی الله فداک والله ما بها اثر!!

 

فقال: هو ما اقول لک

 

قالت: فجئت فلما سلمت وجلست، فجائت نرجس تنزع خفی وقالت لی: یا سیدتی وسیده اهلی کیف امسیت؟

 

فقلت: بل انت سیدتی وسیده اهلی.

 

قالت: فانکرت قولی، وقالت: ما هذا یا عمه؟

 

فقلت لها: یا بنیه ان الله تعالی سیهب لک فی لیلتک هذه غلاما سیدا فی الدنیا والاخره… فخجلت واستحیت.

 

فلما اذ فرغت من صلوه العشاء الاخره، افطرت واخذت مضجعی فرقدت فلما ان کان فی جوف اللیل، قمت الی الصلوه ففزعت من صلوتی وهی نائمه لیس بها حادثه!! ثم جلست معقبه ثم اصطجعت ثم انتبهت فزعه وهی راقده.

 

ثم قامت نرجس فصلت ونامت.

 

قالت حکیمه: وخرجت اتفقد الفجر، فاذا انا بالفجر الاول کذنب السرحان وهی نائمه!

 

فدخلنی الشک فصاح بی ابو محمد علیه السلام من المجلس: لا تعجلی یا عمه فهناک الامر قد قرب!

 

قالت: فجلست وقرات الم السجده ویس، فبینما انا کذلک، انتبهت نرجس فزعه، فوثبت الیها فقلت: بسم الله علیک، اتحسین شیئا؟

 

قالت: نعم یا عمه.

 

فقلت لها: اجمعی نفسک واجمعی قلبک فهو ما قلت لک.

 

قالت حکیمه: فاخذتنی فتره، واخذتها فتره وانتبهت یحس سیدی الامام المنتظر!

 

فکشفت عنها فاذا انا به علیه السلام ساجدا یتلقی الارض بمساجده فضممته علیه السلام، فاذا انا به نظیف متنظف!

 

فصاح لی ابو محمد علیه السلام: هلمی الی ابنی یا عمه.

 

فجئت به الیه. فوضع یدیه تحت الیتیه وظهره ووضع قدمه فی صدره، ثم ادلی لسانه فی فیه وامریده علی عینیه وسمعه ومفاصله.(۴)

 

و بعد ان اجری علیه مراسیم خاصه، قال لعمته حکیمه: یا عمه اذهبی به الی امه… ثم أتینی به…

 

ثم قال: یا عمه اذا کان یوم السابع فأتینا.

 

قالت حکیمه: فلما اصبحت جئت لاسلم علی ابی محمد علیه السلام وکشفت الستر لا تفقد سیدی علیه السلام فلم اره.

 

فقلت: جعلت فداک ما فعل سیدی؟

 

فقال الامام العسکری: یا عمه استودعناه الذی استودعت ام موسی…(۵).

 

(حکیمه خاتون دختر امام جواد وخواهر امام هادی وعمه ی امام حسن عسکری علیهم السلام در این مورد می گوید:

 

ابو محمد حسن بن علی العسکری علیه السلام در پی من فرستاد وفرمود: امشب افطار نزد ما باش چه آن شب نیمه شعبان است وخدای تبارک وتعالی در این شب حجت را ظاهر خواهد ساخت واو حجت خداست در زمین.

 

گفت: بدو عرض کردم: مادرش کیست؟

 

بمن فرمود: نرجس.

 

عرض کردم: قربانت شوم اثری در او نمی بینم!!

 

امام فرمود: همین است که به تو می گویم.

 

گفت: پس آمدم وسلام کردم ونشستم، آنگاه نرجس برای درآوردن نعلینم بسوی من آمد وبه من گفت: ای بانوی من وخانواده ام، شب را چگونه بسر بردی؟

 

گفتم: این توئی بانوی من وبانوی خانواده ام.

 

سخنم را رد کرد وگفت: عمه این چه سخنی است؟

 

گفتمش: دخترم خدای تعالی امشب بتو پسری عطا خواهد فرمود که هم در دنیا وهم در آخرت آقا خواهد بود… پس وی خجل وشرمسار گردید.

 

من پس از فراغت از نماز عشاء، افطار کردم ودر بستر خوابیدم چون نیمه شب شد برخاستم ونماز خواندم وقتی از نماز فارغ شدم او همچنان خواب بود وهیچ اثری در او نبود!! سپس نشستم ودعا خواندم ودراز کشیدم، پس از آن هراسان از خواب پریدم واو هنوز خواب بود.

 

سپس نرجس بیدار شد وبعد از خواندن نافله های شب دوباره خوابید.

 

حکیمه گوید: برای دیدن سپیده دم از اطاق بیرون آمدم که فجر اول یا فجر کاذب را مشاهده نمودم واو همچنان در خواب بود! به شک افتادم که یکباره ابومحمد علیه السلام از محل خود بانگ برآورد وفرمود: عمه جان شتاب مکن اینجاست که آن امر نزدیک است.

 

حکیمه گوید: پس نشستم ومشغول خواندن سوره های (الم سجده) و(یس) شدم در این میان نرجس هراسان از خواب بیدار شد. بطرف او شتافتم وگفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس می کنی؟

 

گفت: آری عمه.

 

گفتم: خودت را جمع کن ودل آسوده دار زیرا همانیست که بتو گفتم:

 

حکیمه گوید: یک حالت آرامش وفتوری به من واو دست داد که به صدای سرورمم امام موعود به خود آمدم!

 

پس جامه از روی نرجس کنار زدم که مولای خود را دیدم که در حال سجده ومواضع سجودش بر زمین است. او را به آغوش کشیدم دیدم پاک وپاکیزه است.

 

آنگاه ابومحمد علیه السلام صدا زد: عمه جان، فرزندم را نزد من بیاور.

 

او را نزدش بردم. دست مبارکش را زیر کمر وپشتش قرار داد وپاهای او را بر سینه ی خود گذارد وزبان در دهانش نهاد ودو دستش را بر چشمها وگوشها ومفاصلش کشید. پس از اجرای مراسمی ویژه، روی به عمه اش حکیمه خاتون نموده وفرمود: عمه جان روز هفتم به سراغ ما بیا.

 

حکیمه گوید: صبح که شد برای ادای سلام نزد حضرت ابومحمد حسن عسکری علیه السلام آمدم وپرده را کنار زدم تا موعود را ببینم… اما او را نیافتم.

 

عرض کردم: فدایت گردم، سرورم را چه کرده اند؟

 

امام عسکری علیه السلام فرمود: عمه جان او را همانگونه که مادر موسی، فرزندش را به ودیعه گذارد؛ ما نیز او را به ودیعه گذاردیم).

 

وبدینسان میلاد مهدی موعود علیه السلام بصورت محرمانه وپنهانی وهمراه با آرامش وامنیت نسبی که دگرگونی های سیاسی فراهم آورده بود؛ پایان یافت.

 

اعلام آرام

 

وقتی که اوضاع وشرائط جامعه، اختفاء وپنهانی امام مهدی (علیه السلام) را هنگام بارداری مادر گرامیش، ودر نخستین روز تولد، حتی از عمه اش حکیمه خاتون که شاهد لحظه هاى تولدش نیز می باشد، ایجاب می کند؛ پس چگونه توده های مومن ونگران آینده ی مکتب وسرنوشت قیام همگانی وانقلاب خطیر وجهانی از میلاد ووجود حضرتش بعنوان رهبر آن قیام مطلع ومطمئن باشند؟ واین در حالی است که در آتش عشق ظهور امام دوازدهم که احادیث ومکاتب آسمانی موکدا از آن یاد کرده اند می سوختند.

 

وبر امام حسن عسکری (علیه السلام) نیز لازم بود که عهده دار این دو امر مهم باشد:

 

یکی پنهان کردن میلاد مهدی (علیه السلام) ودور نگهداشتن حضرتش از دید جاسوسان حکومتی ودیگر مطلع نمودن افراد مومن ومعتقد از وقوع میلاد مهدی موعود.

 

از این رو امام حسن عسکری (علیه السلام) کار اعلام آرام را بدینسان آغاز نمود:

 

۱- بیکی از یاران مطمئن خود ماموریت داد تا مقدار زیادی نان وگوشت را میان شخصیتهای بنی هاشم وافراد سرشناس وبا ایمان بگونه ای که جلب توجه ننماید توزیع ومژده تولد امام موعود را به آنان دهد.

 

از ابو جعفر العمری نقل شده است:

 

(لما ولد السید علیه السلام قال ابومحمد ابعثوا الی ابی عمر وفبعث الیه، فصار الیه.

 

فقال له الامام العسکری علیه السلام: اشتر عشره آلاف رظل خبز وعشره آلاف رظل لحم وفرقه حسبه علی بنی هاشم وعق عنه بکذا وکذا شاه).(۶)

 

(زمانیکه حضرت مهدی (علیه السلام) متولد شد ابومحمد عسکری علیه السلام فرمود: دنبال ابوعمرو بفرستید. پس دنبالش فرستادند ونزد امام آمد.

 

امام عسکری علیه السلام باو فرمود: ده هزار رطل نان وده هزار رطل گوشب بخر وآنرا در راه خدا میان بنی هاشم تقسیم کن وبرای فرزندم این مقدار راس گوسفند را عقیقه کن.

 

از محمد بن ابراهیم کوفی نقل شده است که:

 

(ان ابامحمد علیه السلام بعث الی بعض من سماه لی شاه مذبوحه وقال: هذه من عقیقه ابنی محمد).(۷)

 

(حضرت ابومحمد حسن عسکری علیه السلام برای برخی افراد که نامشان را برای من ذکر کرد؛ گوسفند ذبح شده ای را فرستاد وفرمود: این از عقیقه ی پسرم محمد است).

 

واز حسن بن منذر به نقل از حمزه بن ابی الفتح نقل شده است:

 

(کان یوما جالسا فقال: لی البشاره ولد البارحه مولود لابی محمد علیه السلام وامر بکتمانه، وأمر ان یعق عنه ثلاثمائه شاه قلت وما اسمه؟ قال: یسمی محمدا).(۸)

 

(یک روز که نشسته بود رو به من کرد وگفت: مژده… دیشب نوزادی برای ابومحمد (علیه السلام) به دنیا آمد ودستور داد که این راز پنهان بماند وبرای وی سیصد راس گوسفند عقیقه کنند پرسیدم: نامش چیست؟ گفت: محمد).

 

علی بن ابراهیم از اصحاب امام عسکری (علیه السلام) می گوید:

 

(وجه الی مولای ابومحمد باربعه اکبش وکتب الی:

 

بسم الله الرحمن الرحیم، هذه عن ابنی محمد المهدی وکل هنیئا واطعم من وجدت من شیعتنا).(۹)

 

(مولایم ابومحمد علیه السلام چهار قوچ برای من فرستاد ونوشت:

 

بنام خداوند بخشنده ی مهربان، این از عقیقه ی فرزندم محمد مهدی است گوارایت باد خودت بخور وبه هر یک از شیعیان ما هم که دیدی بخوران).

 

۲- حضرت عسکری علیه السلام خبر ولادت فرزندش حضرت مهدی (علیه السلام) را شفاها به برخی از یاران مورد اعتماد خود داد. وی ابوهاشم جعفری(۱۰) وابو طاهر بلالی(۱۱) را نیز از این ولادت آگاه نمود. احمد بن اسحاق بن سعد از حضرت عسکری علیه السلام نقل می کند:

 

(الحمدلله الذی لم یخرجنی من الدنیا حتی ارانی الخلف من بعدی، اشبه الناس برسول الله، خلقا وخلقا، یحفظه الله فی غیبته، ویظهره فیملأ الأرض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما).(۱۲)

 

(مر خدای را شکر که مرا از این دنیا بیرون نبرد تا اینکه خلف پس از خودم را نشانم داد. او به لحاظ خوی وخلقت، شبیه ترین مردم به پیامبر خدا است. خداوند بهنگام غیبت نگهبان اوست، سپس او را ظاهر می کند تا زمین را مالامال از عدل وداد نماید همانگونه که از ظلم وجور پر شده باشد).

 

۳- امام عسکری علیه السلام، به رهبران جوامع مسلمانان هر شهر ومنطقه ای که طرفدار اهل بیت بودند کتبا خبر ولادت امام موعود را داد.

 

در نامه ای که به موسی بن جعفر بن وهب بغدادی نوشت؛ آمده است:

 

(زعموا انهم یریدون قتلی فیقطعون هذا النسل وقد کذب الله عزوجل قولهم والحمدلله).(۱۳)

 

(به گمان آنان که در صدد کشتن من بودند این نسل قطع می شد؛ لیکن خداوند عزوجل این گفته ی آنان را تکذیب کرد وخدا را سپاس می گویم).

 

ودر نامه ای که برای احمد بن اسحاق عالم بزرگ ایرانی به قم فرستاد چنین نوشت:

 

(ولد لنا مولود فلیکن عندک مستورا، وعن جمیع الناس مکتوبا، فانا لم نظهر علیه الا الاقرب لقرابته والولی لولایته، احببنا اعلامک لیسرک الله به مثل ما سرنا به والسلام).(۱۴)

 

(فرزندم متولد شد وباید این مطلب نزد تو مستور بماند واز همه ی مردم پوشیده باشد. زیرا ما جز خویشان نزدیک ودوستان پذیرای ولایت او را باین امر آگاه نمی کنیم ومایل بودیم که تو را از این خبر مطلع سازیم تا خدا همانگونه که ما را خشنود نمود تو را نیز خوشحال وخشنود سازد والسلام).

 

واز علی بن بلال نقل شده است:

 

(خرج الی مره من ابی محمد الحسن بن علی العسکری قبل مضیه بسنتین یخبرنی بالخلف من بعده، ثم اخرج الی مره قبل مضیه بثلاثه ایام یخبرنی بالخلف من بعده).(۱۵)

 

(از جانب امام حسن عسکری علیه السلام دو سال پیش از وفاتش پیاپی به من رسید که از جانشین بعد از خود به من خبر داد وبار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامی رسید واز جانشین پس از خود به من خبر داد).

 

وهمچنین حضرت عسکری (علیه السلام) خبر ولادت قائم (علیه السلام) را کتبا به اطلاع مادر گرامیش رساند.(۱۶)

 

 

         

 

 

 

 

 

 

 

پاورقى:

 

(۱) کتاب غیبت صغری، سید محمد صدر، صفحه ی ۲۲۷.

 

(۲) سیره الائمه وتاسیس الشیعه لعلوم الاسلام.

 

(۳) در کتاب با ارزش (منتخب الاثر) علامه ی صافی گلپایگانی بیش از سیصد حدیث از صحاح ومجامع ومسانید جمع آوری شده است وهمگی حکایت از وجود دوازده امام وجانشین پس از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می کند.

 

(۴) دنباله ی حدیث بدین ترتیب ادامه می یابد: (… ثم قال تکلم یا بنی فقال اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له وان محمدا رسول الله صلی الله علیه وآله ثم صلی علی امیر المومنین وعلی الأئمه علیهم السلام الی ان وقف علی ابیه ثم احجم..)..

 

(۵) منتخب الاثر، صفحه ۳۲۲.

 

(۶) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۴۱.

 

(۷) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۴۳.

 

(۸) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۴۳.

 

(۹) الامام المهدی، علی محمد علی دخیل، صفحه ی ۱۲۶ بنقل از بحار الانوار وغیبت شیخ طوسی.

 

(۱۰) کشف الغمه، صفحه ی ۳۴۲.

 

(۱۱) کمال الدین، صفحه ی ۱۷۶.

 

(۱۲) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۴۲.

 

(۱۳) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۴۲.

 

(۱۴) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۴۴.

 

(۱۵) الامام المهدی، علی محمد علی دخیل، صفحه ۱۲۷ بنقل از المجالس السنیه.

 

(۱۶) منتخب الاثر، صفحه ی ۳۵۵.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *