خانه / مقالات برگزیده / برای نیمه شعبان

برای نیمه شعبان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این عید سعید ان‏شاءالله، بر همه مسلمین جهان، مستضعفان عالم وخصوصا ملت ما، مبارک باد. آنچه که امروز مى‏خواهم به عرضتان برسانم برداشتهایى است که از انتظار فرج شده است؛ بعضى‏اش را من عرض مى‏کنم. بعضى‏ها انتظار فرج را به این مى‏دانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند ودعا کنند وفرج امام زمان (علیه السلام) را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحى هستند که یک همچون اعتقادى دارند. بلکه بعضى از آنها را که من سابقاً مى‏شناختم بسیار مرد صالحى بود، یک اسبى هم خریده بود، یک شمشیرى هم داشت ومنتظر حضرت صاحب (علیه السلام) بود. اینها به تکالیف شرعى خودشان هم عمل مى‏کردند ونهى از منکر هم مى‏کردند وامر به معروف هم مى‏کردند، لکن همین، دیگر غیر از این، کارى ازشان نمى‏آمد وفکر این مهم که یک کارى بکنند، نبودند.

یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مى‏گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد؛ به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما تکلیفهاى خودمان را عمل مى‏کنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان‏شاالله، درست مى‏کنند؛ دیگر ما تکلیفى نداریم. تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند وکارى به کار آنچه در دنیا مى‏گذرد یا در مملکت خودمان مى‏گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته‏اى، مردمى بودند که صالح بودند.

یک دسته‏اى مى‏گفتند که خوب، باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیاید، ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مى‏خواهند بکنند؛ گناه‏ها زیاد بشود که فرج نزدیک بشود.

یک دسته‏اى از این بالاتر بودند، مى‏گفتند: باید دامن زد به گناه‏ها، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور وظلم بشود وحضرت (علیه السلام) تشریف بیاورند. این هم یک دسته‏اى بودند که البته در بین این دسته، منحرف هایى، هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرف هایى هم بودند که براى مقاصدى به این دامن مى‏زدند.

یک دسته دیگرى بودند که مى‏گفتند که هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است وبر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند.

آنهایى که بازیگر نبودند، مغرور بودند بعضى روایاتى که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمى بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلم، عَلم باطل است. آن‏ها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتى باشد، در صورتى که آن روایات اشاره دارد که هر کس عَلَم بلند کند با علم مهدى، به عنوان مهدویت بلند کند، باطل است، حالا ما فرض مى‏کنیم که یک همچو روایاتى باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنى خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟ حضرت صاحب که تشریف مى‏آورند براى چى مى‏آیند؟ براى اینکه گسترش بدهند عدالت را، براى اینکه حکومت را تقویت کنند، براى اینکه فساد را از بین ببرند.

ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهى از منکر برداریم، دست از امر به معروف برداریم وتوسعه بدهیم گناهان را براى اینکه حضرت بیایند؟ حضرت بیایند؟ حضرت بیایند چه مى‏کنند؟ حضرت مى‏آیند، مى‏خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفى نداریم؟ دیگر بشر تکلیفى ندارد، بلکه تکلیفش این است که دعوت کند مردم را به فساد؟ به حسب راى این جمعیت، که بعضیشان بازیگرند وبعضیشان نادان، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام. هر کسى نفرین به صدام کند، خلاف امر کرده است؛ براى اینکه حضرت دیر مى‏آیند! وهر کسى دعا کند به صدام ؛ براى اینکه این فساد زیاد مى‏کند، ما باید دعاگوى امریکا باشیم ودعاگوى شوروى باشیم ودعاگوى اذنابشان از قبیل صدام باشیم وامثال اینها تا اینکه اینها عالم را پر کنند از جور وظلم وحضرت تشریف بیاورند. بعد حضرت تشریف بیاورند، چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم وجور را بردارند، همان کارى که ما مى‏کنیم وما دعا مى‏کنیم که ظلم وجور باشد! حضرت بیایند که ظلم وجور را بردارند؛ همان کارى که ما مى‏کنیم وما دعا مى‏کنیم که ظلم وجور باشد! حضرت مى‏خواهند همین را برش دارند. ما اگر دستمان مى‏رسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم وجورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست، منتها ما نمى‏توانیم. اینى که هست این است که حضرت عالم را پر مى‏کند از عدالت؛ نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. ما تکلیف داریم که، اینى که مى‏گوید حکومت لازم نیست، معنایش این است که هرج ومرج باشد.

اگر یک سال حکومت در یک مملکتى نباشد، نظام در یک مملکتى نباشد، آن طور فساد پر مى‏کند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آنى که مى‏گوید حکومت نباشد معنایش این است که هرج ومرج بشود؛ همه هم را بکشند؛ همه به هم ظلم بکنند براى اینکه حضرت بیاید. حضرت بیایید چه کند؟ براى اینکه رفع کند این را. این یک آدم عاقل، یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاست این کار را نکرده باشد که بازى بدهد ماهارا که ما کار به آنها نداشته باشیم، آنها بیایند هر کارى مى‏خواهند انجام بدهند، این باید خیلى آدم نفهمى باشد!

اما مسئله این است که دست سیاست کار شماها نیست؛ بروید سراغ کار خودتان وآن چیزى که مربوط به سیاست است، بدهید به دست امپراتورها. خوب، آنها از خدا مى‏خواستند که مردم غافل بشوند وسیاست را بدهند دست حکومت وبه دست ظلمه، دست امریکا، دست شوروى، دست امثال اینها وآنهایى که اذناب اینها هستند واینها همه چیز ما را ببرند، همه چیز مسلمان‏ها را ببرند، همه چیز مستضعفان را ببرند وما بنشینیم بگوییم که نباید حکومت باشد، این یک حرف ابلهانه است، منتها چون دست سیاست در کار بوده، این اشخاص غافل را، اینها را بازى دادند وگفتند: شما کار به سیاست نداشته باشید، حکومت مال ما، شما هم بروید توى مسجدهایتان بایستید نماز بخوانید! چه کار دارید به این کارها؟

اینهایى که مى‏گویند که هر عَلَمى بلند بشود وهر حکومتى، خیال کردند که هر حکومتى باشد این بر خلاف انتظار فرج است. اینها نمى‏فهمند چه دارند مى‏گویند. اینها تزریق کرده‏اند بهشان که این حرفها را بزنند. نمى‏دانند دارند چى چى مى‏گویند. حکومت نبودن، یعنى اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، بر خلاف نص آیات الهى رفتار بکنند. ما اگر فرض مى‏کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار مى‏زدیم؛ براى اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتى بیاید که نهى از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. واین نفهم‏ها نمى‏دانند چى مى‏گویند: هر حکومتى باشد حکومت باطل است! بلکه شنیدم بعضى از اشخاص گفته‏اند که خوب با این وضعى که هست، الان در ایران هست، دیگر ما نباید تهذیب اخلاق بکنیم، دیگر غلط است این حرفها! چیزى نیست دیگر حالا؛ حتما باید استاد اخلاق در یک محیطى باشد که همه مردم فاسدند، شرابخانه‏ها همه بازند وعرض مى‏کنم که جاهاى فساد همه بازند! اگر یک جایى باشد که خوب باشد، آنجا دیگر تهذیب اخلاق لازم نیست، نمى‏شود، باطل است! اینها یک چیزهایى است که اگر دست سیاست در کار نبود، ابلهانه بود، لکن آنها مى‏فهمند دارند چى مى‏کنند. آنها مى‏خواهند مارا کنار بزنند. بله، البته آن پر کردن دنیا را از عدالت، آن را ما نمى‏توانیم پر بکنیم. اگر مى‏توانستیم، مى‏کردیم، اما چون نمى‏توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است.

شما یک نقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام وقرآن است. تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمى‏توانیم بکنیم؛ چون نمى‏توانیم بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت (علیه السلام) در هر صورت، این مصیبتهایى که هست به مسلمان‏ها وارد شده است وسیاست‏هاى خارجى دامن بهش زده‏اند، براى چاپیدن اینها وبراى از بین بردن عزت مسلمین است. وباورشان هم آمده است خیلى‏ها. شاید الان هم بسیارى باور بکنند که نه، حکومت نباید باشد، زمان حضرت صاحب باید بیاید حکومت. وهر حکومتى در غیر زمان حضرت صاحب، باطل است؛ یعنى، هرج ومرج بشود، عالم به هم بخورد تا حضرت بیاید درستش کند! ما درستش مى‏کنیم تا حضرت بیاید. ان‏شاءالله، خداوند اصلاح کند اینها را. وامیدوارم که خداوند این روز را بر همه ما، بر همه شما مبارک کند ودست ظالمها را کوتاه کند وقدرت بدهد به ملتهاى مظلوم براى سرکوب کردن ظالم‏ها.

والسلام علیکم ورحمه‏الله(۱)

آیه‏اللّه طالقانى

ظهور دولت حق وبرقرارى عدالت مطلق، مورد انتظار عموم مردم دنیا واز تمایلات فطرى است؛ همه میول جسمانى وتمایلات طبیعى انسان براى نتیجه حکیمانه بوده وفوق تشخیص عقل ومصلحت اندیشى است… اسلام که دین ابدى است پایه عقاید واحکام آن بر فطرت است، انتظار ظهور دولت حق واجراى قوانین حکیمانه میان بشر وپیدایش شخصیت مقتدرى که پناه همه مردم باشد مثل همه تمایلات از خواست‏هاى درونى انسان است.

… توجه دادن مردم به آینده درخشان ودولت حق، نوید دادن به اجراى کامل عدالت اجتماعى وتأسیس حکومت اسلام، وظهور یک شخصیت خدا ساخته وبارزى که مؤسس وسرپرست آن حکومت ودولت است، از تعالیم عموم مؤسسین ادیان است، ودر مکتب تشیع که مکتب حق اسلام وحافظ اصلى معنویات آن است، جزء عقیده قرار داده شده ودرباره خصوصیات چنین دولتى توضیحات بیشترى داده وشخصیت زمامداران را با علامات ونشانه‏هاى روشنترى معرفى کرده‏اند وپیروان خود را به انتظار چنین روزى ترغیب نموده وحتى انتظار را از عبادت دانسته‏اند تا مسلمانان حق پرست در اثر ظلم وتعدى زمامداران خودپرست وتسلط دولت‏هاى باطل وتحولات اجتماعى بزرگ وحکومت ملل ماده پرست… خود را نبازند ودل را قوى دارند وجمعیت را آماده نمایند ومتوجه باشند که حق داراى نیروى بس عظیم وقدرت شدیدى است که بالاخره خود را ظاهر مى‏سازد…

همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیداوار وفعال نگهداشته با آن که همه گونه اسباب ظاهرى از دست آنها رفته، از هر طرف موجبات تلاشى ومرگ را براى ملت اسلام فراهم کرده‏اند ولى قدرت معنوى آنها از دست نرفته ونمى‏رود تا آن روزى که دشمنان از آن مى‏ترسیدند ومى‏ترسند آشکار شود… آن دینى که پیشوایان حق آن دستور مى‏دهند که چون اسم صریح قائم به حق وموسس دولت حقه اسلام برده مى‏شود همه بر پا بایستید وآمادگى خود را براى اجراى تمام اوامر و… دستورات بدین وسیله اعلام نمایید وخود را همیشه نیرومند ومقتدر براى اقامه حق در برابر بدخواهان نشان دهید، هیچ وقت نخواهد مرد. این دستور… آمادگى وفراهم کردن مقدمات نهضت جهانى، ودر صف ایستادن براى پشتیبانى این حقیقت است… .

از خلال احادیث وکلمات بزرگان وپیشوایان اسلام… در مقابل منظر انسان، دنیاى باشکوه سرتاسر امن وعدالت هویدا مى‏شود که خیال آن نیز

بسیار شیرین است. از جمله جملاتى از یک خطبه مفصلى درباره مقدمات ظهور وکیفیت این دولت وحکومت موجود است که بسیار جامع وعمیق است.

(منها: یَعْطِفُ الهَوى عَلَى الهُدى اِذَا عَطَفُوا الهُدى عَلَى الَهَوى ویَعْطِفُ الرَّاْىَ عَلَى القُرآنِ اِذا عَطَفُوا القُرانَ عَلَى الرَّاْىِ):(۲) هوى وآرزو را براساس هدایت برگردانده وقرار مى‏دهد، همانطورى که اساس هدایت تابع هوى وهوس بوده. آراء شخصى را تابع قرآن مى‏گرداند چنان که قرآن را تابع آراء شخصى کرده بودند.

از این چند جمله امیرالمؤمنین على علیه السلام معلوم مى‏شود که عموم مردم داراى رشد عقلى وتشخیص صحیح خواهند شد ودستگاه این حکومت به تربیت عقلى وروحى خواهد پرداخت ودر نتیجه تربیت عقلى که براى عموم حاصل خواهد شد، هدف فکرى همه یکى مى‏گردد وقواى پراکنده مردم به یک سو متوجه مى‏شود، وحقایق قرآن آنطور که هست، ظهور تام وکامل مى‏نماید: (لیظهره على الدین کله).

(منها:… حَتَّى تَقُومَ الحربُ بِکُمْ عَلَى ساقٍ بادِیاً نَوجِذُهَا، مَمْلُوءَهً أَخْلافُهَا، حُلْواً رَضاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا. أَلا وفى غَدٍ – وَسَیأْتِى غَدُبِما لاتعْرِفُونَ – یَأخُذُ الوَالىِ مِنْ غَیْرِهَا عُمَّالَهَا عَلَى مَسَاوِىَ أَعْمَالِهَا وتُخْرِجُ لَهُ الارضُ أَفالیِذَ کَبِدهَا، وتُلْقِى اِلیْهِ سِلماً مَقالِیدَهَا، فَیُرَیکُمْ کَیْفَ عَدْلُ السّیَرهِ ویُحْیىِ مَیّتَ الْکِتَابِ والسُّنّهِ).(۳)

این جمله خبر از جنگ وحشتناک عمومى مى‏دهد که همه را خواه ناخواه وارد این میدان خونین خواهد کرد. (در حالتى که دندانهاى آخرین خود را نمایان کرده وهر دو پستان خود را پر شیر نموده، چون شیر که در حال غضب دهان باز مى‏کند این جنگ نیز با شدت وبى باکى پیش مى‏رود. (پر کردن پستان‏ها هم کنایه از آمادگى تمام امت از جهت ذخیره ومواد غذایى وجنگى براى ادامه این خونریزى) شیر اولى که به کام مى‏رسد شیرین است ولى عاقبت آن بس زهرآگین وتلخ است). گویا اشاره لطیفى است به فتوحات اولیه که براى دول قوى به دست مى‏آید وکام آنها را شیرین مى‏کند وبه جنگ ادامه مى‏دهند ولى چون جنگ طول کشید ومردم به جان آمدند در پایان متوجه خسارت‏هاى سنگین جانى ومالى خواهند شد وهمه عزادار مى‏گردند.

(هوشیار باشید فردا، در زمان فردا به یقین با خود چیزها خواهد آورد شما به آن آشنا نیستید). امیرالمؤمنین از پشت پرده‏هاى زمان با چشم حقیقت بین خود چیزها مى‏دیده، از انقلابات اجتماعى فکرى که مردم آن زمان نمى‏توانستند درک کنند ولغت براى بیانش رسا نبوده. همین قدر بطور اجمال نامى از عظمت اوضاع فردا برده وبه آنها اشاره کرده که شما نمى‏توانید آن چه من مى‏بینم درک کنید. (دستگیر وزندانى مى‏کند آن والى حقى که از غیر آن دولت است، کارفرمایان آن دولت‏ها را با اعمال زشت وکارهاى بدشان).

گویا مقصود محاکمه وبازداشت مؤسسین جنگ وسیاستمدارهاى خود خواه است. (و زمین از هر قسم پاره جگر خود را براى او بیرون مى‏آورد وبا تسلیم وبى مزاحمت کلیدهاى خود را به سوى او مى‏اندازد). این قسمت بسیار مهم وشایسته است که در این حکومت همه قواى طبیعت بیرون آمده وکلیدهاى علوم وصنایع به دست آمده وهمه به دست او خواهد افتاد. همان حقایق علمى واکتشافات که وسیله پیشرفت مقاصد شهوانى وشرافت فروشى بوده وسیله اقامه حق وپیشرفت فضیلت خواهد شد.

(پس به شما مردم خواهد نشان داد که روش عدالت چگونه است ومرده کتاب وسنت را زنده خواهد کرد) واین آخرین مرحله ونتیجه این دولت است که در آن عدالت حقى که همه در آرزوى او بوده عملى خواهد شد وقوانین کتاب خدا وسنت حق در سراسر جهان اجراء وحکومت جهانى حق وعدالتِ… امام آنگاه ظاهر خواهد شد که افکار عموم مردم به واسطه پیشرفت علوم وتجربه‏هاى تلخ مدت بى‏سرپرستى وفشارهاى مردم خودخواه کاملاً مستقر شده وهمه به جان آمده وبراى پذیرفتن نداى حق آماده‏اند. نداى ظهور حق براى تأسیس حکومت حق وعدالت، از مکه برخواهد خواست چون مکه، اول خانه‏اى است که نداى توحید از آن جا سرچشمه گرفته وبه عالم رسیده، ونمونه کوچک امنیت وحق پرستى است. دعوت دوم که قیام پیغمبر خاتم وپیشواى بزرگ ما است، نیز از آن جا برخاست. نداى سوم که دعوت نهایى اصلاح است از آن جا به وسائلى که هست به همه عالم مى‏رسد.

سیصد وسیزده نفر که اصحاب خاص وهسته مرکزى این تشکیلات هستند، چون ندا را شنیدند، مانند قطعه‏هاى ابر پاییز از اطراف حرکت مى‏کنند ودر مدت اندکى در مکه به هم پیوسته مى‏شوند، بعضى شب جاى خود را ترک مى‏کنند وصبح در مکه‏اند، بعضى آشکارا حرکت مى‏کنند وبالاى ابر یا در میان ابر سیر مى‏کنند، چون عده آنها کامل شد آغاز اصلاحات از سرزمین ظهور اولى اسلام شروع خواهد شد. با نیروى معنوى وبه دست گرفتن وسائل واسباب طبیعى که در آن روز دنیا البته مهمتر وهولناکتر است، حرکت مى‏کنند ودشمنان را از میان برمى‏دارند… .

… امام رضا علیه السلام … از پدران بزرگوارش از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم : در وحى معراج، خداوند آخر کار اسلام وظهور آن را براى من بیان کرد. آنگاه شخصیتى که از ذریهِ من به دست او عالم اصلاح مى‏شود، توصیف نمود که آخر آن حدیث این چند جمله است:

(لاطهّرنّ الارض بآخرهم من أعدائى لاملکتهُ مشارق الارض ومغاربها ولاسخرن له الریاح ولاذللنّ له السحاب الصعاب ولاوقینّه ولانصرنّه بجُندى ولامدنّه بملائکتى حتى یُعلن دعوتى ویَجمَع الخلق على توحیدى ثم لادومنّ ملکه ولادومنّ الایام بین اولیائى الى یوم القیامه). یعنى زمین را از دشمنان خودم به وسیله آخرین آنها پاک خواهم کرد، واو را در مشرق ومغرب زمین، مسلط خواهم نمود، بادها را مسخر او مى‏کنم، وابرهاى سرکش را براى او رام مى‏گردانم، واو را، بالاى همه اسباب ووسائل قرار مى‏دهم وبه لشکرم او را یارى مى‏کنم وبه ملائکه امدادش مى‏نمایم، تا دعوت مرا آشکار کند ومردم را به توحید من جمع کند، آنگاه مُلک او را توسعه مى‏دهم وروزگار دولت در میان اولیاء من دست به دست مى‏گردد تا روز قیامت. پس از آن که دشمنان را از میان برداشت وقواى کفر درهم شکست، عدل وقضاوت صحیح در سراسر روى زمین که چون یک شهر است مستقر خواهد شد ودر سایه تربیت وتحت سرپرستى او، عقول واخلاق کامل ورشد پیدا خواهد نمود.

منابع وثروت‏هاى زیر زمینى استخراج مى‏شود، همه سرزمین‏ها خرم وآباد مى‏گردد، امنیت سراسر اجتماعات را فرا مى‏گیرد، تا آن جا که مرغ‏ها در آشیانه‏ها بى وحشت از مزاحم تخم مى‏گذارند، وماهى‏ها در نهرها آسوده زندگى مى‏کنند ودر نتیجه تربیت‏هاى صحیح اطفال ونوباوگان، حیوانات وطیور از مزاحمت آنها مصون مى‏مانند.

(… فعند ذلک تفرح الطیور فى اوکارها والحیتان فى مجارى انهارها وتمد الارض وتفیض العیون وتنبت الارض ضعف اکلها ثم یسیر مقدمته جبرائیل وساقته اسرافیل، فیملا الارض عدلا وقسطا بعد ما ملئت ظلما وجورا…) یعنى چون حکومت او وسعت یافت… آبادى زمین توسعه مى‏یابد، چشمه‏سارها از هر طرف جارى مى‏شود، زمین بیشتر از مایحتاج عمومى آذوقه مردم را مى‏رویاند، جبرئیل (فرشته علم) در مقدمه دولت او واسرافیل (فرشته زندگى) در ساقه دولت اوست، یعنى پیشرفت وپیشقدمش (علم) است واثر ودنبال آن (زندگى وحیات) پس زمین را از عدل وداد پر مى‏کند، پس از آن که از ظلم وجور پر شده بدعت‏ها از میان برداشته مى‏شود، وبدعت گزاران اعدام مى‏شوند، مساجد ومعابدى که براى تظاهر وریا وحقه بازى ساخته شده و(مسجد ضرار هستند) خراب مى‏کنند، طرق وشوارع را توسعه مى‏دهند.

ودر واقع مدینه فاضله ایده‏آلىِ بشریت، حکومت خدا بر مردم به دست مردم، عدالت اجتماعى، آزادى، برادرى جهانى، هم فکرى وهمکارى صمیمانه بین تمام مردم روى زمین و… بدین وسیله بر پا مى‏شود، وبدیهى است که در این حکومت جهانى طبق دستورهاى اولیه اسلام، سیاست ودیانت یکى بوده وانفکاک‏ناپذیر خواهد بود ودر عین اینکه معنویات قوى وعالمگیر مى‏شود، مادیات نیز مورد استفاده بشر خواهد بود.

… حکومت امام زمان وآینده‏اى که ما در نظر داریم، یکى از خصوصیاتش این است که حکومت فکر وعقل است، هدایت است، رهبرى است،… تحدید هواها وطغیان‏ها به وسیله هدایت وتنویر عقول ورشد کافى، نخستین کار وانقلابى است که شخصیت عالى آینده انجام مى‏دهد واین هم دو قسمت دارد: قسمت نخست رشد وهدایت کلى وعمومى است براى همه بشر. قسمت بعد هدایت وحاکمیت مشخص قرآن است که همان حاکمیت خدا ومشیت اوست. روشنى عقول وافکار وآزادى از بندهاى هواها وشهوات وتمایلات بدانجا مى‏رسد که با هدایت مهدى علیه السلام آیات قرآن مستقیماً بر عقول مى‏تابد وهمه را هدایت مى‏کند…

… آن زندگى که مورد انتظار وپیش بینى ما شیعه وما مسلمین است، آن یک زندگى انسانى است یک زندگى (بى طبقه است). یعنى مسابقه مردم چنین اجتماعى، مسابقه در خیر است، چون دیگر مادیات معنى ندارد. همه چیز… تأمین شده، احتیاجى نیست. غریزه ثروت اندوزى هم فرض کنیم که یک غریزه نباشد، یک عارضه باشد، از بین رفته که این هم تصورش مشکل است. براى این که بشر حب به آن چیزى که تولید کرده قهراً دارد.

روى این زمینه ما مى‏گوئیم که همان زندگى عادلانه، همان زندگى مجتمع دنیایى هست، ولى در جهت الهى است… یعنى تعالى انسان‏ها…

بنابراین مساله مهدویت وآینده بشریت وزندگى‏اى که مورد امید وانتظار مردم باشد، فطرى همه بشر دنیا بوده، منشأ همه انقلاب‏ها شده، بخصوص در اسلام بخصوص در شیعه جزء عقاید شیعه است، مثل مسأله عصمت، مسأله امامت، مسأله مهدویت وانتظار مهدویت از خصایص شیعه است. واین خصوصیت بوده که شیعه را همیشه در جهت حرکت انقلابى قرار داده است.

… بنابراین… دولت جهانى ولى عصر، حکومت خدا، به رهبرى ولى خدا وهمکارى مردان خداست با فراهم شدن اسباب طبیعى واستعدادهاى فکرى واجتماعى، همه وسائل واسباب دست به هم مى‏دهد وامدادهاى الهى هم کمک مى‏کند.(۴)

علاّمه طباطبائى

علاّمه طباطبائى ذیل آیه (وعداللّه الذین آمنوا… لیستخلفنهم فى الارض…)(۵) مى‏گوید:

این آیه وعده… زیبایى است… خداى سبحان به کسانى که ایمان آورده وعمل صالح انجام دهند، وعده مى‏دهد که به زودى جامعه‏اى برایشان برپا مى‏دارد که به تمام معنا صالح باشد، واز ملکه کفر ونفاق وفسق پاک باشد، زمین را ارث برند ودر عقاید افراد آن واعمالشان جز دین حق، چیزى حاکم نباشد، در امنیت زندگى کنند، ترسى از دشمن داخلى وخارجى نداشته باشند. این جامعه طیب وطاهر با صفاتى که از فضیلت وقداست دارد هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده، ودنیا… تاکنون چنین جامعه‏اى به خود ندیده است، ناگزیر اگر مصداقى پیدا کند، در روزگار مهدى علیه السلام خواهد بود. چون اخبار متواترى که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وائمه اهل بیت قدس سرهما در خصوصیات آن جناب وارد شده، از انعقاد چنین جامعه‏اى خبر مى‏دهد،… حق این است که… آیه شریفه جز با اجتماعى که به وسیله ظهور مهدى علیه السلام به زودى منعقد مى‏شود، قابل انطباق با هیچ مجتمعى نیست.(۶)

علاّمه محمّد تقى جعفرى

آن پیشتاز الهى همانند وجدان کل واحساس انسانیت، هوى را مغلوب هدایت سازد. وآراء ونظریات فاسد را مقهور قرآن.

کیست آن کسى که هوى را مغلوب هدایت مى‏سازد؟

آن کمال یافته الهى وتربیت وتعلیم یافته باغبان هستى است که همه وجدان‏هاى ناب بشرى به انتظار مقدم او لحظه شمارى مى‏کنند، وآن بقیه رسالت وامامت است که براى به ثمر رساندن تلاش‏هاى پیشتازان ربانى، تاریکى‏هاى شدیدتر از ظلمات دوران جاهلیت را از فضاى ننگ آلود تاریخ زدوده وطعم تاریخ انسانیت را براى مردم جوامع قابل دریافت خواهد فرمود. در این روزگار است که حیات انسان‏ها جوانه مى‏زند وبراى به ثمر رسانیدن حکمت وجودى خود، شاخه‏ها، برگ‏ها ومیوه خود را که قرار گرفتن در جاذبیت کمال ربوبى است، سرسبز وخرم مى‏گرداند.

این انسان کامل که ماهیت هوى ومختصات آن را وهمچنین ماهیت هدایت ولوازم وصفات آن را براى همه آدمیان مى‏شناساند وطرق تقویت اراده را براى مردم تعلیم مى‏نماید تا آن جا که مردم حیات خود را در هدایت وکمال ببینند ومرگ خود را در هوى وهوس. در چنین روزگارى است که احدى از آدمیان به فکر تفسیر وتوجیه هواهاى نفسانى وشیطانى خود به وسیله کج ومنحرف ساختن مفهوم هدایت ومختصات آن نخواهد افتاد… در آن روزهاى الهى، چهره نورانى آن انسان کامل، قیافه حقیقى قرآن را روشن خواهد ساخت. آراء ونظریات پیش ساخته که بر مبناى آلودگى‏هاى مغزى وتمایلات درونى شکل گرفته‏اند، توانایى رویارویى با آن قیافه نورانى قرآن را از دست خواهند داد. درون مردم رشد یافته آن دوران، چنان صفاتى خواهد داشت که با رویارویى با قرآن، خود را با فروغ ربانى مواجه خواهند دید… در آن زمان مردم از جمادى بالاتر رفته وبه درجه عالى انسانى وروح ملکوتى نائل مى‏گردند… در آن روزهاى الهى، فروغى در دل‏هاى آدمیان مى‏درخشد که با هر کلمه از کلمات‏اللّه وهر آیه‏اى از آیات‏اللّه که رویاروى مى‏شوند گویى خود مخاطب مستقیم آن کلمات وآیات مى‏باشند وآنها را از خداوند سبحان مى‏شنوند. در این موقع است که تاویلات نابجا ونظریات بى‏اساس درباره قرآن وتفسیر آن، همه وهمه از بین مى‏روند، وبا ارتباط با کلام اللّه ناطق انس والفت حقیقى با قرآن را نائل مى‏گردند. مکتب‏هاى ساختگى مخصوصاً آن آراء وتفسیراتى که تحت نفوذ قدرتمندان خودکامه در زمان آل امیه وآل عباس به وجود آمده بود، همگى بى‏اساس بودن خود را ظاهر مى‏سازند…

به هر حال، مطابق دریافت‏هاى وجدانى وحکم عقل سلیم وشهادت

مکتب‏هاى انسانى ـ الهى وصاحب نظران آگاه از ابعاد وجودى بشر در طول تاریخ، روزى در این کره زمین فرا مى‏رسد که هماى سعادت وعدالت بال وپر گشاید وفضاى این نیرنگ سرا ومیدان تنازع در بقاء را به آشیانه انسان وانسانیت مبدل بسازد. قطعى است آن روز که عنایت الهى مدد کند وعدالت در روى زمین به وسیله دولت جهانى که زمامدارش انسان کامل الهى حضرت حجه بن الحسن علیه السلام خواهد بود، استعدادهاى نهانى انسان که در طول قرون واعصار متمادى، راکد مانده بوده است، به فعلیت در مى‏آید وانسان تعریف حقیقى خود را درمى‏یابد وعلوم انسانى مشکل واقعى خود را پیدا مى‏کند. خداوند سبحان در آن روزگار همه نیروهاى روى زمین را در اختیار کسى قرار مى‏دهد که آنها را در مجراى عدالت به ثمر مى‏رساند.(۷)

 

استاد محمّد تقى شریعتى

من ضمن مطالعه در موضوع حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ به مطالبى متوجه شده‏ام که خودم آن را مهم مى‏شمارم، وآن این است که تمام مصلحان بزرگى که رسالتى الهى دارند وباید بر دست مبارکشان اصلاحاتى مهم انجام یابد، زندگانى آنها با امور خارق‏العاده آمیخته است، مثلاً حضرت ابراهیم، ولادتش ورشدش، وسالم ماندنش با تفتیش شدید ومراقبت عجیب مأموران نمرود، ودیگر کارهایش تا در آتش رفتن وبه سلامت بیرون آمدنش همگى اعجازآمیز است. وهمچنین حضرت موسى، ولادتش ـ على رغم مراقبت‏هاى فوق‏العاده عمّال فرعون ـ وبه دریا افکندنش وسالم به دست فرعون افتادنش، وپرورش یافتنش به سرپرستى فرعون، وسایر امور مربوط به آن بزرگوار همه‏اش خارق العاده است. وحضرت عیسى تولدش از دختر (باکره) بدون پدر، وتکلمش در گهواره تا دیگر کارها وامور مربوط به آن حضرت همگى اعجازآمیز است. در این صورت چرا وقتى نوبت به بزرگترین مصلح جهان مى‏رسد که اصلاحاتش وسیعتر وعمیق‏تر از آنها بود، چون وچرا کنیم؟ آرى، کیفیت ولادت ورشد آن حضرت، مانند ابراهیم وموسى با مراقبت شدید خلیفه، وگماشتن ده نفر جاسوس به نام طبیب وقاضى وخدمتکار بر او به قدرت پروردگار تحقق یافت. طول عمر شریفش نیز یکى از آن خوارق عادات است که در زندگى همه مصلحان بزرگ… فراوان است؛ با این تفاوت که بعضى از خوارق عادات سایرین مانند تولد از باکره، بکلى در جهان بى نظیر است؛ ولى عمر طولانى‏تر از حد طبیعى، نظایر فراوان دارد که در کتب مربوطه نقل شده وبه نص قرآن حضرت نوح نهصد وپنجاه سال در میان قومش درنگ کرد. بنابراین بر مبناى هیچ قاعده وبه استناد هیچ قانونى، چه عملى وچه عقلى وفلسفى، منکرین حق تخطئه ورد وانکار اعتقاد به ولى عصر علیه السلام را ندارند…

بر حسب احادیث وروایاتى که از طرق شیعه وسنّى – به حدّ تواتر – از آن بزرگوار (پیامبر اسلام) نقل ودر کتب معتبر ثبت شده، وحتى کتاب‏هاى مخصوصى به قلم اهل سنت در این باره تألیف گردیده، به اضافه این که هیچ گونه مانع عقلى وعلمى هم براى قبول آنها نبوده است.

عقیده به ظهور مهدى در آخرالزمان وقیام قائم بقدرى مهم وعظیم است که جمیع انبیا به آن خبر داده‏اند. طبق روایات اسلامى، خداوند به دست مبارک آن بزرگوار اصلاحاتى (بس مهم وجهانى) جارى خواهد ساخت.

اهمیّت اعتقاد به مهدى موعود وخصوصیات وصفات او

شما از قرون اولیه اسلام، یک سیر اجمالى در تواریخ بفرمایید وببینید چگونه بر اثر این عقیده پاک وشریف، ارکان ظلم متزلزل وکاخهاى ستم واژگون گردیده است؟

قیام‏هاى مردانه بنى هاشم وپیروانشان، مانند محمد نفس زکیه وبرادرانش ومختاربن ابى عبیده ثقفى، ودیگر بنى الحسین وبنى الحسن، در برابر بیدادگرى‏ها واستبداد حکام جور از بنى امیه وبنى عباس، وبسیارى از نهضت‏هاى مهم دیگر در مقابل دولت‏هاى استعمارگر…

تشکیل بسیارى از دولت‏ها در ممالک اسلامى مانند مصر وایران نیز زائیده همین اعتقاد است، که نمونه آنها، دولت خوشنام فاطمیین در مصر، وادریسیان در تونس ومغرب، ودولت صفویه در ایران است…

… تصور بفرمایید فرد یا جمعیتى معتقد به امام غایب است که مَثَل او در این عالم مَثَل قلب در وجود آدمى است واز جزئى وکلى امور این جهان درست همچون قلب نسبت به بدن آگاه است. همه روزه اعمال خیر وشر افراد به نظر مبارکش مى‏رسد، از کارهاى زشت شیعیان دلگیر ومتأثر مى‏گردد، واعمال شایسته‏ى آنها او را شادمان مى‏سازد ودرباره انجام دهنده‏اش دعاى خیر مى‏کند. اگر فقط یک روز از عمر دنیا بیش نماند حتماً ظهور مى‏فرماید. وجهان را پر از عدل وداد مى‏کند، پس از آنکه از جور وفساد لبریز شده باشد… او مأمور به شمشیر است، یعنى بدکاران را گردن مى‏زند…

وظیفه شیعه این است که همواره منتظر ظهور باشد واز خدا بخواهد ودعا وندبه کند. از بزرگترین عبادات همین انتظار است که شبهاى قدر، بلکه هر شب جمعه حتى همه شب، این انتظار را داشته وبه این امید ونیت به رختخواب رود، وضمناً خود را آماده یارى آن بزرگوار نماید وعلاوه بر ایمان وتقوى وانجام کارهاى خیر واعمال صالحه، باید فنون جنگى را نیز بیاموزد، ونهایت کوشش را به خرج دهد تا در ردیف آن سیصد وسیزده نفر قرار گیرد، عدد اصحاب پیغمبر در غزوه بدر که اسلام را پیروز وکفر را مغلوب ساخت…

حال آقایان محترم وجوانان خوش فهم روشنفکر! از شما انصاف مى‏خواهم که… چنین عقیده‏اى فرد وجماعتى را چگونه به کار نیک وبه دانش وتقوى وایمان، واصلاح خود ودیگران، وتهذیب نفس وتقویت نیروهاى جسمى وروحى تشویق وتحریک مى‏نماید واز جهالت وسهل انگارى وتنبلى وفسق وفجور باز مى‏دارد؟

آیا چه عاملى مى‏تواند از این عقیده در سعادت افراد واقوام ومؤثرتر باشد؟ مسیو کربن… نکته جالبى را متوجه ومتذکر شده است:

(در میان همه ادیان ومذاهب تنها مذهب تشیّع مذهبى زنده است؛ زیرا شیعه همواره نظر به آینده دارد، بر خلاف پیروان دیگر ادیان ومذاهب که به گذشته نظر دارند).

… افسوس که مجالى نیست وگرنه من در اینجا روشن مى‏کردم که چه آثار مهمى بر این عقیده بار شده است. پس از رحلت پیغمبر هیچ طایفه ودسته‏اى به اندازه شیعه مظلوم نبود ودشمنان نیرومندى همچون حکام مقتدر بنى امیّه وبنى عباس نداشت، وپس از آنها حکومت‏هاى بعدى در ظلم واجحاف وکشتارهاى بیرحمانه شیعه از اسلافشان در گذشتند، که هر گاه این همه ستم وسختگیرى در طول زمان درباره هر ملت بسیار مقتدرى شده بود امروز نام ونشانى نداشت. شما کتاب‏هاى ملل ونحل را بخوانید وببینید صدها مذهب وطایفه بمراتب نیرومندتر از شیعه بوده وسال هاست که اثرى از آنها نیست واین تنها شیعه است که روز به روز در ازدیاد است. این مقاومت دلیرانه در طول تاریخ واین مبارزات مردانه ومستمر واین فداکارى‏هاى عجیب، آنها را زنده نگاه داشت ودر نمو وازدیاد خواهند بود. بزرگترین آرزوى شیعه این است که فرج آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم را دریابد واز اصحاب (امام زمان) باشد، اگر در این آرزو وانتظار مرد به شهادت رسیده واگر به آن رسید به سعادت ابدى نایل گشته است.(۸)

پاورقی

(۱) صحیفه نور ج ۲۱ ص ۱۷-۱۳. سخنرانى به مناسبت نیمه شعبان ۱۴۰۸ مطابق ۱۴ فروردین ۱۳۷۶.

 (۲) نهج‏البلاغه خطبه ۱۳۸.

 (۳) همان.

(۴) خلاصه‏اى از کتاب آینده بشریت از نظر مکتب ما، مجاهد نستوه آیت‏اللّه طالقانى.

 (۵) سوره نور/ ۵۴.

 (۶) تفسیر المیزان ۱۵/۱۶۸.

 (۷) ترجمه وتفسیر نهج البلاغه، ج ۲۴، خطبه ۱۳۸، علامه محمد تقى جعفرى.

(۸) سقراط خراسان/ ۲۱۹-۲۲۴، محمود اسعدى، با تلخیص.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *