انتظارات امام زمان(ع) از ما

 انتظارات امام زمان(ع) از ما

 

حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری از مبلّغان موفق کشور
معمولاً وقتی که ما به امام زمان(ع) متوسل می شویم، با پیش زمینه ای از درخواست ها، حوائج و به بیان بهتر مطالباتی که داریم، خدمت ایشان می رسیم. امّا شاید کمتر به این موضوع توجّه کرده ایم که ائمه از ما چه انتظاری دارند و به طور خاص در عصر حاضر که عصر امامت امام عصر(ع) است، آن حضرت از ما چه انتظاری دارند و از ما می خواهند چگونه باشیم و چگونه زندگی کنیم؟

خداوند تعداد زیادی از وجودهای نازنین نظیر انبیای الهی و به ویژه وجود نازنین پیامبر خاتم(ص) و یازده وصیّ آن حضرت را به بشریّت هدیه کرد، امّا بشریت به علّت نداشتن لیاقت و توفیق نه تنها از آنها استفاده نکرد، بلکه آنها را مانع خود دید و از سر راه خود برداشت همین آیه قرآن می گوید که:: «بقیّـه الله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین» [یعنی] ما اسباب هدایت شما را امامت قرار دادیم و شما هم باید خود مواظب آن باشید، لذا عامل آمدن یا نیامدن ایشان ما هستیم. حتّی گاهی اوقات همین علل و بروز حادثه عاشورا به صورت ضعیف ترش باعث تأخیر ظهور می شود.
ارتباط ما با امام یک ارتباط دو سویه است و باید خود را طوری تربیت کنیم که به درد امام زمان(ع) بخوریم و زمینه های تعجیل فرج آن وجود نورانی را آماده کنیم و این ممکن نیست، مگر اینکه ما فقط امام را برای خودمان نخواهیم بلکه باید خودمان را برای امام بخواهیم. این را یک بچّه کوچک که پدرش به مسافرت رفته است، هم می داند. بچه به پدرش می گوید: اگر برای من عروسک خریده ای بیا، اگر نخریده ای نیا؛ ولی دیگران می گویند: بیا که ما خاطرت را می خواهیم و می خواهیم به شما خدمت کنیم. بعضی ها به وجود امام زمان می گویند، اگر قرار است برای ما خانه، پول و شغل و خلاصه سوغات بیاوری بیا، وگرنه، نیا. نمی گویند آقا بیا تا ما زیباترین فرصت را برای بذل نعمت جانمان در مسیر امامت شما داشته باشیم.
تمام نیاز ما به وجود نازنین امام زمان(ع) این است که تا امام نداشته باشیم، از بندگی و از استفاده از نعمت در راه بندگی خبری نیست. چون زمانی که با امام سراغ یک نعمتی می رویم، به من می گوید مبدأ این نعمت خداست، مقصد این نعمت خداست و مسیر هم تکلیف است، سه برکتی که به برکت امامت و ولایت در هر نعمتی پیدا می شود.

ما باید بفهمیم بیش از آنکه نیازهای مادّی و دنیوی ما را به سوی امام می کشاند نیاز حقیقت و حقیقت بندگی و حقیقت زندگی و وجودمان ما را به سوی امام می کشاند. اگر این وجود با نور امامت و ولایت هدایت نشود، اصل وجودش در مسیر شر خواهد بود. مثالی می زنند که ثروت، قدرت، شهرت و… جمال نعمت اند، ولی آمار سوءاستفاده کنندگان از این نعمت ها خیلی بیشتر از آمار درست استفاده کنندگان از این نعمت هاست. یعنی با همین نعمت ها خود را به نقمت انداخته اند. برای اینکه بدون امام هستند.

مردم دوران قبل از بعثت هم منتظر ظهور پیامبر بودند. مردمی که ۲۵ سال غیبت امیرمؤمنان(ع) را شاهد بودند هم منتظر ظهور امیرمؤمنان(ع) بودند، مردمی که در زمان حکومت ده ساله امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هم بودند، منتظر ظهور امام حسین(ع) بودند. حتّی کسانی که در زمان خفقان دوران پهلوی زندگی می کردند، منتظر ظهور انقلاب اسلامی بودند، امّا منتظران این چهار ظهور که اشاره شد دو دسته شدند،

  1. منتظران همراه بعد از ظهور؛ ۲. منتظران غیرهمراه و حتّی مخالف با هدف ظهور. وقتی طبق خطبه سوم «نهج البلاغه» می بینیم را که امام علی(ع) می فرمایند: «ترسیدم حسن و حسین(ع) زیر دست و پا له شوند.» در حقیقت نشان می دهد جامعه آن روز منتظران جدّی امام علی(ع) بودند، امّا بر اساس حقیقت امامت به دنبال امام نبودند، بلکه براساس منافع از دست رفته خودشان به دنبال او بودند، و زمانی که دیدند امیرمؤمنان(ع) آن منافع را بر اساس تفسیر آنها دنبال نکردند، مقابل ایشان ایستادند، گروهی قاسطین، گروهی مارقین و گروهی ناکثین شدند یک عدّه کمی باقی ماندند که منتظران واقعی بودند.

آمدن حضرت، سه مرحله دارد که به بیان شهید مطهری هر انقلابی این سه مرحله را دارد: ۱. ظهور، ۲. قیام و جهاد، ۳. حکومت. حضرت از ما توقّع دارند که پذیرنده ظهور باشیم، رزمنده قیام باشیم و فرمانده حکومت. هر کدام از اینها را باید ریز کنیم و در هر سه مورد حضور داشته باشیم؛ چون این اندک سربازهایی که با بسترسازی انقلاب اسلامی و تلاش امام خمینی(ره) به وجود آمدند، باید زمینه پذیرش ظهور امام زمان(ع) را در دنیا فراهم کنند. قطعاً این افراد نه تنها خودشان باید پذیرنده باشند، بلکه باید دیگران را نیز پذیرنده کنند، چون هر انقلابی اگر پذیرش نداشته باشد، محقّق نمی شود. زمانی که امام زمان(ع) قیام می کنند، دشمنانی دارند که مخالف جدّی این حکومت هستند و لذا قطعاً ما آن زمان جنگ جدّی و جهانی را خواهیم داشت که روایات ما می گویند هشت ماه به طول می انجامد (مقداری کمتر یا بیشتر)؛ این وجود نازنین در آن جنگ، نیازمند رزمنده است.

حکومت حضرت نیز نیازمند فرمانده است، برای مثال می گویم در حکومت جمهوری اسلامی که یک کشور متوسط است، هر رئیس جمهور حدود ۳۰ هزار مدیر نیاز دارد، اگر ما جهان را حدوداً شامل ۲۰۰ کشور بدانیم، امام زمان(ع) چیزی حدود شش میلیون مدیر ارشد برای حکومت کردن بر جهان می خواهند و قرار نیست که این افراد از ملائکه آسمان باشند و حکومت حضرت را مدیریت کنند. اینها اصلی ترین، ملموس ترین، واضح ترین و منطقی ترین انتظارات حضرت است.

در ارتباط با پذیرش ظهور هم، ما در منابع آیات و روایات و مطالبی که بزرگان فرموده اند داریم که وقتی ظهور حضرت محقق می شود که یک پذیرش جهانی صورت پذیرد. این پذیرش دو عنصر مهم دارد:

مردم از وضع موجود، خسته (خسته به معنای اینکه دیگر برای ما قابل تحمّل نباشد) نسبت به وضع مطلوب تشنه شوند.
امام زمان(ع) از ما انتظار دارند، که نقص های بی امامی [بدون ظهور امام] را به مردم بگوییم.
شما باید نقص غیبت را بفهمید، اختلاف فتواها، علّت گرفتاری هایی که بر اساس اختلاف فتواها به وجود می آید، چیست؟ همه اینها مربوط به نقص نداشتن امام معصوم(ع) است. مردم باید این فشارها را بدانند. نقص های نبود امام زمان(ع) در کلّ فضای زندگی بشر غیرقابل احصا است.

دلایل نیاز بشر به ظهور امام زمان(ع)

بالاترین کلمه ای که می توانم بگویم این است که تا امام نداشته باشیم، پنج چیز محقّق نخواهد شد:
۱- تا امام(ع) نیاید، چشم مردم به آخرت باز نخواهد شد، و لذا تا زمانی که مردم بی امام اند عقلشان در زندان دنیای ظاهر و مادیات محبوس است. لذا از آمدن امام به وسیله ای برای تحقّق و ظهور عقل بشریت و باز شدن چشم بشر به آخرت تعبیر می کنند. الآن شما می بینید که می گویند چه کسی زرنگ تر است؟ کسی که دنیایش را آباد کند؛ یا می گویند: چه کسی موفق تر است؟ کسی که در دنیایش موفق است. هیچ کس آخرت را در محاسباتش نمی آورد و این بالاترین نقص عصر غیبت است و نقطه مقابلش نور می شود و ویژگی نورانی عصر ظهور این است که هر کاری که مردم می خواهند بکنند، تصویر آخرتی اش را در نظر می گیرند. اگر تصویر آخرتی اش ارزش داشت، همه سختی هایش را می طلبند، اگر ارزش نداشت، همه شیرینی هایش را رها می کنند.

۲- دومین نقص زمان غیبت این است که هیچ چیزی سر جای خودش قرار نگرفته است؛ جایگاه ها گم شده اند، انسان در جایگاه خودش که باید خلیفـه الهی باشد، نیست، پدر در جایگاه خودش نیست، مادر در جایگاه خودش نیست و اینها نقص هستند. امّا زمانی که امام بیاید چون وجود ایشان معمار است، هر شیئی را با توجّه به عنصر عدالت، عصمت و مأموریتی که از سوی حق تعالی دارد، در جایگاه خودش قرار می دهد.
۳-نکته سومی که برای بشریتِ بدون امام، خستگی می آورد، این است که بشر باید زندگی کند، ولی هدفش خیلی کوچک است، به قول آیه ۳۸ سوره توبه «یا أیّها الّذین آمنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اثّاقلتم إلی الأرض أرضیتم بالحیاه الدّنیا من الآخره فما متاع الحیاه الدّنیا فی الآخره إلّا قلیلٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده‏اید شما را چه شده است که چون به شما گفته می‏شود در راه خدا بسیج‏ شوید کندی به خرج می‏دهید آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده‏اید؛ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست». زمانی که حضرت بیایند هدف ها عالی می شوند.

قبل از اجرای هر پروژه بزرگی معمولاً یک ماکت درست می کنند. ماکت پروژه جهانی امام زمان(ع) کجاست؟ من حس می کنم خداوند به ما توفیق داد تا یک ماکت از پروژه امام زمان(ع) را ببینیم و آن هشت سال دفاع مقدّس بود. خیلی از موارد شبیه دوران دفاع مقدّس است. در دوران دفاع مقدّس، این ویژگی را احساس کردم که بچّه ها برای هدف گذاری در کلان زندگی و تک تک اعمالشان هم، دنبال چیزی جز جاودانگی نبودند. علّت خستگی دوران غیبت این است که اهداف آنقدر کوچک هستند، که انسان ها زود به آن هدف ها می رسند و تمام می شوند و زندگی برایشان بی معنا می شود. مثلاً منِ طلبه اگر در مسیر طلبگی، خدای نکرده هدفم شهرت باشد، اگر به صدا و سیما رفتم و شهرت پیدا کردم دیگر نمی توانم کاری کنم؛ ولی در حکومت امام زمان(ع) هدف، جاودانگی می شود و هدف بی نهایت است و این، خستگی را از انسان دور می کند. در حال حاضر، همه خسته هستند؛ به هر کسی که بگویی چه کار می کنی؟ دوست دارد کارش زودتر تمام شود، ولی زمانی که به شهدا می رسیم وقتی از آنها می پرسند که آیا دوست دارید به دنیا باز گردید؟ می گویند بله. شهدا تنها گروهی هستند که دوست دارند به دنیا بازگردند. چرا؟ برای اینکه بار دیگر برای دین و امام زمان(ع) فدا شوند و مزّه جاودانگی را دوباره بچشند.

۴-به نظر می رسد، وقتی انسان امام ندارد، روابطش با دیگران ظلمانی است، همه روابط بر اساس منافع است، حتّی رابطه با پدر و مادر. الآن پدر و مادر می گویند ما تمام تلاشمان را می کنیم تا بچّه هایمان عصای پیری ما بشوند. پس فقط دنبال منافع خودشان هستند. روابط، ظلمانی است، فقط در حکومت امام است که روابط نورانی می شوند، نگاه به چهره پدر لحظه استجابت دعا می شود؛ خواندن خطبه عقد و زناشویی، لحظه استجابت دعا می شود؛ نگاه به آب و طبیعت عبادت می شود و اینها در پرتو امام شکل می گیرد.

۵-آخرین نکته ای که در تشنگی و خستگی، مؤثّر است، این است که انسان وقتی در یک مجموعه ای وارد شود و نداند که شرح وظایفش چیست، خسته می شود، ولی وقتی که انسان ها شرح وظایف خودشان را بدانند، می بینند که همه چیز در مسیر خود و در جای خودش است. در حکومتِ بدون امام، همه سرگردانند، شرح وظایفشان را نمی دانند، حقوقشان را هم نمی دانند.

ما اگر این پنج عنصر را خوب تحلیل کنیم، هم خستگی معلوم می شود و هم تشنگی. در یک جمله خلاصه می کنم: بسترساز عطش نسبت به امام و نقطه مقابلش خستگی از وضع موجود، درک این پنج نیاز است.

اینجا شبهه ای مطرح است که درباره شرایط قبل از ظهور امام زمان(ع) به ما گفته اند: یکی اینکه دنیا پر از ظلم و جور می شود و امام زمان(ع) ظهور می فرمایند. این مسئله با توجه به انتظارات حضرت چگونه قابل جمع است؟

ما در جواب می گوییم، خُب اگر این روایات را دارید، که درست هم است، در کنارش روایات دیگر نیز وجود دارد که ما باید مقدّماتی را برای ظهور حضرت آماده کنیم. ما می گوییم اگرچه قبل از ظهور امام زمان(ع)، پرده عالم یک پرده سیاه است. امّا باید موجودات نورانی به صورت پراکنده در این عالم پخش بشوند که بستر را برای ظهور حضرت فراهم بکنند و وقتی که حضرت می آیند و فریاد می زنند، این نقاط جمع شوند و یک کانون نوری را درست کنند که کمک حضرت باشند و بتوانند عدل و داد را در عالم منتشر کنند. ضمن اینکه ظلم دو معنا دارد: یکی جفا کردن و دیگری کوتاهی کردن و حق را ادا نکردن. با وجود اینکه امروز جمهوری اسلامی به عنوان نظام بستر ساز ظهور ـ ان شاءالله ـ مطرح است، همه خوبان معتقدند که هنوز حقّ اسلام ادا نشده است و این معنایی از ظلم است و انسان باید از این ظلم و از این نقص خسته بشود و تشنه آمدن امام زمان بشود.

برای رسیدن به زمان ظهور به چه عواملی نیاز داریم؟

برای جنگ و جهاد، حضرت نیازمند رزمنده هستند. مقام رزمندگی خیلی سخت تر از مقام پذیرندگی است. هجده هزار نفر پذیرنده قیام امام حسین(ع) شدند، ولی فقط چند درصد رزمنده امام حسین(ع) شدند، چون رزمندگی دو عنصر جدّی می خواهد: ۱. آمادگی، ۲. قطع وابستگی.

آمادگی اعم از، آمادگی فکری در برابر حمله شبهات، آمادگی فکری در مقابل تهدیدهای جسمی در مقابل حملات نظامی اقتصادی. این خودش یک باب گسترده ای است، امّا فکر می کنم منتظران امام زمان(ع) بدانند که برای رسیدن به نقطه ظهور و آمدن حضرت باید ما رزمنده لازم را داشته باشیم و برای ۸ سال دفاع مقدّس، این رزمنده هایی که داشتیم در برخی از مقاطع احساس می کردیم حضور کمرنگ جلوه می کند. اگر حضرت قرار است، جنگ جهانی داشته باشند، چه رزمندگانی باید داشته باشند با این حملاتی که الآن در مباحث فکری و شبهات دارند انجام می دهند، قطعاً، اوج آمادگی جسمی، فکری، قلبی و روحی را ما نیاز داریم و این آمادگی طبیعتاً یک فرآیندی می خواهد.

امروز در عصر پیش از ظهور امام زمان(ع) بعضی از رزمنده های عرصه علمی در پاسخ گویی به شبهات در برابر بعضی از تهدیدهای ابن زیادهای زمان ـ آمریکا و اسرائیل ـ کم آورده اند و جا زده اند. مجوعه ها، اشخاص و هر کسی که دلش برای امام زمان(ع) می تپد باید هم خودش را در این سه جهت آماده کند و هم دیگران را به این آمادگی ها دعوت کند.

دومین عنصری که رزمنده احتیاج دارد «عدم وابستگی» است ما در قصه کربلا می بینم که مادر وهب یک جوان نصرانی که مسلمان شد وقتی وهب آمد از همسرش خداحافظی کند، همسرش یک کلمه به صورت عاطفی به او گفت: آیا می خواهی من تازه عروس را در این بیابان رها کنی؟ مادر جلو آمد و گفت: شیرم را حلالت نمی کنم اگر پسر فاطمه را تنها بگذاری و وقتی سر این بچه را در بغلش انداختند، سر بریده فرزندش را گرفت و گفت: حالا شیرم را حلات می کنم. این اوج عدم وابستگی مادر به فرزند است که نگذارد فرزندش در مسیر کمال متوقف شود و این نیازمند این مرحله است.

مردم مواظب باشید که محبت های حلالمان ما را از امام جدا نکند. محبّت به مال و دنیا، زن و فرزند، محبّت های حلال و سفارش شده ای است. امّا مواظب باشیم این اگر از حدّ خودش فراتر برود، قطعاً ما را از امام زمان(ع) جدا می کند. وجودهای نازنینی در دوران دفاع مقدّس داشتیم که اشک چشم فرزندش مانعش نشد، اشک چشم همسرش مانع نشد، گریه های مادرش مانع نشد، ناله های خواهر و برادرش مانع نشد، پدری بود که فرزندش را هل داد و گفت برو با دل پدر خویش بازی نکن. این روحیه های به این قشنگی، مادر سه شهید، پنج شهید، هفت شهید. مثلاً مانند همسر زهیر که زهیر گفت: اگر من با حسین فاطمه باشم تکلیف شما چه می شود؟ همسر زهیر خیلی قشنگ جواب داد: هر کاری زینب کرد ما هم همان کار را می کنیم. این روحیه به این بالایی و قشنگی.

سومین بخش انتظارات حضرت این است که ما خودمان را برای حکومت حضرت آماده کنیم، طبیعتاً اگر کسی بخواهد فرمانده و مدیر حکومت امام زمان(ع) بشود، باید ۳ ویژگی را در خود تقویت کند:

۱- تخصص لازم: قطعاً امام زمان(ع) برای اداره یک کشور یک میلیارد و ۳۰۰ میلیونی چین نیازمند متخصص شیعه است که متناسب آن سرزمین و آن زمان و مکان و آن موقعیت باشد. منتظر واقعی کسی است که در رشته تحصیلی اش متوقف نشود و تا مرز هیئت علمی پیش برود که هم خودش به نقطه اوج برسد و هم بتواند دیگران را به نقطه اوج برساند.
۲-متعهد باشند؛ یعنی دیانتشان دیانت کاملی باشد که از همه امور با اشراف دیانت استفاده بکنند.
۳-شجاعت و کارآمدی، یعنی در کنار تخصص و تعهد، کارآمدی و شجاعت لازم را داشته باشند.

ما باید ۴ گام تا ظهور برداریم:
۱- گامی در حوزه قلمرو فردی؛ قطعاً هر کدام از ما باید خودمان را فردی بسازیم که به درد امام زمان(عج) بخوریم. در روایات مختلف دیدم که اصلاً کسی که به درد امام زمان(ع) نخورد آن موجود شر و بی فایده است. تمام تلاش این است که ما بتوانیم به درد امام زمان(ع) بخوریم. در داستان امام صادق(ع) و ابومسلم خراسانی داریم که زمانی که ابومسلم برای امام نامه نوشت، امام به او گفت: «تو آدم ما نیستی و زمان هم زمان ما نیست». پس تمام تلاش ما باید برای این باشد که ما آدم امام زمان(ع) باشیم و خودمان را برای مأموریت های سخت امام آماده کنیم، زمانی مقام معظّم رهبری اشاره خیلی قشنگی داشتند که از تمام یاران امام علی(ع) در جنگ صفین عمّار خیلی برای حضرت کار کردند. لذا مشخص می شود که عمّار آمادگی بسیاری کسب کرده بود و خودش را به آب و آتش می زد تا پاسخ گوی دردها باشد و به درد امام زمانش بخورد.
۲-قلمرو خانوادگی؛ ما باید خانواده های مهدوی بسازیم. طبیعتاً انتخاب همسر مهدوی، ازدواج مهدوی، تربیت مهدوی مهم است. حتماً شنیده اید (البته من خود هم از یکی از کارشناسان شنیده ام) که در کانادا ظاهراً بالاترین مقام سیاسی نخست وزیر است. در این کشور یک دبستان وجود دارد که در حدود ۶۰ تا ۷۰ سال است که تمام نخست وزیرانشان محصول این دبستان هستند. خیلی عجیب است آن هم در مقطع دبستان، البته بعداً رفتم در مورد این دبستان تحقیق کردم دیدم که برای دانش آموزان از مقطع دبستان برنامه ریزی دارند و از زمان ازدواج پدر و مادرشان کسب آمادگی می کنند. قبل از اینکه شاهزادگان و اشرافشان ازدواج کنند به آنها می گویند که با چه کسی ازدواج کنند، چگونه فرزنددار شوند و وقتی چهار و نیم ماهه شدند جواب پذیرش را می دهند که آیا این مدرسه آنها را می پذیرد یا نه؟ بعد می گویند در دوران شیرخوارگی و طفولیتشان چه کار باید بکنند؟ این همه برنامه ریزی و سخت گیری می کنند برای اینکه از این چند صد تا دانش آموز هر چند سال یک بار یک نخست وزیر بیرون بیاید. من به خیلی از دوستانم می گویم ما هم باید برای ایجاد سربازان امام زمان(ع) تلاش خود را بکنیم، این افراد برای مقامات دنیایشان تا این اندازه تلاش می کنند.
۳-سومین مطلب هم تربیت اجتماعی است. اینکه در زمان امام زمان(ع) امنیّت، حمایت و هدایت در سطح جامعه مطرح می شود، باید ما در سطح اجتماع هم تلاش کنیم، ویژگی هایی را که اجتماع مهدوی دارد، باید آرام آرام در جامعه خود فراهم کنیم.
۴-چهارمین مطلب هم مربوط به سطح جهانی می شود. ما باید با همین تکنولوژی و ارتباطاتی که ایجاد شده است، در سطح جهانی آمادگی های لازم را فراهم کنیم. من می توانم در خانه ام هم که نشسته ام فرهنگ مهدوی را به آن سوی دنیا هم برسانم. امروز جوانان آزادی خواه با فطرت های پاک در آفریقا، اروپا، آمریکا، آسیا و سرتاسر دنیای امروز الحمدالله با این روشنگری ها تشنه آمدن وجود نازنین امام زمان(ع) هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *