اخلاق شایسته

   اخلاق شایسته

منتظران امام زمان(علیه السلام) که اورا مظهر کامل اخلاق ربّانى و آئینه تمام نماى آداب الهى مى دانند، چگونه ممکن است اخلاقى زشت و آدابى ناپسند داشته باشند؟ آنان که امام منتظر خویش را همچون جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)تکمیل کننده مکرمت هاى اخلاقى مى شمارند و ظهور حکومت او را استمرار بعثت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در اوج بخشیدن به فضیلت هاى معنوى به شمار مى آورند، چگونه است سریره و سیرتى رذیلانه داشته باشند؟

در حدیثى که اندکى پیشتر درباره همدوشى و همراهى انتظار و ورع ذکر شد، خوش خلقى نیز به عنوان عاملى تعیین کننده در کسب افتخار یاورى قائم(علیه السلام) به شمار آمده بود.

 (آن کس که مى خواهد در زمره اصحاب حضرت مهدى(علیه السلام) در آید باید که منتظر باشد و در عین منتظر بودن، بر اساس ورع عمل نماید و داراى خُلق و خوئى پسندیده و نیکو باشد.)(۱)

و نیز در همین مورد است کلام دیگر آن بزرگوار که معاشرت نیکو و برخورد خوب با همسایگان را از ویژگیهاى منتظران مى شمارد:

 (و انتظار الفرج بالصبر و حسن الصحبه و حسن الجوار.)(۲)

نیکو کارى

امام باقر(علیه السلام) مى فرماید:

 (المنتظر له المتحسب فیه الخیر.)

 (کسى که دیده به راه اوست، نیکوکارى خویش را به حساب او نهد.)(۳)

چه مقارنت زیبایى بین این دو صفت وجود دارد! انتظار و نیکوکارى به حساب منتظَر!

آنکس که منتظر واقعى امام زمان(علیه السلام)است هم از او رنگ مى گیرد و هم خود را فانى در او مى بیند! اگر به نیکوئى و نیکوکارى رو مى کند، به اقتضاى انتظارش رو مى کند و اگر عمل خیر و کار شایسته اى از او سر مى زند، آن را از خودش نمى بیند، بلکه خودش را هم نمى بیند و هرچه خیرات در وجودش هست به سرچشمه نسبت مى دهد.

فرمان پذیرى

امام صادق(علیه السلام) فرمود:

 (طوبى لشیعه قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى الظهوره)(۴)

 (خوشا به حال شیعیان قائم ما(علیه السلام) ! که در دوران غیبت او چشم انتظار ظهورش و در دوران ظهورش سرنهاده به فرمانش هستند.)

 (انتظار در غیبت) و (اطاعت در ظهور) وصف دو گروه متمایز جدا از یکدیگر نیست، بلکه هر دو صفت، بیانگر چگونگى وضع و حال یک گروه است.

اطاعت کنندگان امام در ظهور، همانهایند که در غیبت انتظار کشندگان او بودند و چشم انتظاران امام در غیبت، همانانند که در ظهور مطیع فرمانهاى اویند.

اصلا براى شیعیان حقیقى، فرقى بین غیبت و ظهور امام زمان(علیه السلام)نیست. آنها حتى در غیبت هم خود را در حضور مى بینند. فرمانپذیرى آنان به گونه اى است که هر لحظه غیبت براى شان به منزله مقدمه ظهور است. آنگونه زندگى مى کنند که هرزمان امام شان ظاهر گشت، آنان را گوش به فرمان ببیند و تا پاى جان آماده اطاعت بیابد.

قوّت عقل و اندیشه و فزونى درک و دانش

امام زین العابدین(علیه السلام) در بیان علّت برترى مردمان زمان غیبت، نسبت به مردم سایر دورانها مى فرماید:

 (لاَنّ الله تعالى ذکرُه اعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفه ماصارت به الغیبه بمنزله المشاهده.)(۵)

 (زیرا خداى تعالى آنقدر از عقل و اندیشه و دانش به آنان بخشیده که غیبت در نظر آنان به منزله مشاهده و حضور درآمده است.)

در این ویژگى چهار نکته قابل تأمل وجود دارد:

یکى اینکه این امتیاز به همه مردم در عصر غیبت داده نشده بلکه اختصاص به شیعیان حضرت مهدى(علیه السلام) و منتظران او دارد، چنانکه امام سجّاد(علیه السلام)تصریح مى فرماید:

 (القائلون بامامته المنتظرون الظهوره.)(۶)

دیگر اینکه این قوّت و فزونى عقل و دانش، وابسته به عطاى خداوند است. فیض و رحمت اوست که چنین قدرت و رشدى را در اندیشه و فهمِ مردم ایجاد مى کند. بنابراین باید پذیرفت که آنچه خارج از دایره فیض و عطاى الهى است عقل و معرفت به شمار نمى آید. اگرچه بیگانگان آنرا جزو افتخارات فلسفه و علم خود به حساب آورند. ویا حداقل باید قبول کرد که عقل و دانش شیعیان تعریفى متمایز از تعریف علم و خرد مادیگرانه اغیار، و محدوده اى به مراتب فراتر از آن دارد.

سوّمین نکته اینکه عطاى الهى هرگز به معنى اشراقى معجزه آسا و بدور از اسباب نیست و هیچ منافاتى با سعى و تلاش شیعیان منتظر در راه کسب معارف و تقویّت بنیانهاى خود ندارد. بلکه برعکس انگیزه ها کوششِ بیشتر و پویایى عمیق تر در این راه را تقویت مى نماید، زیرا عطاى الهى همچون باران رحمتى است که اگر بر زمین شخم زده و آماده، و بر بذرهاى پاشیده و آفت نزده نازل گردید ثمربخش و حیات آفرین و پربرکت و اعجاب انگیز است.

چهارمین نکته اینکه ثمره چنین قدرت و رشدى در عقل و دانش منتظران، یکسان دیدن غیبت و ظهور، و برخورد همگون بانهانى و پیدائى امام زمان(علیه السلام) است، که این خود سر فصل بحثى گسترده پیرامون کیفیت مسئولیت پذیرى و انجام وظایف آنان به شمار مى آید و مجالى وسیع تر مى طلبد.

ولایت و برائت

دوستِ دوست، دوست است و دشمنِ دوست ، دشمن.

دوستِ دشمن، دشمن است و دشمنِ دشمن، دوست.

این قانون اگر چه قانونى مطلق نیست غالبیت دارد.

با اینهمه ولایت و دوستى نسبت به دوستان و موالیان امام زمان(علیه السلام) و عداوت و دشمنى نسبت به دشمنان و مخالفان او یک تکلیف است و از ویژگى هاى شیعیان و منتظران او به شمار مى رود.

یک شیعه منتظر باید دوست مولایش را دوست بدارد، اگر چه دوست خودش به حساب نیاید.

و باید از دشمنِ امامش بیزارى جوید، اگر چه دشمن خودش محسوب نگردد.

یک منتظر حقیقى باید با بیگانه ترین اشخاص احساس دوستى کند، آنجا که او را در خط امام خود سر نهاده به فرمان او مى بیند. و باید از آشناترین کسان حتى از پدر و برادر خویش دورى جوید و احساس تنفر نماید، آن زمان که او را در ستیز با امام خود و پیوسته با مخالفان او مى یابد.

که اگر چنین شد افتخار رفاقت با پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)را درک مى کند. چنانکه خود آن بزرگوار فرمود:

(طوبى لمن ادرک قائم اهل بیتى و هو یأتمّ به فى غیبته قبل قیامه و یتولىّ اولیائه و یعادى أعدائه ذاک من رفقائى و ذوى مودّتى و اکرم أمّتى على یوم القیامه.)(۷)

(خوشا به حال آنکس که قائم اهل بیت مرا درک نماید، در حالیکه قبل از قیام او در زمان غیبتش پیرو او بوده و دوستانش را دوست داشته و با دشمنانش به دشمنى برخاسته باشد. چنین شخصى از رفیقان و همراهان من و مورد محبت و مودت من است و روز قیامت در زمره گرامى ترین افراد امت من محشور مى شود.)

اخلاص

اخلاص، کمال توحید است، رمز قبولى طاعات است، وجه مشترک همه عبادات است، راز در امان ماندن از وساوس شیطان است، کلید نجات است، راه رهایى از زندان نفس و دام شیطان و عذاب قیامت است، اخلاص خلاصه دین است، روح انتظار است.

آنان که منتظران واقعى امام زمان(علیه السلام) و شیفتگان صادق دیدار اویند، مخلصان حقیقى درگاه خداوندند. از همین روست که امام سجاد(علیه السلام)فرموده است:

 (المنتظرون لظهوره … اولئک المخلصون حقاً و شیعتنا صدقاً.)(۸)

 (آنان که منتظران ظهور او هستند … مخلصان حقیقى و شیعیان راستین ما هستند.)

بدون اخلاص نمى توان سختى هاى دوره غیبت را تحمّل کرد، نمى توان در مقابل فتنه هاى کمر شکن مقاومت کرد، نمى توان بر انتظار پافشارى کرد.

امام باقر(علیه السلام) فرمود:

 (یخرج بعد غیبه و حیره لایثبت فیها على دینه اِلاّ المخلُصون المباشرون لروح الیقین.)(۹)

 (حضرت مهدى(علیه السلام) پس از غیبت و حیرتى ظهور مى کند که در آن جز مخلصین و دارندگان یقین بر دین ثابت قدم نمى مانند.)

به راستى اگر اخلاص نمى بود آنهمه جدّ و جهد و مبارزه و رویارویى با مرارت و محرومیت و مظلومیّت در راه انتظار، را به چه حسابى مى شد به جان پذیرفت؟

امام جواد(علیه السلام) در کلامى طولانى وقتى سخن از انتظار به میان مى آورد، از (منتظران) ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)به تعبیر بلند و زیباى (مخلصین) یاد مى فرماید:

 (فینتظر خروجه المخلصون).(۱۰)

صبر و استقامت

شبهه هاى تردید آفرین و مشکلات فراوان و فشارهاى گوناگونى که از سوى مخالفین اسلام و ولایت بر شیعیانِ چشم انتظار وارد مى آید و حیرت و بى پناهى آنان آنچنان طاقت فرسا و شکننده است که براى منحرف نشدن و ناامید نگشتن و از انتظار دست برنداشتن، استقامتى چون کوه و صبرى همچون صبر ایّوب بایسته است.

لغزیدن و از راه منحرف شدن، مأیوس گشتن و از صف منتظرین بیرون رفتن، از مبارزه دست کشیدن و به خیل بى تفاوتان پیوستن، بر ظهور دیده فرو بستن و به روز مرّگى و نان به نرخ روز خوردن، سرنوشت محتوم غیر صابرین است.

بى جهت نیست که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید:

(طوبى للصّابرین فى غیبته! طوبى للمقیمین فى محبّته!).(۱۱)

(خوشا به حال صبر کنندگان در دوران غیبت مهدى(علیه السلام)! خوشا به حال پابرجایان در مقام محبت او!)

و در جاى دیگر دست به دعا برداشت و عرض کرد:

پروردگارا برادرانم را به من بنمایان!

یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) که در جمع حاضر بود گفت: آیا ما برادران شما نیستیم اى رسول خدا !؟

آن حضرت فرمود:

نه! شما اصحاب من هستید. و برادران من قومى در آخر زمان هستند که به من ندیده ایمان آورند…

و بعد چونانکه بخواهد سرّ اینهمه تکریم و تعظیم را بنمایاند از استقامت و صبرِ سختِ منتظران فرمود:

(لأحدهم أشدّ بقیّه على دینه من خارط القتاد فى اللّیله الظّلماء أوکالقابض على جمرالغضا اولئک مصابیح الدجى.)(۱۲)

سختى استقامت هر یک از آنان بر دین خود، بیشتر از سختى کسى است که در شبى ظلمانى بخواهد بوته خارى را با دست خود از خار بپیراید، یا کسى که بخواهد ذغال گداخته سوزانى را در مشت نگهدارد. آنان چراغهاى فروزان شبهاى ظلمانى اند.

 

تبلیغ و دعوت

تبلیغ پیام ولایت و دعوت به اطاعت خدا و پیامبر و امام، جلوه با شکوه انتظار منتظران است. آنکس که چشم انتظار دولت با شکوه امام زمان(علیه السلام)اسلام است و به آمیزه نورانى دنیا، در پناه حاکمیت قرآن و دین چشم دوخته است، هرگز این همه را براى نجات شخص خویش نمى طلبد و تنها به فکر سعادت و بهروزى خود نیست، بلکه به نجات و رهایى همه انسانها، همه مستضعفین، همه گمراهان مى اندیشد و به سعادت همه بندگان خدا دل بسته است. چنین کسى نه در دوران و نه در زمان ظهور نمى تواند نسبت به دعوت و تبلیغ دیگران بى تفاوت باشد.

در دوره غیبت هر جا گمراهى را مى بیند و معصیت کارى را مشاهده مى کند مى سوزد و در راستاى هدایت او هر چه از دستش برآید انجام مى دهد. او نه تنها آلودگى و گمراهى مردم را تاب نمى آورد بلکه بر کم توجّهى آنان به ساحت مقدّس مولایش نیز آزرده خاطر و ناراحت مى شود:

در دعاى ندبه مى خواند:

 (عزیز عَلَىَّ أن أبکیک و یخذلک الورى.)

 (مولاى من … بر من دشوار است که بر تو بگریم امّا دیگران تو را وا نهند و در فراقت احساس تأثّر و اندوه نکنند.)

منتظران امام زمان(علیه السلام) در دوره غیبت نه تنها از گروه بى تفاوت ها و گوشه نشین ها نیستند و بر رفتار گناه آلوده بندگان خدا و انحرافات جامعه خود بى خیال و بى احساس نمى گذرند، بلکه شب و روز در تلاش هدایت و دعوت دیگران به سر مى برند و در پیدا و پنهان به کار تبلیغ فرهنگ ولایت و انتظار به بى خبران و غفلت زدگان اشتغال دارند.

امام سجاد(علیه السلام) مى فرماید:

 (المنتظرون لظهوره… الدعاه الى دین اللّه سراً و جهراً.)(۱۳)

 (منتظران ظهور مهدى(علیه السلام)… در پیدا و پنهان دعوت کنندگان به دین خدایند.)

پاورقی

(۱) همان مدرک ، همان حدیث.

 (۲) بحارالأنوار، ج ۸۷ ، ص ۱۴۴ .

 (۳) بحارالأنوار، ج ۶۵، ص ۱۴۱.

 (۴) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵۰.

 (۵) بحارالأنوار،  ج ۵۲،  ص ۱۲۲.

 (۶) مدرک پیشین.

 (۷) بحارالانوار، جلد ۵۱، صفحه ۷۲.

 (۸) بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.

 (۹) کشف الغمّه، ج ۳، ص ۳۱۱ و اعلام الورى، ص ۴۰۱.

 (۱۰) اعلام الورى، ص ۴۰۹ و الزام الناصب، ص ۶۸.

 (۱۱) الزام الناصب، ص ۱۸، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۰۱.

 (۱۲) بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴ و الزام الناصب، ص ۱۳۷.

 (۱۳) بحار، ج ۵۲، ص ۱۲۲.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *