خانه / مقالات / مهدویت / ظهور و پایان انتظار / ظهور و آخرالزمان / اولین گام ظهور در آخرین رمضان

اولین گام ظهور در آخرین رمضان

اولین گام ظهور در آخرین رمضان

امام زمان (عج)

در آخرین ماه رمضان پیش از ظهور حوادثی به وقوع می‌پیوندد که حکایت از نزدیکی بسیار ظهور دارد. آنچه در این ماه اتفاق می‌افتد، در حقیقت اولین گام‌ها برای ظهور است که به بیان آن‌ها خواهیم پرداخت.

خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی در زمان غیر عادی

یکی از مظاهر قدرت الهی که در قالب سنن معجزات جلوه نمایی کرده و اشاره مخصوصی را برای توجه آن دسته از مؤمنان که مخلصانه منتظر ظهور بوده‌اند، به ارمغان می‌آورد؛ کسوف خورشید در روز سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان و خسوف ماه در بیست و پنجم همان ماه است.

از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمودند: « دو نشانه پیش از ظهور قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود: خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. به حضرت عرض کردم: یابن رسول الله! خورشید در انتهای ماه کسوف می‌کند و ماه در نیمه آن خسوف. حضرت فرمودند: خودم می‌دانم چه می‌گویم؛ این دو نشانه‌ای است که از زمان فرود آمدن آدم (از بهشت به زمین) سابقه نداشته است».۱

خسوف ماه معمولاً به خاطر قرار گرفتن زمین در میان خورشید و ماه رخ می‌دهد که زمان آن نیز در نیمه ماه‌های قمری است. کسوف خوشید هم اغلب زمانی است که ماه میان زمین و خورشید قرار گیرد و زمان آن هم در آخر ماه‌های قمری است. چنین حادثه‌ای که دچار بدأ هم نخواهد شد، در زمانی غیر از زمان عادی آن (بنا برگفته روایات) با فرض احتمالات زیر ممکن می‌شود:

  1. این قضیه معجزه گونه و از طریق یکی از اسباب و علل عادی و ناشناخته انجام شود؛ البته با اختلافی ساده و آن هم آگاهی ما از زمان وقوع آن است که البته طریقه حدوث این اعجاز یا کیفیت شکل گیری را نمی‌توان تصور کرد. همین قدر کافی است که بدانیم این معجزه انجام می‌شود؛ آن هم معجزه‌ای که از زمان هبوط حضرت آدم علیه السلام تا کنون سابقه نداشته است و از این رو، محاسبات ستاره شناسان را برهم می‌زند.
  2. به واسطه ممانعت جسمی بزرگ رخ می‌دهد؛ ممکن است یکی از اشیای سرگردان در فضا (بنا بر گفته دانشمندان) به منظومه شمسی نزدیک شده و با قرار گرفتن در مقابل خورشید، مانع رسیدن آفتاب به زمین شود و کسوف پس از ده روز پیش بیاید و همین شی‌ء در اواخر ماه نیز که ماه به شکل هلال دیده می‌شود، در برابر آن قرار گیرد و بر حسب سرعت و حجم آن شی‌ء، خسوف کلی یا جزیی رخ دهد. از جمله نشانه‌هایی که برای ظهور ذکر شده است و با این بخش از مطالب نیز بی ارتباط نیست، این است که نور خورشید از زمان طلوعش تا ۲۳ از طول روز ناپدید می‌شود که این، به جهت آن است که شی‌ء فضایی بین خورشید و زمین قرار گرفته و به مدت ۲۳ از طول روز، مانع رسیدن آفتاب به زمین می‌شود ۲ که بالطبع با کسوفی که از یک تا سه ساعت طول می‌کشد، متفاوت است.
  3. به جهت تغییرات درونی خود خورشید؛ ممکن است انفجارهای عظیم یا تغییرات فیزیکی خاصی در خورشید پدید آید، طوری که مدت مشخصی، اشعه خورشید به اطراف پراکنده نگردد و یا اینکه انفجارهای پشت سر هم ماه رمضان در خورشید، کسوف اواسط ماه را به دنبال داشته باشد و در آخر ماه که از ماه هلالی بیش پیدا نیست، خسوف را ضمیمه کنیم، می‌توان آن‌ها را هم با این احتمال توجیه کرد: توقف خورشید در زمان سفیانی ممکن است که ناشی از انفجاری قوی در خورشید باشد که مانع حرکت کردن خورشید شود یا حرکت آرامی که مانند بازگشت عمل آن برای مدت دو یا سه ساعت باشد یا ظاهر شدن بدنی نمایان در قرص خورشید هم ممکن است ناشی از انفجاری قوی در خورشید باشد که وقتی در سطح خورشید گسترش یابد، به شکل سینه و صورت انسان به نظر برسد. دانشمندان متأخر به حدوث چنین جریانی در خورشید که در حدیث هم می‌توان تأکید بر چنین مطلبی را یافت،‌ اشاره کرده‌اند. امام علی علیه السلام طی حدیثی طولانی پس از ذکر صیحه و ندای آسمانی ماه رمضان می‌فرماید: « از فردای آن، هنگام ظهر خورشید رنگارنگ و سپس زرد شده و در نهایت سیاه و تاریک می‌شود».۳

تاریکی خورشید، دلیل روشنی برای وقوع خسوف ماه در روز بیست و پنجم آن ماه رمضان است و شاید این تفسیر، بهترین تفسیر علمی و نزدیک‌ترین احتمال به واقعیت باشد که احدی پیش از این، به آن اشاره نکرده است و پس از تفکر جدی و عمیق در باب نشانه‌های ظهور و آیات آسمانی که الزاماً نباید این حوادث معجزه باشند، حاصل شده است. ۴

 

ندای آسمانی صیحه

«صیحه»، به صدا و ندا اطلاق می شود و در اینجا، منظور ندایی است که شب بیست و سوم ماه رمضان که همان شب قدر است، از آسمان شنیده می شود. هر جمعیتی آن را به زبان خویش می شنود و از آن حیران و سرگردان می گردد؛ از شنیدن این ندا خوابیده بیدار می شود؛ ایستاده می نشیند؛ نشسته بر سر جای خود میخکوب می شود؛ نوعروسان از شدت ترس از خلوتگاه های خویش بیرون می آیند. این ندا از جبرئیل امین است که به زبانی رسا چنین اعلام می کند:«صبح نزدیک شد. بدانید که حق با مهدی و شیعیان اوست». پس از آن، در بعدازظهر (نزدیک مغرب) شیطان لعین در میان زمین و آسمان ندا میدهد: «آگاه باشید که حق با عثمان و شیعیان اوست».(۵) ظاهراً مراد از «عثمان»، «عثمان بن عنبسه» یا همان سفیانی است.

ظهور

دلیل برخاستن این صدای آسمانی، توجه دادن مردم به نزدیکی ظهور و به وجود آوردن آمادگی درونی در میان مؤمنان مخلص است.

زراره بن اعین از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که فرمود: « “منادی از آسمان ندا می دهد که فلانی فرمانرواست و منادی (دیگری) هم ندا می دهد که همانا علی و شیعیان او رستگارند.” پرسیدم: چه کسی پس از این با مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می جنگد؟ حضرت فرمود: ” مردی از بنی امیه که شیطان ندا می دهد همانا فلانی و پیروان او رستگار می شوند.” گفتم: پس چه کسانی راستگو را از دروغگو تشخیص می دهند؟ امام فرمود: ” آن‌ها که احادیث ما را روایت می کنند و پیش از وقوع این اتفاقات می گویند چنین می شود و می دانند که آن‌ها راستگویند و حق دارند”».۶

 

بیعت کردن سی هزار از قبیله بنی کلب با سفیانی

بنا بر روایات، سفیانی در ماه رجب شورش می‌کند و به مبارزات نظامی و سیاسی و جنگ های خویش جامه عمل می پوشاند و محدوده نفوذ خویش را گسترش می دهد. در این زمان دیگران هم به او می‌پیوندند و مجموعه ها و قبایل غیر دینی به دنبال او راه می افتند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این رابطه فرموده است: «سفیانی با ۳۶۰ سوار شورش می کند تا اینکه به دمشق می رسد و در ماه رمضان هم سی هزار نفر از قبیله بنی کلب با او بیعت می‌کنند». ۷

زهرا رضاییان

بخش مهدویت تبیان

پی نوشت ها:

  1. نعمانی، الغیبه، ص‌۱۸۱.
  2. بحارالانوار، ج‌۵۲، ص‌۲۷۵.
  3. بشارهالاسلام، صص‌۵۹ و ۷۰.
  4. امکان معجزه بودن این جریانات خالی از وجه نیست؛ چرا که اگر بنا بود به هر حال این مطالب به زودی تفسیر علمی آن‌ها توسط دانشمندان آن عصر بیان شود که دیگر تعبیر کردن از آن به آیه (قرآن از معجزه به آیه تعبیر یاد می‌کند)، چندان موجه نمی‌باشد و مردم با اتکاء به گفته دانشمندان، هیجان خود را نسبت به این جریان از دست داده و مسلمانان هم به عنوان یک حادثه دهشتناک نماز آیات می‌خوانند و از آن روی می‌گردانند و این،‌ با آنچه در ابتدای سخن درباره دو دلیل حدوث این دو حادثه گفته شد، متناقض است. به طور خلاصه باید گفت اگر بنا بود که این جریان فوراً تفسیر علمی آن بیان شود، نخواهد توانست آیه یا علامتی برای ظهور شمرده شود یا حداقل در احادیث دیگر لازم نبود این همه روی آن‌ها تکیه شود و گذرا به آن اشاره‌ای می‌کردند. ر.ک: ماهنامه موعود
  5. بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۹۵.
  6. همان، ج ۱۷، ص ۳۰۸.
  7. یومالخلاص، ص۶۷۱.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *