۵ ـ جود و بخشش
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
(مردى به نزد او مى آید و مى گوید: اى مهدى چیزى به من ببخش، عطایى بفرما. پس حضرت مهدى(علیه السلام)آن مقدار از مال را که او بتواند حمل کند در دامنش مى ریزد)(۱).
۶ ـ دعا و عبادت
نمازهاى خاص و دعاهاى فراوانى که از ناحیه مقدّسه امام زمان(علیه السلام)رسیده است، همگى دلالت بر مداومت آن بزرگوار بر دعاها و عباداتى دارند که به یقین بالاترین نشانه بندگى و قوى ترین عامل در تقرّب به سوى خدا به شمار مى آیند.
اگر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) براى آمادگى یافتن جهت دریافت مسئولیت بزرگ رسالت، مأمور به اقامه نماز شب به صورت واجب مى شود، به این معنا است که کثرت بندگى و شدت اهتمام به نماز و دعا و عبادت، لازمه پذیرش مسئولیت هاى بزرگ است و از همین رو، قبول مسئولیت حاکمیت بخشیدن به توحید و عدالت در سراسر دنیا توسط امام زمان(علیه السلام)جز در سایه عبادت هاى همیشگى و دعاهاى پیوسته آن بزرگوار میسّر نیست.
۷ ـ شجاعت و صلابت
رویارویى با همه مشرکان و مستکبران و به زانو درآوردن همه قدرت هاى طاغوتى دنیا، دلاورى بى نظیر و استوارى بى بدیل مى طلبد. کسى که همچون امام حسین(علیه السلام) مرد میدان رزم باشد و همانند امام على(علیه السلام)زرهش پشت نداشته باشد و همچون رسول الله در گرماگرم پیکارها رزمش مایه دل گرمى رزم آوران و حضور قاطعانه اش پشتوانه کفر ستیزان باشد.
۸ ـ صبر و شکیبایى
استقامت و صبر هر انسان را باید با بررسى میزان بلاها و مقدار مشکلات وارده بر او، برآورد کرد. صبورترین و بردبارترین انسان هاى تاریخ چند سال در برابر سختى ها دوام آورده و چه اندازه بلاها و غم ها را تحمل کرده اند؟
به یقین محنت ها و بلاها و مصیبت هاى امام زمان(علیه السلام) در طول این همه قرن، هرگز قابل مقایسه با هیچ انسان دیگرى نیست; زیرا نه تنها کثرت بلاها و طول زمان ابتلائات است که صبر و استقامتى والا مى طلبد; بلکه نوع مسئولیت انسان هم در تعیین میزان استقامت و شکیبایى، تأثیرگذار است و حضرت مهدى(علیه السلام) امام زمان و حجت عالمیان و ولى همه مؤمنان و پدر و سرپرست همه شیعیان است.
طول عمر
از میلاد امام زمان(علیه السلام) (۲۵۵ هـ.) تاکنون، ۱۳۶۳ سال مى گذرد. این عمر طولانى ممکن است دهها، صدها بلکه هزارها سال دیگر ادامه یابد. با این همه هرگز جاى شگفتى نیست; زیرا:
یکم: خداى بزرگى که انسان را از هیچ آفریده و ایجاد و بقاى هر چیزى تنها به اراده او بستگى دارد.
(اِنَّما اَمْرُهُ اِذا اَرادَ شَیْئاً اَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونَ)(۲).
(توانایى دارد که حیات یکى از آفریده هاى خویش را بنا به حکمت هایى، چندین هزار سال طولانى گرداند.)
در قرآن کریم درباره حضرت یونس آمده است که اگر توبه نمى کرد خداوند او را تا روز قیام در شکم نهنگ زنده نگه مى داشت(۳).
دوم: کتاب هاى تاریخ سرشار از داستان انسان هاى کهن سالى است که صدها سال بدون هیچ گونه مریضى و ناراحتى عمر کرده اند. در تورات آمده است که (ذوالقرنین) سه هزار سال عمر کرد(۴). قرآن کریم نیز آن جا که از نوح پیامبر(علیه السلام)سخن مى گوید عمر او را نهصد و پنجاه سال تا پیش از طوفان، ذکر مى فرماید(۵).
سوم: از نظر منطقى در ارتقاى تدریجى عمر یک موجود نمى توان حد خاصى را معین کرد و بالاتر از آن را ناممکن شمرد. پس اگر عمر یک انسان مثلاً ممکن است صد، صد و پنجاه و دویست باشد بالاتر از این هم ممکن است و این سلسله تدریجى اگر به چند هزار سال هم برسد باز هم نمى توان گفت ناممکن است.
چهارم: علم ثابت کرده است که اگر مواد لازم اندامهاى بدن به مقدار متناسب به آنها برسد و همواره از مریضى ها و نارسایى هاى هر یک از آنها پیشگیرى شود، عمر موجودات زنده بطور شگفت انگیزى قابل ازدیاد است. به این ترتیب هیچ بُعدى ندارد که امام زمان(علیه السلام) با توجه به آگاهى هاى خداداده و دانش بى انتهاى خود دهها برابر عمر طبیعى سایر انسانها عمر داشته باشد.
انتظار
عاقبت، روزگار پرمرارت غیبت امام زمان(علیه السلام)به سر خواهد آمد و دوران پر شکوه ظهور و غلبه اسلام و توحید، فرا خواهد رسید.
با چنین دیدگاهى هر کس که به امام زمان(علیه السلام)اعتقاد دارد و پیمان ولایت و طاعت او را بر عهده گرفته است همیشه چشم انتظار خواهد بود و هرگز از حرکت و تلاش براى آماده سازى خویش و جامعه اش دست برنخواهد داشت.
در احادیث شریفه انتظار کشیدن براى مهدى موعود(علیه السلام) همپایه جهاد در راه خدا، بلکه جهاد و شهادت در پیشگاه رسولخدا(صلى الله علیه وآله وسلم) شمرده شده است(۶)، که اولاً نشانگر اهمیت بسیار زیاد انتظار در عصر غیبت، و ثانیاً بیانگر سختى هاى راه انتظار و لزوم مقاومت و سخت کوشى در این مسیر است.
انتظار هرگز به معنى یکجا نشستن و بى تفاوت ماندن و چشم به آینده دوختن نیست. بلکه به پاخاستن و به انحرافات و کژى ها اعتراض نمودن و براى آینده اى روشن و اسلامى، زمینه سازى کردن است.
صفات منتظران
شناخت امام و اعتقاد به امامت
تا امام زمان(علیه السلام)شناخته نشود و امامت او مورد اعتقاد قرار نگرفته باشد چگونه مى تواند انتظار شکل بگیرد؟! و چنین شناخت و اعتقادى اساسى ترین ویژگى منتظران به شمار مى آید از آن رو که خود از ارکان مهم انتظار و مقدمه آن محسوب مى شود. چنانکه در کلام امام سجّاد آمده است:
(أنَّ أهْلَ زَمانِ غَیْبَتِه، اَلْقائِلوُنَ بِاِمامَتِهِ، اَلْمُنْتَظِروُنَ لِظُهُورِهِ، اَفْضَلُ اَهْلِ کُلِّ زَمانْ)(۷)
(همانا مردم زمان غیبت حضرت مهدى(علیه السلام) که به امامت او قائل باشند و در انتظار ظهورش به سر برند برتر از مردم هر زمان دیگرند.)
پرهیزکارى و خوش اخلاقى
معیار کرامت و برترى در اسلام چیزى جز پرهیزکارى نیست.
(اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقیکُمْ)(۸)
چنان که معیار ارزش ایمان، چیزى جز درجات نیکویى اخلاق نیست.
(اَفْضَلُکُم ایماناً، اَحْسَنُکُم اَخلاقاً)
بنابراین، قابل تصور نیست که فضیلت و کرامت انتظار، براى کسانى، خارج از محدوده تقوا و خوش اخلاقى حاصل آید.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
(مَنْ سَرَّ اَنْ یَکوُنَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلَ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنَ الاْخْلاقِ وَهُوَ مُنْتَظَرِ)(۹)
(هر کس دوست بدارد از اصحاب و یاوران قائم(علیه السلام)باشد، باید انتظار بکشد و بر اساس پرهیزکارى و نیکویى اخلاق رفتار نماید; در حالى که چشم انتظار ظهور است.)
فرمان پذیرى
کسى که چشم انتظار امام معصوم خویش است، با اعتقاد به رهبرى همه جانبه او، اطاعتش را واجب مى شمارد و با فرمانبرى از او در دوره غیبت، خود را براى اطاعت بى چون و چرا از او در هنگام ظهور آماده مى سازد.
امام صادق(علیه السلام)فرمود:
(طُوبى لِشَیَعْهِ قائِمَنا الْمُنْتَظِرینَ لِظُهورِهِ فى غَیْبَتِهِ، وَ الْمُطیعینَ لَهُ فى ظُهُورِه)(۱۰)
(خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش در انتظار او به سر مى برند و در دوران ظهورش مطیع او هستند.)
دوستى با دوستان حضرت مهدى(علیه السلام) و دشمنى با دشمنان او
یکى از قابل اعتمادترین معیارهاى دوستى براى هر انسان بررسى دوستى ها و دشمنى هاى او است.
دوستِ دشمن و دشمنِ دوست را هرگز نمى توان دوست نامید; چنان که دوستِ دوست و دشمنِ دشمن را نمى توان دشمن حساب کرد. طبیعى است که هر انسانى دوست دار دوستان محبوب خود و دشمن دشمنان او است. منتظران امام زمان(علیه السلام) که انتظارشان تجلّى محبّت و علاقه و احترام آنان به او است به یقین دوستان امام زمان(علیه السلام) را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن هستند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
(طُوبى لِمَنْ اَدْرَکَ قائِمَ اَهْلَ بَیْتى وَ هُوَ یَاْتَمُّ بِهِ فى غَیْبَتِهِ قَبْلَ قِیامِهِ وَلْیَتَوَلّى اَوْلِیائَهُ وَ یُعادَىَ اَعْدائَه)(۱۱)
(خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درک کرده و در زمان غیبت و قبل از قیامش به او تأسّى مى جویند. دوستانش را دوست مى دارند و با دشمنانش دشمن هستند.)
علامات پیش از ظهور
خداى تبارک و تعالى به خاطر اهمیّت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و نیز به خاطر جلوگیرى از اشتباهات و سوء استفاده ها، علامت هایى را به عنوان نشانه هاى پیش از ظهور مقرّر فرموده است. علامات ظهور را در یک دسته بندى مى توان دو قسمت کرد: علایم قطعى ، علایم غیر قطعى.
علامت هاى قطعى نشانه هایى هستند که در روایات قطعى و متواتر وارد شده و نسبت به ظهور آن ها نیز تأکید شده است. مانند: خروج سفیانى و قتل نفس زکیّه(۱۲).
علامت هاى غیر قطعى نشانه هایى هستند که یا روایات قطعى در مورد آن ها نداریم و یا توسط معصوم(علیه السلام) به حتمى بودن آن ها اشاره اى نشده است; مثل پنج بار خسوف ماه و پانزده بار کسوف خورشید(۱۳).
این علامت ها را در دسته بندى دیگرى مى توان سه قسمت دانست:
علایم غیر طبیعى در عالم تکوین، علایمى در رفتار اجتماعى و آداب انسان ها، پدیده هاى طبیعى ـ مثل خسوف و کسوف متوالى در رمضان، مانند شعله کشیدن آتشى عظیم در شرق آسمان و طلوع خروشید از مغرب ـ و یا مانند کثرت فحشا و زیاد شدن مدّعیان پیامبرى و کشته شدن پنج هفتم انسان ها در جنگ.
آن چه در بررسى علامات ظهور مهم و قابل تأمّل مى باشد این است که، عدم پیدایش هیچ یک از آن ها موجب یقین به تأخیر ظهور نمى تواند باشد; زیرا (خداوند امر فرج را تنها در یک شب به سامان مى رساند)(۱۴) و لازمه چنین امرى انتظارى دایم است، به گونه اى که آمادگى براى ظهور، هر روز تجدید گردد.
ظهور
* نداى، آسمانى فرا رسیدن ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) را به همه انسان ها اعلام خواهد کرد.
* حضرت مهدى(علیه السلام) از کنار خانه کعبه در مسجدالحرام قیام جهانى خویش را آغاز خواهد نمود.
* سیصد و سیزده نفر از بهترین یاران و منتظران براى بیعت با امام زمان(علیه السلام)در کنار کعبه گرد مى آیند.
* حضرت عیسى مسیح(علیه السلام) از آسمان نزول خواهد کرد و در نماز خویش به امام زمان(علیه السلام)اقتدا خواهد کرد.
* یاوران حضرت مهدى(علیه السلام) از گوشه و کنار دنیا به سوى مکّه سرازیر گشته و به فرمان دهى آن بزرگوار به سوى عراق حرکت خواهند کرد.
*لشکر سفیانى در منطقه اى به نام (بیداء) به زمین فرو خواهد رفت و سپاه پیروزمند اسلام همه دنیا را فتح خواهد کرد.
*آن حضرت کوفه را محل استقرار و پایتخت حکومت خود قرار خواهد داد.
دوران پس از ظهور
دوران شکوهمند پس از ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از دیدگاه هاى گوناگون در ضمن احادیث و روایات معصومین(علیهم السلام) به تصویر کشیده شده است:
۱ ـ حاکمیّت اسلام در سراسر گیتى
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
(وقتى قائم قیام کند، هیچ سرزمینى نمى ماند مگر اینکه نداى شهادت به یگانگى خدا و نبوّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در آن به گوش برسد)(۱۵).
۲ ـ اقامه کامل حدود الهى
امام کاظم(علیه السلام) در تفسیر آیه ۱۷ سوره حدید فرمود:
(این که خداوند زمین را بعد از مرگش زنده مى کند، مراد این نیست که زمین را با باران زنده مى کند، بلکه خداوند مردانى را برمى انگیزد که زمین را با احیاى عدالت واقامه حدود الهى زنده سازند)(۱۶).
۳ ـ احیاى معارف قرآنى
حضرت امام على(علیه السلام) در ذکر دست آوردهاى قیام حضرت مهدى(علیه السلام) مى فرمایند:
(آن زمان که مردم قرآن را طبق هواهاى خویش توجیه کرده باشند او رأى و فکر آنان را به سمت قرآن سوق مى دهد و آن را در خدمت حقایق قرآنى قرار مى دهد… پس به شما نشان خواهد داد که چگونه کتاب وسنّت فراموش شده و مفاهیم زنده آن را احیا خواهد کرد)(۱۷).
۴ ـ نابودى ستم و برقرارى عدالت
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
(مهدى از فرزندان من است. او را غیبتى هست. هنگامیکه ظهور کند، زمین را از عدل و داد آکنده سازد; همانگونه که از ظلم و ستم پر شده باشد)(۱۸).
۵ ـ تجدید اسلام
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
(آنچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) انجام داد او نیز انجام مى دهد، بنیان هاى پیشین را درهم مى شکند، چنان که رسول اللّه(صلى الله علیه وآله وسلم)امر جاهلیّت را در هم شکست. و او اسلام را دوباره از سر مى گیرد.)(۱۹)
۶ ـ کمال دانش در بین مردم
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
(علم بیست و هفت حرف است. همه معارفى که پیامبران(علیهم السلام)آورده اند، فقط دو حرف است. وقتى که قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف دیگر علم را ابراز کند و آن را در بین مردم گسترش دهد)(۲۰).
۷ ـ رشد عقلى
امام باقر(علیه السلام) فرمود:
(وقتى قائم ما قیام کند، خداوند دست بر سر بندگان نهد و عقول آنان را جمع کند و سامان بخشد و فکر و اندیشه آنان را کامل گرداند)(۲۱).
۸ ـ امنیت و آسایش
از صحف ادریس(علیه السلام) نقل شده که:
(در زمان خروج قائم آل محمد(علیه السلام)به زمین امنیّت بخشیده مى شود، ضرر رسانیدن به هم و ترس از یکدیگر از بین مى رود)(۲۲).
وامیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
(در آن زمان زنى بین عراق تا شام پیاده مى رود; در حالى که هیچ کس و هیچ چیز او را نمى ترساند)(۲۳).
۹ ـ یگانگى و محبّت در بین مردم
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
(لَوْقَدْ قامَ قائِمَنا…لَذَهَبَتِ الشَّحْناءَ مِنْ قُلُوبِ الْعِبادْ)(۲۴)
(اگر قائم ما قیام کند،…کینه و ستیزه و جدل از دل هاى بندگان برود.)
۱۰ ـ تطهیر زمین از گناه
امام صادق(علیه السلام) در بیان حال مردم پس از ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) فرمود:
(وَ لا یَعْصُونَ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فى اَرْضِهْ)(۲۵)
(مردم در زمین به نافرمانى خدا نمى پردازند.)
سخن آخر
شناخت امام زمان(علیه السلام) شناختى تعهد آفرین و مسئولیت آور است.
تمسک به ریسمان ولایت، رعایت تقوا و پرهیز از مخالفت امام زمان(علیه السلام)، مبازره و تلاش براى زمینه سازى ظهور، استقامت در طریق محبت و یارى رسانى به امام(علیه السلام)، دعاى همیشگى براى نزدیک شدن ظهور و عملى شدن اهداف مقدس آن بزرگوار، وظایف و مسئولیت هایى هستند که یک شیعه منتظر هرگز در انجام آن ها کوتاهى نمى کند.
ممکن نیست کسى امام زمان(علیه السلام) را بشناسد و با اهداف و آرمان هاى او آشنا باشد، با این همه، آرام بنشیند و در برابر آن چه که امام زمان(علیه السلام) ـ بلکه بالاتر از او خداى امام زمان(علیه السلام)ـ از او مى خواهد بى تفاوت بماند.
خاتمه کلام
از ناحیه مقدسه امام زمان(علیه السلام) علاوه بر توقیعات شریفه اى که در زمان غیبت صغرى نگاشته شده و متضمّن پاسخ گویى آن بزرگوار به سئوالات عدیده شیعیان و موالیان است، دعاها و زیارات خاصه اى نیز نقل شده است که مداومت بر آن ها داراى اثراتى فراوان در ارتقاى معنوى و برآورده شدن حاجات مؤمنین است.
اینک در پایان این دفتر به ذکر یکى از این دعاها که مشهور به استغاثه به حضرت مهدى(علیه السلام)است ، مى پردازیم.
مرحوم (سید على خان) در کتاب (کلم الطیّب) فرموده است: این استغاثه اى است به حضرت صاحب الزمان(علیه السلام)، هر جا که باشى دو رکعت نماز به حمد و هر سوره اى که خواهى بگذار، سپس رو به قبله زیر آسمان بایست و بگو:
سَلامُ اللّهِ الْکامِلُ التّامُّ الشّامِلُ الْعامُّ وَ صَلَواتُهُ الدّائِمَهُ وَ بَرَکاتُهُ الْقائِمَهُ الْتّامَّهُ عَلى حُجَّهِ اللّهِ وَ وَلِیِّهِ فِى اَرضِهِ وَ بِلادِهِ وَ خَلیفَتِهِ عَلى خَلْقِهِ وَ عِبادِهِ وَ سُلالَهِ الْنُبُّوَّهِ وَ بَقِیَّهِ الْعِتْرَهِ وَ الْصَّفْوَهِ صاحِبِ الْزَّمانِ وَ مُظْهِرِ الأیمانِ وَ مُلَقِّنِ اَحْکامِ الْقُرآْنِ وَ مُطَهِّرِ الاَْرْضِ وَ ناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَ الْعَرْضِ وَ الْحُجَّهِ الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الاِْمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِىِّ وَ ابْنِ الأَئِمَّهِ الطّاهِرینَ الْوَصِىِّ بْنِ الأَوْصِیاءِ الْمَرْضِیّینَ الهادِى الْمَعْصُومِ ابْنِ الأَئِمَّهِ الْهُداهِ الْمَعْصُومینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُعِزَّ الْمُؤْمِنینَ الْمُسْتَضْعَفینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا مُذِلَّ الْکافِرینَ الْمُتَکَبِّرینَ الْظّالِمینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَولاىَ یا صاحِبَ الزَّمانِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَهَ الزَّهْرآءِ سِیِّدَهِ نِساءِ الْعالَمینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الاَْئِمَّهِ الْحُجَجِ الْمَعْصُومینَ وَ الاِْمامِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِص لَکَ فِى الْوَِلایَهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاِْمامُ الْمَهْدِىُّ قَوْلاً وَ فِعْلاً وَ اَنْتَ الَّذى تَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً فَعَجَّلَ اللّهُ فَرَجَکَ وَ سَهَّلَ مَخْرَجَکَ وَ قَرَّبَ زَمانَکَ وَ کَثَّرَ اَنْصارَکَ وَ اَْعوانَکَ وَ اَنْجَزَ لَکَ ما وَعَدَکَ فَهُوَ اَصْدَقُ الْقآئِلینَ وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ یا مَوْلاىَ یا صاحِبَ الزَّمانِ یَابْنَ رَسُولِ اللّهَ حاجَتى کَذا وَ کَذا (و به جاى کذا و کذا حاجات خود را ذکر کند) فَاشْفَعْ لى فى نَجاحِها فَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِحاجَتى لِعِلْمى اَنَّ لَکَ عِنْدَاللّهِ شَفاعَهً مَقْبُولَهً وَ مَقاماً مَحْمُوداً فَبِحَقِّ مَنِ اخْتَصَّکُمْ بِاَمْرِهِ وَارْتَضاکُمْ لِسِرِّهِ وَ بِالشَّانِ الَّذى لَکُمْ عِنْدَاللّهِ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُ سَلِ اللّهَ تَعالى فى نُجْحِ طَلِبَتى وَ اِجابَهِ دَعْوَتى وَ کَشْفِ کُرْبَتى
و بخواه هر چه خواهى که برآورده مى شود انشاءاللّه تعالى. مرحوم محدث قمى در کتاب مفاتیخ الجنان مى فرماید: بهتر آن است که در رکعت اول نمازِ این استغاثه، بعد از حمد سوره (انا فتحنا) بخواند و در رکعت دوم سوره (اذا جاء نصر اللّه) بخواند.
پاورقی
(۱) کنزالعمال، جلد ۶، ص۳۹; و ینابع الموده، ص۴۳۱.
(۲) یس(۳۶)، آیه ۸۲.
(۳) صافات(۳۷)، آیه ۱۴۴.
(۴) منتخب الاثر، ص۲۷۶.
(۵) عنکبوت(۲۹)، آیه ۱۴.
(۶) بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۲۶.
(۷) بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲، ح۴.
(۸) سوره حجرات (۴۹)، آیه ۱۳.
(۹) بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۰، ح۵۰.
(۱۰) بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۰، ح۷۶.
(۱۱) بحار، ج۵۱، ص۷۲
(۱۲) منتخب الاثر، ص۴۳۹
(۱۳) همان، ص۴۴۰
(۱۴) منتخب الاثر، ص۱۴۴
(۱۵) (اِذا قامَ الْقائِمُ لا تَبْقى اَرْضٌ اَلاّ نُودِىَ فیها شَهادَهَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ اللّه) بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۴۰.
(۱۶) مکیال المکارم، ج۱، ص۸۱.
(۱۷) نهج البلاغه، خطبه ۱۳۴، ملاحم.
(۱۸) (اَلْمَهْدىُّ مِنْ وُلْدى، تَکوُنَ لَهُ غَیْبَهٌ، اِذا ظَهَرَ یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً) ینابیع الموده، ص۴۴۸.
(۱۹) (وَسَیَسْتَأنِفُ الاِْسْلامَ جَدیداً) مکیال المکارم، ج۱، ص۵۷.
(۲۰) بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۶.
(۲۱) منتخب الاثر، ص۴۸۳، به نقل از کافى.
(۲۲) بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۸۴.
(۲۳) مکیال المکارم، ج۱، ص۱۰۱.
(۲۴) مدرک پیشین.
(۲۵) منتخب الاثر، ص۴۹۷.