برترین راه تقرب به خداوند:
مسلما راه تقرب به خداوند، انجام دستورات ودوری از منهیات او است. ولی در میان فرائض دینی، هیچ فریضه ای (پس از توحید ونبوت) به اهمیت ولایت نمی باشد. لذا است که برترین راه تقرب به خدا، ولایت آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم است. رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در همین زمینه فرمودند: (لکلّ أمر سیّد وحبّی وحبّ علی سیّد ما تقرَّب به المتقرّبون من طاعه ربّهم). در هر کاری رتبه برتری وجود دارد، ومحبت من ومحبت علی، برترین طاعتی است که افراد می توانند از طریق آن به خدا تقرب جویند.(۱) لذا در نظام آفرینش، مقام آن مخلوقی برتر است که در امر ولایت، اعتقاد واخلاص بیشتری نشان داده باشد. در همین راستا، انبیا در عالم قبل، با آزمون ولایت برگزیده شده، مقام رفیع نبوت، به این دلیل به آنان واگذار شد که در آن آزمایش، آنان ولایت را در درجه بالاتری پذیرفته، ونسبت به اهل بیت علیهم السلام خضوع بیشتری داشتند. حضرت باقر علیه السلام فرمودند: … آن گاه خداوند از انبیاء میثاق گرفته، فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ سپس خداوند فرمود: آیا محمد پیامبر من وعلی رهبر مومنین نمی باشد؟ همه آنها پذیرفتند. لذا نبوت آنها تثبیت شد. گزینش انبیای اولو العزم، از میان گروه کثیر انبیا ورسل نیز به آزمون ولایت ومعرفت اهل بیت وپذیرش غیبت وظهور حضرت مهدی علیه السلام بود. امام باقر در ادامه حدیث فوق فرمودند: وخداوند از پیامبران اولو العزم عهد گرفت به اینکه: من پروردگار شما ومحمد پیامبر من وعلی امیر مومنان بوده، جانشینان او صاحب ولایت وخزانه دار علم من خواهند بود ومهدی کسی است که توسط او دینم را یاری کرده، دولتم را ظاهر می سازم وبه واسطه او از دشمنانم انتقام می گیرم وبه واسطه او در زمین، با اشتیاق یا کراهت بندگی خواهم شد. همه آنها گفتند: پروردگارا به همه مطالب فوق اقرار کرده شهادت می دهیم. ولی آدم (توقف نموده) نه انکار کرد ونه اقرار نمود، لذا مقام اولو العزمی برای آن پنج پیامبر، به علت پذیرش ولایت مهدی تثبیت شده، برای آدم این مقام قرار نگرفت. زیرا او نسبت به مهدی (در ابتداء امر) اقرار ننمود. آن گاه امام علیه السلام به این آیه شریفه استناد کردند: (وَلَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً)(۲) ما از قبل بر آدم عهدی کردیم، ولی آدم عهد ما را فراموش کرد وما او را صاحب عزم نیافتیم.(۳) ملائکه آسمانها نیز با همین ملاک از میان دیگر مخلوقات، گزیده شده، در این مقام منصوب گردیده، ورمز درجات گوناگون آنان نیز به همین امر برگشت می کند. امام صادق علیه السلام فرمودند: ملائکه الهی با همه تقربی که به حق متعال دارند، به علت همین اعتقادی که شما بر آن هستید (عقیده ولایت) به مجاورت خداوند راه یافته اند…(۴) در روایت دیگری، آن حضرت، پس از بیان کثرت تعداد ملائکه می فرمایند: (ما منهم أحد إلاَّ ویتقرَّب کلّ یوم إلى الله بولایتنا أهل البیت ویستغفر لمحبّینا ویلعن أعدائنا) همه ملائکه، هر روز با ولایت ما اهل بیت بسوی خدا تقرب جسته، برای محبین ما استغفار نموده دشمنان ما را نفرین می کنند. آن گاه امام علیه السلام، این گونه به قرآن استناد فرمودند: (الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤْمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا).(۵) حاملان عرش واطرافیان آنها (ملائکه)، با حمد پروردگارشان خدا را تسبیح گفته، برای افراد مومن طلب آمرزش می کنند.(۶) وقتی پدر ما حضرت آدم علیه السلام به علت عدم یقین به امام زمان علیه السلام، از مقام والای اولو العزمی تنزل می کند ودیگر انبیا با پذیرش آن به این مقام ارتقاء یابند، آیا در عصر حاضر، برای ما، راهی جز اخلاص در قبول ولایت امام زمان علیه السلام وارتباط وتوسل به آن حضرت در تقرب به خداوند وجود خواهد داشت؟ آری، ولایت امام زمان علیه السلام بالاترین راه تقرب به حق متعال ومحکمترین ریسمان ایمان در عصر حاضر است. امام صادق علیه السلام از یکی از اصحابشان پرسیدند: کدام ریسمان ایمان محکمتر است؟ گفتند: نماز، فرمودند: نماز فضیلت دارد، ولی محکمترین ریسمان ایمان نیست. گفتند زکات. فرمودند: زکات فضیلت دارد، ولی محکمترین ریسمان ایمان نیست. گفتند: روزه ماه رمضان… حج وعمره… جهاد در راه خدا وامام در هر یک، با تایید فضیلت این اعمال، آن را محکمترین ریسمان ایمان ندانستند. هنگامی که اصحاب از پاسخ ناتوان شدند. امام فرمودند: (إنَّ أوثق عری الإیمان الحبّ فی الله والبغض فی الله وتوالی ولیّ الله وتعادی عدوّ الله). بدرستی که محکمترین وقابل اعتمادترین ریسمانهای ایمان، تولی وتبری وقبول ولایت اولیاء خدا ودشمنی با دشمنان خدا است.(۷)
تنها راه نجات:
همان طور که در فصل اول گفته شد، ایمان غیر از اسلام است. مسلمان (گوینده شهادتین) از اسلام خویش در دنیا بهره مند می شود: ارث می برد، ازدواج می کند واز حقوق یک مسلمان در جامعه بهره مند است. ولی مومن، یعنی آن کس که مطیع ولایت آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم است، علاوه بر اینکه در بهره وری از آثار دنیوی اسلام، با مسلمان برابر است، مزیتی که دارد این است که از آثار معنوی واخروی ایمان نیز بهره مند است، در حالی که مسلمان غیر مومن از آن بهره ای ندارد. وآن عبارت است از: قبول اعمال ونجات اخروی وشفاعت اولیاء خدا در عالم آخرت. در حدیث شیعه واهل سنت آمده که عمر بن خطاب از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم درباره صحت این روایت پرسید که: (من قال: لا إله إلاَّ الله، محمّد رسول الله دخل الجنّه). کسی که به توحید ونبوت معتقد باشد، اهل بهشت است. رسول خدا حدیث فوق را تایید نموده، فرمودند: (نعم، إذا تمسَّک بمحبّه هذا وولایته). آری، بشرط اینکه به محبت علی بن ابی طالب وولایت او متمسک باشد.(۸) یعنی ولایت آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم در دنیا وآخرت به مانند دژ مستحکمی است که انسان را از عذاب الهی حفظ می کند(۹)، زیرا امام رضا علیه السلام در روایتی از اجداد طاهرینشان از رسول خدا از جبرئیل، از میکائیل، از اسرافیل، از لوح از قلم نقل نمودند، که خدای تبارک وتعالی فرمود: (ولایه علی بن أبی طالب حصنی فمن دخل حصنی أمن من عذابی). ولایت علی بن ابی طالب سنگر من است، هر کس که در این سنگر وارد شود از عذاب الهی ایمن است.(۱۰) رمز این سخن این است که در مراحل مختلف از عالم آخرت، قبل از هر گونه محاسبه وپرسشی، از امر ولایت واعتقاد به امامت ائمه هدی علیهما السلام می پرسند، وآن کس که پاسخگو نباشد نجات نخواهد یافت. ابن حجر عسقلانی _ دانشمند بزرگ اهل سنت _ از یونس بن خباب نقل می کند که پس از توضیح درباره چگونگی عذاب قبر، گفت: در اینجا مطلبی است که ناصبی ها (دشمنان اهل بیت) آن را پنهان داشته اند! گفتم: آن مطلب چیست؟ گفت: (إنَّه لیسئل فی قبره: من ولیّک، فإن قال: علی نجی). در عالم قبر درباره امامت می پرسند، اگر فرد بگوید: امامم علی است نجات پیدا می کند.(۱۱) در قیامت نیز آن گاه که نامه اعمال را منتشر کنند، عنوان نامه عمل هر کس، موضع او در قبال امر ولایت است.(۱۲) وعبور از پل صراط نیز نیازمند اعتقاد به ولایت بوده، منکر ولایت در جهنم سقوط نموده، پیرو اهل بیت امکان عبور دارد(۱۳) که امام صادق به نقل از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در روایتی که سنی وشیعه نقل کرده اند فرمودند: (أثبتکم قدماً علی الصراط أشدّکم حبّاً لأهل بیتی). کسی از شما بر پل صراط ثابت قدم تر است که محبت بیشتری به اهل بیت من دارد.(۱۴) در زیارت جامعه نیز می خوانیم: (بکم یُسلک إلى الرضوان وعلى من جحد ولایتکم غضب الرحمن) با ولایت شما است که افراد به بهشت می روند وبر منکرین ولایت شما، خشم خدا خواهد بود. مفسر بزرگ اهل سنت، آلوسی در ذیل آیه: (وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ)(۱۵)، ایشان را از حرکت بازدار، آنها باید مورد رسیدگی قرار گیرند، درباره موضوع پرسش، اقوالی نقل کرده، آن گاه گوید: (وأولى هذه الأقوال إنَّ السؤال عن العقائد والأعمال ورأس ذلک لا إله إلاَّ الله ومن أجلّه ولایه علی کرَّم الله وجهه). بالاترین اقوال اینکه: سئوال از عقائد واعمال است ودر راس همه عقائد توحید، وبرترین این اعتقادات ولایت علی علیه السلام است.(۱۶) به امام باقر علیه السلام خبر رسید که عکرمه، غلام ابن عباس، که مردی خبیث ودشمن اهل بیت بود، در حال مردن است. فرمودند: اگر قبل از مرگ به او برسم به او مطلبی می آموزم که به آتش جهنم دچار نشود. اصحاب عرض کردند: (او که مرد) پس آن مطلب را به ما بیاموزید! فرمودند: (والله ما هذا إلاَّ الأمر الذی أنتم علیه). به خدا قسم این مطلب جز همین اعتقاد به ولایت که شما بر آن هستید نمی باشد.(۱۷) لذا است که بزرگترین محدث اهل سنت _ بخاری _ از قول رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده است که درباره قیامت فرمودند: (لیردنَّ علیَّ حوضی أقوام فیختلجون فأقول: أصحابی، فیقال: إنَّک لا تدری ما أحدثوا بعدک، فیختلجون).(۱۸) گروههائی از امت اسلام در قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد شده، ملائکه مانع آمدن آنها می شوند، من می گویم: خدایا اصحابم (از رسیدن به من مانع شده اند)، پاسخ گفته می شود: تو نمی دانی پس از مرگ تو آنها چه کرده اند، پس مانع آمدن آنها ونجات آنها می گردند. یعنی اگر فرد، از اصحاب پیامبر نیز باشد وبه راه پیامبر جان فشانی کرده باشد، اگر پیرو ولایت نباشد نجات نخواهد یافت. پس رمز نجات اهل بهشت، ولایت اهل بیت وسر شقاوت اهل جهنم، انکار ولایت اهل بیت است، که امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه: (فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلا جَانٌّ)(۱۹) در روز قیامت، از گناهان (برخی) انسانها وجن ها پرسش نخواهد شد (مورد شفاعت قرار می گیرند). فرمودند: (والله لا یُرى منکم فی النار اثنان، لا والله، ولا واحد). به خدا قسم از شما شیعیان(۲۰) در جهنم دو نفر حتَّى یک نفر هم دیده نمی شود.(۲۱) ونیز فرمودند: (أمَا والله ما هلک من کان قبلکم وما هلک من هلک حتَّى یقوم قائمنا إلاَّ فی ترک ولایتنا وجحود حقّنا). به خدا قسم علت هلاکت اقوام قبل از شما واقوام بعد، تا زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام، چیزی جز ترک ولایت ما وانکار حق امامت وخلافت ما نیست.(۲۲) بنابراین، راه نجات ما که در عصر غیبت حضرت مهدی علیه السلام قرار گرفته ایم، نیز چیزی جز پناه بردن به ولایت ومحبت وانتظار ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نیست. از این روست که در زیارت آن حضرت، خطاب به آن بزرگوار عرض می کنیم: (أشهد أنَّ بولایتک تُقبل الأعمال وتزکّى الأفعال وتضاعف الحسنات وتمحى السیّئات، فمن جاء بولایتک واعترف بإمامتک، قبلت أعماله وصدقت أقواله وتضاعفت حسناته ومحیت سیّئاته، ومن عدل عن ولایتک وجهل معرفتک واستبدل بک غیرک کبَّه الله علی منخره فی النار ولم یقبل له عملاً ولم یقم له یوم القیامه وزناً) گواهی می دهم که به ولایت تو (ای امام زمان)، (خدا) اعمال را پذیرفته، افعال را پاکیزه کرده، حسنات را دو برابر نموده، گناهان را پاک می کند. پس کسی که معتقد به ولایت تو باشد وبه امامت تو اعتراف کند، اعمالش پذیرفته شده، گفتارهایش تصدیق شده، حسناتش دو برابر وگناهانش محو خواهد شد وآن کس که از ولایت تو سر باز زند ومعرفت تو را جاهل باشد وبه جای تو دیگری را به امامت بپذیرد، خداوند او را به صورت در آتش پرتاب می کند وعمل او را نمی پذیرد، برای سنجش اعمال او میزانی اقامه نمی کند.
شرط لازم برای مغفرت حق:
یکی از جلوه های رحمت بیکرانه خدای متعال، مغفرت او است. از اسماء او غفور، غفار، تواب، غافر الذنب وخیر الغافرین است که خداوند صد وده بار در قرآن به این اوصاف، توصیف گردیده است. ولی برخورداری از مغفرت خداوند متعال، شرائطی دارد که مهمترین آنها شرط ایمان است. (یا قَوْمَنا أَجِیبُوا داعِیَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ). ای قوم ما، دعوت پیامبر را اجابت کرده، به او ایمان آورید تا خداوند، گناهان شما را ببخشاید وشما را از عذاب دردناک پناه دهد.(۲۳) بدین جهت کسانی که از ایمان بهره ندارند، از این رحمت واسعه الهی بی بهره اند، حتَّى در صورت شفاعت اولیاء خدا، آنان، مورد فضل ومغفرت حق قرار نمی گیرند. (اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ). ای پیامبر، اگر برای آنان طلب مغفرت نمایی یا اینکه این کار را نکنی، حتَّى اگر هفتاد بار هم برای آنها استغفار کنی، خدا هرگز آنان را نمی آمرزد، زیرا آنان به خدا وپیامبرش کافرند.(۲۴) در فصل دوم نیز بیان کردیم که از شرائط لازم ایمان، اعتقاد به ولایت دوازده امام ومحبت آنان وبیزاری از دشمنان آنان است. لذا کسی که از نعمت ولایت اهل بیت ومعرفت امام زمان علیه السلام برخوردار نیست، از رحمت حق در عالم آخرت وشفاعت اولیاء خدا بی بهره خواهد بود. امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه: (وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى). بدرستی که من بسیار آمرزنده ام کسی را که توبه کند، ایمان داشته باشد وعمل نیکو انجام دهد آن گاه به هدایت رهنمود گردد.(۲۵) فرمودند: آیا ندیدی که خداوند چگونه (مغفرت خویش را به ولایت ما) مشروط کرده است؟ زیرا توبه وایمان وعمل صالح سودی ندارند، مگر اینکه فرد هدایت شود. بخدا قسم اگر فرد، در راه بندگی تلاش فراوان نیز کند، اعمال او پذیرفته نمی شود مگر اینکه هدایت شده باشد. راوی گوید: عرض کردم: قربانت شوم، بسوی چه کسی هدایت شده باشد؟ فرمودند: بسوی ما.(۲۶)
بدین روی برای رحمت حق ومغفرت او وشفاعت اولیائش در مواقف سهمگین عالم آخرت، راهی جز ولایت آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم ودر زمان ما، محبت ومعرفت امام زمان علیه السلام وانتظار ظهور آن حضرت وجود ندارد. رسول خد صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: (حبّی وحبّ أهل بیتی نافع فی سبعه مواطن أهوالهنَّ عظیمه: عند الوفاه، وفی القبر، وعند النشور، وعند الکتاب، وعند الحساب، وعند المیزان، وعند الصراط). حب من واهل بیت من در هفت جایگاه که بشدت هراسناک می باشند، سودمند است: در لحظه مرگ ودر داخل قبر ودر حشر ونشر وبهنگام (دادن) نامه اعمال ودر زمان محاسبه اعمال ودر موقف سنجش اعمال ودر (گذر) از پل صراط.(۲۷) این مطلب، فقط در آثار ما شیعیان نیامده، کتب اهل سنت نیز بدان اقرار دارند. در روایتی که آنان از رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم نقل کرده اند، آمده است: (معرفه آل محمّد براءه من النار، وحبّ آل محمّد جواز على الصراط، والولایه لآل محمّد أمان من العذاب). معرفت آل محمد شرط دوری از آتش جهنم است ودوستی آل محمد لازمه عبور از صراط است وولایت آل محمد باعث محفوظ بودن از عداب الهی است.(۲۸) محبت اهل بیت علیهم السلام آن چنان رحمت الهی را بر انسان سرازیر می کند که حتَّى اگر غیر مسلمانی یافت شود که محب اهل بیت باشد، گر چه به علت عدم ایمان به دیگر مبانی دین، راهی به بهشت برین الهی ندارد، ولی با محبت اهل بیت، از عداب الهی در جهنم مصون خواهد ماند. ابن عباس گوید: مردی یهودی بشدت به حضرت علی علیه السلام علاقه داشت، ولی قبل از اینکه مسلمان شود مرد. بعد از مرگ او، خدای بزرگ فرمود: اما او را از بهشت من بهره ای نیست، ولی ای آتش او را بی قرار مکن.(۲۹) ولی دنیا، دار حجاب است وبسیاری از این حقائق بر حواس ما پوشیده است. حقیقت اینست که ما در لحظه چشم بستن از دنیا وچشم گشودن به حقائق عالم آخرت است که بزرگی نعمت ولایت واهمیت آن را در می یابیم. امام صادق علیه السلام پس از آنکه لازمه ایمان را معرفت امام زمان علیه السلام معرفی کردند، به بیان آثار اخروی این معرفت پرداخته، فرمودند: (وأحوج ما یکون أحدکم إلى معرفته إذا بلغت نفسه هیهنا _ وأهوى بیده إلى صدره _). در لحظه مرگ آن هنگام که جان شما به سینه برسد، بیش از هر زمان دیگر به معرفت امام نیازمندید.(۳۰) پس چه بهتر که تا نفس باقی است، در مسیر ولایت اهل بیت بکوشیم وبا امام زمان علیه السلام آشنا شویم. وشیرینی محبت آن بزرگوار وپدران گرامش را در قلب خویش احساس نماییم تا شاید مورد لطف ورحمت ومغفرت حق قرار گیریم.
هدایت الهی:
در منطق قرآن، حیات وزندگی، در آثار ظاهری آن از قبیل تنفس وحرکت و… نیست، بلکه در نور ایمان وشناخت خدا وپیامبر واعتقاد به معاد ودین می باشد. به همین دلیل قرآن کریم، منکرین حقائق دینی را مرده وناشنوا وساکنان ظلمت قلمداد می نماید ومی فرماید: (وَما یَسْتَوِی الأَْعْمى وَالْبَصِیرُ * وَلاَ الظُّلُماتُ وَلاَ النُّورُ * وَلاَ الظِّلُّ وَلاَ الْحَرُورُ * وَما یَسْتَوِی الأَْحْیاءُ وَلاَ الأَْمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ). نه کور وبینا مساوی اند ونه تاریکیها با نور، ونه سایه وگرما ونه زندگان با مردگان، بدرستی که خداوند هر که را بخواهد شنوا می کند ولی تو نمی توانی ساکنان قبرها را شنوا کنی.(۳۱) بدین جهت، فرزند مومنی که به تقدیر خدا از خانواده ای کافر متولد شده است، مصداق: (یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ)(۳۲) است. یعنی او زنده ای است که از مرده یعنی از کافر وبی دین بیرون آمده است.(۳۳) لذا است که در روایات اهل بیت علیهم السلام، حیات حقیقی زمین، در ظهور امام زمان حضرت مهدی علیه السلام وگسترش حکومت آن حضرت بر سر تا سر زمین قلمداد شده است. قرآن کریم می فرماید: (اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الأَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها). بدانید که خداوند زمین را بعد از مرگش زنده خواهد گردانید.(۳۴) امام باقر علیه السلام درباره آیه فوق فرموده اند: (یحییها الله عزَّ وجلَّ بالقائم علیه السلام بعد موتها، بموتها: کفر أهلها والکافر میّت). خدای بزرگ، زمین را بعد از مرگش به حضرت مهدی علیه السلام زنده می دارد. مرگ زمین، کفر ساکنان آن بوده وکافر مرده است.(۳۵) با توجه به آنچه در فصول گذشته آمد، تنها کسانی که به هدایت الهی، خلفاء رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم را شناخته، پیرو آن بزرگواران می باشند، از نظر قرآن حیات داشته، منحرفین از طریق ولایت به مردگان می مانند، زیرا قرآن کریم می فرماید: (أَوَمَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَجَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها). آیا کسی که مرده بود وما او را زنده گردانیدیم وبرای او نوری قرار دادیم که با آن نور در میان مردم حرکت می کند، مانند کسی است که در تاریکی ها بوده از آن خارج نمی گردد؟(۳۶) وحضرت باقر علیه السلام در تفسیر آیه فوق فرمودند: (المیّت الذی لا یعرف هذا الشأن). مرده کسی است که به خلافت اهل بیت معتقد نیست.(۳۷) بنابراین، نوری که خداوند به وسیله آن، مردگان را زنده می گرداند، امامت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ودیگر فرزندان مطهر آن حضرت می باشد.(۳۸) پس ولایت آل محمد صلى الله علیه وآله وسلم زنده کننده انسان بوده، انسان را از مرگ حقیقی نجات می بخشد. امام صادق علیه السلام منظور از حیات در آیه شریفه زیر را ولایت معرفی نمودند: (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ).(۳۹) بنابراین، معنای آیه بنابر تفسیر آن حضرت اینگونه خواهد بود: ای افراد مومن، سخن خدا ورسول را اجابت کنید آن زمان که پیامبر شما را به سوی ولایت علی بن ابی طالب که با آن زنده خواهید شد، می خواند.(۴۰)
بدین جهت آن کسانی که از این دعوت پیامبر، یعنی امر او به تبعیت از ولایت وامامت حضرت امیرالمومنین علیه السلام اطاعت ننموده، به ولایت اهل بیت پشت کردند، از نور هدایتی که با قبول توحید ونبوت، تا قبل از این بر حیات آنان سیطره داشت بیرون رفته، در ظلمات گمراهی غرق شده، همراه با رهبران طاغوتی خویش در عذاب الهی جایگیر خواهند شد. سند ما روایت ارجمندی است که در ذیل آیه زیر نقل گردیده است. خدای متعال می فرماید: (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ). خدا سرپرست افراد با ایمان بوده آنان را از تاریکیها به سوی نور هدایت می کند. وکسانی که کافرند، تحت سرپرستی طغیانگرها هستند که این رهبران طاغوتی، آنان را از نور به سوی تاریکی بیرون می برند. اینان اصحاب آتشند که در آن جاودانه خواهند بود.(۴۱) هنگامیکه عبدالله بن ابی یعفور در محضر امام صادق علیه السلام از حسن اخلاقی برخی مخالفین ولایت، وکج رفتاری پیروان اهل بیت ابراز شگفتی نمود، امام صادق علیه السلام غضبناک شده، با سخنان زیر، دید ظاهر بین او را اصلاح نموده، معیار درست ارزیابی را ابراز فرمودند: کسی که با پیروی از رهبری پیشوایی ظالم که خدا او را منصوب ننموده، خدا را بندگی کند، دین ندارد، وبر آن کس که به ولایت امام عادلی که از طرف خدا می باشد معتقداست، سرزنشی نخواهد بود.
یعنی قبل از اینکه به رفتار این دو گروه بنگری، باید عقیده آنها را بسنجی وملاک ومعیار اصلی، اعتقاد درست بوده، در مرحله بعد، عمل قرار دارد. آنگاه امام علیه السلام، در توضیح مطلب فوق، به آیه شریفه استناد نموده، فرمودند: خدا سرپرست افراد با ایمان بوده، آنها را از تاریکیها به سوی نور هدایت می کند. یعنی آنان را از تاریکی گناهان به سوی نور توبه ومغفرت رهنمایی می کند زیرا آنان پیرو ولایت پیشوایان عادلی هستند که خدا آنان را منصوب فرموده است. سپس سخن را به قسمت دیگر آیه معطوف داشته، اینگونه دنبال کردند: وکسانی که کافرند تحت سرپرستی طغیانگر هستند که این رهبران طاغوتی انان را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می برند. زیرا آنان، بر نور اسلام بودند، ولی هنگامی که از ولایت پیشوایان ظالمی که از جانب خدای بزرگ نبودند پیروی نمودند، با این اعتقاد، از نور اسلام به سوی تاریکی کفر بیرون رفتند، پس خداوند، آتش جهنم را همراه با کفار بر آنان واجب ساخت، پس آنان اصحاب آتشند که در آن جاودانه خواهند بود.(۴۲) پس اگر ما طالب حیات واقعی وهدایت الهی هستیم، در زمان حاضر، راهی جز توسل به ذیل ولایت امام زمان علیه السلام ومعرفت آن حضرت وپیوند قلبی با آن حضرت ندارد. زیرا قرآن دستور می دهد: (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ). پس بخدا وپیامبرش وبه نوری که نازل کردیم ایمان آورید که خدا به آنچه شما انجام می دهید، آگاه است.(۴۳) امام باقر علیه السلام در ذیل آیه فوق، منظور از عبارت نوری که نازل کردیم، را نور ائمه علیهم السلام در همه اعصار دانسته اند.(۴۴) پس آن نور الهی که مردم این زمان مامور به ایمان به او هستند ودر پی اعتقاد به او، هدایت یافته وزنده خواهند شد، امام زمان حضرت مهدی علیه السلام می باشد.
پاورقی
(۱) بحار ۲۷: ۱۲۹/ ح ۱۹، در زیارت عاشورا نیز ما با ولایت سید الشهداء وبرائت از دشمنان آن حضرت به نزد خدا واهل بیت علیهم السلام تقرب جسته می گوییم: (یا أبا عبد الله إنّی أتقرَّب إلى الله و… بموالاتک وبالبرائه ممَّن أسس أساس ذلک).
(۲) سوره طه: ۱۱۵.
(۳) بصائر الدرجات: ۷۰/ ح ۲؛ کافی ۲: ۸/ ح ۱.
(۴) بصائر الدرجات: ۶۸.
(۵) سوره غافر: ۷.
(۶) بحار ۶۸: ۷۸/ ح ۱۳۹.
(۷) محاسن: ۱۶۵/ ح ۱۲۱.
(۸) امالی شیخ طوسی ۱: ۲۸۸؛ صحیح مسلم ۱: باب من لقی الله تعالى بالإیمان.
(۹) روایات این باب بسیار فراوان است، بعنوان نمونه مرحوم علامه مجلسی در کتاب ارجمند بحار الانوار جلد ۶۸/ باب ۱۸ باب الصفح عن الشیعه، ۹۷ روایت در این زمینه نقل نموده است.
(۱۰) عیون اخبار الرضا علیه السلام ۲: ۱۳۶.
(۱۱) تهذیب التهذیب/ ابن حجر ۱۱: ۴۳۹.
(۱۲) این مطلب در روایات سنی وشیعه آمده است، بعنوان نمونه: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمودند: (عنوان صحیفه المؤمن حبّ علی بن أبی طالب). تاریخ بغداد/ خطیب بغدادی ۴: ۴۱۰.
(۱۳) مضمون حدیثی از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در کتب اهل سنت وشیعه بعنوان مثال: المناقب ابن مغازلی شافعی: ۲۴۲/ ح ۲۸۹.
(۱۴) فضائل الشیعه/ شیخ صدوق: ۵.
(۱۵) سوره صافات: ۲۴.
(۱۶) تفسیر روح البیان ۲۳: ۷۴.
(۱۷) محاسن: ۱۴۹ و۶۳۹؛ بحار ۶۸: ۱۱۹/ ح ۴۸.
(۱۸) تیسیر الوصول/ ابن ربیع ۳: ۱۶۸.
(۱۹) سوره الرحمن: ۳۹.
(۲۰) ناگفته نماند نجات پیروان اهل بیت از عذاب الهی، به معنای انکار مواعید الهی در عذاب گناهکاران نیست، بلکه پس از اینکه گناه شیعه را به بلایای دنیا یا سختی مرگ وعذاب قبر ودیگر عرصات عالم آخرت پاک کردند، به شفاعت اهل بیت نجات می یابد رجوع کنید به فصل ۱۴ همین نوشتار.
(۲۱) بحار ۶۸: ۱۴۴/ ح ۹۱.
(۲۲) کافی ۱: ۴۲۶/ ح ۷۴.
(۲۳) سوره احقاف: ۳۱.
(۲۴) سوره توبه: ۸۰ .
(۲۵) سوره طه: ۸۲ .
(۲۶) تفسیر قمی: ۴۲۰؛ وسائل الشیعه ۱: ۹۶/ ح ۱۹.
(۲۷) خصال ۲: ۱۲؛ بحار ۲۷: ۱۵۸/ ح ۳.
(۲۸) الغدیر ۲: ۳۲۴، به نقل از الصواعق المحرقه/ ابن حجر: ۱۳۹.
(۲۹) بحار ۳۹: ۲۵۸.
(۳۰) کافی ۲: ۲۱/ ح ۹.
(۳۱) سوره فاطر: ۱۹ – ۲۲.
(۳۲) سوره روم: ۱۹.
(۳۳) تفسیر المیزان ۱۶: ۱۶۲/ طبع بیروت.
(۳۴) سوره حدید: ۱۷.
(۳۵) کمال الدین: ۶۶۸/ ح ۱۳.
(۳۶) سوره انعام: ۱۲۲.
(۳۷) تفسیر عیاشی ۱: ۳۷۵ و۳۷۶/ ح ۸۹ و۹۰.
(۳۸) همان مدرک.
(۳۹) سوره انفال: ۲۵.
(۴۰) تفسیر صافی ۱: ۶۵۵.
(۴۱) سوره بقره: ۲۵۷.
(۴۲) کافی ۱: ۳۷۵ و۳۷۶/ ح ۳؛ الغیبه نعمانی: ۱۳۲ و۱۳۳/ ح ۱۴.
(۴۳) سوره تغابن: ۸ .
(۴۴) کافی ۱: ۱۹۴/ ح ۱.