آیا تنها علت غیبت و نبود آن حضرت بهخاطر گناهان شیعیان و دوستان آن حضرت است؟
البته گناهان مردم یکى از عوامل زمینهساز غیبت است. امّا این به معنى انحصار عوامل غیبت نیست. چرا که بشر بدون اتّکا به جهان وحى نمىتواند بر تمامى ابعاد احکام و وقایع دینى مسلّط باشد. از سوى دیگر، براى قُرب ظهور و فرج تأکید بسیارى بر ترک گناه و اصلاح فرد و جامعه شده است. هر جا سخن از آرزوى ظهور است سخن از صلاح و تقوى هم هست.به شرط تقوى و زلالى جان، مىتوانیم با زبانهاى پاک و جانهاى زلال از خداوند متعال تقاضا کنیم که ظهور زودتر واقع بشود. و این هم بدان معنى نیست که خوب شدن ما حتمیت ظهور را به همراه داشته باشد. پاکى و صلاح، زمینه ظهور است نه علّت تامّه آن.
امامان(علیهم السلام) هنگام شکوه شیعیان از درازى غیبت، به دعا براى فرج و رعایت تقوى فرمان دادهاند و حتى کسانى که در دوران غیبت خدمت حضرت مهدى(علیه السلام) رسیدهاند، چنین سفارشى را شنیدهاند. از جمله در یکى از توقیعات حضرت مهدى(علیه السلام) که براى شیخ مفید(رحمه الله علیه)نوشتهاند، آن حضرت به شیعیان چنین امر فرمودهاند:
(فاتقوا اللَّه جل جلاله و ظاهرونا على انتیاشکم من فتنهٍ قد انافت علیکم)
(تقوى پیشه کنید و ما را در نجات خود از فتنهاى که شما را احاطه کرده یارى کنید.)