خانه / 1395 / مرداد (صفحه 4)

Monthly Archives: مرداد ۱۳۹۵

تشرف حاج علی بغدادی

تشرف حاج علی بغدادی حاج علی بغدادی ایده اللّه تعالی می گوید: هـشتاد تومان سهم امام (ع ) به ذمه ام آمد. به نجف اشرف رفتم و بیست تومان آن را به جناب شیخ مـرتـضی انصاری اعلی اللّه مقامه و بیست تومان به جناب شیخ محمد حسین مجتهد کاظمینی و …

ادامه مطلب »

تشرف حاج علی آقا و رفقایش در مسجد سهله

تشرف حاج علی آقا و رفقایش در مسجد سهله     عالم کامل شیخ عبدالهادی در محضر آیه اللّه حاج شیخ حسنعلی تهرانی نقل فرمود: مـن در نـجـف اشـرف مـؤمـن متقی حاج علی آقا را ملاقات می نمودم . ایشان همیشه درشبهای چهارشنبه به مسجدسهله مشرف می شد. شـیـخ عبدالهادی …

ادامه مطلب »

تشرف حاج شیخ محمد کوفی شوشتری

تشرف حاج شیخ محمد کوفی شوشتری متقی صالح ، حاج شیخ محمد کوفی شوشتری ، ساکن شریعه کوفه فرمود: در سال ۱۳۱۵ با پدر بزرگوارم ، حاج شیخ محمد طاهر به حج مشرف شدیم . عادت من این بود که در روز پانزدهم ذیحجه الحرام ، با کاروانی که به …

ادامه مطلب »

تشرف حاج سید عبداللّه ملایری

تشرف حاج سید عبداللّه ملایری   حـاج سـیـد ابوالقاسم ملایری ، که از علمای مشهد مقدس است ، از مرحوم پدرشان آقای حاج سید عبداللّه ملایری (ره )، که دارای همتی عالی بود، نقل فرمودند: هنگامی که برای تحصیل علم قصد کردم به خراسان بروم ، از تمامی وابستگیهای دنیوی …

ادامه مطلب »

تشرف حاج سید احمد اصفهانی خوشنویس

تشرف حاج سید احمد اصفهانی خوشنویس حـاج سـیـد احـمـد اصفهانی ، معروف به خوشنویس ، که از مهاجرین شهر سامرا در زمان میرزای شـیـرازی بـود و بـه هـمراه عالم عامل حاج ملا محمد علی سلطان آبادی به حج مشرف شده بود، فرمود: در آن سفر چون وارد مکه معظمه شدیم …

ادامه مطلب »

تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانی

تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانی   آقای حاج میرزا محمد علی گلستانه اصفهانی (ره ) فرمودند: عموی من ، آقاسید محمد علی (ره ) برای من نقل کردند: در زمـان مـا در اصـفهان شخصی به نام جعفر که شغلش نعلبندی بود، بعضی حرفها رامی زد که مـوجـب طـعـن و رد …

ادامه مطلب »

تشرف جعفر بن زهدری و شفای پای او

تشرف جعفر بن زهدری و شفای پای او   عبدالرحمن قبایقی می گوید: شـیخ جعفر بن زهدری ، به فلج مبتلا شد، به طوری که قادر نبود از جا برخیزد. مادربزرگش بعد از فـوت پـدر شـیخ ، به انواع معالجات متوسل شد، ولی هیچ فایده ای ندید. اطبای بغداد را …

ادامه مطلب »

تشرف تاجر اصفهانی و طی الارض با جناب هالو

تشرف تاجر اصفهانی و طی الارض با جناب هالو   آقای حاج آقا جمال الدین (ره ) فرمودند: من برای نماز ظهر و عصر به مسجد شیخ لطف اللّه ، که در میدان شاه اصفهان واقع است ، می آمدم . روزی نـزدیـک مـسجد، جنازه ای را دیدم که می …

ادامه مطلب »

تشرف تاجر اصفهانی در نجف اشرف

تشرف تاجر اصفهانی در نجف اشرف صـاحـب روضات الجنات – مرحوم حاج میرزا محمد باقر (ره ) – فرمودند: حاجی تاجری از آشنایان مـن بـود کـه بـه خـاطـر تـقوی و اخلاص زیادش رفاقت و صمیمیتی بااو داشتم حتی آن که من عـهـده دار وصیت اموال هیچ کس نشدم جز این …

ادامه مطلب »

تشرف امین الواعظین

تشرف امین الواعظین   حاج میرزا حسن امین الواعظین فرمود: حـدود سـال ۱۳۴۳، به زیارت عتبات مشرف شدم و همیشه بین حرمهای مقدس ومسجد کوفه و سـهله در تردد بودم و مقصد نهایی و مهمترین حاجات من در این مکانها تشرف به خدمت حضرت ولـی عـصر عجل اللّه تعالی فرجه …

ادامه مطلب »

تشرف آقا سید مهدی قزوینی و جمعی دیگر در حله

تشرف آقا سید مهدی قزوینی و جمعی دیگر در حله   عالم جلیل القدر، مرحوم آقا سید مهدی قزوینی (ره ) فرمودند: یکی از صلحاء وابرار حله گفت : یـک روز صـبـح از خـانه خود به قصد منزل شما خارج شدم . در راه ، گذرم به مقام معروف به …

ادامه مطلب »

تشرف آقا سید مهدی قزوینی در شب عید فطر

تشرف آقا سید مهدی قزوینی در شب عید فطر   عالم کامل ، آقا سید مهدی قزوینی فرمود: سالی برای زیارت فطریه (شب عید فطر) وارد کربلا شدم و در شب سی ام ، که احتمال شب عید در آن مـی رفـت ، نـزدیک غروب ، هنگامی که اگر بنا …

ادامه مطلب »

تشرف اسماعیل هرقلی

تشرف اسماعیل هرقلی در حله ، شخصی به نام اسماعیل بن حسن هرقلی بود [ هرقل نام روستایی است . ] پسر او شمس الدین فرمود: پدرم نقل کرد: در زمـان جوانی در ران چپم دملی که آن را توثه می گویند، به اندازه دست یک انسان ،ظاهر شد. در …

ادامه مطلب »

تشرف ازدی در غیبت صغری

تشرف ازدی در غیبت صغری   ازدی می گوید: من مشغول طواف خانه خدا بودم . شش دور رفتم و قصد داشتم دور هفتم را شروع کنم که ناگاه چشمم به حلقه ای از مردم افتاد که در طرف راست کعبه بودند! جوانی خوشرو و خوشبو با مهابت تمام نزد …

ادامه مطلب »

تشرف اخوی آقا سید علی داماد

تشرف اخوی آقا سید علی داماد   اخوی سید جلیل ، مرحوم آقا سید علی تبریزی داماد فرمود: اوقاتی که در پرکنه هندوستان بودم ، روزی در منزل نشسته بودم . ناگاه زن مجلله ای ،وارد حجره مـن شد و بدون مقدمه چادر خود را کنار زد و صورتش را …

ادامه مطلب »
ترجمه سایت