ودر مقابل منطق وحی:
(ولقد أرسلنا فی فی کل اُمه رسولاً ان اعبدوا واجتنبوا الطاغوت)(۱) = (وما در هر امتی، رسولی فرستادیم که خدا را بپرستید واز طاغوت دوری کنید).
وآیات بسیار دیگر شکست می خورد، وزبان وبلندگوهایش خاموش وقلم نویسندگانش می شکند.
فساد، فحشا، نابکاری جوانان وبانوان، وضع بسیار ننگین وپر از آلودگی های زن در شرق وغرب جهان امروز وخیانت وجنایت، هر چه جلو برود; وهر چه نیروهای مادّی، این فسادها را تهییج کند وآن را برای منافع پلید استثماری یا استعماری گسترش دهد، جنبش وانقلاب را علیه این مفاسد، کوبنده تر وضربت آن را بر کاخهای فساد وطغیان، کاری تر می سازد.
مقاومت، در برابر بازگشت به جاهلیت
مسلمانی که با چنین فکر وعقیده آینده گرا زندگی می کند، هرگز با گروههای فاسد ومشرک وخدانشناس همراه نمی شود وتا می تواند تقدّم ونوگرائی وآینده بینی خود را حفظ کرده، ثابت واستوار به سوی هدف پیش می رود.
او اطمینان دارد وبه یقین می داند که بساط ظلم وفساد برچیده شدنی است، چون بر جامعه وبر فطرت بشر تحمیل است وآینده برای پرهیزکاران وزمین از آن شایستگان است:
(ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبه للمتقین)(۲) = (همانا زمین از آن خدا است وبه هر کس از بندگانش که بخواهد به ارث می دهد وعاقبت از آن متقین است).
بنابراین مسلمان تسلیم ظلم وفساد نمی شود وبا ستمگران ومفسدان همکار وهمراه وهم صدا نخواهد شد.
این اصل انتظار مانند یک قوّه مبقیه وعامل بقا وپایداری، طرفداران حق وعدالت واسلام خواهان حقیقی را در برابر تمام دستگاههای فشار، استعباد، جهل وشرک، بشر پرستی وفساد انگیزی پایدار نگه می دارد وهمواره بر روشنی چراغ امیداوری منتظران وثبات قدم ومقاومت آنها می افزاید وآنان را در انجام وظایف، شور وشوق ونشاط می دهد.
این اصل انتظار است که در مبارزه حق وباطل صفوف طرفداران حق را فشرده تر ومقاوم تر می کند وآنها را به نصرت خدا وفتح وظفر نوید می دهد وگوش آنها را همواره با صداهای نوید بخش قرآن آشنا می دارد:
(قل انتظروا إنا منتظرون)(۳) = (بگو منتظر باشید که ما هم منتظریم).
(فتربصوا إنا معکم متربصون)(۴) = (منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم).
(فانتظروا إنی معکم من المنتظرین)(۵) = (منتظر باشید که من هم با شما منتظرم).
خاص وعام، وشیعه وسنی، از رسول خدا صلی الله وعلیه وآْله وسلم روایت کرده اند که فرمود:
(لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی یواطی اسمه اسمی، وکنیته کنیتی یملا الارض عدلاً وقسطاً کما ملئت جوراً وظلماً = یعنی اگر نماند از دنیا مگر یک روز، خداوند متعال آن روز را طولانی فرماید تا بیرون آید مردی از فرزندان من که نامش نام من وکنیه اش کنیه من باشد، زمین را پر از عدل وقسط کند، همچنانکه از جور وظلم پر شده باشد).
این انتظار، ضعف وسستی ومسامحه در انجام تکالیف ووظایف نیست وعذر کسی در ترک مبارزه مثبت یا منفی وترک امر به معروف ونهی از منکر نمی باشد; وسکوت وبی حرکتی وبی تفاوتی وتسلیم به وضع موجود ویأس وناامیدی را هرگز با آن نمی توان توجیه کرد.
این انتظار، حرکت، نهضت، فداکاری، طرد انحراف ومبارزه با بازگشت به عقب وارتداد است; مکتب زنده وسازنده اسلام ومحمد علی وزهرا وحسن وحسین وزین العابدین وجعفر بن محمد وتمام ائمه: واصحاب ویاران خاص وپیروان آنها است. اگر نادانان یا مغرضان آن را بطور دیگر تفسیر کرده وآن را مکتب کنار رفته ها وکنار گذاشته شده ها، بیچاره ها، مأیوسان، تن به خواری دادگان، چاپلوسان ودین فروشان، معرفی کنند، خود در ردیف یهود که مصداق (یحرفون الکلم عن مواضعه)(۶) می باشند، قرار داده اند.
(یا أیها الرسول لا یحزنک الذین یسارعون فی الکفر من الذین قالوا آمنا بأفواههم، ولم تؤمن قلوبهم، ومن الذین هادوا سمّاعون للکذب سمّاعون لقوم آخرین لم یأتوک یحرّفون الکلم من بعد مواضعه)(۷) = (ای پیامبر، آنان که به زبان گفتند ایمان آوردیم ولی قلبهایشان ایمان نیاورد وبه سوی کفر سرعت گرفته اند، تو را ناراحت نکنند وهمچنین آن یهودانی که حرفهای تو را تحریف کرده وبه دروغ، سخنان فتنه خیز برای قومی که پیش تو نیامده اند، نقل می کنند، اینان سخنان را ـ مطابق میل وهوای نفس خود ـ از مواضع اصلیش تحریف می کنند).
ارزش انتظار
(قل کل متربص فتربصوا فستعلمون من أصحاب الصراط السوی ومن اهتدی)(۸) = (بگو همه منتظرند، پس انتظار بکشید، زود باشد که بدانید راه راست پویان وکسانی که هدایت یافته اند کیانند).
(وقل للذین لا یؤمنون اعملوا علی مکانتکم إنا عاملون، وانتظروا إنا منتظرون)(۹) = (بگو به آنا که ایمان نمی آورند (از راه تهدید) عمل کنید به حال خود، ما هم عمل می کنیم؟ ومنتظر باشید، ما هم منتظریم).
قال الصادق علیه السلام:
(إن لنا دوله یجیء الله بها اذا شاء ثم قال: من سرّ أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر، ولیعمل بالورع ومحاسن الاخلاق وهو منتظر).(۱۰)
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
البته که برای ما دولتی است که وقتی خدا خواست آن را می آورد. هر کس شاد می شود که از اصحاب قائم علیه السلام باشد، باید منتظر باشد وباید کار به پارسائی واخلاق نیک کند ومنتظر باشد.
قال الامام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام:
(تمتد الغیبه بولی الله عزوجل الثانی عشر من أوصیاء رسول الله صلی الله وعلیه وآْله وسلم والائمه بعده. إن أهل زمان غیبته القائلین بامامته، والمنتظرین لظهوره أفضل من أهل کل زمان).(۱۱)
امام زین العابدین علیه السلام فرمود:
غیبت ولی خدا ودوازدهمین وصیّ پیغمبر خدا وامامان بعد از پیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم امتداد پیدا می کند. اهل زمان غیبت آن حضرت که معتقد به امامت ومنتظر ظهور او باشند، از اهل هر زمان برترند.
قال رسول الله صلی الله وعلیه وآْله وسلم:
(أفضل العباده انتظار الفرج).(۱۲)
رسول خدا صلی الله وعلیه وآْله وسلم فرمود:
برترین عبادت، انتظار فرج (وپایان نابسامانیها ودشواریها وبی عدالتی ها وظهور دولت حقه حضرت مهدی علیه السلام وبرقراری مطلق نظام اسلامی) است.
ارزش انتظار
بشر در زندگی اجتماعی وفردی، مرهون نعمت انتظار است; واگر از انتظار بیرون بیاید وامیدی به آینده نداشته باشد، زندگی برایش مفهومی نخواهد داشت وبی هدف وبی مقصد می شود.
حرکت وانتظار در کنار هم می باشند واز هم جدا نمی شوند; انتظار علت حرکت وتحرک بخش است. آنچه مورد انتظار است، هر چه مقدّس تر وعالی تر باشد، انتظارش نیز ارزنده تر ومقدّس تر خواهد بود وارزش مردم را باید از انتظاری که دارند شناخت:
یکی انتظارش این است که پایان سال شود ورتبه ای بگیرد وحقوق وجیره اش زیاد شود.
یکی دیگر انتظارش این است که پایان سال تحصیلی برسد، گواهی نامه ومدرکی پیدا کند وبه وسیله آن کار وشغل مناسبی تهیه نماید.
یکی منتظر است وضعش روبراه شود، تا خوانده تشکیل دهد وهمسری اختیار کند واز تجرد وتنهائی خود را خلاص سازد.
دیگری منتظر است درآمدش بیشتر شود، خانه شخصی، ماشین سواری و… خریداری کند; یا اگر همت ونظرش بلند باشد، بیمارستان یا مسجد یا مدرسه، یا کتابخانه ودار العلمی تأسیس کند.
یک نفر انتظار دارد در فلان مناقصه یا مزایده برنده شود.
خلاصه همه منتظرند; کاسب، منتظر; کشاورز، منتظر; کنتراتچی، منتظر، باغ دار، منتظر; صنعتگر، منتظر; پدر، مادر ومعلم همه منتظرند; بلکه ملتها وجامعه ها وحکومتها همه منتظرند.
رژیمهای سرمایه داری انتظار دارند که قدرتشان بیشتر گسترش یابد ودنیا را شدیدتر به زیر یوغ بی رحم استثمار خود بکشند وخون ضعفا را بمکند.
رژیمهای کمونیستی منتظرند انقلاب کمونیستی همه جا را زیر چتر خود بگیرد، وشدت فقر وجنگ واختلاف طبقاتی تحول ایجاد کرده، اوضاع را به نفع آنها عوض کند تا کمونیسم، آزادیهای فردی وحرمت انسانی را در کام خود فرو برد وافراد جامعه مانند یک ماشین یا یک مرکز دامداری که وسایل خوراک وفربه شدن وخوردن وچریدن در آن فراهم شده باشد، منهای انسانیت زیست کنند.
دانشجویان واقعی ومحققان منتظرند با نیروی تفکر واندیشه، مشکلات علمی را حل کرده وهر چه بیشتر بر دانش ودرک خود بیفزایند وداریره معلومات را توسعه دهند.
پزشک با ایمان منتظر است نتیجه معالجات خود را در بیمارش ببیند.
(قل کل متربص فتربصوا)(۱۳) = (بگو همه منتظرند، پس منتظر باشید).
اگر انتظار در این دنیا که عامل تدریج وتدرّج، تأثیر وتأثّر، فعل وانفعال، وگذشت زمان است، از بشر گرفته شود، دیگر ادامه حیات برایش بی لذت وبی معنی است.
انتظار است که زندگی را لذت بخش وبا روح وبا معنی می سازد وشخص را به زندگی علاقه مند می نماید.
یک درخت تا وقتی انتظار می رود رشد کند وسایه داشته باشد ومیوه بدهد، باقی می ماند; ولی وقتی از میوه دادن واز نمو وترقی افتاد، آن را قطع می نمایند وبه جایش نهالی می نشانند که تا سالها چشم انتظار به رشد ونمو میوه آن بدوزند وآن را پرورش دهند وآبیاری کنند.
پس همه جهان وهمه جامعه ها وهمه مردم وافراد، تا هستند ودر سراشیبی سقوط وانقراض وفنا ومرگ ونیستی وارد نشده اند، منتظرند وباید منتظر باشند.
اسلام وانتظار
اسلام که تعلیمات وهدایتهایش بر اساس فلسفه های عمیق وصحیح اجتماعی وواقعی قرار دارد، اصل انتظار ونگاه به سوی آینده را، پشتوانه بقای جامعه ای مسلمان ومحرک احساسات ومهیّج روح فعالیّت واقدام قرار داده است; وانتظار آینده بهتر، وعصر فتح وگشایش وفرج را برترین اعمال شمرده است ورهبر عظیم الشأن آن در حدیث شریف: (أفضل أعمال أمتی انتظار الفرج(۱۴) = برترین کارهای امّتم انتظار فرج است)، انتظار فرج را افضل اعمال امت خود معرفی فرموده است.
آن هنگام که پیغمبر بزرگ اسلام صلی الله وعلیه وآْله وسلم در حالی که غیر از علی علیه السلام وعموی بزرگوارش ابوطالب، از مردها یار ویاور دیگر نداشت ومردم را به خدا ودین توحید دعوت می فرمود; آن هنگام که دست یافتن بر خزائن کسری وقیصر، آن هم برای مردمی محروم ومستضعف، جزء محالات عادی محسوب می شد; ودر آن هنگامی که به جای همکاری وقبول آن دعوت نجات بخش وآزاد ساز توحیدی، از مردم دشنام وناسزا واهانت می شنید ورنج وآزار واذیت می دید، مردم را به آینده درخشان این امت نوید می داد ووعده می داد که کلمه توحید را بگوئید تا رستگار شوید: (قولوا لا اله إلا الله تفلحوا) تا عرب خاضع شما گردد وعجم به شما جزیه بدهد. سوگند یاد می کرد که گنجهای کسری وقیصر در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
وپیروانش با سرمایه واسلحه انتظار رو به سوی آینده وقدم به پیش قرار داده بود. ودر برابر سیل مخالفت ها وشیطنت ها، قطع ارتباط ها ومحاصره ها، شکنجه ها وآزارهای بدنی مسلح، به مقاومت وایستادگی حتی تا ترک مال وخانه وشهر ومسکن در راه اسلام وهدفهای توحید آن، تشویق می کرد واز پیروزی حق ومغلوب شدن باطل سخن می راند.
این انتظار وایمان به این وعده های الهی بود که مسلمانان را در میدانها فاتح وجانباز وفداکار کرد.
مسلمانان در انتظار این روزهای درخشان، آن روزهای سخت وتلخ وپر از مصیبت را پشت سر گذاشته وجلو رفتند.
قرآن مجید در آیات متعدّدی مسلمانان را به انتظار آینده گذارده وآینده بهتر را به این امت نوید داده است وآینده گرائی را تعلیم می فرماید.
از جمله در این آیه نوید می دهد که هرگاه خطر ارتجاع پیش آید واز مسلمانان، افرادی مرتد وبی دین شوند واز دین برگردند، خدا قوم وگروهی را می آورد که آنان را دوست می دارد وآنها خدا را دوست می دارند، نسبت به مؤمنان فروتن هستند، نسبت به کفار، عزیز وغالب وخوددار وغیر قابل انعطاف می باشند، در راه خدا جهاد می کنند واز ملامت وسرزنش ملامت کنندگان بیم ندارند; که آیه۵۴ سوره مائده مشعر بر این مطلب است:
(یاأیها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم ویحبونه أذله علی المؤمنین أعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله، ولا یخافون لومه لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم).
در این آیه که خطر ارتداد وبی دینی وباز گشت به سوی کفر وشرک وفحشا وبشر پرستی وسنن ورسوم باطل شده به وسیله اسلام، شده است قیام گروهی مجاهد را که با ارتجاع مبارزه کنند وآن را سرکوب نمایند، نوید داده; ومسلمانان حقیقی را در برابر این مرض مهلک وخطرناک، با انتظار واعلام آینده سالم وشکست ارتجاع وپیروزی دوستان خدا، مصونیّت بخشیده است.
وآیه: (إنا نحن نزلنا الذکر وإنا له لحافظون)(۱۵) = (همانا ما قرآن را فرو فرستادیم وخود نیز آن را حفظ خواهیم کرد).
خبر از حفظ قرآن مجید ورسالت اسلام، واین دین وآئین مقدّس می دهد ومخصوص به یک دوره وعصر نیست وتا ابد وتا هنگام ظهور حضرت مهدی وتشکیل جامعه جهانی اسلام، این آیه نوید بخش وامیدوار کننده است که در هیچ حال وشرایطی مسلمانان نباید ناامید باشند، بقای این دین بر حسب سنن الهی ووعده های خدا ورسول خدا تضمین شده است.
اگر بازگشت به عقب وارتداد ورجعت به جاهلیّتی پیش بیاید ودر بین ملل مسلمان صدای افتخار به دوره های جاهلیّت وزنده کردن رسوم پیش از اسلام بلند سود; واگر به هر شکل ووضع بیگانگان یا افرادی که در شمار مؤمنان بوده وبه ارتداد وفساد روی نهاده اند بخواهند پیشرفت وجهانگیر شدن انقلاب الهی اسلام را متوقف کنند، یا از بین ببرند وشعائر اسلام را تعطیل ودر فراموشی اندازند قانون خلقت وصدای وجدان وفطرت واراده الیه، گروهی مصمّم وبا عزیمت را که خدا آنها را دوست دارد وآنها خدا را دوست می دارند، برای حمایت این دین وجهانی شدن این انقلاب وروشن نگاهداشتن این چراغ برمی انگیزد.
از هنگام رحلت پیغمبر اکرم صلی الله وعلیه وآْله وسلم تا حال، تاریخ اسلام مصادیق ونمونه های بسیاری از آنچه در این آیه پیش بینی شده است نشان می دهد وارتداد در صورتهای مختلف دعوت اسلام را تهدید کرده وبلکه به ظاهر متوقف ساخت; ولی چنانکه در این آیه خداوند متعال وعده فرموده است، هر مرتبه، ارتداد به وسیله افرادی الهی ومخلص وفداکار سرکوب شده وخطر خاموش شدن صدای دعوت اسلام مرتفع گشت. ارتداد وعقبگردی که پس از رحلت پیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم(۱۶) مخصوصاً در امر خلافت ورژیم حکومتی اسلام پیش آمد ومنتهی به عثمان ها ومعاویه ها ویزیدها، وسائر بنی امیّه وبنی عباس وستمگران دیگر شد ونظام سیاست وحُکم واداره جامعه اسلامی را به نظام حکومتهای قیصرها وکسری ها برگرداند، ابتدا با مقاومت ومخالفت رسمی افرادی انگشت شمار به رهبری علی وفاطمه زهرا علیهما السلام رو برو شد; وپس از آن اگر چه عقبگرد از دین به مرور زمان گسترش یافت، ولی کسانی که از آن بازگشته وبه گروه علی علیه السلام ووفاداران حقیقی انقلاب اسلام ملحق گردیدند زیاد شدند وبا قیام مسلمانان انقلاب خواه علیه عثمان، حکومت علی علیه السلام فرهنگ جاهلی را در یک قدمی نیستی وفنا قرار داد; اما بازمانده ووارث حقیقی جاهلیّت (معاویه) در باره پرچم اتداد را برافراشت واز آن به بعد اگر چه جاهلیّت ریشه کن نگردید واسلام تا حال به هدفهای بزرگ خود نرسیده وانقلابش کامل نگشته ودر بین راه است وباید منتظر آینده بود تا آن مصلح حقیقی ومنظر موعود بیاید وانقلاب اسلام را عالمگیر ساخته وحکومت جهانی الهی را تشکیل دهد; ولی همواره تحت تأثیر همین تعالیم اسلام وبرنامه انتظار، مبارزه با ارتداد وجاهلیّت جریان داشته ودارد ودر صورتهای مختلف از تسلط کامل وتمام عیار جاهلیّت جلوگیری شده است که شهادت سیدالشهدا علیه السلام وقیام مقدّس حسینی علیه بنی امیه، کاری ترین ضربتها بر پیکر ارتدادی بود که به وسیله بنی امیه رهبری می شد.
ما در اینجا نمی خواهیم تاریخ این مقاومتها ومبارزه ها را در عصر بنی امیه وبنی عباس وادوار مختلف شرح دهیم، واز نقش اهل بیت وبرنامه ها وتعالیم ائمه طاهرین: که بیشتر به صورت مبارزه منفی بسیار دقیق به حملات خلفاء جور علیه موجودیّت اسلام وحقایق واهداف مقدّس این دین پاسخ داده ومدافعه می نماید، چیزی بگوئیم; ولی باید متذکر شویم که روش مبارزه منفی آنها اکنون هم مؤثرترین روش مبارزه با دشمنان داخلی، منافقان ودشمنان خارجی است ونتایج مهمی نیز داشته است. مثلاً به زندان افتادن امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به شدّت، ارکان جاهلیتی را که به وسیله هارون دیکتاتور با آن همه قدرت وتوسعه قلمرو حکومت استبدادی نگهداری می شد لرزاند. بیان کامل این مطلب، حد اقل به یک کتاب مفصل نیاز دارد که فعلاً در پی آن نیستیم.
بلکه فقط می خواهیم متذکر شویم که انتظار ومثل این وعده هائی که در این آیه کریمه وآیات دیگر است، یکی از پایه های مهم وزنده مبارزه علیه فساد، در جامعه اسلام بوده، که آن را باید سر چشمه مقاومتها ومنبع تحرکات ومبارزات ایجابی وسلبی اهل حق با اهل باطل شمرد که مسلمان هیچگاه کار اسلام وانقلاب آن را پایان یافته وتمام شده نخواهد دانست وهمواره به مضمون آیه کریمه (یریدون أن یطفؤا نور الله بأفواههم ویأبی الله إلا أن یتم نوره ولو کره الکافرون)(۱۷) تلاشهای دشمنان ومنافقان نقش بر آب ونور خدا در اتمام وگسترش خواهد بود.
انتظار جامعه تشیع
مسلمانان عموماً وشیعیان خصوصاً منتظرند که سراسر گیتی را عدل وعلم وتوحید وایمان وبرابری وبرادری فر گیرد وآن رهبری که وعده ظهور او در قرآن وصدها احادیث معتبر وارد شده است ظاهر شود وآئین توحیدی اسلام را که در شرق وغرب جهان وارد شده است ظاهر کرده وگسترش دهد وامت واحد، حکومت واحد، قانون واحد، نظام واحد تمام افراد بشر را متحد، هم صدا، هم قدم، وبه هم پیوسته سازد.
این عقیده به ظهور مصلح منتظر، حضرت مهدی موعود، چنانکه در روایات به آن اشاره شده است، شیعه را در جریان زمان برای مقاومت در برابر صدمات ولطماتی که بر هر دعوتی وارد می شد وآن را متلاشی می کرد، پرورش داد وفکر شیعه را که فکر خالص اسلامی است وجامعه شیعه را از زوال وانقراض نگاه داشت; وتا امروز این فکر واین عقیده وایمان عامل بقای شیعه وپایداری واستقامت اوست.
آن شیعیانی که با آن وضع جانگزای حکومت بنی امیه وبنی عباس رو برو شده بودند که تمام حیثیّات وشؤون ظاهری واجتماعی آنها الغا شده واز همه مشاغل محروم، ودر همه جا مورد تعقیب وزیر نظر جاسوسان حکومت قرار گرفته، وکمترین مجازات آنها زندان بود، تا مجازاتهای شدید از بریدن دست وپا وزبان وبینی، وشکنجه های غیر قابل تحمل دیگر، اگر منتظر وآینده بین نبودند واعتقاد به پیروزی حق وعدالت، وشکست باطل وستم نداشتند، با اینکه همه چیز را از دست رفته می دیدند، هرگز برایشان حال مقاومت باقی نمی ماند وهمه حتی در دل شکست خورده وتسلیم می گشتند واز دگرگون شدن اوضاع، وعوض شدن وورق خوردن صفحه تاریخ ناامید می گردیدند وریشه هر نهضت وحرکت وپایداری در آنها خشک می شد.
اما پیغمبر اکرم صلی الله وعلیه وآْله وسلم وعلی علیه السلام وعده داده وقرآن مجید نیز بشارت داده است که این دین پایدار می ماند واین راه بسته نمی شود واین نزاع ونبرد حق وباطل، با غلبه ظاهری جباران تاریخ مانند یزید وولید وزیاد وحجاج وهارون ودیگران پایان نمی پذیرد.
وپس از رحلت رسول خدا صلی الله وعلیه وآْله وسلم وشهادت امیرالمؤمنین وسیدالشهدا علیهما السلام تا امروز ریشه تمام حرکات ونهضتهای شیعه ومسلمین علیه باطل واستثمارگران، همین فلسفه اجتماعی انتظار وعقیده به ادامه مبارزه حق وباطل تا پیروزی مطلق بوده است; که می بینیم همیشه از میان شکست ها پیروزی هایی آشکار ودر عین ذلت ظاهری، پرتو وشعاع عزت وسربلندی وآقایی نمودار شده واراده ها وهمت ها به حرکت وجنبش در می آید وافراد با اراده ومصمم ومتعهد وارد میدان می شوند; وهر چه دشمنان حق وعدالت، مسلمانان را می کشند وبه زندان می اندازند وهر گونه شکنجه وعذابی را در باره آنها اجرا می نمایند وآنها را از اجرای قوانین اسلام وبرقرار کردن شعائر دینی با زور وتطمیع باز می دارند وتعلیم وتربیتشان ومطبوعات وتبلیغات وتمام وسایل ارتباط جمعی ورسانه های گروهی را ضد اسلامی ومنحرف کننده می سازند، در ایران، الجزایر، اندونزی، فیلیپین، اوگاندا، اتیوپی، فلسطین ونقاط دیگر باز هم مبارزه ادامه می یابد تا ملتهائی مثل ایران، الجزایر واندونزی آزاد می شوند.
این است فلسفه بزرگ اجتماعی انتظار ظهور واین است یکی از اسرار غیبت حضرت صاحب الامر ـ عجل الله تعالی فرجه ـ واز این جهت است که ثواب منتظرین مانند ثواب مجاهدین وبلکه شهیدان بدر واُحد است.
واین است که از نظر یک فرد مسلمان در هر شرایط واوضاع نامساعد وناگواری که جلو بیاید، کار اسلام خاتمه یافته تلقی نمی شود وروز این دین به آخر نمی رسد.
واین است همان فلسفه ای که در ادیان گذشته نیز مایه امیدواری پیروان آنها ومشوّق آنان به استقامت وپایداری ومقاومت وجهاد بوده است. ودر حقیقت، انتظار، فلسفه محکم واستواری است که در تمام ادیان مورد توجه بوده وبه آن عقیده داشته اند واز سنن ونوامیس ثابتی است که همه ادیان آسمانی در بقای خود از آن مایه گرفته اند وهمه در انتظار آینده عالی تر وبهتر بوده اند وظهور اسلام، این دین جامع، به تمام آنها نوید داده شد; تا وقتی خورشید جهانتاب اسلام طلوع کرد وعالم، وتمام پیروان ادیان از انتظار آن بیرون آمدند، در اسلام نیز که آخرین رسالت ها وادیان است، مسأله انتظار، این فلسفه بزرگ در ظهور مصلح ومنجی آخر الزمان وولیّ دوران حضرت مهدی علیه السلام که در بیت رسالت واز فرزندان علی وفاطمه وحسن وحسین، ونهمین فرزند حسین است، خلاصه شد.
عامل بقا
بنا بر این چنانکه از بررسیهای عمقیق ودقیق در تاریخ ودر فلسفه ادیان، ودر قرآن کریم واحادیث وروایات استفاده می شود، فلسفه انتظار مانند یک عامل وماده حیاتی مهم در تمام ادیان آسمانی وجود داشته ورمز بقا وموجودیت آنان بوده است واکنون هم از عوامل بقای جامعه مسلمین است.
دیدگاه وسیع
در ضمن، این انتظار است که دیدگاه وسیع وافق نظر بلند مسلمانان ومخصوصاً شیعیان را نشان می دهد.
در حالی که بسیاری از مردم وملل دیگر انتظار می برند که بر ملل دیگر مسلط شده وآنها را استثمار نمایند.
ودر حالی که هر یک از شرق وغرب در انتظار روزی هستند که حریفشان از پا در آید وجهان مسخّر هوی وهوسشان گردد.
ودر هنگامی که کمپانیهای بازرگانی وحکومتهای زیر نفوذ آنها انتظار می کشند دنیا بازار تجارت آنها شود وبشر در عالم اقتصاد برده آنها گردد.
ودر وقتی که گروههای بسیاری در جهان بی هدف امروز در کنار کاباره ها وسینماها وتماشاخانه ها صف کشیده ودقیقه شماری می کنند ودر انتظارند که در این اماکن فساد به رویشان باز شود وبه این ترتیب هستی خویش را تباه می کنند.
در این هنگام، مسلمان آگاه وروشن فکر وشیعه متعهد ومبارز، در انتظار روزی است که جهان به زیر پرچم حق وعدالت وتوحید وحکومت جهانی اسلام واحکام خدا در آید وتمام بی عدالتیها ونابرابریها نابود گردد واین فاصله های پوچ از میان خلق خدا برداشته شود.
مسلمانان انتظار روزی را می کشند که فقر وبدبختی، وجهل ونادانی از سراسر جهان ریشه کن گردد وبینش وبصیرت جامعه، کامل، وافراد صالح ورشید ودادگر، زمامدار ومصادر امور باشند، واختلافات جغرافیائی وملی ودینی، وسیاستها ورژیمها ومسلکهای باطل از بین برود.
این بینش ومقصد وهدف وانتظار مسلمانان است که خیر وسعادت عموم، عصر آزادی، برابری همگان وآسایش ورفاه، علم وترقی، وعدالت ونیک بختی را برای تمام افراد بشر خواهان است.
این انتظار، شخص را متعهد ومسؤول می سازد که برای تحقق هدفهای اسلام وعملی شدن برنامه های دین بدون هیچ یأس وضعف وسستی وناامیدی، شب وروز کوشش نماید وفداکاری کند تا بلکه یک گام به سوی مقاصد متعالی اسلام جلو برود.
این انتظار، شخص را محکم ومقاوم، با اراده، نفوذ ناپذیر، مستقل، شجاع وبلند همت می سازد.
این انتظار، لفظ نیست; گفتن نیست; عمل است، حرکت است، نهضت ومبارزه وجهاد است، صبر وشکیبائی ومقاومت است.
نیمه شعبان
نیمه شعبان، عید انتظار، عید نور، عید نهضت وآماده شدن برای جهاد بیشتر، مقاومتهای سخت تر; وجشن وچراغانی آن، اعلان نشاط، آگاهی، روشنی ضمیر، توجه منتظران ونمایش شادمانیها وزوال تاریکیها در جامعه جهانی اسلام است.
کسی که منتظر است، باید به سوی آن رستاخیز عظیم وبی مانند قدم بردارد وآماده شود واز هر فرصتی بهره برداری نماید، ودین خدا واحکام خدا وآنچه را که به صاحب وقت وولیّ عصر ـ أرواحنا له الفداء ـ انتساب دارد، از مال وجان وفرزند ومقام خود گرامی تر بدارد وبرای حفظ ونگاهداری آن کوشاتر باشد; وباید جشن وچراغانی وتبلیغات وسخنرانیها ومجالس ومحافل نور، این انتظار حقیقی را در دلها روشن تر سازد وبر نشاط وتعهّد ومقاومت جامعه بیفزاید.
کسی که منتظر است، به معانی بزرگی که از جشن وچراغانی نیمه شعبان در نظر است التفات داشته وهدف ومقصد را فراموش نمی نماید، وجشن وچراغانی را وسیله سرگرمی قرار نمی دهد; وبه جای وظائف خطیر ومسؤولیتهای مهمی که در برابر خدا وقرآن وشخص حضرت ولی عصر ـ أرواح العالمین له الفداء ـ واسلام وتشیع دارد، به مراسم خشک وخالی جشن وچراغانی اکتفا نمی کند، واز حقیقت ودرسی که از این مراسم باید گرفت غافل نخواهد ماند، تا خدای نخواسته دشمنان یا نادانان، این مراسم وبلکه اصل انتظار را عوضی تفسیر نمایند وآن را عامل سکوت ورکود وترک امر به معروف بشمارند.
این جشنها وچراغانی ها باید اعلان وفاداری به اسلام وتصمیم محکم به مقاومت در برابر نقشه های ضد اسلام، وابراز علاقه به قرآن، ومطالبه حقوق اسلامی، وهم صدایی واتفاق واتحاد باشد.
این مراسم که در نهایت خلوص صورت می گیرد، اعلام خواسته های حقیقی جامعه، مخالفت همگان با نظامهای نا مشروع، وموافقت آرای عموم با نظام خالص وصحیح اسلامی است که باید همیشه ودر تمام مواقع وفرصتها ابراز شود.
والسلام علی ناموس الله الاکبر والامام الثانی عشر أب الوقت، ومولی الزمان الذی هو للحق أمین، وللخلق أمان، مولانا وسیدنا صاحب الزمان أرواح العالمین له الفدا وعجل الله تعالی فرجه وجعلنا من شیعته وأنصاره وأعوانه.
پاورقى:
(۱) سوره نحل، آیه۳۶.
(۲) سوره اعراف، آیه۱۲۸.
(۳) سوره انعام، آیه۱۵۸.
(۴) سوره توبه، آیه۵۲.
(۵) سوره اعراف، آیه۷۸.
(۶) کلامها وسخنان را از مواضع اصلی خود تحریف ودگرگون می کنند. (سوره نساء، آیه۴۶).
(۷) سوره مائده، آیه۴۱.
(۸) سوره طه، آیه۱۳۵.
(۹) سوره هود، آیه۱۲۱.
(۱۰) منتخب الاثر، ف۱۰، ب۲، ح۹.
(۱۱) منتخب الاثر، ف۲، ب۲۴، ح۱.
(۱۲) منتخب الاثر، ف۱۰، ب۲، ح۱۶.
(۱۳) سوره طه، آیه ۱۳۵.
(۱۴) تحف العقول عن الرسول، ص۳۷.
(۱۵) سوره حجر، آیه۹.
(۱۶) رسول اعظم اسلام صلی الله وعلیه وآْله وسلم بر حسب اخبار مستفیض وبلکه متواتر حوض که در معتبرترین جوامع حدیث اهل سنت، مثل صحیح بخاری وصحیح مسلم وموطأ مالک ومسند احمد روایت شده است، خبر داد که گروهی از اصحابش پس از وفات آن حضرت بی دین ومرتد گردیده، بازگشت به عقب وقهقرا می نمایند، وصدق خبر پیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم ظاهر گشت. هنوز جسد اطهر پیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم دفن نشده بود که مرتجعان وارد میدان شده، وبرنامه هائی را که پیغمبر در امور ولایت ورهبری امت ولزوم تمسّک به کتاب وعترت اعلام فرموده بود کنار گذارده، وسقیفه بنی ساعده، نخستین مظهر رسمی این ارتجاع گردید; واین همان ارتجاعی است که زهرای مرضیّه ـ سلام الله علیها ـ در آخر خطبه تاریخی در مسجد مدینه آن را محکوم فرمود واز جمله فرمود: (فلما اختار الله لنبیه دار أولیائه، ومأوی أصفیائه ظهرت فیکم حسکه النفاق، وسمل جلباب الدین ونطق کاظم العاوین، ونبغ خامل الاقلّین، وهدر فنیق المبطلین، فخطر فی عرصاتکم، وأطلع الشیطان رأسه من مغرزه هاتفاً بکم، فالفاکم لدعوته مستجیبین… = وقتی خدا جان پیامبر خود را قبض کرد، قومی به عقب برگشته وراه ارتجاع پیش گرفتند وراههای گوناگون، آنها را گمراه کرد، وبه بیگانه اعتماد کردند وبا غیر رحم پیوند نمودند، وسبب ووسیله ای را که مأمور به مودّت ودوستی آن بودند ترک کردند وبنا را از اساسش کنده ودر غیر جایگاه خود بنا نمودند).
ودر مکتوبی (نامه ۳۲، صبحی صالح) که به معاویه مرقوم فرموده است پیروانش را که پس از رهبران گذشته این ارتداد، وارث آنان شد نکوهش نموده ومی فرماید:
(فجازوا عن وجهتهم، ونکصوا علی أعقابهم، وتولوا علی أدبارهم وعوّلوا علی أحسابهم = کسانی که گرفتار مکر وخدعه معاویه واضلال او شدند، از راه خدا بر کنار گردیده وبه قهقرا برگشته وراه ارتداد وارتجاع پیش گرفته وبه حسبهای پست وبی مایه والغا شده، اعتماد کردند).
(۱۷) کافران می خواهند نور خدا را با گفتار جاهلانه خود خاموش کنند ولی خداوند نمی خواهد مگر آنکه نور خود را به پایان برساند اگر چه کافران کراهت دارند. (سوره توبه، آیه۳۲).