سیر مهدویت؛ سیاست متعالی (۱)
نویسنده :دکتر علی رضا صدرا
مقدمه
انقلاب بدیع و بی بدیل اسلامی ایران، به رهبری مهدی گونه حضرت امام خمینی (رحمه) تغییر جهت و تحولی جوهری در جامعه ایران است که به مصداق (إِنّ اللَهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهُم )(۱)، گسست از وابستگی و پیوست به استقلال و از استبداد به آزادی بود؛ بلکه گذار ازمادیت به معنوی، از باطل به حق واز ظلم و ظلمت به عدالت و نور بود :(اللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلمَاتِ إِلَی النُّورِ)(۲). جهت و تحولی الهی، مهدوی، معنوی و متعالی که نظام مهدوی، برترین نقطه تعالی، مرحله و مرتبه کمال و تکامل جهانی و نهایی آن است:(وَ اللهُ یَهدِی مَن یَشاءءُ إِلَی صِراطٍ مُستَقِیمٍ)(۳)
نظریه و نظام سیاسی انقلابی نوپدید، نوبنیاد، نمونه و الهام بخش جمهوری اسلامی ایران، به مثابه نظام متمهدی یعنی با امید و آموزه های مهدویت و منتظر فعال و زمینه ساز آن، با پشت سر گذاشتن سه دهه پربار و گذار کاملاً موفقیت آمیز از مراحل و حتی مراتب سه گانه تأسیس و نهادینه سازی، تثبیت و دفاع مقدس و بازسازی و سازندگی زیربنایی، آن هم با کارآیی نیروهای انسانی خود و با کارآمدی زیرساختی، ساختاری و راه بردی خاص خویش، هم اینک با چشم انداز فرآینده توسعه متعادل و متعالی بلند گستر خویش مواجه است؛ توسعه ای متعالی، به مثابه پیش در آمد تجدید و تأسیس تمدن نو آمد اسلامی -ایرانی که خود نمونه آماده و آمادگی و زمینه سازانقلابی و پویای مهدوی است
نظریه و نظام سیاسی الهام بخش جمهوری اسلامی ایران، در تعارضی آشکار با نظامات و نظریه های مادی -مدرنیستی اعم از لیبرالیستی -کاپیتالیستی یا سرمایه سالاری ها و در عین حال سوسیالیستی یا دولت سالاری ها، با چالش ارتقای کارآمدی خویش و متناسب و کارآمد سازی ملی خود فراروست . با توجه به کارآمدی، اعم از بهره وری و اثر بخشی زیر ساختی که عبارت از نظام ارزشی، بینشی و منشی اسلامی، ولایی و مهدوی در نگاه و نظریه حضرت امام خمینی (رحمه)، مؤسس انقلاب و نظام سیاسی وجمهوری اسلامی ایران و هم چنین قانون اساسی، ارتقای کار آمدی ساختاری و راه بردی دولت به منزله نقطه آغاز و عزیمت ارتقای کار آمدی ملی اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، برترین چالش فراروی همگی نیروها و نهادهای علمی (پژوهشی، آموزشی، اطلاع رسانی حوزوی و دانشگاهی )، راه بردی و کاربردی است . از آن جایی که ارتقای کارآمدی، بدون مبنای نظری و الگوی عملی و ساختاری میسر نیست، نظریه و نظام مهدوی و مهدویت، برترین منبع و نمونه برین در الگو گیری و ارتقای کارآمدی ساختاری و راه بردی دولت و نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران است :(لَقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللَهی أُسوَهٌ حَسَنَهٌ ).(۴) آن هم در وضعیتی که جهان مادی و مادیت جهان و جهانی، با بحران تا حد بن بست نارسایی و ناسازواری ذاتی و درون زادی لا ینحل مواجه بوده، راه بردی جز بازگشت به دیانت و معنویت و در حقیقت مهدویت و متعالی ندارد. ارتقای کارآمدی مهدوی، یعنی ارتقای کارآمدی ملی کشور با آموزه های مهدوی، در رفع اهمّ مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور، می توانند به توسعه اقتصادی +توسعه /تعادل اجتماعی -سیاسی و تعالی فرهنگی، معنوی و اخلاقی مهدوی بینجامد تا امید آفرین و الهام بخش جهان وجهانیان باشد :(لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسوُلُ عَلَیکُم شَهِیداً ).(۵)چالش ارتقای کار آمدی متعادل مهدوی و (در جهت )چشم انداز توسعه متعالی مهدوی، ضرورتی سرنوشت ساز است که به تبیین علمی، ترسیم عملی و راه بردی و در نهایت تحقق عینی نیاز دارد ذَلِکَ بِأَنَّ اللهَ لَم یَکُ مُغَیِّراً نِعمَهً أَنعُمَهَا عَلَی قَومِ حتی یُغَیِّروا مَا بِأَنفُسِهِم .(۶)
(عصر ظهور)، یعنی دوره حضور و دولت جهانی مهدوی، دوره یا مرتبه (توسعه متعالی)انسان و جامعه جهانی انسانی است؛ وضعیتی متعالی و مطلوب که بیان گر فراهمی زمینه ها و شرایط و بروز و باروری با بهره وری جامع تمامی استعدادها و ظرفیت های مادی و معنوی طبیعی، انسانی و اجتماعی بوده، بهره برداری و بهره مندی همگانی به صورت متعادل و متعالی، عبارت از توسعه مادی متعادل و در واقع توسعه متعادل و متعالی، عبارت از توسعه مادی متعادل و در جهت تعالی معنوی است. توسعه متعادل و متعالی، توسعه اقتصادی+ توأمان با توسعه و در حقیقت تعادل سیاسی (نقش و حقوق مردمی، عدالت اجتماعی و نقش راه بردی؛ هدایت، ولایت و امامت کار آمد دولت)و – در جهت توسعه و در حقیقت تعالی فرهنگی، معنوی و اخلاقی فردی، جمعی و اجتماعی تا سطح جهانی محسوب می شود. توسعه متعالی یا توسعه تعادل و تعالی انسانی، اجتماعی و جهانی، توسعه توحید و توحیدی، بر اساس زیر ساخت دین مدنی، اجتماعی و سیاسی جهانی، جامع و خاتم اسلام بوده (۷)و غایت و برآمد آن توحید اعتقادی، عملی و عینی و به تعبیری علمی، راه بردی و کاربردی فردی، جمعی و اجتماعی، در تمامی بخش های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به شمار می آید؛ چنان که پیش گویی های الهی به ویژه آیات قرآنی و روایات اسلامی نیز مبیّن و متضمّن دقیق و تفصیلی آن جهان است؛(۸) هم چنان که تحلیل و پیش بینی های علمی و فلسفی -سیاسی و تاریخی نیز به اشکال گوناگون و به انحای مختلف، مؤید کلی و نشان دهنده اجمالی آن جهت است .
جهت، جامعه و جهانی که نوید بخش هدایت و صراط، راه و راه برد یا خط مشی راه بردی و سیاست مستقیم یا همان تعادل و تعالی است:(إِهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقَقیِم * صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِم غَیرِالمَغضُوبِ عَلَیهِم وَ لاَ الضَّالِّینَ .)(۹) سیاست، نظام سیاسی و دولت هادی و هدایت، ولایت و امامت و توحیدی متعادل و متعالی مهدویت، جانشین نظریه و نظام سیاسی، دولت و سیاست یا صراط نامستقیم، نامتعادل و نامتعالی تک ساحتی و (یا)تنازعی متعارف و غالب امروزه غربی و غرب یعنی مدرنیسم است. راه و راه برد مواجهه با ضلالت ومغضوبیت ناشی از جهل بسیط و مرکب و ظلم وجور یعنی تعلل یا نارسایی و تعدی یا تجاوز، فساد و خون ریزی و در نتیجه فسق در زمین بوده، برترین گزینه و راه برد بر این برون رفت، در خوف و حزن حاصل از آن وسرانجام ضیق و ضنک یا تنگنایی(تنگ دستی و فقر و عقب ماندگی فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی )و تشتت یا تعارضات و تنازعات و تروریسم به مثابه برآیند و برآمد جهانی آن است. به تعبیر قرآنی، خروج از ظلمات به نور به جای خروج از نور وحدت و واحد به ظلمات متعدد و متعارض است:(الله =وَلِیُّ الَّذیِنَ آمَنُوا – یُخرِجُهُم مِن الظُّلُمَات – إِلَی النُور و الَّذیِنَ کَفَرُوا = أولِیَاؤُهُم الطَّاغُوتُ – یُخرِجُونَهُم مِن النُّورِ – إِلَی الظُّلُماتِ = أُولَئِکَ أَصحَابُ النَّارِ- هُم فِیهَا خَلِدونَ ).(۱۰)
بن مایه، جان مایه و محوریت مهدویت وغایت آن، رشد عقلانیت همگانی و علم عمومی، واداری به عدالت جهانی با برپاداری مردم به آن، (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ،)(۱۱)،برقراری صلح و امنیت و ثبات بین المللی یا جهانی (فَمَن تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لَاهُم یَحزَنُونَ)،(۱۲) سلامت (بهداشت و طول عمر)، رفاه و آسایش و نیز آرامش با تأمین و تضمین توسعه، تعادل و تعالی عمومی است. راه بردی که از طریق تبیین علمی و حکمی، ترسیم عملی و تحقق عینی سیاست و ساختارها یا نظام سیاسی و دولت کار آمد، اعم از بهره ور و اثر بخش مهدوی و نیروهای کارآی مؤمن و با عمل صالح در جهان عملی شده، سرانجام تحقق خواهد یافت:(أَنَّ الأَرضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ )(۱۳).
مهدویت و عصر سیاست، نظام سیاسی ودولت مهدوی، مبیّن ومتضمن روی کرد متعالی و راه بردی (روی کرد راه بردی متعالی و روی کرد متعالی راه بردی)، نه تنها در قبال، بلکه در مقابله با تعارض اجتناب ناپذیرتاریخی و تکاملی با روی کرد نامتعالی بوده، تبیین علمی، ترسیم عملی و تبعیت و تحقق عینی، نهادین و نهایین این روی کرد، ره یافت ذاتی و راه برد متناسب آن است. روی کرد سیاست متعالی، ره یافت راه بردی، هدایت، ولایت و امامت یا راه نمایی، سرپرستی و راه بردی و راه برد انقلاب و مردمی یا مردم سالاری دینی به شمار می آید؛ روی کرد، ره یافت و راه بردی که در مقابله با هر گونه روی کرد نامتعالی و ره یافت های به ویژه طبیعی یا مادی و ماتریالیستی، سکولاریستی و اومانیستی -مدرنیستی و تا پست مدرنیستی، در هر دو راه برد متعارض سوسیالیستی و کمونیستی و نیز لیبرالیستی و کاپیتالیستی آن، که امروزه هنوز متعارف یعنی رایج و غالبند . هم چنین روی کرد متعادل و متعالی مهدوی، رو در روی هرگونه معنا و معنویت و حتی مهدویت گرایی های غیر راه بردی (مثل خلافت ظاهری در نگاه و نظریه اهل سنت )و یا راه بردهای غیر مردمی و غیر انقلابی و حتی غیر سیاسی ونیز ایستا و یا شخصی و در قبال و فرای آنهاست؛ تا چه رسد به رویارویی با جریان های غیر یا ضد مهدوی و یا مهدویت های کاذب، تحریفی و انحرافی، خواه افراطی و خواه تفریطی و محافظه کارانه یا واپس نگرانه که در روایات از آنها به تهتک و یا تحجر یاد شده است .
عصر ظهور، نقطه تعالی و کمال انسانی انسان و جامعه جهانی را تبیین می کند. این عصر متضمن تقسیم تاریخ به :دوران پیشا ظهور و دوران ظهور یا پسا ظهور، هم چنین سیاست متعالی کامل و فراگیر دوره ظهور و سیاست نامتعالی دوران پیشا ظهور و غلبه آن است. سرانجام سیر تکاملی تاریخ و بشریت از بدو پیدایی بشر(خلقت انسان، خلافت آدم در زمین و هبوط )تا سرحد نهایی کمال انسانی، اجتماعی و سیاسی آن را تضمین می کند؛ خواه سیر تکاملی تاریخ و تاریخی تکامل نوع بشر و جوامع یا جامعه جهانی و یا در اصل، جامعه و جریان پیش رو و حتی افرادی کما بیش پیش تاز (لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ)(۱۴)و لو کوچک (وَ قَلیِلُ مِن عِبَادِیَ الشَّکوُرُ )(۱۵)
سیرتکاملی هدایت و مسیر هدایت تکاملی یا مهدویت متعادل و متعالی یا حقیقی و یقینی نیروها و نهادهای مؤمن و متقی و دوره غایی کمال و متعالی مهدوی نهایی و جهانی. سیر و مسیر و نیز غایت و نهایتی که به تعبیر قرآنی، در آن این مشخصه ها وجود دارد:
یکم. قرآن یا(ذلِکَ الکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ هُدیً لِلمُتَّقیِنَ )(۱۶)
دوم. نیروها اعم از افراد، گروه ها و اجتماعات مؤمن و صالح مهدوی :
-(الَّذِنَ :۱. یُؤمِنُونَ بِالغَیبِ وَ ۲. یُقیِمُونَ الصَّلاهَ وَ ۳. مِمَّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ )؛(۱۷)
-(وَ الَّذِینَ:۱.یُؤمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیکَ وَ ۲.مَا أُنزِلَ مِن قَبلِکَ وَ ۳.بِالآخِرَهِ هُم یُوقِنُونَ )؛(۱۸)
-(اول:أُولئِکَ عَلَی هُدیً مِن رَبِّهِم وَ = /- دوم :أُولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ). (۱۹)
بدین ترتیب، تاریخ وسیر هدایت و مهدویت؛ ایمان و عمل صالح و تقوا، سیری پر ماجرا از آغاز تا انجام بشریت است؛ مسیر و جریانی که از بدو مدنیت و دیانت تا رسالت و شریعت خاتم (ص)و دوران خاتم از سویی جریان داشته و از دیگر سوی، تاکنون جاری بوده و تا دوران ظهور جریان خواهد یافت و اجرایی خواهد شد. مهدویت، امروزه غایت و نهایتی است که ضمن نیاز واحساس نیاز و آرزوی روز افزون عمومی به نجات و حتی منجی موعود، امید نزدیک به یقین و حقیقت پیروان مؤمن و صالح آن را به صورت فزاینده به واقعیت، حتی وقوع عملی و تحقق عینی آن برانگیخته است.
انقلاب اسلامی؛ معنوی و مهدوی گرا
پدیداری و پروزی انقلاب اسلامی در ایران که به تعبیر حضرت امام خمینی (رحمه) (انفجار نور)بود و با پی ریزی و تأسیس نظام سیاسی نوبنیاد، نمونه و الهام بخش جمهوری اسلامی ایران یعنی مردم سالاری دینی، در دهه پایانی قرن بیستم میلادی، که از سویی اوج مادیت و پایان دین و معنویت تلقی می گشت و از دیگر سوی، آغاز جهانی شدن و جهانی سازی به ویژه با آغاز هزاره سوم میلادی پنداشته می گردید، به یک اعتبارعامل و مسبب و به اعتباری دیگر، دلیل یا نشانه گرایش به دین و نگرش به معنویت، متعالی و تجدید یا بازگشت و حتی تشدید و تقویت و بلکه توسعه و تعالی آن گشت. آن هم نه تنها در ایران و یا حتی صرفاً جهان اسلام و در میان مسلمانان جهان، بلکه در گستره جهانی و در میان تمامی ملل و پیروان ادیان پیشین و تا کشورهای پیش رفته ولی تحت تأثیر و حتی تحت شعاع ایران اسلامی با الهام و نمونه گیری از اسلام انقلابی و به عنوان پیام و پی آمد انقلاب اسلامی ایران و حتی ایرانی. حرکت دینی و معنوی -سیاسی و سیاسی -دینی، معنوی یعنی متعالی که اوج آن مهدویت و سیاست مهدوی است.این حرکت نو و نمونه، پیش و حتی بیش از توده های مردمی، بر فرهیختگان و به ویژه آزادگان دنیا تأثیر گذاشته و حتی آنان را تحت شعاع خود قرار داده و جذب نموده و می نماید. از همان ابتدا، دانش مندانی چند با تعمق در حرکت انقلاب اسلامی، نه تنها تا حدود زیادی پیام و عمق آن را دریافتند، بلکه به پی آمدهای جهانی آن پی بردند و پرداختند . قریب و قرین بدان سان که پیش تر شخصیت هایی چه بسا بسیار و مؤثر هم چون رنه گنون، فریتون شوان و…به کنه پیام متعالی و حتی انقلابی و رهایی بخش مکتب متعادل و متعالی اسلام دست یافته و حتی بدان ایمان آورده بودند. جریانی که سنت گرایان معاصر را تشکیل داده وراه برون رفت از مادیت را در معنویت جست وجو می نمایند. این نگرش علمی و گرایش عملی، به معنای به چالش فراخواندن سیاست تک ساحتی، مادی و نامتعالی متعارف است و برآمدن آن نیز زیر سؤال بردن، برنتابیدن و رد و نفی و حتی منفی انگاری معنا و معنویت ناگرایی و حتی ارزش ستیزی مدرنیسم و حتی پست مدرنیسم به شمار می آید. میشل فوکوی فرانسوی (۱۹۲۶-۱۹۸۴م)از پیش تازان و شاخصان پست مدرنیسم که تمامیت مدرنیسم و شالوده های اساسی آن را به چالش فراخوانده، از این جمله است .
فوکو در مقام یک فیلسوف و روشن فکر پست مدرن در قالب یک خبرنگار، در جریان وقوع انقلاب اسلامی، به ایران سفر کردو با دریافت رجوع انقلاب اسلامی ایران به معنویت، طی چندین مقاله به گزارش آن پرداخت . وی انقلاب اسلامی و ایران را (روح یک جهان بی روح)نامید.(۲۰) وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، درگفت و گویی با خانم کلربری و پی یر بلانشه، خبرنگاران روزنامه لیبراسیون که در سال ۱۳۷۹کتابی با نام ایران:انقلاب برای خدا،(۲۱) شگفت انگیزی انقلاب را تأیید کردند (۲۲)و تجدید (مذهب با آن تسلط شگفت انگیزش برمردم و جایگاهی که همواره نسبت به قدرت سیاسی داشته است)،(۲۳) تصریح می کند:(این روی داد….کمتر مردمی در تاریخ چنین فرصت و اقبالی داشته اند). وی انقلاب و رهبری آن را تا حد اسطوره فرا می برد:(اراده جمعی اسطوره ای سیاسی است)؛(۲۵) و نیز(رهبر اسطوره ای شورش ایران…که پهلو به افسانه می زند -ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند).(۲۶)حتی شاید به پیروی از تعبیر حضرت امام خمینی (رحمه) آن را نوری الهی و درونی می خواند :(دقیقاً نوری بود که در همه این مردم روشن بود و در عین حال همه را در خود غرق کرد).(۲۷) وی در این جا، با بیان این که (لحظه ای که انقلاب خوب و حقیقی و جاودانه شود)،(۲۸) می گوید:(در این اوضاع، از خود می پرسم که این راه منحصر به فرد، راهی که طی آن مردم علیه سرسختی سرنوشت شان و علیه همه آن چه برای قرن ها بوده اند، چیزی کاملاً متفاوت را جست و جو می کنند، آنان را تا کجا خواهد برد. )(۲۹)هم چنان که در واپسین گفت و گوی خویش که در سال ۱۹۸۳میلادی منتشر گردید نیز برای آخرین بار (بازگشت اخلاق)را تأیید می کند و بر آن تأکید می نماید.(۳۰) وی پیش تر در مقاله ای با عنوان (تهران :دین بر ضد شاه )(۳۱)با بیان این که در خیزش اسلامی، (نه گذشته گرایی احساس می شد نه گریز، نه بی سامانی و نه ترس)(۳۲)و اشاره به گفته یکی از مراجع روحانی در ایران مبنی بر این که (ما منتظر مهدی هستیم، اما هر روز برای استقرار حکومت خوب مبارزه می کنیم)،(۳۳) نتیجه می گیرد که (در برابر قدرت های مستقر، تشیع پیروان خود را به نوعی بی قراری مدام مسلح می کند و در ایشان شوری می دمد که هم سیاسی و هم دینی است).(۳۴) با همین قیاس، انقلاب اسلامی را (جنبشی که از راه آن بتوان عنصری معنوی را داخل در زندگی سیاسی کرد)می نامد؛ (۳۵)جنبشی که با آن (کاری کرد که این زندگی سیاسی مثل همیشه سد راه معنویت نباشد).(۳۶)بلکه برعکس سیاست مادی و تک ساحتی متعارف، سیاست (به پرورش گاه و جلوه گاه و خمیر میایه آن(معنویت )تبدیل شود ).(۳۷)به همین سبب، تأکید می نماید:(مرا تحت تأثیر قرار داده، چون کوششی است برای این که برای پاسخ گویی به پاره ای مسائل امروزی، برخی از ساختارهای جدایی ناپذیراجتماعی و دینی، سیاسی شود؛ مرا تحت تأثیر قرار داده است چون از این جهت کوششی است برای این که سیاست یک بعد معنوی پیدا کند ).(۳۸)دراین جهت، به طرح پرسش گونه این می پردازد که (این گوشه کوچک جهان(ایران)است که زمین و زیر زمین آن میدان بازی استراتژی های جهانی، برای مردمی که روی این خاک زندگی می کنند، جست و جوی چیزی که ما غربی ها امکان آن را پس از رنسانس و بحران بزرگ مسیحیت از دست داده ایم چه معنا دارد؟جست و جوی معنویت سیاسی).(۳۹)به این مناسبت، با تأیید منحصر به فرد بودن این پدیده نوظهور می گوید:(در نظام سیاسی، این جنبش نه نظیری دارد و نه جلوه و تظاهری )؛(۴۰) تأکید می کند:(:(قیام انسان های دست خالی ای است که می خواهند باری را که بر پشت همه ما (جهانیان و حتی غربیان )، به ویژه برپشت ایشان، بر پشت این کارگران نفت، این کشاورزان مرزهای میان امپراتوری ها(ی شرق و غرب )، سنگینی می کند، از میان بردارند:باز نظم جهانی (نوین)را ).(۴۱) بدین علت، (شاید این نخستین قیام بزرگ بر ضد نظام های جهانی (مادی )باشد، مدرن ترین و دیوانه وار؛ یعنی سرگیجه آورترین صورت شورش (قیام و انقلاب )). (۴۲)در خاتمه، علاوه بر عجیب و شگفت انگیز بودن ووحدت و هم گرایی خارق العاده خیزش اسلامی، به کارآمدی شگرف آن، بارها و به انحای گوناگون، توجه و تأکید می کند.(۴۳) به ویژه باعنایت به این که (نود درصد ایرانی ها شیعه اند و منتظر بازگشت امام دوازدهم اند تا نظام راستین اسلام را در روی زمین مستقر کنند).(۴۴)
بدین ترتیب، پدیده انقلاب اسلام و پدیداری و پیروزی آن و توفیق تأسیس نظام نوبنیاد، نمونه و الهام بخش و در عین حال زمینه ساز جمهوری اسلامی از آغاز تا گذار موفقیت آمیز مراحل دفاع و توسعه زیربنایی، نه تنها اعتبار بلکه موجودیت، نه تنها نظام های سیاسی بلکه نظریه های سیاسی، نه تنها امپریالیستی -استکباری و سلطه جهانی آنان بلکه حتی تمامیت مدرنیسم و توسعه و سیاست تک ساحتی اعم ازسوسیالیسم یا کمونیسم و لیبرالیسم یا کاپیتالیسم و شالوده های ماتریالیستی یا مادی و مادیت به جای سکولاریستی یا دوگانه انگاری و انکار معنویت در زندگی و سیاست و اومانیسم یا بشر گرایی طبیعی، به جایی برنتابیده، نفی و نهی کرد و به چالش کشانید. در عوض در پی ترسیم عملی، تبیین علمی وفلسفی و تحقق عینی نگرش و گرایش توحیدی، دو ساحتی توسعه مادی و در جهت تعالی معنوی یا متعالی و الهی و ترویج آن بوده است؛ مورد و موضوعی که مقدمه و نازله نهضت، نظریه و نظام سیاسی متعادل و متعالی جهانی و نهایین مهدوی و زمینه ساز مهدویت به شمار می آید.
پی نوشت ها :
*دکتری علوم سیاسی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران .
۱.سوره رعد، آیه ۱۱.
۲.سوره بقره، آیه ۲۵۷.
۳.سوره بقره، آیه ۲۱۳.
۴.سوره احزاب، آیه ۲۱.
۵.سوره بقره، آیه ۱۴۳.
۶.سوره انفال، آیه ۵۳.
۷.نک:علی دوانی، مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار )، ص ۱۱۴۸-۱۱۵۱، تهران :دارالکتب اسلامیه، چاپ بیست و یکم، ۱۳۶۳ش.
۸.همان، ص۱۱۴۲-۱۱۴۳؛ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه :جلالی، ص۳۵۱-۳۷۴، تهران :انتشارات بین الملل، چاپ نهم، ۱۳۸۳ش.
۹.سوره فاتحه الکتاب، آیه ۶-۷.
۱۰.سوره بقره، آیه ۲۵۷.
۱۱.سوره حدید، آیه ۲۵.
۱۲.سوره بقره، آیه ۳۸.
۱۳.سوره انبیاء، آیه ۱۰۵.
۱۴.سوره سبأ، آیه ۱۹.
۱۵.سوره سبأ، آیه ۱۳.
۱۶.سوره بقره، آیه ۲.
۱۷.سوره بقره، آیه ۳.
۱۸.سوره بقره، آیه ۴.
۱۹.سوره بقره، آیه ۵.
۲۰.در کتابی متشکل از مجموعه مقالاتی به همین نام، نک :میشل فوکو، ایران؛ روح یک جهان بی روح، ترجمه :سرخوش و جهاندیده، تهران نشرنی، ۱۳۷۹ش.
۲۱.همان، ص۵۲.
۲۲.همان، ص۵۵.
۲۳.همان، ص۵۶.
۲۴.همان، ص۵۷.
۲۵.همان .
۲۶.همان، ص۶۱و۶۴.
۲۷.همان .
۲۸.همان، ص۶۸.
۲۹.همان .
۳۰.همان، ص۲۱۲-۲۲۹.
۳۱.میشل فوکو، ایرانی ها چه رؤیایی در سر دارند؟ ترجمه :معصومی، ص۲۵، تهران :انتشارات هرمس، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
۳۲.همان، ص۲۹.
۳۳.همان، ص ۳۰.
۳۴.همان .
۳۵.همان، ص۴۰.
۳۶.همان .
۳۷.همان .
۳۸.همان، ۴۱.
۳۹.همان، ۴۲.
۴۰.همان، ص۶۳.
۴۱.همان، ص۶۵.
۴۲.همان .
۴۳.همان :(سرنوشت عجیب)، ص۳۲، (نظم عجیب جنبش )، ص۵۷، (وحدت شگفت انگیز )، ص۶۳، (بسیار کار آمد )ص۶۳.
۴۴.همان، ص۲۹.