ولی غاصبان مقام رهبری اسلام به جاهلیّت پیشین گرائیده وهمان اساس گذشته را که اسلام با آن مبارزه دارد، داغ تر وظالمانه تر تجدید کرده، همان عیّاشها، همان هرزگیها، وهمان کاخها وقصور را از نو بنیاد کردند. مدینه پیغمبر وکوفه علی را کنار گذارند، وبغداد، دمشق، غرناطه، قرطبه، اسلامبول، قاهره، آکره ونقاط دیگر را که در استعباد بشر وصرف میلیونها دست رنج مردمان ضعیف وعقب مانده، کمتر از مداین ورم نبود، به دنیا نشان دادند; ودر واقع، روش ورژیم ضعیف ضد اسلامی آنها که به اسم اسلام روی کار می آمدند، اسلام را از فتح قلوب واز رسیدن به هدفهایش مانع شد.
هر کس تاریخ وسرگذشت دستگاههای جبّار بنی امیّه، بنی عبّاس، امویین اندلس، سلاطین عثمانی ودیگر کسانی را که بر جوامع مسلمان به اسم اسلام وحاکم مسلمان، در هند، ما وراء النهر وایران، مصر، شام ونقاط دیگر آسیا وآفریقا واروپا، مسلط شدند بخواند، می فهمد چه وضع بسیار ناامید کننده ای جلو آمد که هدفهای واقعی واصولی اسلام بیشتر از رسمیت افتاد واصلاً مطرح نبود.
انتظار، عامل پایداری در برابر رهبریهای فاسد
یگانه یا مهمترین چیزی که مسلمانان را در برابر این وضع نگاه داشت وآنها را در حال اعتراض به اوضاع وتقاضای اجرای برنامه های اسلامی، شجاع ودلیر می کرد، وعده های قرآن وپیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم بود که: این دین از بین نمی رود وآینده برای اسلام است، اسلام عالم گیر وپرچم حکومت توحید وحق وعدل در سراسر جهان به اهتزاز خواهد آمد.
این وعده ها بود که مسلمانان را در برابر حوادثی مثل تسلط بنی امیّه، جنگهای صلیبی، هجوم چنگیز وبالاخره مثل استعمار قرن اخیر، پایدار وشکیبا نگه داشت وسرانجام مسلمانان را علیه آنان به جهاد وپیکار برانگیخت.
این وعده ها که واقعیت آن را حقایق مسلّم دینی وتاریخی صد در صد ثابت کرده است ودر کتاب (نوید امن وامان) دلائل قطعی آن را نگاشته ایم، همواره به مسلمانان نوید می داد که دور اسلام وروزگار آن به پایان نمی رسد وحکومتهائی مانند بنی امیّه وبنی عبّاس، مظهر کمال وپیشرفت ونمایش رژیم سیاسی وروش رهبری حق وعدالت اسلام نیستند وباید در انتظار آینده بود وعقب نشینی نکرد، از مرزها وسنگرها حمایت وحفاظت کرد، تا آن عصر طلائی ودوران حکومت مطلقه حق وعدالت فرا رسد; وموعود آخر الزمان که از دودمان پیغمبر اسلام وفرزندان علی وفاطمه، ونهمین فرزند سیدالشهدا حسین ویگانه فرزند بی مانند حضرت امام حسن عسکری: است ظاهر شود وتمام برنامه های اسلام اجرا گردد. دنیا از این همه اضطرابات روز افزون، ناامنیها، افکار متضاد ورژیمهای رنگارنگ ظالمانه نجات یافته ودر مهد امن وامان واطمینان واعتماد واتحاد قرار بگیرد.
مسلمان همیشه به سوی آینده می نگرد وهر وضعی که موجود باشد اگر چه نسبتاً خوب وعادلانه باشد او را قانع نمی کند، آن را نهایت کار وپایان راه نمی شمارد; واگر هم ظالمانه وغیر اسلامی باشد، در هر صورت وشرایطی، مسلمان ناامید نمی شود ووظیفه دارد که ظلم وفساد وتجاوز وجهل وخود کامگی واستضعاف را محکوم سازد وبرای حصول هدفهای اسلام، کوشش وتلاش بیشتر نماید تا به سهم خود به اسلام عزیز وبه نوع بشر وجوامع متحیّر وسرگردان ومضطرب، خدمتی انجام دهد. ونشستن وتسلیم بودن وکناره گیری کردن وتماشاگر صحنه های تباهی وفساد وفقر وانحطاط اخلاقی شدن، هرگز در اسلام جایز نیست; وبر مسلمان منتظر ومؤمن ومتعهد روا نمی باشد وبا انتظار ظهور حضرت ولی عصر ـ أرواح العالمین له الفداء ـ وفلسفه انتظار موافقت ندارد.
(وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون) = (وبگو عمل کنید، پس به زودی خدا وپیامبرش ومؤمنان، عمل شما را خواهند دید).(۱)
انتظار ووعده الهی
(قال موسی لقومه استعینوا بالله، واصبروا إنّ الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعاقبه للمتقین)(۲) = (موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری بخواهید وشکیبائی کنید; به تحقیق که زمین از آن خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد، منتقل می فرماید; وحسن عاقبت از برای پرهیزکاران است).
(وأورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض ومغاربها التی بارکنا فیها وتممت کلمه ربک الحسنی علی بنی اسرائیل بما صبروا ودمرنا ماکان یصنع فرعون وقومه وما کانوا یعرشون)(۳) = (ومیراث دادیم به قومی که ضعیف شمرده شده بودند، خاورهای زمین وباخترهای آن را که مبارک گردانیده بودیم. وتمام گردید کلمه (ووعده) نیکوی پروردگار تو بر بنی اسرائیل به سبب آنکه صبر کردند; وویران ساختیم آنچه را فرعون وقومش می ساختند وآنچه را که افراشته بودند.
مسأله ای که همواره مایه امید مسلمانان منتظر وهسته مرکزی انقلابات علیه نظامهای استثمارگر واوضاع ظالمانه بوده وعده الهی به پیروزی نهایی مستضعفین ومحرومین است.
با اینکه می بینیم زورمندان واستضعاف گران، مخالفان رژیم خود را می کوبند، در بند می کنند، به زندان می اندازند، در خاک وخون می کشند، باز هم استضعاف شدگان به پا می خیزند ومسیر تاریخ را عوض می کنند; باز هم سیاه پوست آمریکائی وآفریقائی قیام می کند وحقوق خود را می طلبد; باز هم اندونزی والجزایر، استعمار را طرد می کنند وآن را بیرون می رانند وبه حیاتش خاتمه می دهند.
فلسطینی های آواره واز خانه ووطن رانده شده، می کوشند تا روز اسرائیل ورژیم فاسد نژاد پرست صهیونیسم را ـ با اینکه قدرتهای بزرگ دنیا پشت سرش وبلکه در کنارش، وبلکه پیش رویش ایستاده اند واز او دفاع می کنند ـ سیاه نمایند، واو را از اراضی مقدّسه وسرزمین هائی که غصب کرده بیرون برانند.
مسلمانان وبویژه شیعیان در طول تاریخ، علی رغم همه مشکلات ومصائب وفشارها، به دلیل همین امید وهمین اعتقاد، سنگر مبارزه را رها نکرده مستمراً به تلاش خود ادامه داده اند.
مسأله این است که اگر چه ما جهان ووضع جهان را در مسیر هوی وهوس وآرزوهای زیر دستان واقویا وطبقه حاکمه، وعلیه ضعیفان وزیر دستان وطبقه محکوم ومحروم ومظلوم ببینیم; اگر چه جریان دنیا را به کام طبقه ای که در عیّاشی، هرزگی، هوسرانی، شهوات وتجملات غرق شده ولوکس ترین زندگیها را دارند، مشاهده نمائیم; واگر چه بسیاری از مردم جهان در نهایت فقر وپریشانی، گرفتار بیماریهای گوناگون ومحروم از حد اقل زندگی یک انسان ـ بلکه یک حیوان که صاحب با انصاف داشته باشد ـ باشند ووحشیانه ترین قدرتها، ملتها وجامعه ها را در زیر ضربه های ظلم وتجاوز پامال کنند.
مع ذلک تاریخ بر مبنای سنتهای الهی ووعده خدائی، سرانجام به نقطه ای می رود که به نفع طبقه محروم وزیان طبقه غاصب وحاکم است; به سوئی می رود که در آنجا همه نسبت به حقوق متساوی حق، برابر ومساوی ویک شکل ویک رنگ گردند وتمام رنگها وامتیازات پوچ شسته شود واز بین برود وبرتری انسانها فقط بر اساس تقوا باشد.
ستمگران وتجاوزکاران در برابر این وعده، مانند کسی هستند که بخواهد در جهت مخالف سیلی عظیم شنا کند، که هر چه قوی وشناگر باشد، سرانجام شکست می خورد وسیل او را به پیش رانده، وخواه وناخواه در مسیر واقعی وجهت موافق سیل قرار می گیرد، یا نابود ومعدوم می شود.
کسانی که علیه متجاوزان واستثمارگران انقلاب می کنند، اگر فاقد تمام وسائل هم باشند، بهترین وینرومندترین وسیله واسلحه پیروزی آنان این امید است که در جهت خواست ورضایت ووعده الهی قرار دارند وقطعاً در مبارزه نهایی پیروزی با آنها است.
آینده جهان در کلام الهی
این گونه اعتقاد به سنت الهی ـ اگر چه از آن، گاهی بطور صحیح بهره برداری نمی شود وانقلابی نماها هم آن را وسیله قرار می دهند ـ اصل است وحقیقت; ودر زبان قرآن کریم واحادیث شریفه به تعبیرات وافی وصحیح تر والفاظ کافی تر شرح وبیان شده است; که از جمله این آیات، واقعی ترین تعبیرات وشرح وتفسیر این مسأله است:
(قال موسی لقومه استعینوا بالله…)(۴) = (موسی به قوم خود گفت از خدا یاری خواهید…).
(وأورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون…)(۵) = (وما قومی را که به استضعاف کشیده شده بودند وارثان (مشرق ومغرب زمین) گردانیدیم).
(بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق)(۶) = (بلکه حق را با شدت بر باطل افکنیم; پس حق، باطل را در هم می شکند، آنگاه از میان می رود).
(یریدون لیطفؤا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون)(۷) = (می خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش سازند وخدا تمام کننده نور خویش است، هر چند کافران را خوش نیاید).
موضوع انتظار حضرت صاحب الامر ـ عجل الله تعالی فرجه ـ وایمان به ظهور مهدی موعود مبنای این وعده الهی است وبا سنت الهی وآنچه در کتب آسمنی ثبت شده، کاملاً مطابق است.
در قرآن مجید می فرماید:
(ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الارض یرثها عبادی الصالحون)(۸) = (وهمانا در زبور، پس از ذکر ـ تورات نگاشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث می برند).
شیعه وتمام مسلمانان بر اساس این عقیده سازنده وتحول آور، ایمان دارند که تاریخ در مسیر عدالت وبه سوی عدالت جلو می رود وتوقف نمی کند وزمین را بندگان صالح وشایسته خدا به ارث می برند. وسرانجام حق در همه جا حاکم وپیروز می شود; واین سنت خدا وقانون خدا وخواست او است که می فرماید:
(ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض…)(۹) =(یعنی ما خواسته ایم که منت گذاریم بر آنان که در زمین استضعاف شده اند…).
خدا چنین اراده کرده است که قدرت خود را به دست طبقه ضعیف آشکار سازد وطبقه استثمارگر قوی وغالب وظالم را به دست آنان که استضعاف شده اند بکوبد ومغلوب نماید.
این ایمان، جزء عقاید شیعه وبلکه هر مسلمان است که به هر نحو وهر طور که اوضاع به نفع ستمگران وفرعونیان استعباد پیشه قرار بگیرد، عاقبت با انقلاب مستضعفان شایسته وپرهیزکاران مجاهد، نظم وعدالت، حاکم وبرقرار می شود.
این عقیده از نظر اجتماعی، بسیار مهّم وانقلابی ومترقّی است ومردم را به کار وتلاش ونهضت وقیام وفعالیت، تشویق می کند واز سستی وترک وظایف، وتسلیم زبونی وذلیل شدن، باز می دارد.
حضرت امیر المؤمنین علیه السلام می فرماید:
(لتعطفن الدنیا علینا بعد شماسها عطف الضروس علی ولدها ـ وتلا عقیب ذلک: ـ (ونرید أن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم أئمه ونجعلهم الوارثین).(۱۰)
مضمون این سخنان امید بخش ومژده دهنده این است:
این دنیائی که مانند مرکبی چموش وسرکش، از سواری دادن به صاحب خودش خودداری می کند وبا ما خاندان پیامبر ناسازگاری پیشه کرده وبر ما سخت وتنگ گرفته است; وحزب خدا واهل بیت وخاندان رسالت وشیعیانشان را در فشار ظلم واستبداد غاصبان ومرتجعان گذارده، وآنان را از حقوقشان محروم، وگرفتار شکنجه وزندان، وقطع دست وپا وگوش وبینی، وکشته شدن ساخته است; بعد از این همه ناسازگاریها وظلم وجور وغصب حقوق، البته وحتماً ـ مانند شتر بد خو وگزنده ای که به بچه اش مهربان ومایل می شود، به ما مایل گردیده ورام اهل حق وشایستگان ومستضعفان خواهد شد. چون خدا در قرآن خبر داده است، خواستش این است که بر آن کسان که در زمین مورد استضعاف قرار گرفته اند منت گذارد، وآنان را امامان وپیشوایان ووارثان زمین فرماید.
معلوم است در هنگامی که ابرهای مأیوس کننده فتنه های بزرگ، وتسلط غاصبان زمامداری ومقام رهبری جامعه اسلامی بر سر مردم واهل حق، باران بلا وناامیدی می باریده است، با این کلمات امیدوار کننده وانتظار بخش، علی علیه السلام دلهای مردم را محکم کرده وبه این حقیقت بزرگ ووعده تخلف ناپذیر الهی مژده داده وآنان را به فتح وظفری که حزب خدا وحامیان حق در جلو دارند نوید داده وبه استقامت وپایداری تشویق فرموده است.
این کلام در عین حال که خبری از آینده وغیب، وپیشگوئی قاطع است، همین مسأله سنت خدا (یا به زبان دیگر، وعده الهی) را که علی علیه السلام از آن آگاهی کامل داشته است، اعلام می کند.
آری، ولیّ خدا وکسی که مصداق (ومن عنده علم الکتاب)(۱۱) است، به سنن الهی عالم وواقف است واز خواست خدا ونظامات وقواعدی که در جهان ماده ومجردات قرار داده، به اذن خدا وبه تعلیم او با اطلاع است.
علاوه بر این آیه کریمه، در سوره قصص در ضمن داستان استعلا وگردنکشی فرعون، این خواست وسنت خدا را صریحاً بیان فرموده است; چون معلوم است که این سنت الهی فقط در مورد موسی وفرعون نیست بلکه سنت عام الیه است ودر مورد هر گروه مستضعف ومؤمن، وشخص یا دسته استضعاف گر در هر عصر وزمانی صادق است; اگر چه مصادیق آن، همه در یک ردیف نباشند وصدق این آیه وتطبیق آن وظهور این سنت وقاعده، بر موردی ظاهرتر وآشکارتر از موارد دیگر می باشد.
ولذا علی علیه السلام بعد از اینکه خبر از یک تحّول بزرگ وانقلاب جهانی به نفع حزب حق وپیروان مکتب ولایت می دهد، این آیه را نیز تلاوت می فرماید; چون چنانکه گفته شد، مفهوم آیه، اختصاص به عصر موسی وفرعون ندارد وعام وکلی است(۱۲) وظاهرترین مصداق این آیه در تاریخ همان انقلابی است که به رهبری حضرت مهدی، قائم آل محمد ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بر پا می شود. انقلابی که حتماً واقع خواهد شد وخواست خدا وسنت الهی است.
(ولن تجد لسنه الله تبدیلاً، ولن تجد لسنّه الله تحویلاً)(۱۳) = (وهرکز در سنت خدا، تبدیل وتحویلی نخواهی یافت).
بنا بر آنچه بیان شد، معلوم می شود که انتظار وعقیده به ظهور مهدی فکر واندیشه را چگونه آینده گرا می سازد ومسلمان را برای مقاومت، استقامت، پایداری، مبارزه با باطل وجهل وفساد، آماده ومصمم می کند واو را با این فلسفه مهم تاریخ در ضمن اصطلاحات دینی وقرآنی که کامل تر وصحیح تر از هر منطق دیگر بازگو کرده است، آشنا می نماید.
انتظار عامل مبارزه با فساد وانحراف
(یاأیها الذین آمنوا إن تطیعوا الذین کفروا یردوکم علی أعقابکم فتنقلبوا خاسرین بل الله مولاکم وهو خیر الناصرین)(۱۴) = (ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از کفار فرمان ببرید، شما را به عقب (کفر وجاهلیت) بر می گردانند، پس شما زیانکار می گردید; بلکه خداوند مولی وصاحب اختیار شما است واو بهترین یاری کنندگان است).
(انّ الذین ارتدوا علی أدبارهم من بعد ما تبین لهم الهدی الشیطان سوّل لهم وأملی لهم)(۱۵) = (به درستی آنان که به عقب برگشتند (مرتجع شدند) بعد از آنکه هدایت بر ایشان آشکار گشت، شیطان این کار (ارتجاع) را بر ایشان بیار است، وخدا آنها را (برای امتحان واتمام حجّت) مهلت داد).
(الائمه بعدی إثنا عشر تسعه من صلب الحسین والتاسع مهدیهم).(۱۶)
پیامبر اعظم صلی الله وعلیه وآْله وسلم فرمود:
امامان بعد از من دوازده نفرند، نه نفر آنها از فرزندان حسین علیه السلام می باشند ونهمین آنها مهدی است.
قال رسول الله صلی الله وعلیه وآْله وسلم:
(لو لم یبق من الدهر الا یوم، لبعث الله رجلاً من أهل بیتی یملاها عدلاً کما ملئت جوراً).(۱۷)
رسول خدا صلی الله وعلیه وآْله وسلم فرمود:
اگر باقی نماند از روزگار مگر یک روز، البته خدا بر می انگیزد مردی از اهل بیت مرا که زمین را از عدل پرکند، همچنان که از ستم پر شده باشد.
انتظار عامل مبارزه با فساد وانحراف
مسلمانان عموماً وشیعه اثنی عشری خصوصاً، انتظار ظهور شخصیتی را می کشند که انقلاب اسلام را جهانگیر، حق وعدالت را پیروز، بشر را از تضادهای گوناگون، استثمار، استعباد، استعمار واز وقوف وتوقف نجات دهد وبه سوی جلو پیش براند واصول توحید، مساوات، آزادی وبرادری اسلامی را رایج نماید.
این شخص موعود، امام دوازدهم از دوازده نفر پیشوایان ورهبرانی است که پیغمبر عالی مقام اسلام صلی الله وعلیه وآْله وسلم در صدها حدیث آنها را معرفی کرده وفرزند عزیز رهبر یازدهم، حضرت امام حسن عسکری علیه السلام است.
اصل انتظار به صورتهای گوناگون در بین ملل مختلف همواره محفوظ بوده وآینده نگری همیشه بشر را به خود مشغول داشته، برگشتن به عقب وبلکه وقوف وایستادن در یک مرحله به هر حال محکوم بوده وخلاف سنن عالم خلقت است.
حرمت بازگشت به فرهنگ جاهلی
قرآن مجید با بیانی محکم در آیات متعدد، به عقب برگشتن را محکوم فرموده است.
در غزوه تاریخی اُحُد که مسلمانان آزمایش شدند، امیرالمومنین علی علیه السلام فداکاریها کرد وپرچمداران ودلیران نامی مشرکان را کشت; وجبرئیل مواسات بی نظیرش را با پیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم ستود وبه پیغمبر گفت: (هذه المواساه) پیغمبر در جواب فرمود: (انه منی وأنا منه = او از من است ومن از اویم). جبرئیل گفت: (وأنا منکما = من نیز از شما هستم) وندا در داد: (لا سیف إلا ذو الفقار ولا فتی الا علی).
در این غزوه وقتی پاسداران درّه ای که کمینگاه بود وپیغمبر صلی الله وعلیه وآْله وسلم آنان را به پاسداری آنجا مأمور فرموده بود، هزیمت وشکست کفار را در اثر مجاهدات علی علیه السلام دیدند، سنگر خویش را رها کردند وخالد بن ولید با گروهش که در آنجا کمین کرده بود از همانجا به مسلمانان حملهور شدند وتنی چند از پاسداران وفرماندهشان عبدالله بن جبیر را به شهادت رساندند. چهره جنگ به نفع مشرکان تغییر کرده وگروهی از مسلمانان کشته شدند ودیگران فرار کردند; غیر از علی بن ابی طالب وبر حسب بعضی از نقلها دو نفر دیگر هم که در نام آنها اختلاف است، کسی با پیغمبر ثابت نماند وراه فرار پیش گرفتند; وبعضی که شنیدند پیغمبر کشته شده است، در مقام ارتجاع وارتداد وامان گرفتن از کفار برآمدند.
واز جمله فراریان، ابوبکر وعمر وعثمان بودند; وعثمان به قدری در فرار وپشت کردن به جهاد ودفاع از اسلام وپیغمبر، از میدان جنگ دور شده بود که سه روز بعد برگشت!
نظر به این سستی ها وتصمیم بعضی دیگر بر بازگشت به عصر جاهلیّت وارتداد، آیات متعددی در نکوهش وسرزنش آنان وحرمت ارتجاع ووجوب ثبات قدم واستقامت نازل شد که از جمله این آیه بود:
(وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل أفان مات أو قتل انقلبتم علی أعقابکم، ومن ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئاً، وسیجزی الله الشاکرین)(۱۸) = (ونیست محمد مگر رسولی که قبل از او هم پیامبران بسیاری بوده اند; آیا پس اگر (او) مرد، یا کشته شد، به عقب برمی گردید؟ وهر کس به عقب برگردد، هرگز به خدا زیانی نمی رساند وخدا به زودی شاکران را پاداش می دهد).
این آیه با کمال صراحت دستور می دهد حتی با رحلت یا کشته شدن پیغمبر ـ که بزرگترین ضربت بر روح طرفداران انقلاب اسلامی والهی اسلام است ـ انقلاب اسلام نباید توقف کند وباید در مسیر خود پیشرفت نماید وباید مسلمانان دنبال این انقلاب را بگیرند وبه عقب برنگردند.
وقتی رحلت رسول خدا نباید این عکس العمل را داشته باشد که کسی به فکر ارتداد وبازگشت به عقب ورژیمهای دوره های جاهلیت وپذیرش برنامه های غیر اسلامی بیفتد، معلوم است که مسلمان از هیچ حادثه وفاجعه دیگر، هر چه سخت وجانکاه باشد وهر چه زیان مالی ومادی وجانی داشته باشد، به ارتداد وعقبگرد، وقبول برنامه ها ونظامهای کافر مایل نمی شود واز کوشش برای پیش رفتن، ترقی وجهانی شدن انقلاب اسلام، چشم برنمی دارد.
انتظار مصلح آخر الزمان ومهدی موعود، علاوه بر ریشه های استوار مذهبی واسلامی، دارای عالی ترین فلسفه اجتماعی است.
مسلمانان عقیده دارند که انقلاب اسلام، جهانگیر وپیروز می شود وعالم از این نابسامانیهای مدنیّت منهای شرف وانسانیت نجات پیدا می کند وبازگشت به عقب وارتداد وعقبگرد، خلاف اصل وخلاف نهضت انبیا وتعالیم اسلام است.
اگر چه دنیای مادی امروز به ظاهر رو به جاهلیّت گذارده واهداف عالی انسانی وحقیقت وفضیلت وما به الامتیاز بشر از حیوان، در بسیاری از جوامع فراموش شده، وطغیان وظلم وبیدادگری وتجاوز وزور واستبداد وقلدری واستثمار وشهوترانی ونابکاری وخیانت وناامنی به صورتها وجلوه های نو در جهان رایج شده وروز به روز رایج تر می شود; واگر چه الفاظ وکلمات صلح، عدالت، آزادی، مساوات، برادری، همکاری، تعاون وبشر دوستی را در معانی دیگر یا برای مقاصد دیگر به کار می برند; واگر چه فاصله بین زورمندان وفرماندهان وزیردستان وفرمانبران هر روز زیادتر ورابطه آنها با یکدیگر به رابطه دو انسان برابر هیچ شباهت ندارد; ولی این توحّش تا هر کجا برود، تا دو هزار وپانصد سال، تا سه هزار سال، وپنج هزار سال بیشتر هم به عقب برگردد، چون خلاف خواستهای واقعی بشر وسیر کمالی او وخلاف عقیده وآرمان او است، پیروز نمی شود وسرانجام به شدیدترین وضعی سرکوب وریشه کن خواهد شد.
این جاهلی مسلکی هر چه نیرو بگیرد واز هر حلقومی برایش تبلیغ شود، وهر چند که آموزش وفرهنگ را با زور قوای انتظامی با آن همگام وهمراه سازند، عاقبت در برابر منطق آسمانی، قرآن که می فرماید:
(تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم أن لا نعبد إلاّ الله، ولا نشرک به شیئاً، ولا یتخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله)(۱۹) = (بیاید به سوی کلمه وعقیده یکسان ومشترکی بین ما وشما، که نپرستیم مگر خدا را وبه او شرک نیاوریم وهیچ کدام از هم دیگر را غیر از خدا رب خود نگیریم). ودر برابر آیه:
(إنا خلقناکم من ذکر واُنثی وجعلناکم شعوباً وقبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عند الله أتقاکم)(۲۰) = (ما شما را از یک مرد وزن خلق کردیم وشما را در قبایل وملتهای مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، البته گرامی ترین شما نزد خدا، متقی ترین شما است).
پاورقى:
(۱) سوره توبه، آیه۱۰۵.
(۲) سوره اعراف، آیه۱۲۸.
(۳) سوره اعراف، آیه۱۳۷.
(۴) سوره اعراف، آیه۱۲۸.
(۵) سوره اعراف، آیه۱۳۷.
(۶) سوره انبیاء، آیه۲۱.
(۷) سوره صف، آیه۸.
(۸) سوره انبیاء، آیه۱۰۵.
(۹) سوره قصص، آیه۵.
(۱۰) نهج البلاغه فیض الاسلام، کلمات قصار، (۲۰۰).
(۱۱) سوره رعد، آیه۴۳.
(۱۲) از عالی ترین بیانات راجع به این سنت ووعده الهی وفلسفه تاریخ، بیانات حضرت زینب ۳ است که در خطبه تاریخی وبی نظیر که در مجلس یزید انشا فرمود، تذکر داد.در این مجلس که با برنامه وتشریفات بسیار جبارانه ومستکبرانه ترتیب یافته ووحشت ورعب آن، دل افراد عادی را می لرزاند وتوانائی سخن گفتن را از آنها می گرفت، ابراز مخالفت وتوبیخ وسرزنش وتحقیر یزید واعلان رسمی محکومیّت وانقراض حکومت او که خطر اعدام فوری داشت، از جانب یک نفر خانم اسیر وداغ دیده ومصیبت دیده، از معجزات بود.
چنانکه آن بلاغت واز قرآن مجید الهام گرفتن، سنجیده وبه سامان گفتن، یزید وچاپلوسان درباری ومزدوران خود فروخته دستگاه را تحت تأثیر قرار دادن، کرامت وحقانیّت اسلام واهل بیت را اثبات نمودن، ستمگران ومستبدان را حقیر وپست شمردن، آن پیشگوئیها وخبر از آینده دادن ومتلاشی شدن نظام یزیدی گفتن که هر جامعه شناس وروانشناس را مات ومتحیر می سازد، از معجزات است. اگر کسی در این اعجاز تردید دارد، به او پیشنهاد می کنیم واز تمام بلغا وسخنوران ماهر می خواهیم که از این خطبه تاریخی وسخنان عقیله قریش، خطبه ای کوبنده تر، قاطع تر، محکوم کننده تر ومناسب تر با آن مجلس وموقف انشا نمایند.
الحق این خطبه از نشانه های درخشان جلالت، حقیقت، فضیلت وعظمت اهل بیت رسالت است، واز خدا می خواهم که شرحی بر این خطبه بنگارم وبه افتخار خدمتی به آن حضرت سرافراز گردم.
در این خطبه قانون وسنت ووعده تخلف ناپذیر الهی (وبه اصطلاح بعضی، فلسفه تاریخ) را زینب مطرح ساخته ودر موقعی که به حسب ظاهر همه چیز تمام شده وبسیاری مأیوس وناامید وتسلیم وضع حاکم می شوند ویزید بر اوضاع مسلط گردیده، در نهایت استبداد واستعباد سلطنت می نماید، طرفداران حق وحزب حق وشیعیان اهل بیت را از یأس وناامیدی نجات می دهد واهل بیت وهدفها ومقاصدشان را فاتح وپیروز، وبنی امیه وحزب استعبادگر را مغلوب وشکست خورده معرفی می فرماید واعلام می کند که از کرامت اهل حق چیزی کم نشد وبر اهل باطل چیزی افزوده نگشت وهر چه یزید کوشش وتلاش کند واهل حق را بکشد واز میان بردارد وبر کید وکینه وستمگری بیفزاید، نمی تواند ارتجاع وارتداد جاهلیّت را تجدید کند واز پیشرفت انقلاب اسلام جلوگیری نماید ونور خدا را خاموش سازد. آری، زینب به آینده درخشان اسلام واهل بیت وآثار نجات بخش انقلاب برادرش حسین علیه السلام صد در صد اطمینان داشت ومی دانست راهی را که برادرش رفته است راه خدا، راه حق وراه تاریخ است.
در کربلا روز یازدهم محرم، در آن هنگامی که او را به اسارت عازم کوفه کرده بودند وابدان پاک شهدای راه حق روی زمین افتاده بود، همین خبر را می داد وآینده را می دید.
در مجلس یزید نیز با همین منطق محکم، مجلس را قبضه کرد ویزید را چنان کوبید ودر آن دادگاه تاریخ، چنان محکوم کرد که یزید نتوانست یک کلمه از خود دفاع نماید، یا آنکه غیظ وخشم خود را با تصمیم جنایت دیگر فرو بنشاند.
اینک این قسمتی از خطبه را که خطاب به یزید است بخوانید ودر معنی انتظار، تأمل فرمائید:
ثم کد کیدک واجهد جهدک فوالله الذی شرفنا بالوحی والکتاب والنبوه والانتخاب لاتدرک أمدنا ولا تبلغ غایتنا ولا تمحو ذکرنا ولا یرخص عنک عارنا = پس تمام مکر وحیله ات را بکار گیر وتمام کوششت را انجام ده، که قسم به خدائی که ما را مشرف به وحی وکتاب ونبوت وانتخاب نمود هرگز نمی توانی عمق ونهایت ما را درک کنی وذکر ویاد ما را محو نمایی، وآن عاری که بر ما وارد نمودی از تو زدوده نخواهد شد. (احتجاج طبرسی، چاپ بیروت، ص۳۰۹).
و به این قاعده الهی وقانون تاریخ، شخص امام علیه السلام نیز در ضمن جریان نهضت کربلا مکرر تصریح فرمود، که شرح وتفصیل آن از حدود این مقاله مختصر خارج است.
(۱۳) سوره فاطر، آیه۴۳.
(۱۴) سوره آل عمران، آیه۱۴۹ ـ ۱۵۰.
(۱۵) سوره محمد، آیه۲۵.
(۱۶) منتخب الاثر، ف۱، ب۷، ح۲، ۱۰۶ حدیث دیگر به این مضمون.
(۱۷) منتخب الاثر، ف۲، ب۱، ح۴.
(۱۸) سوره آل عمران، آیه۱۴۴.
(۱۹) سوره آل عمران، آیه۶۴.
(۲۰) سوره حجرات، آیه۱۳.