آخرین انقلاب؛ انقلابی آخر(۲)
نویسنده :دکترفرح رامین
ب)رهبری
در هر انقلابی، وجود رهبری ضروری است که بتواند نارضایتی های موجود در جامعه را فعال سازد و آنها را به سمت براندازی هدایت نماید بسیاری از شکاف های سیاسی، فکری، اجتماعی و…، در جوامع مختلف وجود دارد که به دلیل فقدان چنین رهبرانی، به انقلاب یا پدیده اجتماعی مشابه تبدیل نمی گردد. از این رو، رهبری در جریان یک انقلاب واحد، نقش های متعددی دارد؛ از قبیل فعال سازی نارضایتی از وضع موجود، برانگیختن روحیه انقلابی، بیان و گسترش اندیشه و ایدئولوژی جدید، تنظیم و برنامه ریزی راه بردهای حرکت انقلابی، بسیج کردن و به صحنه آوردن توده ها، ترسیم و برقراری نظام سیاسی جدید و نیز تلاش برای رسیدن به اهداف و شعارهای انقلابی پس از پیروزی.
ویژگی های شخصی یا فرهمندی (charisma)رهبران، می تواند در وقوع انقلاب نقش مؤثری ایفا کند. رهبران معمولاً دارای قریحه و استعداد خاصی هستند و از نظر روان شناختی نمی توانند پیرو دیگران باشند. لنین -رهبر انقلاب روسیه-فردی باهوش، دارای پشتکار، بسیار خودرأی و بدون وابستگی به قیود وجدانی، تأثیربرانگیز و دارای قدرت هیپنوتیزمی بود.(۱)او حتی می توانست فکر و اراده خود را نیز به دوستان انقلابی اش تحمیل کند. وی نامتمایل به تجملات و شوخ طبع نیز بود.(۲)
تاریخ نشان داده است که رهبران بدسرشت، حتی اگر به شکل موقت پیروز شوند، به دست خود بذرنابودی خویش را می کارند و پس از مدتی، محصول آن را درو می کنند. گاه به نظر می رسد که سرنوشت ملت ها وانقلاب ها، از نقش رهبرانی چون روبسپیر، کرامول، ناپلئون، لنین و کاسترو جداناشدنی باشد .
مونتگومری الامین، ارزش های اصلی و مشترک رهبران را در چهار گروه مشخص، گردآوری و مقوله بندی می کند:
۱.تدبیر:این ارزش با صفاتی چون عقل، انصاف یا بی طرفی و کیاست گره می خورد.
۲.عدالت:براساس این صفت، شخص حق خویش را به هر کس اعطا می کند. صفات مرتبط با عدالت عبارت است از وظایف مذهبی، اطاعت و اراده نیک نسبت به دیگران .
۳.اعتدال :به معنای کنترل خویش به عنوان بالاترین پیشرفت ماهیت بشری هم چنین به عنوان اهداف فردی و اجتماعی است، این صفت با اخلاص، تواضع و صبر ارتباط دارد.
۴.شکیبایی:صفت روحی است که زندگی را در مقابل بلایا و آزمایش های تحمل پذیر می کند. شجاعت اخلاقی و انضباط شخصی، با شکیبایی ارتباط دارد .(۳)
تأثیررهبری بر جامعه و انقلاب، امری پیچیده است و نمی توان حکمی کلی درباره آن صادر کرد. رهبر می تواند مردم محور (people-orinted)، وظیفه محور(task-oriented)، یا ترکیبی از هر دو باشد. رهبران مردم محور، به مردم احساس هویت و قدرت می دهند و تصویری از یک نظم جدید و عادلانه را برای آنها ترسیم می نمایند. رهبران وظیفه محور، عمدتاً بر استراتژی مناسب و برنامه زمان بندی شده تکیه می کنند.
امام مهدی (عج) دراعتقاد شیعه، تنها رهبر حکومت اسلامی نیست؛ بلکه پیشوایی معصوم به شمار می آید که خداوند او را به این مقام منصوب کرده است. امامت تنها یک مقام و حکومت ظاهری نیست، بلکه یک قمام والای معنوی و دینی است. امام هدایت همه جانبه مردم را در امر دین و دنیا برعهده دارد. امام مهدی (عج)، تلاش در جهت تربیت دینی و معنوی جامعه، بالندگی فضایل و کمال های عالی انسانی و گسترش تقوا را در برنامه دارد و بسیاری از امور مانند برقراری عدالت اجتماعی، امنیت و آزادی، در سایه این اهداف محقق خواهد شد. قرآن کریم در ترسیم سیمای معنوی حکومت صالحان -که وعده تحقق آن به سدت مهدی موعود (عج) داده شده -می فرماید :
الَّذینَ إِن مَکَّنَّاهُم فی الأَرضِ أَقامُوا الصَّلَوهَ وَ أَتَوُا الزَّکَوهَ وَ أَمَرُوا بِالمَعروُفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلهِ عَاقِبَهُ الأُمُورِ؛ (۴)
همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا می دارند و زکات می دهند و به کارهای پسندیده وامی دارند، و از کارهای ناپسند باز می دارند، و فرجام همه کارها از آن خداست .
سیره فردی و ویژگی های شخصیتی امام مهدی (عج) نیز نشان می دهد که این آخرین رهبر جهانی، مردم محوری را در کنار وظیفه محوری در برنامه دارد و علاوه برصفاتی ازقبیل تدبیر، اعتدال و شکیبایی؛ انسانی معصوم، برگزیده از جانب خدا و دارای علم لدنی است. او کمال موسی، شکوه عیسی و شکیبایی ایوب را دارد .(۵) علم به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) در دل او ریشه دوانیده، آن چنان که گیاه در دل مساعدترین زمین ها ریشه می دواند. (۶)مهدی (عج)، نه انسانی عادل، بلکه سراپا عدل و برکت و پاکی است؛(۷) شتابنده به وسی نیکی ها و بزرگواری ها، مبارز و سخت کوش است؛(۸) داناترین، حکیم ترین، پرهیزکارترین، بردبارترین، بخشنده ترین و عابد ترین مردم به شمار می آید.(۹) تقوا پیشه است و از روی بصیرت و هدایت گام بر می دارد.(۱۰)
إذا بعث الله رجلاً من اطایب عترتی و ابرار ذریتی، عدلاً مبارکاً زکیاً، لا یغادر مثقال ذره…یکون من الله علی خدوٍ لا یغتّر بقرابه و لا یضع حجراً علی حجر…؛(۱۱)
آن گاه خداوند مردی را از بهترین فرزندان و پاک ترین عترت من بر می انگیزد که سراپا عدل و برکت و پاکسی است؛ از کوچک ترین حق کشی چشم نمی پوشد ..او فرمان خدا را پیروی می کند، با کسی حساب خویشاوندی ندارد و سنگی روی سنگ نگذارد (از متاع دنیا چیزی برنگیرد
یکون اولی بالناس من أنفسهم، و أشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم، و یکون اشد الناس تواضعاً لله عزّ و جلّ و یکون آخذ الناس بما یأمر به، وأکفّ الناس عمّا ینهی عنه؛ (۱۲)
او بر مردم از خوددشان اولاتر، از پدر و مادرشان مهربان تر، و در برابر خدا از همه متواضع تراست؛ آن چه به مردم فرمان می دهد، خود بیش از دیگران به آن عمل می کند، و آن چه مردم را از نهی می نماید، خود پیش از همگان از آن پرهیز می کند .
یکون أعلم الناس، و احکم الناس، و اتقی الناس، و احکم الناس، و أسخی الناس، و أعبد الناس…؛ (۱۳)
او داناترین مردمان، حکیم ترین آنان، پرهیز کارترین انسان، بردبارترین مردمان، سخی ترین آنان و عابد ترین همگان است … .
برخی از نظریه پردازان انقلاب، درباره نقش برجسته امام خمینی (رحمه) در وقوع انقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین انقلاب قرن، تصریح کرده اند؛ از جمله :
۱.میشل فوکو:وی معتقد است که زبان، شکل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران، امری عارضی، اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه در حقیقت، رهبری مذهبی، با تکیه بر موضع مقاوم و انتقادی سابقه دار درمکتب تشیع، دربرابر قدرت های سیاسی حاکم و نیز نفوذ عمیق در دل ایرانیان، توانست آنان را این گونه به انقلاب وادارد؛ آن هم رژیمی که بی شک یکی از مجهزترین ارتش های دنیا را در اختیار داشت و از حمایت مستقیم آمریکا و دیگر قدرت ها برخوردار بود. او درباره نقش برجسته رهبری انقلاب می گوید:
شخصیت آیه الله خمینی پهلو به افسانه می زند. هیچ رییس دولتی هیچ رهبر سیاسی ای -حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش -نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند.(۱۴)
۲.تدا اسکاچپل :نویسنده و نظریه پرداز امریکایی که متخصص مطالعه انقلاب هاست، وی در کتابی به نام دولت ها و انقلاب های اجتماعی، با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب را تنها بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده مبتنی می داند و حتی نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود و موفقیتشان در این زمینه را انکار می کند. او اعتقاد دارد که (انقلاب ها ساخته نمی شوند، بلکه به وجود می آیند):
از لحاظ علل، اهمیتی ندارد که چه شکل از انقلاب های اجتماعی ممکن است ودر آینده به وقوع بپیوندد. حقیقت امر این است که از نظر تاریخی، هیچ انقلاب اجتماعی موفقی با بسیج توده ها و مسلماً با جنبش ای انقلابی ساخته نشده است .(۱۵)
اسکاچیل تحت تأثیر شخصیت کاریزمایی امام خمینی (رحمه الله) در سال ۱۹۸۲مقاله ای با عنوان (دولت تحصیل دار و اسلام شیعی در انقلاب ایران )، نوشت و با توجه به آشکار بودن نقش اراده، آگاهی، رهبری و اندیشه اسلامی در این انقلاب، نظریه پیشین خود را درتحلیل آن نارسا دانست و افزود :(اگر در دنیا یک انقلاب، آگاهانه ساخته شده باشد، انقلاب ایران است):
انقلاب ایران به یک باره اتفاق نیفتاد، بلکه به شکل سنجیده و به هم پیوسته ای ساخته شد؛ به ویژه در مراحل اولیه، یعنی براندازی رژیم سابق .(۱۶)
حال، با توجه به نظریه اسکاچیل، باید پرسید انقلاب کبیر مهدوی ساخته می شود یا به وجود می آید؟
طبق آیات شریفه قرآن، تاریخ بشر و سرنوشت انسان ها در دایره نظام خاصی رقم می خورد و هرگونه دگرگونی و انقلاب، تابع یک سلسله قوانین مشخص و معین است که خداوند، برای تدبیر جهان به اجرا در آورده است. بهره مندی از نعمت های الهی، به میزان تلاش آدمی یکی از سنت ها و قانون های حاکم بر جهان هستی به شمار می آید وانسان در پرتو اختیار، با عمل، خویش یا جامعه را به پیش می برد و تاریخ را تکامل می بخشد و یا به سبب سستی و عدم تلاش، قابلیت دریافت نعمت های الهی را از دست می دهد:(وَ أَنَّ لَّیسَ لِلاِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی *وَ أَن سَعیَهُ سَوفَ یُرَی ).(۱۷)
سرنوشت هرجامعه ای به روی کرد و ارده افراد آن جامعه بستگی دارد و اراده جمعی مردم، پدید آمدن زمینه ها وبسترها را سبب می شود. روایت (یخرج أناس من المشرق، فیوطّئون للمهدی یعنی سلطانه)،(۱۸) به بسترسازی حکومت مهدوی از طرف مردم اشاره دارد و از طرفی روایت مشهور (افضل الاعمال انتظار الفرج)،(۱۹)نشان می دهد که انتظار، یک حالت روانی نیست، بلکه عمل آدمی است که برای رسیدن به هدفی می کوشد و بدون کوش برای رسیدن به مقصود، وصول ممکن نیست. بنابراین، انتظار از مقوله فعل است نه انفعال .چنین انتظاری، زمینه ساز تحول در معرفت، احساس، رفتار و عمل آدمی می شود تا شایسته ظهور و فرج حضرت (عج) قرار گیرد. بنابراین، از این زاویه که بنگریم، انقلاب مهدوی ساخته می شود و تنها انفجار تصادفی و خود به خودی توده مردم در وقوع انقلاب نیست.
از طرفی خداوند متعال، باتوجه به اوضاع جامعه و مناسب بودن زمینه ها و بسترها و بر اساس نیاز جامعه جهانی، هر زمان اراده کند، اذن انقلاب مهدوی را صادر خواهد کرد و انقلاب موعود به وجود می آید. در حقیقت، بخشی از مقدمات را در اختیار انسان ها نهاده اند و از آنها خواسته شده تا در این جهت گام بردارند؛ امام ممکن است براساس اراده الهی، و با توجه به نیاز شدید، منتظر برخی از زمینه ها و شرایط نباشد.ازاین رو، (اگر از دنیا به جز یک روز باقی نمانده باشد، خدای متعال آن روز را چنان طولانی می کند تا مهدی (عج)ظهورنماید.)(۲۰)ازاین بعد که بنگریم، انقلاب مهدوی به وجود می آید.
در حقیقت، از یک طرف باید ظهور حجت (عج) به اراده الهی محقق شود و از طرف دیگر، باید قدرت و اراده پولادین انسان ها ظهور یابد. تا زمانی که انسان ها، به ایجاد زمینه و مقدمات ظهوراقدام نکنند، ظهور در انتظار اقدام آنها خواهد نشست . همان گونه که عطار نیشابوری در منطق الطیر به آن اشاره می کرد، حکایت ظهور، گویی حکایت دیدار سی مرغ با سیمرغ است؛ زیرا سیمرغ همواره حضور داشت و اراده و همت سی مرغ غایب بود و می بایست حاضر می شد.(۲۱)ازاین رو، امام (ع) حضور دارد، اما یاران و زمینه سازان ظهور او غایبند .
شیخ طوسی می گوید:
هم ما و هم خداوند، قدرت باز کردن دست امام زمان (عج)در تصر ف امور و تقویت سلطنت وی را داریم. پس اگر فرضاً خداوند به وی بسط ید نداد، می دانیم که تقویت و بسط ید او بر ما واجب است…اگر بسط ید از کارهای خداوند می بود، ناچار می بایست خلق را مقهور و مجبور برتمکین سازد وبین امام (ع) و کید دشمنانش حایل شود که او را آزارنکنند؛ یا او را به وسیله فرشتگان تقویت و مدد فرماید . چه بسا که این کارها، به سقوط غرض تکلیف و حصول اضطرار بینجامد . پس برما واجب است که در هر حال، دست امام را در امور بازگذاریم.(۲۲)
باید توجه داشت که ظهور، مشکل فاعلی ندارد بلکه مشکل از ناحیه قابل است. اگر قابل(انسان ها)مقدمات ظهور را فراهم کنند، ظهور از جانب خداوند متعال لطفی واجب است .(۲۳)
ج)ایدئولوژی
گسترش و تلاطم اندیشه ها و ایدئولوژی های جدید، پیش از وقوع همه انقلاب ها دیده می شود و همان گونه که برخی از نظریه پردازان انقلاب گفته اند، هیچ انقلابی بدون این گسترش روی نداده است.(۲۴)
بسیاری از دانش مندان علوم اجتماعی، مفهوم گسترده ای از ایدئولوژی را به مثابه نظامی از ارزش ها، ایده ها و باورها مطرح کرده اند که متضمن تفسیری جامع از تاریخ است و نظریه ارزشی، باور و وفاداری توده را جلب می کند.(۲۵)
ایدئولوژی انقلاب، استراتژی ها و روش های رسیدن به هدف را مشخص می سازد. .به عبارت دیگر، آیین نامه اجرایی مکتب فکری انقلاب است.(۲۶) هدف ایدئولوژی شکل دادن، بسیج، هدایت، سازمان دهی و توجیه اشکال خاص، راه کارها و نحوه اعتراض به دیگران تلقی می شود .(۲۷)
ایدئولوژی هر انقلابی در چگونگی پیروزی آن، نوع حکومت جایگزین و حتی مراحل و تحولات پس از پیروزی، نقش مؤثری دارد. انقلاب های که ایدئولوژی واحدی را گسترش می دهند، به ویژه اگر این ایدئولوژی با تاریخ وفرهنگ آن کشور پیوند خورده باشد، انقلاب زودتر فراگیر می ود و بسیج قوی تر توده ها را به دنبال می آورد؛ درتنیجه، این انقلاب ها سریع تر به پیروزی می رسند و پس از پیروزی، بی ثباتی های کمتری را از سر می گذرانند . (۲۸)انقلاب اسلامی ایران، نمونه بارز این گونه انقلاب هاست که به رغم روبه رو شدن با رژیمی مقتدر، از آن جا که پشتوانه آن یک ایدئولوژی واحد منسجم بود که از دل فرهنگ مردم شیعی ایران برخاست. در مدت زمانی اندک به پیروزی رسید در انقلاب روسیه نیز به دلیل ضعف ناشی از فروپاشی حاکمیت دولت در اثر شکست در جنگ جهانی اول، انقلاب به سرعت پیروز شد؛ اما به دلیل نبود ایدئولوژی واحد و عدم پیوند آن با تاریخ و فرهنگ روسیه، سرانجام با کشتارهای وسیع مواجه گشت و زمینه های فروپاشی نهایی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق را فراهم ساخت.(۲۹)
امتیاز اساسی انقلاب مهدوی بردیگرانقلاب های معاصرغربی، در ایدئولوژی، مبانی و غایاتی است که بر روش ها و استراتژی های این انقلاب تأثیر شگرف دارد . پدیده انقلاب در اندیشه سیاسی غرب در علوم اجتماعی و انسانی بررسی می شود. علوم انسانی و اجتماعی، شاخه ای از علم تجربی است که هدف آن، بسط جوهر پوزیتیویستی و حسی علم جدید است . در این تفکر، دین و اخلاق از صبغه الهی، آسمانی ومعنوی تهی، وتنها به عنوان محصول و نتیجه تطورات اجتماعی تلقی می شود. بشر به عنوان موجودی مادی، غریزی و بیولوژیک، تعریف و تفسیر می گردد. از این رو، اندیشه ورزان ونظریه پردازان غربی با وجود تفاوت ها و اختلاف هایی که درباره مدل ها و تئوری های انقلاب دارند، در چارچوب تفکر و تمدن بشر انگارانه به موضوع انقلاب می نگرند و بر مبادی، غایات، ایدئولوژی ها و نظام های حقوقی و سیاسی اومانیستی تکیه می کنند. از منظرآنان انقلاب، تحولی خشن و سریع در ساختار طبقاتی جامعه و گروه هیئت حاکم است که تنها صبغه سیاسی و اقتصادی دارد.
انقلاب مهدوی به معنای تغییر و دگرگونی مبنایی، باطنی و ماهوی است که اومانیسم، خودمحوری و خود بنیادی در برابر حق را نفی می کند. این انقلاب، استقرار مدینه اسلامی، حاکمیت قانون الهی، هدایت و تربیت، رستگاری آدمی و قرب الهی را غایت خود می داند. هم چنین از قلمرو بشرانگارانه عبور می کند و عالم و آدم دیگری بر مبنای قرب به حق وولایت الهی پدید می آورد.
انقلاب مهدوی با روی کرد معنوی به بشر، و انقلاب در جان واحوال مردم آغاز می شود. به این ترتیب بسط خودآگاهی دینی، زمینه های ظهور تمام عیارانقلاب را مهیا می سازد. انقلاب مهدوی، صورت تحقق عینی و خارجی یافته و به برقراری ولایت الهی در سراسر زمین می انجامد .
ایدئولوژی انقلاب مهدی، برگرفته از اسلام ناب شیعی است . پتانسیل درونی این مکتب و عوامل درونی این مذهب که آن را از دیگر مکاتب سیاسی جدا می کند، عبارتند از:
۱.جهان مادی از واقعیت مطلق سرچشمه می گیرد. مبدأ دارد (توحید)؛ مدبری حکیم، عالم و قادر که بر تمام روابط و عوامل طبیعی حکومت می کند و همه عالم و عوامل طبیعی و حرکت ها و فعل و انفعال های در ماده، فعل خداوند و مظهر و تجلی گاه اراده اوست .
۲.جهان هستی تحت سرپرستی و ولایت الهی قرار دارد و با ولایت و تدبیرالهی، از نقص به سوی کمال حرکت می کند.
۳.انسان موجودی ابدی و جاودانی است و عوالم دیگری در پیش دارد که در آن عوالم،آثار و نتایج اعمال این جهان خود را خواهد یافت .
۴.انسان موجودی آزاد و مسئول است که با اختیار، حرکت تکاملی خود را به پایان می رساند وچون آزاد است، گاهی حرکت به سوی خداوند و گاه به سوی شیطان را انتخاب می کند.
۵.حق حاکمیت الهی، با اذن و نصب خداوند به انسان های صالحی واگذارمی گردد که معصوم و مبرای از گناه هستند.
۶.مبانی نظری و اصول اعتقادی ویژه شیعه بعد از اصل (امات)، عدل است. عدالت که از صفات خداوند به شمار می آید، باید در خلیفه و جانشین او نیز تسری داشته باشد .
اعتقاد شیعه به امام عادل و معصوم، در درون خود یک اصل انقلابی را می پروراند و آن اعتقاد به نامشروع بودن همه حکومت های غیرمعصوم در زمان معصوم (ع) و غاضبانه بودن همه حکومت های غیر مأذون در دوران غیبت است. بنابراین نظریه امامت، موجب می گردد تا روحیه انقلابی و آمادگی نسبی شیعیان برای انقلاب در طول تاریخ تدوام یابد .(۳۰)
از طرفی وجود دو آموزه غیبت و انتظار، زمینه های بالقوه ای برای ایجاد انقلاب درمیان شیعیان فراهم کرده است. شیعیان، تمام آرمان ها و آرزوهای خویش را تا رسیدن موعود امام (عج) دست نایافتنی می دانند و بنابراین، همواره از وضع موجود ناراضی اند و امید به ظهور مصلح جهانی، آنها را همواره در حالتی آماده باش قرار می دهد .
سیره اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، قضایی، علمی، مدیریتی، اخلاق و تربیتی امام مهدی (عج) که از ایدئولوژی اسلامی شعیی گرفته شده، آیین نامه اجرایی و قانون اساسی حکومت مهدوی است(۳۱)که در این مقاله برای حسن ختام، با تمسک به روایتی درهر بخش، به آنها اشاره می شود :
سیره اجتماعی
امام صادق (ع) می فرماید:
یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً؛(۳۲)
زمین را سراسر قسط و عدل می کند، همان گونه که سراسر ستم و دشمنی شده بود .
سیره سیاسی
امام باقر (ع) می فرماید:
إذا قام القائم ذهب دوله الباطل؛ (۳۳)
هنگامی که قائم قیام کند، هر دولت باطلی از بین می رود.
سیره اقتصادی
امام باقر (ع) در جای دیگر می فرماید :
یسوّی بین الناس حتی لاتری محتاجاً الی الزکاه؛ (۳۴)
مهدی (عج) اموال را میان مردم چنان به تساوی قسمت می کند که دیگر نیازمندی یافت نمی شود تا به او زکات .
سیره قضایی
پیامبراکرم (ص) می فرمایند:
…حتی أن المرأه لتقضی فی بیتها بکتاب الله تعالی و سنه رسول الله (ص)(۳۵)
حتی زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) قضاوت می کنند .
هم چنین امام صادق (ع) می فرمایند :
العلم سبعه و عشرون حرفاً فجمیع ما جاءت به الرسل حرفان، فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین، فاذا قام قائمنا أخرج الخمسه و العشرین حرفاً فبثّها فی الناس و ضمّ الیها الحرفین، حتّی یبثّها سبعه و عشرین حرفاً؛(۳۶)
علم و دانش ۲۷حرف، شعبه و شاخه است و تمام آن چه پیامبران برای مردم آورده اند، دوحرف بیش نبوده، و مردم تاکنون جز آن چه پیامبران برای مردم آورده اند، دو حرف بجز آن دو حرف را نشناخته اند، اما هنگامی که (قائم)ما قیام می کند، ۲۵حرف دیگر را آشکار می سازد .
سیره مدیریتی
امام صادق (ع) می فرماید :
المهدی سمح بالمال، شدید علی العمال، رحیم بالمساکین؛ (۳۷)
مهدی (عج) بخشنده ای است که مال را به وفور می بخشد، برکارگزاران و مسئولان دولت خویش بسیار سخت می گیرد و بر بینوایان بسیار مهربان است .
سیره اخلاقی و تربیتی
امام علی (ع) می فرمایند:
لو قام قائمنا….لذهب الشحناء من قلوب العباد؛ (۳۸)
اگر قائم ما قیام کند…کینه ها از سینه ها بیرون رود .
به امید آن روز
پی نوشت ها :
*عضو هیئت علمی دانشگاه قم و از اعضای هیئت تحریریه فصل نامه مشرق موعود.
۱-میخائیل گورباچف، تاریخ گویای دوران انقلاب اکتبر شوری، ترجمه فتح الله دیده بان، ص۷۹-۸۲تهران :بی جا، بی تا.
۲-برتراند راسل، تئوری و عمل بلشویسم، ترجمه :احمد صبا، ص۳۱-۳۴، تهران :بی جا، بی تا .
۴-سوره حج، آیه ۴۱.
۵-ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۳۶، قم :نشر توس.
۶-بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۱۷؛ شیخ لطف الله صافی، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص۳۰۹، تهران:کتاب خانه صدر، ۱۳۷۳ش.
۷-الملاحم و الفتن، ص۱۰۸.(به نقل از :کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه:علی اکبرمهدی پور، ج۲، ص۹۵۰، تهران :نشر آفاق، ۱۳۷۶ش.
۸-جمال الاسبوع، ص۳۱۰، (به نقل از :مسعود پور سید آقایی و دیگران، تاریخ عصر غیبت، ص۴۳۶، قم:انتشارات حضور، ۱۳۷۹ش.
۹-شیخ علی یزدی حائری، الزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب، ص۹، تهران، ۱۳۵۱.(به نقل از:روزگار رهایی، ج۱، ص۱۳۲).
۱۰-بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶۹.
۱۱-الملاحم و الفتن، ص۱۰۸.
۱۲-سلیمان بن قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ج۳، ص۳۷و۶۲، قم:منشورات الرضی، ۱۳۹۴ق.
۱۳-الزام الناصب، ص۹.
۱۴-ایرانی ها چه رؤیایی در سردارند، ص۶۴.
۱۷-سوره نجم، آیه ۳۹-۴۰.
۱۸-متقی هندی، کنزالعمّال، ج۷، ص۱۸۶، بیروت:مؤسسه الرساله ۱۴۰۵ق؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۸۷.
۱۹-بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۸؛ منتخب الاثر، ص۶۲۹؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۳۶.
۲۰-کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۴۷۶.
۲۱-علی رضا نودهی، نظریه اختیاری بودن ظهور، ص۲۶، تهران :انتشارات موعود عصر (عج)، ۱۳۸۴ش .
۲۲-الغیبه، (طوسی)، ص۱۱.
۲۳-نظریه اختیاری بودن ظهور، ص۲۷.
۲۴-کالبد شکافی چهار انقلاب، ص۵۹.
۲۵-حمید اخوان مفرد، ایدئولوژی انقلاب ایران، ص۸۳، تهران :پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱ش .
۲۶-محمدرضا شفیعی فرد، درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی، ص۸۹، قم :نشر معارف، ۱۳۷۸ش.
۲۸-مصطفی ملکوتیان، انقلاب از آغاز تا فرجام (مروری بر ویژگی های هفت گانه مشترک انقلاب ها )، مجموعه مقالات همایش انقلاب اسلامی، ج۱، ص۱۴۹-۱۵۰، قم :دفتر نشر معارف، ۱۳۸۵ش.
۲۹- س.س. ولک و دیگران، تاریخ شوروی، ترجمه :شهرام قهرمانی و بهزادامین، ص۲۱۵-۲۳۵، تهران :انتشارات آلفا، ۱۳۶۱ش.
۳۰-روح الله حسینیان، تاریخ سیاسی تشیع تا تشکیل حوزه علمیه (مقدماتی بر تاریخ انقلاب اسلامی )، ص ۱۴-۱۸، تهران :مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ش.
۳۱-تاریخ عصر غیبت، ص۴۲۶-۴۴۰.
۳۲-الغیبه(طوسی)، ص۳۲.
۳۳-ثقه الاسلام کلینی، روضه الکافی ، ج۸،ص۲۷۸، بیروت :دار صعب و دار التعارف، ۱۴۰۳ق.
۳۴-بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۹۰.
۳۵-همان، ص۳۵۳.
۳۶-همان، ص۲۳۶.
۳۷-الملاحم و الفتن، ص۱۳۷.(به نقل از :روزگار رهایی، ج۲، ص۵۹۸).
۳۸-منتخب الاثر، ص۴۷۳-۴۷۴.