خانه / مقالات برگزیده / قرآن و پایان تاریخ

قرآن و پایان تاریخ

قرآن و پایان تاریخ

بشر به مقتضاى حُب ذات و طبیعت جست‏وجوگر خود همواره به سرانجام دنیا مى‏اندیشد و اکنون که فقر و فساد، ظلم و ستم، تبعیض و ناجوانمردى، استعمار و استثمار، انحصارطلبى قطب سلطه گر و صدها و هزاران پدیده نا میمون فرهنگى، سیاسى و اقتصادى و اجتماعى به صورت وحشتناکى بر جوامع بشرى چنگ انداخته و عرصه را بر انسان‏هاى آزادیخواه و طالب حداقل حقوق انسانى تنگ نموده، این سؤال که آینده جهان و پایان تاریخ چگونه خواهد بود از اهمیت ویژه برخوردار است.

و اهمیت بیشتر آن زمانى روشن‏تر مى‏گردد که به این نکته توجه داشته باشیم که بشر در دوران اوج شکوفایى علمى، صنعتى و تکنولوژى است و این همه رشد و ترقى نه تنها مشکلى از بشر خسته از جنگ‏ها و خونریزى‏ها، اضطراب‏ها و تشویش‏ها، نامردمى‏ها و تبعیض‏ها برطرف نساخته، که مایه تورّم مشکلات و تشدید دردهاى او گردیده است.

اکنون باید بگوییم این حق آدمى است که بداند بشر در سیر قهقرایى به گرداب فلاکت و بدبختى افکنده خواهد شد یا با آینده‏اى روشن و عصرى طلایى که آدمى به حقوق انسانى خود مى‏رسد و به سعادت و فلاح دست مى‏یابد مواجه مى‏شود. دانستن هر یک از این دو پاسخ فقط رفع یکى از مشکلات فکرى او نیست بلکه نوع جهت‏گیرى او را در زندگى معین خواهد کرد و او را از خمودگى و سستى، یأس و افسردگى، اضطراب و پریشانى، انحطاط و سقوط خارج ساخته به انسانى پرتکاپو و فعال، امیدوار به آینده، صبور، مقاوم و ترقى خواه تبدیل خواهد کرد.

همه ادیان الهى و بیشتر مکاتب بشرى، درباره پایان تاریخ، اظهار نظر کرده‏اند. در همه پیش‏گویى‏هاى(۱) مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناک و نگران‏کننده‏اى وجود دارد؛ ولى اغلب بر این امر اتّفاق نظر(۲) است که پایان کار بشر، روشن و سعادت‏آمیز است. در تمام فرقه‏ها و(۳) مذاهب اسلامى، کم و بیش سرانجام سعادت‏مند بشر پیش‏بینى شده است .(۴) در متون زرتشتى (از آیین‏هاى باستان) به صراحت از دوره طلایى بشر در پایان جهان یاد شده که به آشوب‏ها و بلاهاى بسیار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسین منجى (سوشیانس) محقّق مى‏شود. در آیین هندوان نیز هر(۵) دوره انسانى به چهار قسمت تقسیم شده که قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدریجى معنویت اوّلیه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبیر مى‏شود؛ سپس منجى بشر ظاهر شده و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبین رفتن شرارت‏ها، دوره‏اى نو آغاز مى‏گردد.

در متون بودایى نیز از این (۶) دوره، سخن به میان آمده است. در(۷) ادیان ابراهیمى، بیش از آیین‏ها و مکاتب دیگر بر دوره طلایى بشر در پایان تاریخ، تأکید شده است. در عهد عتیق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پیش‏بینى شده که به وسیله مشیح محقّق مى‏شود. درعهد جدید نیز به این مطلب پرداخته شده و مکاشفه یوحنا به طور کامل به(۹) حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص یافته و در پایان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاکمیت مؤمنان اشاره شده است. در میان مکاتب(۱۰) بشرى، پیش‏بینى مارکس از مدینه کمونیستى همراه با کمون نهایى ایجاد شده، تصویرى از جامعه بى‏طبقه و بى‏نیاز از دولت را ارائه مى‏دهد.(۱۱)

پیش‏بینى‏هاى رنه‏گنون (عبدالواحد یحیى) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقیقت که با نظر به داده‏هاى آیین‏هاى باستان و ادیان ابراهیمى ارائه شده خبر مى‏دهد. نظریّه پایان تاریخ(۱۲) فوکویاما پیروزى نهایى نظام غربى و حاکمیّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پیش‏بینى کرده است و نظریّه(۱۳) برخورد تمدّن‏ها از هانتینگتون، جنگ جهانى تمدّن‏ها و نظم جهانى نوین براساس مرزهاى تمدّنى را در پایان این دوره از جهان، پیش‏بینى مى‏کند.(۱۴)

 

دیدگاه کلّى قرآن درباره پایان تاریخ

دیدگاه قرآن درباره سرانجام بشر، دیدگاهى خوش‏بینانه بود و پایان دنیا، پایانى روشن و سعادت آمیز دانسته شده است. سرانجامِ سعادت‏مند جهان، همان تحقّق کامل غرض آفرینش انسان‏ها است که چیزى جز عبادت خداوند نخواهد بود:

و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والإِنسَ إِلَّا لِیَعبدونَ. (ذاریات(۵۱)، ۵۶).

عبودیّت الهى در سطوح گوناگون فردى و اجتماعى آن، براساس برنامه‏ریزى خداوند و در چارچوب اصل اختیار واقع شده و غالب انسان‏ها از آن بهره‏مند مى‏شوند:

وَعدَ اللَّهُ الَّذینَ ءَامَنوا مِنکُم وعَمِلوا الصَّلِحتِ لَیَستخلِفنَّهُم فِى‏الأَرضِ… ولَُیمَکِّننَّ لَهُم دِینَهُم الَّذِى ارتَضى لَهُم و لَیُبدِّلنَّهُم مِن بَعدِ خَوفهِم‏أَمناً یَعبُدونَنِى لَایُشرِکونَ بِى شَیئاً (نور(۲۴)،۵۵).

هُو الَّذِى أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدى وَدِینِ الحَقّ لِیُظهِرَهُ عَلَى‏الدِّینِ کُلِّهِ. (توبه(۹)،۳۳؛ فتح(۴۸)،۲۸؛ صف (۶۱،۹)(۱۵) آیات ناظر به آینده جوامع انسانى، بر عنصر خوش‏بینى در جریان کلّى نظام طبیعت و طرد عنصر بدبینى درباره پایان کار بشر تأکید ورزیده، به نوعى فلسفه تاریخ براساس سیر صعودى و تکاملى آن اشاره دارد. از (۱۶) نگاه اسلام، دین با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، در کامل‏ترین شکل خود به بشر عرضه شده:

اَلیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم و أَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتى و رَضیتُ لَکُم الإِسلمَ دِیناً (مائده(۵)،۳).

و همواره با انتقال از جامعه‏اى به جامعه دیگر شکوفاتر مى‏گردد:

مَنْ یَرتدَّ مِنکُم عَن دِینِه فَسوفَ یأتِى اللّهُ بِقَومٍ یُحِبُّهم و یُحِبّونَه. (مائده(۵)،۵۴(۱۷)

خداوند از پیامبران گذشته، پیمان گرفته که به پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله) ایمان‏آورده، به ‏او یارى رسانند (آل عمران(۳)،۸۱)

بنابراین، تمام نبوت‏ها و شرایع پیشین، مقدمه و پیش درآمد شریعت ختمیّه‏اند. از ظاهر برخى( ۱۸.

آیات، چون:

والسَّبقونَ السَّبقونَ أُولئِکَ المُقرَّبونَ… ثُلَّهٌ مِن الأَوَّلینَ وَ قَلیلٌ مِن الأَخِرین (واقعه(۵۶)،۱۰ – ۱۳ و ۱۴). و نیز بعضى روایات برمى‏آید که(۱۹ ) پیشینیان از مردم آخرالزمان، فضیلت و مرتبه بالاترى داشته‏اند؛ امّا اهل( ۲۰ ) تفسیر، سبقت گرفتگان را پیامبران و اصحابشان دانسته و سبقت را فضیلتى براى اقوام گذشته نشمرده‏اند؛ زیرا طبیعى است که اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) ، نسبت به تمام پیامبران دیگر و اصحابشان بسیار کم‏تر باشند؛ البته(۲۱) روایاتى نیز حاکى از نسخ آیه مزبور نقل شده که درست به نظر(۲۲)

نمى‏رسد؛ و به دلیل سطح بالاى( ۲۳) معرفت مردم آخرالزمان معجزات حسّى اقوام گذشته، جاى خود را در اسلام به معجزه عقلى و علمى (قرآن) داده و وحى قرآنى، با سخن از قرائت ( ۲۴)و علم و قلم، آغاز مى‏شود:

اِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الإِنسنَ مِن عَلَقٍ اِقرَأ و رَبُّکَ الأَکرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالقَلمِ عَلَّمَ الإِنسنَ ما لَم یَعلَم. (علق(۹۶)، ۱ – ۵).

و قرآن، از دوره ماقبل اسلام، به عنوان عصر جاهلیت در مقابل عصر علم و خرد یاد مى‏کند:

الجَهِلیَّهِ الأُولَى (احزاب(۳۳)،۳۳). (۲۵ ) از این رو، طبق روایات، سوره توحید و شش آیه آغازین سوره حدید، براى اقوامى در آخرالزمان نازل شده که در کاوش‏هاى دینى، از اقوام پیشین ژرف‏اندیش‏تر و دقیق‏ترند. در(۲۶ ) روایات متعدد دیگر نیز دوره آخرالزمان و مردم آن، به رغم وقوع فتنه‏ها و آشوب‏هاى بسیار، بهترین زمان و بهترین مردم شناسانده شده‏اند؛ بنابراین، میان دیدگاه( ۲۷) خوشبینانه اسلام درباره پایان تاریخ و ظهور آفت‏هاى اجتماعى بسیار در آن دوره، هیچ گونه تنافى وجود ندارد. برخى از پیامبران نیز به دلیل فضیلت مردم آخرالزمان، از خداوند خواسته‏اند که نام و راهشان در میان آنان جاوید بماند. (شعراء(۲۶)،۸۴) قرآن، امت(۲۸ ) پیامبر را معتدل‏ترین و در نتیجه کامل‏ترین:

و کَذلِکَ جَعلنکُم أُمَّهً وَسَطاً (بقره(۲)،۱۴۳).

( ۲۹) و بهترین امّت:

خَیرَ أُمَّهٍ اُخرِجَت لِلنَّاسِ (آل عمران(۳)،۱۱۰).

معرفى مى‏کند؛ بر همین اساس،(۳۰) خوارق عادت در آخرالزمان به کمترین میزان رسیده و خداوند از طریق سنت‏هاى طبیعى تاریخ، جوامع بشرى را با آزمایش‏هاى مختلف به حدى از بلوغ، شعور و تجربه مى‏رساند که زمینه حکومت جهانى صالحان مهیا شود و بر اساس سنّت همیشگى(۳۱ ) خویش، مؤمنان را بر همه موانع چیره ساخته، به فتح و پیروزى پایدار مى‏رساند:

إِنَّهُم لَهمُ المَنصُورونَ و إِنَّ جُندَنا لَهُم الغَلِبون. (صافات(۳۷)،۱۷۲ و ۱۷۳). (۳۲) از مجموعه مباحث گذشته مى‏توان نتیجه گرفت که دوره اسلامى، همان دوره آخرالزمان است که تحقق کامل دیدگاه مثبت اسلام درباره پایان تاریخ، در عصر ظهور امام مهدى(علیه السلام) به وقوع خواهد پیوست.

 

نشانه‏ها و رخدادهاى مهم آخرالزمان

ختم نبوت و نزول واپسین شریعت که با ظهور پیامبر اسلام تحقق یافت، نخستین نشانه پایان تاریخ به شمار مى‏رود؛ لذا مفسران، مقصود(۳۳ )ازنشانه‏هاى قیامت‏رادر آیه ذیل، بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) دانسته‏اند که نسبت به عمر جهان، فاصله بسیار کمى تا قیامت دارد:

( ۳۴)فَهَل یَنظُرونَ إِلاَّ السَّاعَهَ أَن تَأتِیَهُم بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها. (محمد(۴۷)،۱۸)در آخرالزمان وقایع فراوان دیگرى نیز پیش‏بینى شده که بیشتر به دوره پایانى آن (مقارن با ظهور حضرت مهدى) مربوط مى‏شود:

  1. بحران معنویّت:

پیش از ظهور امام زمان(علیه السلام) جوّ حاکم بر جهان، جوّ ستم، گناه و فساد خواهد بود:

اِقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم و هُم فِى غَفلَهٍ مُعرِضون. (انبیاء(۲۱)، ۱).

در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متّصف شده‏اند. در روایات نیز منظور از(۳۵ ) اشراط الساعه که در آیه ۱۸ سوره محمد(۴۷) به آن اشاره شده، رواج بیش از حدّ کفر، فسق و ظلم دانسته شده و موارد متعدّدى از آن بر شمرده شده‏است.

(۳۶ )

  1. وقوع اختلاف‏ها و درگیرى‏هاى بسیار:

یکى از نشانه‏هاى آخرالزمان، اختلاف‏ها و درگیرى‏هاى فراوان میان گروه‏هاى گوناگون است:

فَاختَلفَ الأَحزابُ مِن بَینهِم فَویلٌ لِلَّذینَ کَفَروا مِن مَشهَدِ یَومٍ عَظِیم. (مریم(۱۹)، ۳۷) روایات، این آیه را به ظهور فرقه‏هاى مختلف در جهان اسلام مربوط دانسته‏اند که در آخرالزمان پدید آمده، موجب اختلاف‏هاى بسیار خواهند شد. آیه یَلبِسَکُم شِیَعًا و یُذِیقَ(۳۷)

بَعضَکُم بَأسَ بَعض (انعام(۶)، ۶۵) نیز به وقوع اختلاف‏ها و قتل و کشتار در آخرالزمان تفسیر شده است. بر(۳۸ )اساس روایتى، آیه ولَنبلونَّکم بشى‏ءٍ مِن الخَوف و الجُوع و نَقصٍ من الأَمولِ و الأَنفُس… (بقره(۲)،۱۵۵) به ترس و ناامنى، گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار در آخرالزمان اشاره دارد.(۳۹)

  1. ظهور دجّال:

درهرسه دین آسمانى یهود، مسیحیت واسلام، ظهورفاسدترین ومخرّب‏ترین جریان منحط در طول تاریخ، پیش بینى و از خطر آن پرهیز داده شده است. دجّال(۴۰ )که تجسّم کفر، فریب و گمراهى است، در آخرالزمان ظاهر شده، مردم را به پرستش خویش مى‏خواند. برخى از مفسّران، تفسیر آیه لَخلقُ السّموتِ والأرض أکبرُ مِن خَلقِ النّاسِ (غافر(۴۰)،۵۷) را به ظهور دجّال ناظر دانسته‏اند که دردید مردم، عظیم‏ترین موجود جلوه مى‏کند؛ در حالى که(۴۱ )خداوند، او را از بسیارى مخلوقات دیگر کوچک‏تر مى‏شمارد. سرانجام این(۴۲ )پدیده به دست عیسى(علیه السلام) محو و نابود خواهد شد.( ۴۳)

  1. وقوع مصائب:

برخى از آیات عذاب بر کافران و گنه‏کاران آخرالزمان که نزول عذاب را انکار مى‏کنند؛ تطبیق داده شده است:

إن أتکُم عَذابُهُ بَیَتاً أَو نَهاراً مَا ذَا یَستَعجِلُ مِنهُ الُمجرِمونَ. (یونس(۱۰)،۵۰) فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم فَساءَ صَباحُ المُنذرین. (صافات(۳۷)،۱۷۷).(۴۴ )با استفاده از آیه ۶۵ انعام(۶)، برخى از این عذاب‏ها بدین شرح گزارش شده‏اند: صدایى هراسناک و دود در آسمان و حاکمان ستمگر:

قُل هُو القادِرُ عَلى أَن یَبعَثَ عَلیکُم عَذاباً مِن فَوقِکُم ، فرو رفتن برخى انسان‏ها در زمین.

أَو مِن تَحتِ أَرجُلِکُم، اختلافات بسیار در دین ، أَو یَلبِسَکُم شِیَعاً قتل و کشتار و یُذِیقَ بَعضَکُم بَأسَ بَعض. در این دوره زمانى، ترس و ناامنى،(۴۵ )گرسنگى و قحطى و فقر و کشتار نیز بسیار رخ خواهد داد:

وَ لَنبلُونَّکُم بِشَى‏ءٍ مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن الأَمولِ وَالأَنفُس…..(۴۶)

  1. خروج سفیانى:

بیشتر مفسّران، از ظهور لشکرى طغیانگر که در آخرالزمان در کشورهاى اسلامى به ستم و تعدّى پرداخته، سرانجام در صحرایى بیرون از مکّه، گرفتار عذاب الهى مى‏شوند ، خبر داده و آیه ولَو تَرى إِذ فَزِعُوا فَلَا فَوتَ و أُخِذوا مِن مَکانٍ قَرِیب (سبأ(۳۴)،۵۱) را درباره آن لشکر دانسته‏اند. در روایات شیعه و سنّى، نام رهبر این لشکر، سفیانى ذکر شده است. آیه أَفأَمِنَ‏الَّذینَ مَکَروا السَّیَِّاتِ(۴۷ )

أَن یَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرضَ… . (نحل(۱۶)، ۴۵) نیز که توطئه‏گران را به فرو رفتن در زمین تهدید مى‏کند، بر لشکر سفیانى تطبیق داده شده است. آیه( ۴۸)

…ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقًا لِما مَعَکُم مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلى أَدبارِهَا (نساء(۴)، ۴۷) نیز درباره بازماندگان لشکر سفیانى تأویل شده که صورت‏هایشان معکوس گشته، پشت سرشان قرار مى‏گیرد.( ۴۹)

 

  1. نداى آسمانى:

بنابر روایات شیعه، جبرئیل نخستین کسى است که‏با امام‏زمان(علیه السلام) بیعت کرده و با صدایى بلند به گونه‏اى که به گوش همه جهانیان برسد، این آیه را تلاوت مى‏کند:

أَتى أَمرُ اللّهِ فَلَا تَستَعجِلُوهُ؛ فرمان خدا رسید؛ پس دیگر شتاب مکنید. (نحل(۱۶)، ۱).(۵۰ )

آیه وَاستَمِع یَومَ یُنادِ المُنادِ مِن مَکانٍ قَریبٍ یَومَ یَسمَعونَ الصَّیحَهَ بِالحَقِّ ذلِکَ یَومُ الخُروجِ (ق(۵۰)،۴۲۱) نیز به این حادثه، تأویل شده است.( ۵۱)

 

  1. ظهور منجى بزرگ بشر:

مهم‏ترین رخداد آخرالزمان، ظهور دوازدهمین امام شیعیان براى رهایى انسان‏هاست: جَاءَالحَقُّ و زَهقَ البطِلُ إِنَّ البطِلَ کانَ زَهوقًا. (اسراء(۱۷)، ۸۱) این آیه که از پیروزى چشمگیر حق بر باطل سخن مى‏گوید، در روایات به ظهور مهدى(علیه السلام) تأویل شده است. آیه (۵۲ )

بقره(۲). آیه أَینَ ما تَکونُوا یَأتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعًا نیز بر یاران نخستین مهدى(علیه السلام) که خداوند آنان را گرداگرد حضرت حاضر مى‏سازد، تطبیق داده شده است.

آیه فَإِن یَکفُربِها هؤُلَاءِ فَقَد وَکَّلنا( ۵۳) بِها قَومًا لَیسوا بِها بِکفرین( ۵۴)(انعام(۶)،۸۹) نیز چنین است.

 

  1. نزول عیسى(ع):

یکى از رخدادهاى آخرالزمان، فرود آمدن عیسى(علیه السلام) از آسمان است: و إِنَّه لَعِلمٌ لِلسَّاعَهِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها (زخرف(۴۳)، ۶۱)، وإِن مِن أَهلِ الکِتبِ إِلَّا لَیُؤمِنَنَّ بِه قَبلَ مَوتِهِ. (نساء(۴)، ۱۵۹) مفسّران با استفاده از این آیات، ظهور دوباره عیسى(علیه السلام) در آخرالزمان راپیش‏بینى کرده‏اند و در روایات نیز تصریح( ۵۵)

شده که وى در بیت‏المقدّس به نماز جماعت امام‏زمان(علیه السلام) اقتدا و در جنگ‏هاى ایشان نیز شرکت خواهد کرد. براساس این تفسیر، فرود آمدن( ۵۶)عیسى(علیه السلام) از آسمان، یکى از نشانه‏هاى نزدیکى قیامت شمرده شده و از ایمان آوردن همه اهل کتاب به حضرت عیسى(علیه السلام) در آخرالزمان که یکى از فرماندهان امام‏زمان به شمار مى‏رود، خبر داده شده است.

 

  1. خروج جنبنده‏اى از زمین:

 قرآن با رمز و ابهام از خروج جنبده‏اى حکایت مى‏کند که هنگام رویگردانى مردم از معنویّت ، از زمین خارج شده، با مردم سخن مى‏گوید. و إِذا وَقعَ القَولُ( ۵۷) عَلَیهِم أَخرَجنا لَهُم دابَّهً مِنَ الأَرضِ تُکَلِّمُهُم أَنَّ النَّاسَ کَانوا بَِایتِنا لَایُوقِنون. (نمل/۲۷، ۸۲) در تفاسیر، مطالب بسیارى درباره این موجود شگفت بیان شده که تا حدّ(۵۸) بسیارى غیر واقعى و بى‏اساس به نظر مى‏رسد و در ظاهر برگرفته از منابع(۵۹ ) اسرائیلى است.( ۶۰)

 

  1. هجوم یأجوج و مأجوج:

 قومى وحشى و فاسد با تخریب سدّ ذوالقرنین، در اندک زمانى سرتاسر جهان را پر از ظلم و فساد خواهد کرد تا آن که بنابر روایات، در عصر ظهور مهدى، به طور کلّى از بین خواهد رفت: حَتَّى إِذا فُتِحَت یَأجوجُ و مَأجوجُ و(۶۱) هُم مِن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلون. (انبیاء(۲۱)،۹۶) برخى، یأجوج و مأجوج را یکى از نژادهاى انسانى، با صفات ظاهرى خاص یا موجوداتى خارق‏العاده دانسته‏اند که از پشت مانعى مادّى خارج شده، به کشتار مردم و تخریب منابع طبیعى خواهند پرداخت. برخى(۶۲) دیگر نیز آنان را نمادى از یک تمدّن مادّى مخرّب شمرده‏اند که سدّ معنوىِ ساخته شده به دست پیامبران را منهدم و حیات طبیعى و معنوى را بر کره زمین تهدید خواهد کرد؛ در هر حال،(۶۳) بیش‏تر مفسّران با استناد به آیه وَ تَرَکنَا بَعضَهُم یومَئِذٍ یَموجُ فِى بَعضٍ و نُفِخَ فِى‏الصُّورِ فَجَمَعنهم جَمعًا (کهف(۱۸)، ۹۹) که بنابر قول مشهور، به هجوم آنان اشاره داشته و بى‏درنگ از قیامت سخن به میان آورده، آن را از نشانه‏هاى متّصل به قیامت شمرده‏اند و سخن از بازگشت برخى اقوام گذشته را هنگام خروج یأجوج و مأجوج مربوط به قیامت دانسته‏اند: و حَرَامٌ عَلى قَریَهٍ أَهلَکنها(۶۴) أَنَّهُم لَایَرجِعونَ حَتَّى إِذا فُتِحَت یَأجوجُ و… . (انبیاء(۲۱)، ۹۵ و ۹۶) برخى دیگر، این حادثه را به استناد روایات بسیار، به دوران ظهور مربوط دانسته و اشاره(۶۵ ) به بازگشت برخى اقوام را به مسأله رجعت ارتباط داده‏اند.

(۶۶)

 

  1. رجعت:

 در آخرالزمان برخى از نیکوکاران و بدکاران زمان‏هاى گذشته، دوباره زنده مى‏شوند. وَ یَومَ نَحشُرُ مِن کُلِّ أُمَّهٍ فَوجاً مِمَّن یُکَذِّبُ بَِایتِنا. (نمل(۲۷)، ۸۳) این آیه فقط به برانگیخته شدن عدّه‏اى از مکذّبان و نه همه آن‏ها اشاره کرده؛ بدین جهت، روایات و مفسّران شیعه، میان مصداق این آیه و قیامت، تفاوت قائل شده و آیه را به آخرالزمان مربوط دانسته‏اند که عدّه‏اى از نیکوکاران و بدکاران اعصار گذشته، زنده شده، هر یک نتیجه دنیایى اعمال خویش را خواهد دید. مرگ و زندگى(۶۷) دوباره: رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَینِ و أَحیَیتَنَا اثنَتَینِ (غافر(۴۰)، ۱۱) ، عذاب پیش از عذاب( ۶۸ ) بزرگ: و لَنُذیقَنَّهُم مِنَ العَذابِ الأَدنَى دُونَ العَذابِ الأَکبَر (سجده(۳۲)، ۲۱)،( ۶۹)

ظهور بندگان پیکارجو پیش از قیامت: فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِباداً لَنا أُولِى بَأسٍ شَدید (اسراء(۱۷)،۵)، میثاق(۷۰)

پیامبران با خداوند براى ایمان آوردن و یارى رساندن به پیامبراسلام: و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِیثقَ النَّبِیّینَ… لَتُؤمِنُنَّ بِه و لَتَنصُرنَّهُ (آل‏عمران (۳)،۸۱) و منّت الهى بر(۷۱) مستضعفان تاریخ: و نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ استُضعِفوا فِى الأَرضِ و نَجعلَهُم أَئِمَّهً و نَجعَلَهُم الورِثین. (قصص(۲۸)،۵)(۷۲ )همگى به رجعت، تفسیر و تأویل شده‏اند؛ با این حال در تفسیر آیات پیشین، آراى دیگرى نیز گفته شده است.(۷۳ )

 

  1. صلح و آرامش پایدار در سرتاسر جهان:

 پس از پیروزى حضرت مهدى(علیه السلام) و یارانش، آرامش و معنویّت بر جهان حاکم خواهد شد:وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ ءَامَنوا … وَ لَیُبدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً… . (نور(۲۴)، ۵۵)، إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ یُورِثُها مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ و العقِبَهُ لِلمُتَّقین (اعراف(۷)،۱۲۸)، و قتِلوهُم حَتَّى لَاتَکونَ فِتنهٌ و یَکونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّه (انفال(۸)، ۳۹)، لِیُحِقَّ الحَقَّ و یُبطِلَ البطِلَ. (انفال(۸)، ۸) این آیات و آیات دیگر که از میراث‏برى صالحان و مستضعفان و جانشینى آنان در زمین یاد مى‏کند (انبیاء(۲۱)،۱۰۵؛ اعراف(۷)، ۱۳۷؛ قصص(۲۸)، ۵) همگى بیان‏گر این واقعیّتند که سرنوشت این جهان، پس از جهادى الهى به امامت امام‏زمان(علیه السلام) ، سرانجام به دست مؤمنان افتاده و جهانیان همگى در سایه حکومت حضرت در صلح و معنویّت به سرخواهند برد. افزون بر این، تحقّق(۷۴ ) کامل آیات وَ لَه أَسلَمَ مَن فِى‏السَّموتِ و الأَرضِ (آل‏عمران(۳)، ۸۳) و یُحىِ الأَرضَ بَعدَ مَوتِها (حدید(۵۷)،۱۷) و الیَومَ یَئِسَ الَّذینَ کَفروا مِن دِینِکُم فَلاتَخشَوهُم وَ اخشَون (مائده(۵)، ۳) و یَومئذٍ یَفرُح‏المؤمِنونَ بِنَصرِاللّهِ… (روم(۳۰)، ۴و ۵) نیز در این دوره زمانى دانسته شده است. در آن هنگام، همه

(۷۵ )نعمت‏هاى آسمان و زمین بر آن‏ها نازل و از آسایش و سعادت کامل بهره‏مند خواهند شد: لَفَتحنَا عَلیهِم بَرکتٍ مِنَ السَّماءِ والأَرضِ…. (اعراف(۷)، ۹۶)( ۷۶) چون این مردم در سایه حکومت حضرت مهدى به بالاترین حدّ رشد و بلوغ مى‏رسند، بدین ترتیب، خلافت انسان بر زمین به کامل‏ترین حدّ خود خواهد رسید؛ در عین حال، وجود مقدّس امام معصوم (امام مهدى یا امامان دیگر هنگام رجعت) تا قیامت در دنیا حضور داشته، جامعه انسانى هیچ‏گاه از حضورشان بى‏نیاز نمى‏شود.( ۷۷)

پى‏نوشت‏ها :

۱ – نجات بخشى در ادیان، ص ۱۳ و ۱۴؛ على و پایان تاریخ، ص۲۵-۱۵

۲ – هزاره گرایى، ص ۲۵.

۳ – نجات‏بخشى در ادیان، ص ۱۳ و ۱۴.

۴ – .قیام و انقلاب مهدى، ص ۵.

۵ – اوستا، گاهان، یسنه ۴۶، ب ۳ و یَشتها، اردیبهشت، ب ۱۰ – ۱۷ و فروردین، ب ۱۲۹؛ نجات‏بخشى در ادیان، ص ۳ – ۷۱.

۶ – بحران دنیاى متجدّد، ص ۱ و اوپانیشاد، ص ۷۷۲ – ۷۷۴ و ۷۳۷.

۷ – بودا، ص ۵۱۸ و ۵۱۹؛ على و پایان تاریخ، ص ۲۳.

۸ – کتاب مقدّس، اشعیاء ۱۱ و ۱۲، یوئیل ۳ و ۴، زکریا ۹، دانیال ۲: ۴۴، و ۷: ۱۳ و ۲۷.

۹ – کتاب مقدّس، متى ۲۴: ۱۵ – ۴۴، و رسل ۲: ۱۷ – ۲۱.

۱۰ – کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنا ۴ – ۲۲؛ نجات بخشى در ادیان، ص۱۱۳ – ۱۳۳.

۱۱ – مارکس و مارکسیسم، ص ۹۱ – ۹۴.

۱۲ – بحران دنیاى متجدّد، ص ۲، ۲۰، ۵۵، ۱۰۵، ۱۵۴ و ۱۸۶؛ علائم آخرالزمان، ص ۱۸۸ – ۱۹۹، ۲۰۰ و ۳۱۸.

۱۳ – پایان تاریخ و آخرین انسان‏ها مجله اطلاعات سیاسى واقتصادى، ص ۲۲.

۱۴ – برخورد تمدّن‏ها و بازسازى نظم جهانى، ص ۴۸۵ و ۵۱۶.

۱۵ – تاریخ الغیبه الکبرى، ص ۲۳۳ – ۲۳۹؛ تاریخ ما بعدالظهور، ص۳۳.

۱۶ – قیام و انقلاب مهدى، ص ۶ و ۱۴.

۱۷ – فلسفه تاریخ، ص ۲۵۱-۲۴۷.

۱۸ – نهج البلاغه، ص ۲۰؛ خاتمیّت، ص ۲۱.

۱۹ – صحیح بخارى، ج ۴، ص ۲۲۸ و ۲۲۹.

۲۰ – بیضاوى، ج ۵، ص ۲۸۴؛ من وحى القرآن، ج ۲۱، ص ۳۲۹.

۲۱ – نهج البیان، ج ۵، ص ۱۳۵؛ نمونه، ج ۲۳، ص ۲۰۷.

۲۲ – الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۸.

۲۳ – الکشاف، ج ۴، ص ۴۵۹.

۲۴ – الاتقان، ج ۲، ص ۲۵۲.

۲۵ – خاتمیت، ص ۳۹-۳۶.

۲۶ – الکافى، ج ۱، ص ۹۱.

۲۷ – بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۴ و ۱۲۵؛ کتاب الغیبه، نعمانى، ص۲۰۶.

۲۸ – البرهان، ج ۴، ص ۱۷۴.

۲۹ – خاتمیت، ص ۱۹.

۳۰ – نمونه، ج ۲۳، ص ۲۰۸.

۳۱ – تاریخ الغیبه الکبرى، ص ۲۴۴-۲۴۲.

۳۲ – فى ظلال، ج ۵، ص ۳۰۰۲.

۳۳ – الفرقان، ج ۲۶ و ۲۷، ص ۱۰۹.

۳۴ – مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۵۴؛ قرطبى، ج ۱۶، ص ۱۵۹.

۳۵ – التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۴۰؛ التحریروالتنویر، ج ۱۷، ص ۹.

۳۶ – تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۷۹ – ۲۸۲؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۷.

۳۷ – تفسیر عیّاشى، ج ۱، ص ۶۴؛ البرهان، ج ۳، ص ۷۱۲.

۳۸ – تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۳۲.

۳۹ – نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۴۲.

۴۰ – کتاب مقدّس، عهد قدیم، زکریا ۹: ۶ و ۷ و دانیال ۷: ۱۹ – ۲۷ و عهد جدید، متّى ۲۴: ۱۵ – ۲۵ و نامه اول یوحنا ۴: ۱ – ۶ و مکاشفه یوحنا ۱۳: ۱۱ – ۱۷؛ سفینهالبحار، ج ۲، ص ۱۶۲ و ۱۶۳.

۴۱ – تاریخ مابعدالظهور، ص۱۴۲-۱۳۹؛ علائم آخرالزمان،ص۳۰۳ – ۳۱۶.

۴۲ – کشف‏الأسرار، ج ۸، ص ۴۸۲ – ۴۸۴.

۴۳ – همان، ج۲، ص۱۴۱ – ۱۴۳؛ الدرّالمنثور، ج۵، ص۶۷۴ و ۶۷۵.

۴۴ – بحارالانوار، ج ۹، ص ۲۱۳ و ۲۳۲، ج ۵۲، ص ۱۸۵؛ ج ۵۳، ص۵۶.

۴۵ – تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۳۲.

۴۶ – نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴۲.

۴۷ – جامع‏البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص ۱۲۹؛ الدرّالمنثور، ج ۶، ص۷۱۲ – ۷۱۴؛ عیّاشى، ج ۲، ص ۵۷.

۴۸ – البرهان، ج ۱، ص ۳۵۲ و ۳۵۴.

۴۹ – همان.

۵۰ – تفسیر عیّاشى، ج ۲، ص ۲۵۴.

۵۱ – نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.

۵۲ – ۱۴۸ . البرهان، ج ۳، ص ۵۷۶.

۵۳ – مجمع‏البیان، ج ۱، ص ۴۲۶؛ البرهان، ج ۱، ص ۳۴۷ – ۳۵۵.

۵۴ – البرهان، ج ۲، ص ۴۴۸.

۵۵ – جامع‏البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۹۴ – ۳۹۶؛ مج ۴، ج ۶، ص ۲۵ – ۳۰؛ مج۱۳، ج۲۵، ص۱۱۵ و ۱۱۶؛ کشف‏الأسرار، ج ۹، ص ۷۴ و ج ۲، ص ۱۴۳؛ ابن‏کثیر، ج ۱، ص ۵۸۹ و ۵۹۰.

۵۶ – مجمع‏البیان، ج ۳، ص ۲۱۱؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۷۱؛ روح‏المعانى، ج ۱۴، ص ۱۴۷.

۵۷ – المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۶.

۵۸ – جامع‏البیان، مج۱۱، ج۲۰، ص۲۰-۱۸؛ کشف‏الأسرار، ج۷، ص۲۵۸-۲۵۶؛ قرطبى، ج ۱۳، ص ۱۵۶ – ۱۵۸.

۵۹ – المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۶.

۶۰ – کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنا ۱۳.

۶۱ – جامع‏البیان، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۱۱۵ – ۱۲۱؛ تاریخ مابعدالظهور، ص ۱۴۶ – ۱۵۰.

۶۲ – کشف‏الاسرار، ج۵، ص۷۴۳- ۷۴۶؛ الدرّالمنثور، ج ۵، ص۶۷۷-۶۷۴؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۳۳۶ – ۳۹۸.

۶۳ – تاریخ ما بعد الظهور، ص ۱۵۱؛ علائم آخرالزمان، ص۲۰۰ – ۲۰۲؛ الفرقان، ج ۱۵ و ۱۶، ص ۲۱۳ – ۲۲۳.

۶۴ – مجمع‏البیان، ج ۷، ص ۱۰۲؛ کشف‏الأسرار، ج ۶، ص ۳۰۶ و ۳۰۷؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۲۶.

۶۵ – الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۳۶۲ – ۳۶۵.

۶۶ – تاریخ ما بعدالظهور، ص ۱۵۰؛ الفرقان، ج ۱۶ و ۱۷، ص ۳۶۵-۳۶۲.

۶۷ – مجمع‏البیان، ج ۷، ص ۳۶۶؛ البرهان، ج ۴، ص ۲۲۸ – ۲۳۱؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۳۹۷ و ۳۹۸.

۶۸ – بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۵۶.

۶۹ – همان.

۷۰ – نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۳۸ – ۱۴۰.

۷۱ – تفسیر عیّاشى، ج ۱، ص ۱۸۱.

۷۲ – نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۰۷.

۷۳ – تاریخ ما بعدالظهور، ص ۶۳۲ – ۶۳۹، ۶۴۷.

۷۴ – مجمع‏البیان، ج ۷، ص ۱۰۶؛ عیّاشى، ج ۱، ص ۱۸۳ و ج ۲، ص۵۰ و ۵۶ – ۶۱؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۷.

۷۵ – تفسیر عیّاشى، ج ۱، ص ۱۸۳ و ۲۹۲؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۴۲ و ۲۴۳؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۳۶.

۷۶ – نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۲.

۷۷ – الایقاظ من‏الهجعه، ص ۳۹۲ – ۴۰۵؛ على و پایان تاریخ، ص۹۲-۸۲.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *