خانه / همه / واقعه عاشورا (از نگاه آمار)

واقعه عاشورا (از نگاه آمار)

تعداد نامه‌های کوفیان به امام حسین(ع)

نوشتار اصلی: نامه های کوفیان به امام حسین(ع)

مورّخان، آمار نامه‌هایی که در مکه به دست امام حسین(ع) رسید، گوناگون نوشته‌اند:

    گروهی تعداد نامه‌ها را ۱۵۰ نامه نوشته‌اند که هر نامه متعلق به یک یا دو و یا چهار نفر بوده است.[۱]

    طبری، تعداد نامه‌ها را حدود ۵۳ نامه دانسته است.[۲]

    بلاذری ۵۰ نامه برشمرده است.[۳]

    در کتاب لهوف و اعیان الشیعه تعداد نویسندگان نامه‌ها ۱۲ هزار نفر شمرده شده است. (هر نامه دربردارنده چندین امضا بوده است.)[۴]

گزارش ۱۵۰ نامه قائلان بیشتری دارد و برخی از منابع آن قدمت بیشتری دارند.

در کوفه

بیعت کنندگان با حضرت مسلم

تعداد کوفیان بیعت کننده با مسلم بن عقیل نیز در منابع تاریخی متفاوت نقل شده است.

    بسیاری از منابع، آمار بیعت کنندگان را ۱۸هزار نفر نوشته‌اند.[۵]

    برخی ۱۲هزار نفر[۶]نوشته‌اند.

    در خبری به نقل از امام باقر(ع) آمار بیعت کنندگان ۲۰ هزار نفر بیان شده است.[۷]

    ابن اعثم و خوارزمی بیش از ۲۰ هزار نفر،[۸]

    ابن شهرآشوب ۲۵ هزار نفر،[۹]

    ابن قتیبه و ابن عبد ربه بیش از ۳۰ هزار نفر،[۱۰] و

    ابن عساکر و ابن نما حلی به نقل از شعبی، ۴۰ هزار نفر[۱۱] گزارش کرده‌اند.

در گزارشی، زید بن علی در پاسخ سلمه بن کهیل بیعت‌کنندگان با جدش امام حسین(ع) را هشتاد هزار نفر ذکر کرده است[۱۲] که به نظر می‌رسد این رقم نزدیک به تعداد افرادی است که آمادگی خود را برای جنگ با سپاه یزید اعلام کردند.

گزارش طبری از ابومِخنَف که ۱۸هزار نفر را گزارش کرده است، از اعتبار بیشتری برخوردار است، به ویژه آن که منابع کهن دیگر نیز این آمار را تأیید کرده‌اند.

کوفیان آماده برای نبرد

در برخی گزارش‌ها آمده است که آمار کوفیان آماده برای جنگ با لشکر یزید ۱۰۰هزار نفر بودند.[۱۳]

قیام کنندگان همراه مسلم

ابوالفرج اصفهانی می‌نویسد: هنگام خروج مسلم، کوفیان نزد وی اجتماع کردند تا آن جا که مسجد و بازار کوفه از جمعیت پر شد.[۱۴]

    ابن سعد و ذهبی، همراهان مسلم را در قیام کوفه، ۴۰۰ نفر،[۱۵]

    طبری و شیخ مفید ۴هزار نفر[۱۶]

    ابن اعثم، مسعودی و خوارزمی، ۱۸هزار یا بیشتر،[۱۷]

    ابن شهرآشوب، ۸هزار نفر[۱۸]

    و ابن حجر عسقلانی ۴۰ هزار نفر[۱۹] نوشته‌اند.

گزارش طبری از ابومخنف و شیخ مفید، یعنی ۴ هزار نفر از اعتبار بیشتری برخوردار است.

محاصره کنندگان مسلم

در جریان دستگیری مسلم توسط نیروهای حکومت کوفه، برخی منابع، تعداد افرادی را که مأمور انجام این کار شده بودند، ۶۰ یا ۷۰ نفر[۲۰] و برخی دیگر ۱۰۰ نفر[۲۱] یا ۳۰۰ نفر[۲۲] نوشته‌اند.

مدت حرکت امام

قیام امام حسین(ع) از روزی که بیعت با یزید را نپذیرفت تا روز عاشورا ۱۷۵ روز به طول انجامید که از این زمان، ۱۲ روز در مدینه و ۴ ماه و ۱۰ روز در مکه و ۲۳ روز در راه مکه تا کربلا و ۸ روز در کربلا (دوم تا دهم محرم) سپری شد.

تعداد منزل‌های بین راه

امام حسین(ع) ۱۸ منزلگاه میان مکه و کوفه (حدود ۴۳۰ کیلومتر) را برای رسیدن به کربلا پشت سر گذاشت. فاصله میان هر دو منزلگاه بین ۳ تا ۵ فرسخ (۱۶ تا ۲۷ کیلومتر) بود.

آمار اصحاب امام حسین(ع)

متاسفانه هیچ شیوه‌ای برای دست یافتن به آمار دقیق و حقیقی یاران امام حسین(ع)، وجود ندارد و مستندات و مدارک دست اول یعنی شاهدان عینی تعداد یاران امام(ع) را گوناگون نقل کرده‌اند و نیز در ثبت و ضبط نام افراد در منابع تاریخ و حدیث، از نظم و قاعده مشخصی پیروی نشده است و گاه یک نفر به اعتبار اسم، کنیه، نام پدر یا مادر و یا حتی با مشخصات تیره و تبار، به چند شکل ثبت شده است و از سوی دیگر تعداد یاران امام حسین(علیه‌السلام) در همه مراحل قیام، ثابت نبوده، بلکه عده‌ای از کاروان امام جدا و عده‌ای به آن می‌پیوستند.

با توجه به آنچه گفته شد برای آنکه تا حد امکان، گزارش روشنی در این باره ارائه شود، آمار اصحاب امام(ع) در چهار مقطع زمانی و مکانی از مراحل قیام، بررسی و ارائه می‌شود:

هنگام خروج از مدینه

بسیاری از منابع، هیچ سخنی از تعداد همراهان امام(ع) به میان نیاورده‌اند.[۲۳] تنها رقمی که در این باره وجود دارد، در روایت شیخ صدوق از امام صادق(ع) است که در آن تعداد یاران و اهل بیت همراه امام حسین(ع) هنگام خروج از مدینه، ۲۱ نفر گزارش شده است.[۲۴]

هنگام خروج از مکه

    ابن سعد و ابن عساکر تعداد همراهان امام(ع) را ۶۰ نفر از کوفیان و ۱۹ نفر از بنی هاشم (مرد، زن و کودک) نوشته‌اند.[۲۵]

    ابن اعثم، خوارزمی، محمد بن طلحه شافعی، اربلی و ابن صباغ مالکی همراهان امام(ع) را هنگام خروج حضرت از مکه ۸۲ نفر نوشته‌اند.[۲۶]

    ابن قتیبه دینوری و ابن عبد ربه از زبان مسلم بن عقیل هنگام شهادتش (که مصادف با زمان خروج امام(ع) از مکه بوده) همراهان امام حسین(ع) از زن و مرد را، ۹۰ نفر نوشته‌اند.[۲۷]

    ابن کثیر، همراهان امام(علیه‌السلام) را نزدیک به ۳۰۰ نفر نوشته است.[۲۸]

در کربلا (پیش از عاشورا)

    عمّار دهنی به نقل از امام باقر(ع) یاران امام حسین(ع) را هنگام ورود به کربلا ۱۴۵ نفر (۴۵ نفر سواره و ۱۰۰ نفر پیاده) ذکر کرده است.[۲۹]

    برخی مورخان ۸۹ نفر نوشته‌اند، با این توضیح که ۵۰ نفر اصحاب امام، ۲۰ نفر از سپاه دشمن (که به امام پیوستند) و ۱۹ نفر از اهل بیت امام (علیهم السلام).[۳۰] برخی مورخان، تعداد سواران امام را ۳۲ نفر در مسیر کربلا نوشته‌اند.[۳۱]

    یعقوبی اصحاب و اهل بیت امام را ۶۲ یا ۷۲ نفر گزارش کرده است.[۳۲]

    مسعودی تنها مورخی است که آمار اصحاب امام را هنگام روانه شدن به کربلا به همراه سپاه حرّ، ۵۰۰ سوار و حدود ۱۰۰ پیاده نوشته است.[۳۳]

    ابن شهر آشوب تعداد یاران امام را در کربلا (پیش از عاشورا) ۸۲ نفر نوشته است.[۳۴]

    ابن أبار بَلَنْسی[۳۵] (م ۶۵۸ ق) بیش از ۷۰ نفر پیاده و سواره نوشته است.[۳۶]

از مجموع گزارش‌های دیگر، این نتیجه را می‌توان گرفت که یاران امام بین ۷۰ تا ۹۰ نفر بوده‌اند.

روز عاشورا

    مشهورترین و پرگوینده‌ترین قول، ۷۲ نفر است. ابومِخنَف به نقل از ضحاک بن عبدالله مشرقی، یاران امام حسین(ع) را در روز عاشورا ۷۲ نفر (۳۲ نفر سواره و ۴۰ پیاده) نوشته است.[۳۷]

    گزارش حصین بن عبدالرحمن از سعد بن عبیده که یاران امام(ع) را نزدیک به ۱۰۰ نفر دانسته است.[۳۸]

    طبری از ابومخنف از قول زید بن علی، یاران امام(ع) را ۳۰۰ نفر نوشته است.[۳۹].

    قاضی نعمان مغربی، کم‌تر از ۷۰ نفر را نیز گفته است.[۴۰]

    مسعودی نویسنده کتاب اثبات الوصیه ۶۱ نفر نوشته است.[۴۱]

    خوارزمی (بنابر روایتی) ۱۱۴ نفر نوشته است.[۴۲]

    سبط ابن جوزی، ۱۴۵ نفر (۴۵ نفر سواره و ۱۰۰ نفر پیاده) نوشته است.[۴۳]

    ابن حجر هیتمی (م ۹۷۴ ق)، بیش از ۸۰ نفر (هشتاد و چند نفر) نوشته است.[۴۴]

گزارش ۷۲ نفر به اعتبار قدمت و اعتبار منابع و نیز کثرت ناقلان آن، قابل اعتمادتر است.

ترکیب قبیله‌ای یاران امام حسین(ع)

یکی از محققان معاصر، فهرستی ۱۰۴ نفره از ترکیب قبیله‌ای شهدای بنی هاشم و غیر آنان از آغاز نهضت به شرح ذیل آورده است:

    هاشمیان و موالی آنان (با احتساب مسلم بن عقیل) : ۲۶ نفر،

    اسدیان : ۷ نفر،

    هَمْدانیان: ۱۴ نفر،

    مَذْحِجیان: ۸ نفر،

    انصار: ۷ نفر،

    بَجَلیان و خثعمیان: ۴ نفر،

    کنده: ۵ نفر،

    غِفاریان: ۳ نفر،

    کلبیان: ۳ نفر،

    اَزْدیان: ۷ نفر،

    عبدیان: ۷ نفر،

    تیمیان: ۷ نفر،

    طائی ها: ۲ نفر،

    تغلبیان : ۵ نفر،

    جُهَنیان: ۳ نفر،

    تمیمیان: ۲ نفر،

    افراد متفرقه: ۳ نفر.[۴۵]

آمار لشکر عمر سعد

تعداد سپاه

    برخی منابع، نام فرماندهان سپاه دشمن را با تعداد افراد تحت فرمان شان، به تفصیل گزارش کرده و مجموع آن را ۲۲ هزار نفر نوشته‌اند.[۴۶]

    شیخ صدوق بنا بر دو روایت از امام صادق(ع) و امام سجاد(ع) آمار لشکر عبیدالله را ۳۰ هزار نفر نوشته است.[۴۷]

    مسعودی، صاحب کتاب اثبات الوصیه ۲۸ هزار نفر گزارش کرده است.[۴۸]

    طبری شیعی ۱۴ هزار نفر نگاشته است.[۴۹]

    ابن شهر آشوب ۳۵ هزار آمار داده، اما هنگام گزارش نام فرماندهان هر بخش، تعداد افراد تحت فرمان آنان را در مجموع، ۲۵ هزار نفر نوشته است.[۵۰]

    سبط ابن جوزی ۶ هزار نفر نگاشته است.[۵۱]

    گزارش دیگری آمار سپاه دشمن را تا ۶ محرم، ۲۰ هزار نفر نوشته است.[۵۲]

    ابن عنبه ۳۱ هزار نفر گزارش کرده است.[۵۳]

    ملا حسین کاشفی ۳۲ هزار و ۱۷ هزار را نیز گزارش کرده است.[۵۴]

    خصیبی مجموعا ۵۶ هزار گزارش کردہ است[۵۵]

آمار کشته ها

شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق) و به پیروی از او، محمد بن فتّال نیشابوری (م ۵۰۸ ق) تعداد کشته‌های دشمن را توسط برخی از اصحاب امام(علیه‌السلام)، چنین نوشته‌اند:

    حرّ بن یزید: ۱۸ نفر،

    زهیر بن قین: ۱۹ نفر،

    حبیب بن مظاهر: ۳۱ نفر،

    عبدالله بن ابی عروه غِفاری: ۲۰ نفر،

    بُریر بن خُضَیر: ۳۰ نفر،

    مالک بن انس کاهلی: ۱۸ نفر،

    یزید بن زیاد بن مهاصر کندی (ابوالشعثاء): ۹ نفر،[۵۶]

    وَهْب بن وَهْب (یا عبدالله بن عمیر کلبی) : ۷ (یا ۸) نفر،

    نافع بن هلال: ۱۳ نفر،[۵۷]

    عبدالله بن مسلم بن عقیل: ۳ نفر،

    علی اکبر: ۵۴ نفر،

    قاسم ابن الحسن: ۳ نفر.[۵۸]

طبق این گزارش، تعداد کشته‌های دشمن توسط برخی از یاران امام(ع)، ۲۲۵ (یا ۲۲۶) نفر است.

ابن شهر آشوب، آمار کشته‌های دشمن را بیش از آمار شیخ صدوق نوشته است. برای نمونه، او تعداد کشته شدگان توسط افراد نام برده را چنین گزارش کرده است:

    حُرّ بیش از ۴۰ نفر،

    حبیب بن مظاهر ۶۲ نفر،

    زهیر بن قین ۱۲۰ نفر،

    حجاج بن مسروق ۲۵ نفر،

    عون بن عبدالله بن جعفر ۲۱ نفر،

    علی اکبر ۷۰ نفر

    و … .[۵۹]

آمار شهدا

نوشتار اصلی: شهدای کربلا

برخی از نویسندگان تلاش بسیاری برای ارائه فهرستی کامل و دقیق از شهدای کربلا کرده‌اند، اما به دلایل محدودیت‌های موجود در منابع تحقیقی، موفق به ارائه آمار کاملا دقیق و حقیقی نشده‌اند.

مجموع شهدا

    مشهورترین گزارش در این باره، ۷۲ نفر است.[۶۰]

    فضیل بن زبیر از اصحاب امام صادق و امام باقر(علیهما السلام) آمار شهدا را از آغاز تا پایان نهضت (حتی با احتساب مجروحانی که بعداً شهید شدند)، ۱۰۶ نفر (۲۰نفر بنی هاشم و ۸۶ نفر اصحاب) نوشته است.[۶۱]

    ابومخنف به نقل از زحر بن قیس تعداد شهدا (به جز امام حسین(علیه‌السلام)‌) را ۷۸نفر گفته است[۶۲] اما مورّخان دیگر، طبق گزارش زحر، آمار شهدا را ۳۲ نفر[۶۳] و ۷۰ نفر[۶۴](سواره)، و نیز ۷۷نفر،[۶۵] و یا ۸۲ نفر[۶۶] و ۸۸ نفر[۶۷] نوشته‌اند.

    بلخی (م ۳۲۲ ق) و مسعودی تعداد شهدا را ۸۷ نفر نگاشته‌اند.[۶۸]

    علامه سید محسن امین، اسامی شهدای نهضت عاشورا (از آغاز تا پایان) را تا ۱۳۹ نفر نگاشته است.[۶۹]

    شیخ محمد مهدی شمس الدین با بحث تحلیلی که در این باره ارائه کرده است، تعداد آنان را کمی بیش از ۱۰۰ نفر دانسته است.[۷۰]

    شیخ ذبیح الله محلاتی این آمار را از آغاز تا پایان نهضت و حتی با احتساب شهادت عبدالله بن عفیف در زمان حضور اسرا در کوفه تا ۲۲۸ نفر رسانده است.[۷۱]

    نویسنده دیگری گزارش شهادت ۱۸۲ نفر از شهدا را از آغاز تا پایان نهضت عاشورا نگاشته است.[۷۲]

به نظر می‌رسد قول ۷۲ نفر، با توجه به کهن بودن منابع آن و نیز شهرت آن، قابل پذیرش‌تر از اقوال دیگر است.

شهدای بنی هاشم

گزارش منابع درباره آمار شهدای بنی هاشم، بسیار متفاوت است تا آن جا که از ۹ تا ۳۰ نفر نوشته‌اند. مشهورترین گزارش که در بسیاری از منابع منعکس شده، ۱۷ نفر است.[۷۳] که برخی از این نقل‌ها در قالب روایت از ائمه(ع)است.

در کهن‌ترین نص تاریخی، آمار شهدای بنی هاشم با احتساب مسلم بن عقیل و امام حسین(ع) ۲۰ نفر آمده است.[۷۴]

آمارهای متعدّد دیگر در این باره آمده است که تعداد ایشان را از ۹ نفر، تا ۳۰ نفر گفته‌اند.[۷۵]

در مجموع، با توجه به شهرت گزارش ۱۷ نفر و قدمت و کثرت منابع آن، این قول قابل پذیرش‌تر است، به ویژه آن که ـ چنان که گذشت ـ این رقم در روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) نیز آمده است.

شهیدان در حمله اول

برخی مآخذ، تعداد شهدای یورش نخست سپاه دشمن را بر یاران امام بیش از ۵۰ نفر نوشته‌اند.[۷۶]

صحابه شهید

در میان یاران امام حسین(ع) چند نفر از اصحاب پیامبر(ص) بوده‌اند.

فضیل بن زبیر ۶ نفر[۷۷] و مسعودی، ۴ نفر[۷۸] از شهدا را از انصار و اصحاب دانسته‌اند.

اما برخی نویسندگان معاصر،[۷۹] از ۵ نفر دیگر، یعنی:

    انس بن حارث کاهلی،[۸۰]

    حبیب بن مظاهر،[۸۱]

    مسلم بن عوسجه اسدی،[۸۲]

    هانی بن عروه مرادی[۸۳]

    عبدالله بن یقطر[۸۴] نام برده‌اند.

موالی شهید

فضیل بن زبیر، شهدای موالی امام حسین(علیه‌السلام) را ۳ نفر[۸۵] و ابن سعد و طبری ۲ نفر نوشته‌اند.[۸۶] وی ۱ نفر را نیز به عنوان غلام حمزه بن عبدالمطلب از شهدا نوشته است.[۸۷]

ابن شهر آشوب در این باره می‌نویسد: ۱۰ نفر از موالی حسین(علیه‌السلام) و ۲ نفر از موالی امیرالمؤمنین(ع) در کربلا شهید شدند.[۸۸]

محقق دیگری، تعداد موالی شهید را ۱۵ نفر نوشته است.[۸۹]

یارانی که بعد از امام حسین(ع) به شهادت رسیدند

چهار تن از یاران امام حسین(ع)، پس از او به شهادت رسیدند:

    سعد بن الحرث و برادرش ابوالحتوف،

    سوید بن عمرو بن ابی مطاع خثعمی (که زخمی شده بود)

    محمد بن ابی سعید بن عقیل

زن شهید

در کربلا، یک زن در رکاب اباعبدالله(ع) به شهادت رسید. این زن، ام وهب نام داشت که همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود.[۹۰]

شهدایی که به سن بلوغ نرسیده بودند

در کربلا، ۵ کودک و نوجوان شهید شدند که هنوز به سن بلوغ نرسیده بودند:

    علی اصغر،

    عبدالله بن حسن،

    محمد بن ابی سعید بن عقیل،

    قاسم ابن الحسن(ع)،

    عمرو بن جناده الانصاری

یارانی که در حضور پدرشان به شهادت رسیدند

چند تن از یاران امام حسین(ع) در حضور پدرشان به شهادت رسیدند:

    علی اکبر

    علی اصغر

    عمرو بن جناده

    عبدالله بن یزید

    مجمع بن عائذ

    عبدالرحمان بن مسعود

مادران شهدا

مادران ۸ تن از شهدا، در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند و شاهد شهادت فرزندانشان بودند:

    رباب مادر علی اصغر،

    حضرت زینب، مادر عون بن عبدالله بن جعفر،

    رمله مادر قاسم بن حسن(ع)،

    بنت شلیل الجلیلیه مادر عبدالله بن حسن،

    رقیه بنت علی(ع) مادر عبدالله بن مسلم،

    عبده بنت عمرو بن جناده مادر محمد بن ابی سعید بن عقیل،

    ام وهب مادر وهب.

همچنین بر اساس برخی روایات، لیلا، مادر علی اکبر(ع) که البته حضور ایشان در کربلا ثابت نشده است.

زخم‌های بدن امام(ع)

مورخان تعداد زخم‌ها و جراحاتی را که بر پیکر پاک امام وارد شده است، گوناگون نوشته‌اند.

    از امام صادق(ع) نقل شده که حضرت فرمود: تعداد زخم‌های امام(ع) ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ ضربه شمشیر بوده است[۹۱] و در روایت دیگری از ایشان، ۳۳ زخم نیزه و ۴۴ زخم شمشیر و تیر[۹۲] و باز در روایت دیگری از آن حضرت بیش از هفتاد ضربه شمشیر نقل شده است.[۹۳]

    در روایتی از امام باقر(ع) تعداد جراحات وارده بیش از ۳۲۰[۹۴]و در خبر دیگری، ۶۳ ضربه شمشیر یا نیزه و یا تیر نقل شده است.[۹۵]

    در روایتی از امام سجاد(ع) تعداد جراحات ۴۰ ضربه شمشیر و زخم نیزه نقل شده است.[۹۶]

    برخی منابع بیش از ۱۱۰ پارگی در اثر اصابت تیر، نیزه و ضربه شمشیر در بدن یا لباس حضرت نوشته‌اند.[۹۷]

    منابعی، ۱۲۰ ضربه شمشیر، تیر و سنگ را نیز نوشته‌اند.[۹۸]

    ابن سعد ۳۳ زخم نوشته است.[۹۹]

    علی بن محمد عمری و ابن عنبه (م ۸۲۸ ق) ۷۰ زخم[۱۰۰] و سید ابن طاووس، ۷۲زخم نوشته‌اند.[۱۰۱]

به نظر می‌رسد که تعداد جراحات، بیش از ۱۰۰ زخم بوده است. گزارش‌هایی که می‌گوید آن قدر تیر بر بدن امام(ع) اصابت کرده بود که بدنش پوشیده از تیر شده بود، مؤید همین قول است.[۱۰۲]

آمار اسب تازندگان بر بدن امام(علیه‌السلام)

برخی منابع، تنها به جریان اسب تازاندن بر بدن مطهر امام(علیه‌السلام) اشاره داشته و تعداد افراد آن را بیان نکرده‌اند،[۱۰۳] اما بسیاری از آن‌ها تعداد ۱۰ نفر را نوشته‌اند.[۱۰۴]

سرهای بریده شهدا

درباره تعداد سرهای مطهر شهدای کربلا که توسط سپاه عمر سعد از پیکرهایشان جدا شد، منابع تاریخی یکسان سخن نگفته‌اند:

    بلاذری، دینوری، طبری، شیخ مفید، خوارزمی و ابن نما، آمار سرها را ۷۲ سر به جز سر امام(ع) نوشته‌اند.[۱۰۵]

    دینوری در گزارش مربوط به توزیع سرها بین قبایل، ۷۵ سر و بلاذری به نقل از ابومخنف ۸۲ سر نگاشته است.[۱۰۶]

    سبط ابن جوزی به نقل از هشام کلبی، ۹۲ سر نوشته است.[۱۰۷]

    سید ابن طاووس و محمد بن ابی طالب موسوی ۷۸ سر گزارش کرده‌اند.[۱۰۸]

    طبری و ابن شهر آشوب به نقل از ابومخنف و ابن صباغ مالکی تعداد سرهایی را که نزد عبیدالله بن زیاد برده شده است، ۷۰ سر گزارش کرده‌اند.[۱۰۹]

به نظر می‌رسد قول نخست به لحاظ قدمت قائلان آن، از اعتبار بیشتری برخوردار باشد.

نحوه توزیع سرهای شهدا بین قبایل به این صورت بود:

    قبیله بنی تمیم ۱۷ سر

    قبیله بنی اسد ۱۷ سر

    قیس بن اشعث رییس بنی کنده ۱۳ سر

    شمر بن ذی الجوشن رییس هوزان ۱۲ سر

    قبیله مذحج ۶ سر

    اشخاص از قبایل دیگر ۱۳ سر.

این سرها را به عنوان غنیمت می‌گرفتند تا با دادن سرها به ابن زیاد پاداش بگیرند.

اسیرانی از یاران امام حسین(ع)

۲ تن از یاران امام حسین(ع)، ابتدا به اسارت در آمدند و سپس به شهادت رسیدند، که این دوتن عبارتند از: سوار بن منعم، منعم بن ثمامه صیداوی

مجروحان یاران امام(ع)

الف ـ تنها مجروحی که جان سالم بدر برد. به گفته مورخان، حسن بن حسن بن علی (حسن مُثَنّی) بود.[۱۱۰]

ب ـ مجروحانی که بعدها شهید شدند، سه نفر بودند:

    سوار بن حمیر جابری،[۱۱۱]

    عمرو بن عبدالله هَمْدانی جنُدُعی[۱۱۲]

    مُرَقَّع بن ثمامه اسدی.[۱۱۳]

خانواده‌ها

برخی نویسندگان معاصر از حضور ۳ خانواده در کربلا خبر داده‌اند:[۱۱۴]

    جناده بن کعب بن حرث (حارث) سلمانی انصاری،[۱۱۵]

    عبدالله بن عمیر کلبی،[۱۱۶]

    مسلم بن عوسجه.

بررسی این موضوع نشان می‌دهد که سند معتبری مبنی بر حضور خانواده مسلم بن عوسجه وجود ندارد. البته برخی منابع تنها حضور کنیز او را گزارش کرده‌اند.[۱۱۷]

اسرا و بازماندگان

مردان

جست وجو و بررسی منابع کهن حاکی از آن است که بازماندگان مرد از حادثه کربلا افراد ذیل بوده‌اند:

    امام سجاد(علیه‌السلام)

    امام باقر(علیه‌السلام)

    عمر بن حسین[۱۱۸]

    محمد بن حسین بن علی[۱۱۹]

    زید بن حسن،[۱۲۰]

    عمرو بن حسن[۱۲۱]

    محمد بن عمرو بن حسن[۱۲۲].

    دو فرزند جعفر[۱۲۳]

    عبدالله بن عباس بن علی[۱۲۴]

    قاسم بن عبدالله بن جعفر[۱۲۵]

    قاسم بن محمد بن جعفر[۱۲۶]

    محمد بن عقیل اصغر[۱۲۷]

    عقبه بن سمعان، غلام رَباب،[۱۲۸]

    غلام عبدالرحمن بن عبد ربّه انصاری،[۱۲۹]

    مسلم بن رباح غلام امیرالمؤمنین[۱۳۰]

    علی بن عثمان مغربی.[۱۳۱]

زنان

ابن سعد تعداد زنان اهل بیت را که اسیر شدند ۶ نفر،[۱۳۲] قاضی نعمان مغربی ۴ نفر[۱۳۳] و ابوالفرج اصفهانی ۳ نفر دانسته است.[۱۳۴] نام این زنان عبارت است از:

دختران امیرالمؤمنین(ع)

    زینب[۱۳۵]

    فاطمه[۱۳۶]

    ام کلثوم[۱۳۷]

    امّ حسن[۱۳۸]

دختران امام حسین(ع)

    فاطمه[۱۳۹]

    سکینه[۱۴۰]

    فاطمه صغری[۱۴۱]

    رَباب[۱۴۲] (همسر امام و مادر سکینه و عبدالله رضیع)

    امّ محمد[۱۴۳] (دختر امام حسن(ع) و همسر امام سجاد(ع)

زنانی که به گونه‌ای با نهضت امام(ع) همکاری داشتند

    ماریه[۱۴۴] (دختر سعد یا منقذ عبدیه که منزلش محل تجمع گروهی از شیعیان بصره بود)

    طوعه[۱۴۵] (کنیز اشعث بن قیس که مسلم بن عقیل را زمانی که در کوچه‌های کوفه تنها مانده بود، به خانه‌اش پناه داد)

    دیلم[۱۴۶] یا دلهم[۱۴۷] (همسر زهیر بن قین که همسر خود را تشویق به پیوستن به یاران امام حسین(ع) کرد)

    زنی از کوفیان که لباس و مقنعه برای اسرای اهل بیت فراهم کرد.[۱۴۸]

زنان معترض

در مجموع ۵ زن در جریان نهضت عاشورا به عملکرد سپاه یزید اعتراض کردند:

    ام عبدالله (دختر حرّ بدی کندی، همسر مالک بن نُسَیر).[۱۴۹] اعتراض او به این سبب بود که شوهرش جبه کلاه دار (=بُرْنُس) متعلق به امام را غارت کرده بود.

    صفیه دختر عبدالله بن عفیف ازدی،[۱۵۰] او زمانی که پدرش در محاصرۀ عوامل ابن زیاد بود، به دفاع از او پرداخت.

    زنی از قبیله بنی بکر بن وائل،[۱۵۱] هنگامی که لشکر عمر سعد مشغول غارت خیمه‌ها شدند، او به این کار اعتراض کرد.

    نوار، (همسر یا دختر کعب بن جابر بن عمرو ازدی)[۱۵۲] او به همراهی شوهرش با لشکر عمر سعد در مقابله با امام حسین و کشتن بریر بن خضیر اعتراض کرد

    نوار (دختر مالک بن عقرب حضرمی، همسر خولی).[۱۵۳] او به شوهرش به خاطر آوردن سر امام حسین به خانه و اظهار شادی‌اش از این که چیزی به خانه آورده است که در آن بی‌نیازی از روزگار است، اعتراض کرد.

مدت حرکت از کربلا تا شام

تعداد منزلگاه‌های میان کوفه تا شام که اهل بیت(ع) در حال اسارت از آنها گذر کردند ۱۴ منزلگاه بود.

مدت اقامت و عزاداری اهل بیت(ع) در شام

    برخی همانند ابن اعثم، شیخ مفید و به پیروی از او شیخ طبرسی با تعبیر سر بسته «چند روز» از مدت زمان اقامت اسرای کربلا سخن گفته‌اند.[۱۵۴]

    ابن سعد، طبری، خوارزمی (به نقل از ابومخنف)، ابن عساکر، سبط ابن جوزی، ابن کثیر و مجلسی مدت برپایی عزاداری در شام توسط اهل بیت(علیهم السلام) و زنان خاندان معاویه را ۳ روز می‌دانند.[۱۵۵]

    قاضی نعمان مغربی (م ۳۶۳ ق) مدت اقامت اهل بیت(علیهم السلام) را در شام ۴۵ روز نوشته است.[۱۵۶]

    سید ابن طاووس (م ۶۶۴ ق) مدت اقامت اهل بیت(علیهم السلام) را در زندان دمشق به مدت یک ماه پذیرفته است.[۱۵۷]

عمادالدین طبری (زنده تا ۷۰۱ ق) و مجلسی (در جای دیگر) می‌نویسند: اهل بیت(ع) ۷ روز عزاداری کردند. مجلسی می‌افزاید که روز هشتم، یزید آنان را خواست و بعد از استمالت و دل جویی از آنان، ترتیب بازگشت‌شان را به مدینه فراهم کرد.[۱۵۸]

گزارش‌های اقامت یک ماه و نیز ۴۵روز از قوت چندانی برخوردار نیست، چون قائلان به آن متفرد هستند، و از آنجا که زنان خاندان معاویه عزاداری اهل بیت را مشاهده کرده و به حقانیت آنان پی بردند، از روز پنجم با آنان هم سو شدند و آنان نیز مشغول عزاداری شدند. بنابراین، در مجموع می‌توان نتیجه گرفت که اهل بیت(ع) از آغاز ورود به شام در نهایت بیش از ۱۰ روز در شام اقامت نداشتند.

جستارهای وابسته

    واقعه عاشورا

    تحریفات عاشورا

پانویس

ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۲۹، شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۳۸، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ۹۸، ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج۵ ص۳۲۷، خوارزمی، مقتل الحسین(علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۸۳، اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۵۳، محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب الرسول(صلی الله علیه وآله)، ج۲، ص۷۱، سبط ابن جوزی، تذکره الخواص من الامه بذکر خصائص الائمه(علیهم السلام)، ج۲، ص۱۴۶، سید ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۴، ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، ص۱۶۲، ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۲.

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۶۲. عبارت وی در این باره چنین است: «… فحملوا معهم نحواً من ثلاثه و خمسین صحیفه…» البته برخی محققان معاصر، تعبیر «ثلاثه» را تصحیف «مائه» دانسته و گزارش طبری را نیز همان ۱۵۰ نامه تلقی کرده‌اند و شاهد بر این امر را نقل شیخ مفید، ابن اعثم، خوارزمی و سبط ابن جوزی گرفته‌اند که آنان نیز۱۵۰ نامه نوشته‌اند و احتمالا همه آنان از ابومخنف نقل کرده‌اند (محمد هادی یوسفی غروی، وقعه الطف، ص۹۳). اما چنان که در متن ملاحظه می‌شود، بلاذری با این که احتمالا از ابومخنف نقل کرده است، ۵۰ نفر گزارش کرده است، هم چنان که سبط ابن جوزی که ۱۵۰ نامه گزارش کرده است، از ابن اسحاق نقل کرده است، نه از ابومخنف (همان، ص۲۴۴)

بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۷۰

سید ابن طاووس، کتاب الملهوف فی قتلی الطفوف، ص ۳۵ ؛ امین عاملی، أعیان الشیعه، ج۱، ص۵۸۱.

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۷۵، ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۵، شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۴۱، ابن جوزی، همان، ج ۵، ص۳۲۵، سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ج۲، ص۱۴۱، ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص۲۱، سید ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ص۲۵، ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص۲۹۹، ابن عنبه، عمده الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص۱۹۱ـ ۱۹۲

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۵۹ به نقل از عمار دهنی، ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین(علیه‌السلام)، ص۳۰۲، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۹۹، ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج ۳، ص۳۰۶، احمد بن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه فی ردّ اهل البدع و الزندقه، ص۱۹۶. مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۵ و سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ج۲، ص۱۴۱. ۱۸هزار نفر را به عنوان قول دیگر، بیان کرده‌اند

ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۱، ص۴۳، مجلسی، بحار الانوار، ج۴۴، ص۶۸. اما در برخی مآخذ، به جای ۲۰ هزار نفر، ۱۸ هزار نفر گزارش شده است (سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۸۸، مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۷، ص۲۱۲). خواند میر نیز به این قول اشاره کرده است (غیاث الدین بن همام الدین حسینی (خواند میر)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج ۲، ص۴۲)

ابن اعثم، همان، ج۵، ص۴۰، خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج ۱، ص۲۹۰

ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۹۹. او پس از اقامت مسلم در منزل عروه، این آمار را گزارش کرده است.

ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۸، احمدبن محمد بن عبد ربه‌اندلسی، العقد الفرید، ج۴، ص۳۵۴

ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین(ع)، ص۲۸۴ و ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص۱۶

طبری، همان، ج۵، ص۴۸۹ (حوادث سال ۱۲۱)

ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ص۱۷۴، بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۲۲، طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۹۴، شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص۷۱، ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص۱۶، سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ج۲، ص۱۳۳، ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۹

ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۰ـ۷۱

همان، ص۱۷۵ و ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۹

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۶۰ به نقل از عمار دهنی و ص۲۷۵ به نقل از ابومخنف، و شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۵۲

ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۴۹، خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۲۹۷. مسعودی، تنها ۱۸ هزار نفر را گفته است (مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۶۸)

مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۰۱

تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۳

طبری، همان، ج۴، ص۲۷۹، ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۶۹. مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۶۹، شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۵۷، طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۴۳ و ابن نما حلی، مثیرالاحزان، ص۲۴. تنها ۷۰ نفر را گفته‌اند

دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۴۰

ابن اعثم، همان، ج۵، ص۵۳

دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۸، طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۵۳، شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴، ابن اعثم، همان، ج ۵، ص۲۲، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۷۱، طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۳۵، خوارزمی، همان، ج۱، ص۲۷۳، سبط ابن جوزی، همان، ص۲۳۶

شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۰، ح۱، ص۲۱۷ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۱۳

الطبقات الکبری، ج۱۰، ص۴۵۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ج۱۴، ۲۱۱-۲۱۲

ابن اعثم، همان، ج۵، ص۶۹، خوارزمی، مقتل الحسین(علیه‌السلام)، ج۱، ص۳۱۷، محمد بن طلحه شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ج۲، ص۷۳، اربلی، کشف الغمه، ج۲، ص۲۵۳، ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ج۲، ص۶. البته این منابع، تمام همراهان امام(علیه‌السلام)(اعم از زن و مرد و اهل بیت و یاران) را این رقم نوشته‌اند

ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۱۰ و ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۳۵۵

ابن کثیر، همان، ج۶، ص۲۵۹

طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۹۲، یحیی بن حسین بن اسماعیل جرجانی شجری، الامالی الخمیسیه، ج۱، ص۱۹۱ـ ۱۹۲، سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۶۰، ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج۳، ص۳۰۸، ابن کثیر، همان، ج ۸، ص۲۱۴، ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۲، ص۷۱، همو، تهذیب التهذیب، ج۲، ص۳۰۴. ابن نما، خبر عمار دهنی از امام باقر(ع) را مربوط به روز عاشورا دانسته است. (مثیر الاحزان، ص۳۹).

همان، ص۱۷۸، ابن عساکر، همان، ص۳۲۹، ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۲۹۸ و ۳۰۰

همان، ص۱۷۷

یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۳

مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۷۱. هم چنین سبط ابن جوزی، همان، ج۲، ص۱۶۱ و مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۷۴. گزارش مسعودی را نقل کرده‌اند، اما به جای ۵۰۰ سوار، ۱۰۰۰ سوار نوشته‌اند

ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۰۷

بَلَنسیه، ناحیه و شهری است در شرق اسپانیا که امروزه آن را «والنسیا» خوانند

ابن ابار، محمد بن عبدالله بن ابی بکر قضاعی، دُرَرَ السمط فی خبر السبط، ص۱۰۴

طبری، همان، ج ۴، ص۳۲۰، شیخ مفید، همان، ج۲، ص۹۵. بسیاری از مورخان، این قول را قائل شده‌اند: بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ۳۹۵، دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۶، ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۱۰۱، قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۵۵، طبری، دلائل الامامه، ص۱۷۸، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۸۴، طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۵۷، خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج ۲، ص۶، ابن جوزی، المنتظم، ج۵، ص۳۳۹، عماد الدین طبری، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، ج۲، ص۲۸۱، ابن کثیر، همان، ج ۸، ص۱۹۲

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۹۵، بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۲۴، شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۵

شمس الدین ذهبی، ج ۵، ص۴۸۹. (ذیل حوادث سال ۱۲۱)

همان، ج۳، ص۱۵۴، ابوزید احمد بن سهل بلخی، البدء والتاریخ، ج۲، ص۲۴۱

علی بن حسین مسعودی، اثبات الوصیه، ص۱۶۶

محمد بن ابی طالب حسینی موسوی، تسلیه المُجالس و زینه المَجالس، ج۲، ص۲۷۵، مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص۴

تذکره الخواص، ج۲، ص۱۶۰

الصواعق المحرقه، ص۱۹۷

محمد سماوی، اِبصار العین فی انصار الحسین(علیه‌السلام)، ص۴۹ به بعد

ابن اعثم، همان، ج۵، ص۸۴ ـ ۹۰ و ص۱۰۱، خوارزمی، همان، ج۱، ص۳۴۱ـ ۳۴۵. ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ج۱، ص۶۷، مجلسی، همان، ج ۴۴، ص۳۸۶

شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۲۴، ص۱۷۷، ح ۳ و مجلس ۷۰، ص۵۴۷، ح ۱۰. سید ابن طاووس، اللهوف، ص۷۰

اثبات الوصیه، ص۱۶۶

دلائل الامامه، ص۱۷۸

مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص۱۰۶

تذکره الخواص، ج۲، ص۱۶۱

ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص۱۹۱

عمده الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص۱۹۲

همان، ص۳۴۶

خصیبی،الهدایه الکبری،۲۰۲

بلاذری، همان، ج۳، ص۴۰۵ و طبری، همان، ج۴، ص۳۴۰، تعداد کشته‌ها را ۵ نفر نوشته‌اند

بلاذری، همان، ج۳، ص۴۰۴ و طبری، همان، ج۴، ص۳۳۶، تعداد کشته‌ها را توسط نافع، ۱۲ نفر نوشته‌اند

الامالی، مجلس ۳۰، ح۱، ص۲۲۳ـ۲۲۶، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۸۶ـ ۱۸۸

ابن شهرآشوب، همان، ج ۴، ص۱۰۹ـ۱۱۴

ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ص۱۸۴، بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۱، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۸، ابوعلی مسکویه رازی، تجارب الامم و تعاقب الهمم، ج۲، ص۷۳، طبرسی، تاج الموالید، ص۳۱، خوارزمی، همان، ج۲، ص۴۴، ابن کثیر، همان، ج ۸، ص۲۰۵

فضیل بن زبیر بن عمر بن درهم کوفی اسدی، «تسمیه من قتل مع الحسین(علیه‌السلام)»، تحقیق سید محمد رضا حسینی جلالی، فصلنامه تراثنا، شماره ۲، ۱۴۰۶ق، ص۱۴۹ـ ۱۵۶

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۵۱، دینوری، پیشین، ص۲۶۰، شیخ مفید، پیشین، ج۲، ص۱۱۸، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق، ج ۱۸، ص۴۴۵، ابن کثیر، همان، ج۸، ص۲۰۸، صفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱۴، ص۱۸۹، ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص۱۹۳، میرخواند، تاریخ روضه الصفا، ج۵، ص۲۲۷۰

ابن اعثم، همان، ج۵، ص۱۲۷

سبط ابن جوزی، همان، ج۲، ص۱۹۳

ابن عبد ربه، العقد الفرید، مطبعه اللجنه التألیف و الترجمه و النشر، ۱۳۶۵ ق، ج۴، ص۳۲۸

خوارزمی، همان، ج۲، ص۶۲.

ابن سعد، همان، ص۱۹۰

ابوزید احمد بن سهل بلخی، البدء والتاریخ، ج۲، ص۲۴۱ و مسعودی، مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج۳، ص۷۲

امین عاملی، اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۰ـ۶۱۲

شیخ مهدی شمس الدین، انصار الحسین(علیه‌السلام)، ص۴۹ و ۵۲

ذبیح الله محلاتی، فرسان الهیجاء، ج۲، ص۱۵۴

غلامحسین زرگری نژاد، نهضت امام حسین(علیه‌السلام) و قیام کربلا، ص۲۹۱ـ۳۸۶

ابن سعد، همان، ص۱۹۶، ح ۳۰۵، خلیفه بن خیاط عصفری، تاریخ خلیفه بن خیاط، ص۱۷۹، سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۰۴ و ۱۱۹، شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۵۳۳، همو، الامالی، مجلس ۸۷، ص۶۹۴، شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۵ـ۱۲۶، محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۱۶۲، ح ۲۶۸، عماد الدین طبری، بشاره المصطفی، ص۴۲۶، خوارزمی، همان، ج۲، ص۵۳، اربلی، همان، ج۲، ص۲۶۷، ابن کثیر، همان، ج ۸، ص۲۰۵. البته در بیشتر این منابع، بدون احتساب امام حسین(علیه‌السلام)، ۱۷ نفر می‌شود

تسمیه من قتل مع الحسین(علیه‌السلام)، ص۱۴۹ـ۱۵۱. هم چنین شیخ صدوق، الخصال، ص۵۱۹، ابن شهرآشوب، همان، ج ۴، ص۱۷۹ و ابن ابی الحدید، همان، ج ۱۵، ص۲۵۱ این آمار را (بدون احتساب مسلم بن عقیل) ذکر کرده‌اند

ابن ابی حاتم رازی، السیره النبویه، ص۵۸۸

خوارزمی، همان، ج۲، ص۱۱

فضیل بن زبیر، «تسمیه من قتل مع الحسین» تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، فصلنامه تراثنا، شماره ۲، ص۱۵۳ـ۱۵۴.

مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۷۲

سماوی، همان، ص۲۲۱

فضیل بن زبیر، همان، ص۱۵۲، شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۲۱، ابن شهر آشوب، همان، ج۱، ص۱۸۴، محب الدین احمد بن عبدالله الطبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۱۴۶

ابن حجر، تبصیر المنتبه، ج۴، ص۱۲۹۶

عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج ۳، ص۲۱۴

ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶، ص۴۴۵،ش ۹۰۵۱، غیاث الدین بن همام الدین حسینی (خواند میر)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج ۲، ص۴۳ و مامقانی، همان، ج۳، ص۲۸۸

ابن حجر، همان، ج ۵، ص۸

فضیل بن زبیر، همان، ص۱۵۲

ابن سعد، همان، ص۱۸۶ و طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۵۹

فضیل بن زبیر، همان

ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ۱۲۲

سماوی، همان، ص۲۲۱ـ۲۲۲

مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص ۱۶.

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۶، خوارزمی، همان، ج۲، ص۴۲، ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۱۲۰، ابن نما، همان، ص۵۸، سید ابن طاووس، همان، ص۷۶، حمید بن احمد مُحَلّی، همان، ج۱، ص۲۱۲

قاضی نعمان مغربی، همان، ج۳، ص۱۶۴، طبری، دلائل الامامه، ص۱۷۸. در نقل طبری، ۳۳ زخم نیزه و ۴۴ زخم شمشیر آمده است

شیخ طوسی، الامالی، ص۶۷۷، ح ۱۰

شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۱، ح ۱، ص۲۲۸، فتال نیشابوری، همان، ص۱۸۹، طبرسی، تاج الموالید، ص۳۱، ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۱۲۰، مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۲. ابن شهرآشوب اقوال دیگری نیز آورده است: ۱ـ۳۶۰ زخم، ۲ـ۱۹۰۰ زخم، ۳ـ۳۳ ضربه شمشیر به جز تیرها. (همان، ص۱۲۰)

شیخ کلینی، الکافی، ج ۶، ص۴۵۲، ح ۹ و مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۵، ص۹۲، ح ۳۶

قاضی نعمان مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۱۵۴

قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۶۴، طبری، دلائل الامامه، ص۱۷۸، خوارزمی، همان، ج۲، ص۴۲، ابوالفرج عبدالرحمن بن جوزی، الرد علی المتعصّب العنید، ص۳۹، ابن نما، همان، ص۵۷ ـ ۵۸، حمید بن احمد مُحَلّی، همان، ج۱، ص۲۱۳. مشابه این خبر را ابن سعد نیز آورده است (همان، ص۱۸۴)

مُحَلّی، همان، ج۱، ص۲۱۳

همان، ص۱۸۴، ابن نما، همان، ص۵۷ ـ ۵۸. قاضی نعمان، مشابه این خبر را آورده است (همان، ج۳، ص۱۶۴)

محمد بن علی عمری، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۱۳، جمال الدین احمد بن علی حسینی، عمده الطالب فی أنساب آل ابی طالب، ص۱۹۲

سید بن طاووس، همان، ص۷۱

طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۶۹ و ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۱۲۰

مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۷۳

بلاذری، همان، ج۳، ص۴۱۰، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۷، شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳، طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ۴۷۰، خوارزمی، همان، ج۲، ص۴۴، ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۱۲۱، سید ابن طاووس، همان، ص۷۹، ابن نما، همان، ص۵۹، مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۵۹.

طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۹، بلاذری، همان، ج۳، ص۴۱۲، دینوری، همان، ص۲۵۹، شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳، خوارزمی، همان، ج۲، ص۴۵، ابن نما، همان، ص۶۵. البته طبری در صفحه ۳۴۸ و خوارزمی در صفحه ۴۴ به جدا کردن سر امام(علیه‌السلام) اشاره کرده‌اند و سپس هر دو در صفحه بعد می‌نویسند که سرهای بقیه شهدا قطع شد که طبعاً مراد از بقیه، غیر از سر امام(علیه‌السلام) است و بنابراین با احتساب سر امام(ع)مجموع سرها، ۷۳ سر می‌شود. هم چنان که عبارات دینوری، شیخ مفید و ابن نما نیز مؤید آمار ۷۳ سر هست

بلاذری، همان، ج۳، ص۴۱۲، دینوری، همان، ص۲۵۹

سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ص۲۵۶

سید ابن طاووس، همان، ص۸۵، تسلیه المجالس و زینه المجالس، ج ۲، ص۳۳۱ و مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص۶۲

طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۳۵۸، ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۱۲۱ و ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص۱۹۸

فضیل بن زبیر، همان، ص۱۵۰، ابن سعد، همان، ص۱۸۶، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۵۹، ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۰، ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۷۹، ابن شهرآشوب، همان، ج۴، ص۱۲۲. وی می‌گوید که دست او قطع شده بود

فضیل بن زبیر، همان، ص۱۵۶ و محلّی، الحدائق الوردیه، ج۱، ص۲۱۲

فضیل بن زبیر، همان و محلی، همان

بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۸۳ (وی نام او را مرقع بن قمامه بن خویلد نوشته است). ابن کثیر، همان، ج ۸، ص۲۰۵ (ابن کثیر مرقع بن یمانه ضبط کرده است) اما طبری (همان، ج۴، ص۳۴۷) و بلاذری در جای دیگر (همان، ج۳، ص۴۱۱) و دینوری (الاخبار الطوال، ص۲۵۹) می‌نویسند که مرقع با امان گرفتن یکی از افراد قبیله‌اش به آنان پیوست و ابن زیاد او را به زاره تبعید کرد، اما به شهادت او اشاره نکرده‌اند

محمد بن طاهر سماوی، إبصار العین فی أنصار الحسین(علیه‌السلام)، ص۲۲۰ـ۲۲۱.

خوارزمی، همان، ج۲، ص۲۵

طبری، همان، ج۴، ص۳۳۴

همان، ص۳۳۲، خوارزمی، همان، ج۱، ص۱۹ و مجلسی، بحار الانوار، ج۴۵، ص۲۰

دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۹ و ابن کثیر، همان، ج۸، ص۲۱۲

بلاذری، همان، ج۳، ص۴۱۱ و ابن عبد ربه‌اندلسی، العقد الفرید، ج۴، ص۳۶۰

ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۷۹ و سید ابن طاووس، همان، ص۸۶

ابن سعد، همان، ص۱۸۶، طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۳۵۳ و ۳۵۹، ابن حبان، همان، ج۲، ص۳۱۰، ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۷۹، خوارزمی، همان، ج۲، ص۴۱، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۵، ص۴۸۴ ، سبط ابن جوزی، تذکره الخواص، ج۲، ص۱۷۸، سید ابن طاووس، همان، ص۸۶. شیخ مفید، او را جزء شهدا دانسته است (الارشاد، ج۲، ص۲۶)

فضیل بن زبیر، همان، ص۱۵۰ و ۱۵۷، ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۲۵۲، ابن کثیر، همان، ج۸، ص۲۰۵

ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۲، ص۸

قاضی نعمان مغربی، همان، ج۳، ص۱۹۸

ابن سعد، همان، ص۱۸۷ و ذهبی، همان، ج ۳، ص۳۰۳

قاضی نعمان مغربی، همان، ج۳، ص۱۹۷

ابن سعد، همان، ابن عساکر، همان، ج ۵۴، ص۲۲۶ و ذهبی، همان، ج ۳، ص۳۰۳

بلاذری، همان، ج۳، ص۴۱۱، دینوری، همان، ص۲۵۹ و طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۷

طبری، همان، ج۴، ص۳۲۱

ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۱۴، ص۲۲۳

شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ص۵۴۶

ابن سعد، همان، ص۱۸۷ و ذهبی، همان، ج۳، ص۳۰۳

قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۹۸-۱۹۹

ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۷۹

ابن سعد، همان، ص۱۸۷، ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۷۹ و شیخ صدوق، الامالی، مجلس ۳۱، ص۲۲۹

ابن سعد، همان و شیخ صدوق، الامالی، ص۲۳۱

ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۷۹ و قاضی نعمان مغربی، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۹۸

قاضی نعمان مغربی، همان، ج۳، ص۱۹۸

ابن سعد، همان، ص۱۸۷، طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ۱۰۴، قاضی نعمان مغربی، همان، ص۱۹۸ و شیخ صدوق، الامالی، ص۲۲۸

ابن سعد، همان، ابوالفرج اصفهانی، همان، ص۷۹، طبرانی، همان، ص۱۰۴، قاضی نعمان مغربی، همان، ص۱۹۹ و شیخ صدوق، همان، ص۲۳۰

طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۷، خوارزمی، همان، ج۲، ص۱۰۵، ابن نما، همان، ص۶۷ و سید ابن طاووس، همان، ص۸۸

ابن سعد، همان، ص۱۸۷

ابن سعد، همان، ص۱۸۷

طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۴، ص۲۶۳

همان، ص۲۷۷ـ۲۷۸

بلاذری، همان، ج۳، ص۳۷۸ـ۳۷۹

طبری، همان، ج۴، ص۲۹۸

ابن نما، همان، ص۶۶، سید ابن طاووس، همان، ص۱۹۰ و مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۰۸

طبری، همان، ج۴، ص۳۴۲، ابن نما، همان، ص۵۷

ابن نما، همان، ص۷۳، سید ابن طاووس، همان، ص۲۰۵ و مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۰

ابن نما، همان، ص۵۸ و سید ابن طاووس، ص۱۸۰

طبری، همان، ج۴، ص۳۲۹

بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۱، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۸، خوارزمی، همان، ج۲، ص۱۱۴، ابن نما، همان، ص۶۵ـ۶۶ و ابن کثیر، همان، ج۸، ص۲۰۶

ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج۵، ص۱۳۳.شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲ و طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۴۷۵

محمد بن سعد، همان، ص۱۹۲، طبری، همان، ج ۴، ص۳۵۳، خوارزمی، همان، ج۲، ص۸۱ ، ابن عساکر، ترجمه الامام الحسین(علیه‌السلام)، ص۳۳۸، سبط ابن جوزی، همان، ج۲، ص۱۹۹، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۱۲ و محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، ص۴۰۵

ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الاخبار فی فضائل الائمه الاطهار، ج۳، ص۲۶۹

سید بن طاووس، الاقبال بالأعمال، ج۳، ص۱۰۱

    طبری، کامل بهائی (الکامل البهائی فی السقیفه)، ج۲، ص۳۰۲، مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۵، ص۱۹۶ و همو، جلاء العیون، ص۴۰۹

منابع

    ابن اَبّار، محمد بن عبدالله بن ابی بکر قضاعی، دُرَرَ السمط فی خبر السبط، تحقیق عزالدین عمر موسی، چاپ اول: بیروت، دارالغرب الاسلامی، ۱۴۰۷ق.

    ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، داراحیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق.

    ابن اعثم، کتاب الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۱ق.

    ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن علی بن محمد، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.

    ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، تحقیق شیخ عادل احمد عبدالموجود و شیخ علی محمد معوض، چاپ اول: بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.

    ابن حجر عسقلانی، تبصیر المنتبه، قاهره، دارالقومیه العربیه.

    ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، چاپ اول: بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۴ق.

    ابن سعد، «ترجمه الحسین و مقتله»، تحقیق سید عبدالعزیز طباطبایی، فصلنامه تراثنا، سال سوم، شماره ۱۰، ۱۴۰۸ق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *